سایر منابع:
سایر خبرها
افزایش توجه کمک می کند. معمای شماره 1 در این خانه ی روح زده یک شبح پنهان شده. چقدر طول می کشد تا پیدایش کنید؟ به گفته ی طراح این معما، پیدا کردن این شبح برای هر فرد عادی 90 ثانیه طول می کشد. فکر می کنید بتوانید زودتر پیدایش کنید؟ معمای شماره 2 در این تصویر که ترکیبی از کدو تنبل و وسایل کشاورزی است، جاروی یک جادوگر پنهان شده. می ...
گلوله خوردن همسرش نمی دانست. خدمتکار فقط گفته بود اتفاق بدی برای همسرش افتاده بود. پاسخ معمای شماره 3) زندانی در خانه ی A بود چون یک ماشین در نزدیکی راه خانه پارک کرده بود تا فوراً فرار کند. پاسخ معمای شماره 4) همسر کاراگاه نقشه ی قتلش را کشیده بود چون با اینکه فکر می کرد همسرش پشت در است اما به همراه یک چاقو برای باز کردن در رفته بود. پاسخ ...
متنی نام مولفی خارجی را بر پیشانی خود داشته باشد حتماً زودتر از شکل مشابه آن در زبان فارسی نوشته شده است؛ هرچند این مقوله آسیب شناسی تفصیلی و تفکیک شده ای می طلبد که این نگاه خودکمبینانه در ادبیات امروز ما از کجا نشات می گیرد. در مورد بعد شعر شاعر ترک، جمال ثریا: دلش می خواست نباشد/ چمدانش را بست/ تمام شهر را با خود برد. باز هم بدون تاریخ در کنار شعری از مجموعه سه گانه خاور میانه گروس ...
که پلیس آن ها را دستگیر کرد. همگی این قاتلان سریالی به حبس ابد محکوم شدند، اما در آوریل 2008 آزاد شدند. 5- کارلا هومولکا تعداد قربانیان: 3 نفر سال های فعالیت: 1990 تا 1992 قاتلان سریالی در پنهان کردن شخصیت واقعی خود بسیار موفق عمل می کنند. کارلا هومولکا تنها چند ماه پس از آشنایی با شوهر اولش پل برناردو با او ازدواج کرد و از نگاه دنیای بیرون این دو زوجی ...
ای یکی دو روز به همسرش سر می زد. این وضع تا وقت زایمان ادامه داشت تا اینکه صدای نوزاد در گوش منصوره پیچید و زن جوان پیش از جشن عروسی فرزندش را در آغوش کشید. با این حال هرچه انتظار کشید خبری از شوهرش نشد. بعد از فراری شدن ابراهیم، منصوره به سراغ مالک ساختمان روبه روی خانه پدری رفت و پس ازکمی پرس وجو فهمید که شوهرش مسئول خرید بوده در حالی که خودش را پیمانکار معرفی کرده بود. او حتی هنگام ثب ...
صدام در روز اول جنگ گفته بود که هفت روز دیگر به تهران خواهیم رسید. حماسی بودن در چنین شرایطی به این معنا است که امام به عنوان رهبر فکری، بسیج گر و سیاستگذار، با اطمینان در هشدار به شروع جنگ، عراق و حامیانش را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و ...
...، چندین امتحان شفاهی و کتبی و فردی و جمعی را از سر گذرانده ام و می دانید که شب امتحان ما هم چه شب دراز باشد، شب قدر شاگردان تنبل، که طولانی تر از هزار شب است؛ ولی اعتراف می کنم که در طول تمام این سالیان، سر جلسه ی هیچ امتحانی انقدر دست و دلم نلرزیده است و انقدر گیج و هراسان زیر چشمی به برگه ی بغل دستی ام نگاه نکرده ام و کفش نفر جلویی را از زیر صندلی له نکرده ام و انقدر گوشهایم سرخ نشده است و ...
. به تماشای بازی ها می رفتم تا فقط او را ببینم. من 12 ساله بودم که اولین اسکودتو را فتح کردیم. او بیشتر از آنچه که تصور می کردم باعث شادی ام می شد – او باعث شد ما میلان و اینتر و یووه را شکست دهیم...” چیرو در حالی که چشمانش پشت عینک آفتابی آبی رنگ پنهان شده حرف می زند. او درباره رفتن به ورونا در کنار 20 هزار هوادار دیوانه و شیدای ناپولی آن هم بدون بلیت حرف می زند. او در مورد نوشیدن، سیگار ...