سایر خبرها
مشتری مردان روسپی چه کسانی هستند؟
! آقای م. ب، 37 ساله، معتاد جنسی که 2 سال است ترک کرده و دلش نمی خواست با ما صحبت کند. او نگران بود که صحبت از گذشته باعث شود که لغزش کند و به دوران اعتیادش بازگردد. اما در نهایت راضی شد که با ما به گفتگو بنشیند. م. ب می گوید: من را قضاوت نکن. هر کسی باید جای شخصی که قضاوت می کند قرار بگیرد و بعد او را مورد نقد قرار دهد. شرایط زندگی من اصلا مناسب نبود. نمی خواهم خودم را تبرئه ...
لیگ برتر بازهم در تسخیر مظلومی و آبی های پایتخت
برگزار شد از خوب های هفته بودند. بهترین سرمربی هفته: پرویز مظلومی در هفته ای که سپری شد تیم فوتبال استقلال در خانه فولاد موفق شد این تیم را شکست دهد. در این دیدار استقلال با تفکرات تاکتیکی پرویز مظلومی و البته تعویض های خوب این مربی هر 3 امتیاز را از آن خود کند تا سرمربی استقلال به عنوان بهترین مربی هفته انتخاب شود. مسابقه هفته: فولاد - استقلال در هفته ...
افشارزاده: کرار را رها کنید
، بسکتبال و والیبال داریم و نباید این همه به کرار پرداخته شود سرپرست باشگاه استقلال با اشاره به جلسه هیئت مدیره عنوان کرد: درباره مسائل جاری باشگاه، تراز مالی 92 - 91 و 94 - 93، وضعیت آکادمی و جذب بازیکنان در نیم فصل صحبت هایی شد. در مورد جذب بازیکن، صحبت کلی را انجام دادیم، چون پرویز مظلومی لیستی به باشگاه نداده است. افشارزاده در خصوص اینکه آیا در جلسه روز گذشته با مسعود ...
پدرم می گفت به دلیل انحراف چشمت در بازیگری موفق نمی شوی
.... چون حضور غریزی در این عرصه خوب نیست. در نسل بعد از ما بازیگر جوان، خوب و موفق کم داریم، در بازیگری فقط چهره خوب ملاک نیست بلکه باید بیان خوب نیز داشت. سین: کلام پایانی شما؟ جیم: از همه کسانی که این مطلب را می خوانند و لحظاتی احساس خوب و خوشی را با من داشتند، می خواهم که برای من دعا کنند چون به انرژی دعا خیلی اعتقاد دارم. من هم برای آن ها دعا می کنم. ...
نه غزه، نه لبنان، جانم فدای فرانسه!
تشکر و البته سپاسگذاری کرد؛ می بایست بیش از اینها به رمزگشایی مسئله می پرداختیم تا حوادثی که پس از رخدادهای تروریستی شهر پاریس، در تهران هم رخ داد و تعجب هر بیننده و شنونده ای را به خود جلب کرد، چندان برایمان عجیب نباشد... آن بیانیه با چه هدفی خطاب به عده ای خاص در تهران که سال ها قبل به بهانه چند انفجار در برج های دوقلوی نیویورک، گرد هم آمده و پس از روشن کردن شمع، دست به اغتشاش زده بودند ...
دستورسئوال برانگیزوزیرکشور/ اهانتهای دنباله دار زنجیره ای ها به نیروهای ارزشی
در عرصه های مختلف انقلاب همانند دوران دفاع مقدس نقش بسرایی داشته است و یک هزار و 400 لاله گلگون کفن این خطه نشان از پیشگامی شهرستان ورامین در عرصه های مختلف انقلاب است. وی مجاهدت و ایثارگری های کفن پوشان ورامین در قیام 15 خرداد را مدال پرافتخار مردم این منطقه دانست و گفت: مردم ولایت مدار ورامین، پیشوا و قرچک همچنین در محکومیت فتنه سال 88 کفن پوش شده و ولایت مداری خود را اعلام کردند. ...
پور قاز: می خواهم با تیم ملی به جام جهانی بروم / گل محمدی و پیروانی الگوهایم بودند
.... مهم آمادگی جسمانی یک بازیکن است که او را می تواند تا سال های زیادی در سطح بالای فوتبال قرار دهد. سن فقط یک عدد است و بازی کردن هر فردی به آمادگی جسمی و فکری او بستگی دارد. هر بازیکنی که زندگی حرفه ای داشته باشد می تواند به تمام اهدافش دست پیدا کند اما دو سال پیش و در چنین موقعی امیدوار بودم که به لیگ برتر بیایم و به اهداف دیگرم هم دست پیدا کنم که یکی از آن ها بازی کردن برای تیم ملی بود. حال ...
عقیلی:از فرکی عذرخواهی می کنم
قابل جبران است. تسنیم: چرا در چند هفته اخیر سکوت کرده بودی؟ دلیل خاصی نداشت. شاید چون حرفی برای گفتن نداشتم. مربی ما تغییر کرد و اصلاً شرایط خوبی نداشتیم. مطمئناً رسانه ها می خواستند در مورد رفتن حسین فرکی و آمدن نویدکیا از من سؤال کنند. من دوست نداشتم حرف خاصی بزنم و این را هم باید در نظر گرفت که فقط یک بازیکن هستم. تسنیم: چرا سپاهانی ها در سال های اخیر با بسیاری از ...
واکنش بازیکنان بارسلونا به شب تاریخی برنابئو
پیروزی را نداشتیم. همه بازیکنان اتفاق نظر داشتند که بازی پیچیده ای خواهد بود و نمی توان آن را پیش بینی کرد. بازی بی نقص و خیره کننده ای را به نمایش گذاشتیم. رئال مادرید یکی از بهترین تیم های فوتبال جهان است. از اشتباهات این تیم نهایت استفاده را بردیم و شب رویایی را رقم زدیم. مهاجم اروگوئه ای بارسلونا ادامه داد: با این بازی بزرگی که به نمایش گذاشتیم ثابت کردیم که تیم خوبی هستیم. درست است ...
رئال مادرید 0 - 4 بارسلونا / انفجار در مادرید!(+عکس/جدول)
ها نمایش بسیار خوبی داشتند و حتی یک بار می توانستند به گل برسند. اما پس از 5 دقیقه بارسا بر بازی مسلط شد. بازیکنان بارسا و رئال با اجرای سیستم مشابه پرسینگ سعی در حفظ مالکیت توپ داشتند، سیستمی که بارسایی ها سال هاست درآن موفق هستند و رئال چند وقتی است آن را تجربه می کند. همین مساله سبب شد بارسا در تمامی دقایق نیمه اول به غیر از همان دقایق اولیه صاحب بر بازی باشد. پرس بالای بازیکنان ...
هر فردی مقابل نهادهای رسمی کشور بایستد رد صلاحیت می شود
؛ بنابراین، ضابطه کلی ای غیر از آنچه در قالب خطوط قرمز اشاره شده تعیین گردیده، از سوی شورای نگهبان ارائه نشده است. ** نظر شما درباره مسئولینی که باید در فتنه 88 موضع گیری می کردند ولی سکوت را ترجیح دادند، چیست؟ چون در مقام سخنگو هستم بهتر است که نظر شخصی خود را نگویم؛ موقع بررسی پرونده این را اعلام می کنم. وقتی ما نسبت به تک تک این موارد مباحثه و گفتگو داریم ممکن است از این ...
این یک پیروزی باشکوه و به یاد ماندنی بود
از همه بازیکنان مان استفاده کنیم. یکی از برترین بازیکنان بارسلونا در ال کلاسیکو سرخی روبرتو بود که پاس گل اول را هم به سوارز داد. انریکه در تمجید از وی گفت: سرخی روبرتو در هر نقطه از زمین می تواند بازی کند. توپ را به خوبی حفظ می کند و حرکات پا به توپش هم عالی است. سرخی می تواند بازیکنی فوق العاده شود. در این بازی همه چیز همانطور پیش رفت که امیدوار بودیم و حسی که از این بابت دارم چیزی فراتر از خوشحالی است. عالی می شود اگر با این پیروزی یک بار دیگر نام مان را در تاریخ ثبت کنیم. انتهای پیام/ ...
مایکل مور خانه اش را به آوارگان سوری داد
موفق به کسب جایزه اسکار شد و یک سال پس از آن نخل طلایی جشنواره فیلم کن را برای فیلم فارنهایت 9/11 دریافت کرد . مایکل مور در نامه اش به فرماندار میشیگان چنین آورده است : فرماندار اشنایدر عزیز ! مایلم به اطلاع شما برسانم که من با تصمیم تان برای ممنوعیت اسکان آوارگان سوری در ایالت میشیگان مخالفم، من به شخصه قصد دارم با پیشکش خانه خود در تراورس سیتی میشیگان به همان ...
ادعای بابک زنجانی در مورد جابه جایی گونی های پول
مبلغ 2 میلیارد یورو مربوط به ایران است. قاضی صلواتی خطاب به بابک زنجانی گفت: شما در حالی این کار را انجام می دادید که شرکت اس سی تی مجوز نداشته است که زنجانی پاسخ داد اصلا نیازی به مجوز نیست و ما می توانستیم این کار را انجام دهیم. رئیس دادگاه در واکنش به این ادعا گفت: این نظر شماست. مقررات کشور برای همه لازم الاجراست. بابک زنجانی مدعی شد: در آن زمان کشور در تحریم ...
ماجرای ارادت شهید آنیلی به شهید باکری
مشهدی اصغر هستم ملاقات خیلی کوتاهی بود. به یاد می آورید چه سالی بود؟ یادم نیست چه فیلمی رو می ساختیم که باید به آفریقا می رفتیم مدت زمان خیلی کمی در ایتالیا ماندیم در رستوران از او عکسی نگرفتید؟ شب بود فکر نمی کردم چیزی برای عکاسی وجود داشته باشد دوربین را در خانه گذاشتم. یادم است که می گفت دنبالم هستند تا از من عکس بگیرند برای روزنامه ها و... راغب نبود ازش عکس و فیلم بگیرند می گفت من کار شاقی نکردم شما شیعه هستید من هم شیعه هستم فقط پدرم پولدار است... منبع: "رهیافتگان"(پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) ...
سخنگوی شورای نگهبان؛ هر فردی مقابل نهادهای رسمی کشور بایستد رد صلاحیت می شود/ بین 30 تا 40 نفر در امتحان ...
آنچه در قالب خطوط قرمز اشاره شده تعیین گردیده، از سوی شورای نگهبان ارائه نشده است. ** نظر شما درباره مسئولینی که باید در فتنه 88 موضع گیری می کردند ولی سکوت را ترجیح دادند، چیست؟ چون در مقام سخنگو هستم بهتر است که نظر شخصی خود را نگویم؛ موقع بررسی پرونده این را اعلام می کنم. وقتی ما نسبت به تک تک این موارد مباحثه و گفتگو داریم ممکن است از این مذاکرات معیارهای کلی شکل بگیرد که ...
فیتیله ای ها: بزودی در آذربایجان برنامه اجرا می کنیم
اشتباه یک نفر نادیده گرفته شود. همچنین علی فروتن(بازیگر) با بیان اینکه ما هم اکنون در دهه سوم کارمان هستیم، اظهار کرد: ما تلاش کرده ایم تا تمام آموزش هایی را که از اقوام گوناگون کشورمان داشته ایم، در برنامه های فیتیله اعمال کنیم و تا الان چند سال است بدون هیچ مشکلی جمعه ها مهمان خانه های مردم بوده ایم. در طول این برنامه ها موقعیت های متفاوتی را با استفاده از اقلیم ها و اقوام ایران برای ...
سفر حج زنان ایرانی در 140 سال پیش
بر او قاطع فرماید و دولت جاوید مدت را به ظهور باهر النور قائم آل محمد صلوات الله علیه پیوسته بدارد. آمین یا رب العالمین. بر اساس اسناد تاریخی این یادداشت باید همان سال 1280 شمسی که سفرنامه تدوین شده، نوشته شده باشد. در آن زمان، وقارالدوله همچنان جوان بوده چرا که در جایی هم در سفرنامه اش به اینکه جوان است اشاره کرده است. اما اینکه دقیقا چه زمانی متولد شده و چه سالی درگذشته ...
اتفاقی کم سابقه در تاریخ سیاسی ایران!
همین کار را با 400 هزار تومان انجام داده است. تازه یکسال هم بیشتر روزنامه فردا را درنیاورد. می خواهم بگویم که خاتمی از این کارها خیلی کرده است. چرا باید از اخلاق سیاسی توکلی و حجاریان درس گرفت؟ ●در حالی که بسیاری از نخبگان، از حداقل امکانات و امتیاز داشتن روزنامه محروم هستند. چگونه می توانید شما به توکلی امتیاز چاپخانه بدهید؟ به نظر من، نمی توان این اقدام را نشانه ای مثبت ...
نسخه اولیای الهی برای استعاذه/ ماجرای عبرت گرفتن یک عالم از کارتون پینوکیو
...: از تو دیگر انتظار نداشتم که بیایی و به من بگویی: من به فلانی این قدر داده ام، شما هم کمک کن و این قدر بده، برای چه جلوی من، اسم او را بردی؟! بگو: برای کاری می خواهم و من به تو می دهم. همان طور که در روایات شریفه دیگری هم شنیده اید که حضرات معصومین(ع) اکثراً از پشت درب به فقرا کمک می کردند. البته برای اینکه به ما بفهمانند و یاد بدهند، بعضی مواقع هم علن می دادند. امّا ...
روایتی از حال و هوای رزمندگان مدافع حرم در "این روزها"
که من زخمی شدم بچه های افغان امدادگر بودند،خیلی محبت می کردند و مثل پروانه دور ما می گشتند. این نیروها به صورت یکپارچه تحت فرماندهی یک قرارگاه و یک فرمانده عمل می کردند و یا مجزا؟! در عملیات مستقل عمل می کردند و یا ادغامی با شما بودند؟ خیر، فرماندهی کلی به عهده ایرانی ها بود؛ اما به هرحال به خاطر لهجه و نیز موارد دیگر، در محورهای عملیاتی هر تیپ مستقل عمل می کرد، البته همه ما ...
راه های رهایی از رنجش ها
آنچه شرایط ادامه ی ارتباط را مشکل می سازد، آگاه شود. سپس به طور خاص بگوئید که در صورت ادامه ی ارتباط، از او چه می خواهید، یک معذرت خواهی از صمیم قلب برای نیامدن به مراسم عروسی شما یا عدم انتقاد از همسرتان. کله من می گوید که اگر شما در طرف دیگر این مکالمه قرار دارید، به خاطر داشته باشید که: دیدگاه های مختلف از یک واقعه ی یکسان اساسا متفاوتند. اکنون زمان آن نیست که به مسائلی از قبیل ...
بسیج چیست؟ بسیجی کیست؟
عبارت است از توکل به خداوند و پیاده کردن دستورات دین و آیین! مهدی غفاری منش: بسیجی یعنی مظهر تواضع، چرا که در کانونی لبریز از عشق تربیت شده است، زیرا بسیج مدرسه عشق است. سحر: بسیجی یعنی خدمت، خدمت به بندگان خدا. چنین انسانی در زمان و مکان محدود نیست و همواره جاری است. صادق: هر کسی به دین اسلام و قرآن عمل کند بسیجی است. بسیجی، همیشه و در همه حال یار مظلومان و دشمن ...
تحقیر رئال مادرید در برنابئو/ بارسا به رئال درس فوتبال داد
...> بارسلونا با افزایش فشار بر دروازه مادرید، در دقیقه 39 به گل دوم رسید، این گل مشکوک به آفساید بود اما در هر حال با هوشیاری نیمار و اشتباه کیلور ناواس به ثبت رسید. در وقت های اضافه نیمه اول بارسا می توانست گل سوم را به ثمر برساند که ضربه سوارز را راموس فوق العاده برگرداند. تحقیر رئال مادرید در اولین ال کلاسیکوی بنیتس/ پیروزی درخشان بارسلونا در برنابئو نیمه مربیان با هجوم مادرید آغاز ...
ازدلایل کچلی آقایان تا کتابخانه ی سرکوه بلند
.... رئیس کل بانک مرکزی: بانک مرکزی سرمایه گذاری خارجی و بازدهی آن را ضمانت می کند. * قربان دستش! حالا که دست به ضمانتش خوب است، بیاید ضامن من هم بشود یک وام بگیرم! خیر سرم، من هموطنش هستم! سرپرست سابق وزارت اقتصاد و دارایی: دولت در فضای بسیار تاریکی از اقتصاد قدم برمی دارد. * بله! دقیقا هم از وقتی شما سابق شده اید این اتفاق افتاده است ...
444 اصطلاح عربی مورد نیاز پیاده روی زائران در عراق
...> العربیة : زِیَن 15) فارسی : نه گرونه! العربیة : لا، باهِز 16) فارسی : خیلی - گرونه العربیة : إهوَای، کِلَّش - باهز 17) فارسی : گروهتون، چند نفر هستید؟ العربیة : جَماعَتْکُم، چَم نفرات؟ 18) فارسی : بیا بالا - سوار شو - بپر بالا العربیة : صْعَد - یا أللّه صْعد 19) فارسی : تمام شدید؟ همه سوار شدید ...
سوءتفاهمی بزرگ در مورد شریعتی
جهان اسلام با پدیده بنیادگرایی روبرو می شویم که در عصر شریعتی با آن روبه رو نبودند، از زمان مشروطه بنیادگرایی مذهبی داشته ایم. اما این پدیده ای که امروز پیش آمده که غربی ها نام آن را بنیادگرایی گذاشته اند، پدیده ویژه ای است که رشد کرده و از سنت گرایی عبور کرده است: زمینه سیاسی آن باعث شده رشد کند و پدیده ای مانند فاشیسم و نازیسم شود. خوشبختانه امروز ملت ما در مقابل چنین چیزی واکسینه شده است. خطر ...
صفت برجسته امام حسین(ع) در قرآن
این مساله را بقبولاند که مصلحت سیاسی جنبش عدالتخواهی این است که صبر کنید که دوره معاویه تمام شود و من هم با شما همدل هستم و اگر بخواهید کاری انجام شود، باید این صبر را داشته باشید؛ به نظر می رسد که همه سران جنبش عدالتخواهی در عراق غیر از حجربن عدی این مساله را قبول کردند؛ البته این مساله نیز بسیار مهم است که چرا این مساله انجام شد؛ حجر بن عدی نیز با یک مظلومیت خاص به شهادت رسید و افرادی مثل علی بن ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
چرا کوفیان امام را تنها گذاشتند؟
برآن شدیم تا به تعدادی از سؤالات و شبهات مختلف در سلسله پرسش هایی عاشورایی پاسخ دهیم . کی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. قیام امام حسین (ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شیعه و اسلام محسوب می شود. زیرا این حرکت باعث حفظ اسلام واقعی از انحرافات ایجاد شده در زمان بعد از رسول خدا (ص) می باشد . در ایام اقامت امام حسین(ع) در مکّه (دهم ماه رمضان سال 60 ق) آغاز شد.(1) و از جهت فراوانی به مقداری رسید که به حق می توان از آن به نهضت نامه نگاری یاد کرد. ظرف این چند روز، این حرکت به مرحله ای رسید که در روز به طور متوسّط ششصد نامه به امام(ع) می رسید؛ به گونه ای که تعداد نامه ها به دوازده هزار نامه رسید.(2). با مطالعه و بررسی اجمالی اسامی و امضاهایی که در ذیل برخی از نامه های به جا مانده به دست رسیده و با توجه به قرائن، می توان به این نتیجه رسید که نامه نگاران از یک طیف خاص نبوده و گروه های مختلف با گرایش های بسیار متفاوت را در بر می گرفته است؛ به گونه ای که در میان آنها نام شیعیان خاصّی همچون سلیمان بن صرد خزاعی، مسیّب بن نجبه خزاری، رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر دیده می شد.(3) در نقطه مقابل افرادی از حزب اموی ساکن در کوفه، همانند • شبث بن ربعی (که بعدها مسجدی به شکرانه کشته شدن امام حسین(ع) بنا کرد)(4) • حجّار بن ابجر (که در روز عاشورا در حالی که از سرداران سپاه عمر بن سعد بود، نامه خود به امام(ع) را انکار کرد.(5) • یزید بن حارث بن یزید (او نیز نامه خود به امام(ع) را در روز عاشورا انکار کرد • عزره بن قیس (فرمانده سپاه اسب سوار در لشکر عمر بن سعد.(7) • عمرو بن حجاج زبیدی (مأمور شریعه فرات همراه با پانصد سوار به منظور جلوگیری از دسترسی امام(ع) به آب (8) در فهرست آنها دیده می شد که اتفاقاً شورانگیزترین نامه ها را نیز اینان نگاشتند و به امام(ع) گزارش لشکری آماده (جند مجنّد) را دادند!(9) اما به نظر می رسد اکثریت نامه ن گاران را – که در تاریخ نامی از آنها برده نشده است – توده مردمی تشکیل می دادند که عمدتاً به دنبال منافع مادی خود بودند و به آن سمتی می رفتند که احساس می کردند باد به آن طرف می وزد. . اینان گرچه در بحران ها، توان رهبری بحران را ندارند؛ امّا موجی عظیم اند که موج سوار ماهر، می تواند با تدبیرهای خود، به خوبی از آنان بهره گرفته و با سواری گرفتن از آنها، به مقصد خود برسد . به احتمال فراوان اکثریت هجده هزار بیعت کننده با مسلم را نیز اینان تشکیل می دادند که به مجرّدی که دنیا و منافع خویش را در خطر دیدند (با سیاست عمر ابن زیاد) خود را از سپاه مسلم کنار کشیده و او را یکه و تنها در کوچه های کوفه رها کردند همین ها هستند که در سخن مجمع بن عبداللَّه عائذی خطاب به امام(ع) چنین معرفی شده اند: ... و اما سائر الناس بعد فان افئدتهم تهوی الیک و سیوفهم غداً مشهوره علیک ... ؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 306٫ توده مردم دل های شان به سوی تو متمایل است و اما فردا شمشیرهای شان علیه تو سر از نیام بر خواهد آورد . عده ای از همین ها نیز در صحنه کربلا در گوشه ای ایستاده و نظاره گر قتل امام حسین(ع) بودند و اشک می ریختند و دعا می کردند و می گفتند: خدایا حسین(ع) را یاری کن .(10) پاسخ به این سؤال در گرو پاسخ تفصیلی به دو سؤال دیگر است. 1٫ علل نامه نگاری کوفیان و دعوت گسترده آنها از امام حسین(ع) چه بود؟ 2٫ عبیداللَّه بن زیاد از چه ابزارهایی برای سرکوب قیام کوفه بهره برد؟ طیف گسترده نامه نگاران و انگیزه نامه نگاریشان به امام حسین (ع) 1٫ شیعیان خالص همانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از آنجا که حکومت را حق خاندان اهل بیت(ع) می دانستند و حکومت سراسر ظلم و جور امویان را غیرمشروع تلقی می کردند؛ به انگیزه باز پس گیری حکومت و باز گرداندن آن به محل مشروع خود، به این نامه نگاری اقدام کردند. البته این گروه بسیار در اقلیّت بودند. 2٫عده فراوانی از مردم کوفه – به ویژه افراد میان سال و کهن سال که حکومت عدل علوی در کوفه را به یاد داشتند و از سوی دیگر ظلم و جور امویان را نیز در این دوران بیست ساله دیده بودند – درصدد رهایی از این ظلم، رو به فرزند امام علی(ع) آوردند تا شاید آنان را از یوغ حکومت بنی امیه رهایی بخشد. 3٫ عده ای برای احیای مرکزیت کوفه – که همیشه بر سر آن با شام در رقابت بود و در این دوران بیست ساله آن را از دست داده بودند – به دنبال رهبری کارآمد بودند که بتواند این مهم را به انجام برساند. از نظر اینان در این زمان مناسب ترین فرد دارای نفوذ و شخصیت – که از سویی قدرت رهبری جامعه کوفیان را داشته و از سوی دیگر حکومت امویان را مشروع نداند – امام حسین(ع) بود؛ از این رو از آن حضرت برای آمدن به کوفه دعوت کردند. 4٫ . بزرگان قبایل همانند شبث بن ربعی، حجار بن ابجر و.. – که عمدتاً به فکر حفظ قدرت و ریاست خود بوده و از سوی دیگر میانه ای با خاندان علوی نداشتند – وقتی اقبال گسترده مردم به امام حسین(ع) را دیدند، چنین تصوّر کردند که در آینده ای نه چندان نزدیک، حکومت امام(ع) در کوفه به ثمر خواهد نشست و برای آنکه از قافله عقب نمانده و در دوران حکومت آن حضرت همچنان از نفوذ و ریاست خود برخوردار باشند، به سیل خروشان نامه نگاران پیوستند. 5٫ توده مردم نان به نرخ روز خور نیز با مشاهده شور و هیجان گسترده متنفذان، انگیزه لازم را برای نامه نگاری پیدا کرده و هر چه بیشتر تنور این جریان را مشتعل ساختند! ابزارهای عبیدالله برای سرکوب نهضت مردم کوفه با ورود ابن زیاد به کوفه، اشراف قبایل و نیز طرفداران اموی، نفسی به راحتی کشیده و به سرعت دور او را گرفتند و او را در جریان ریز مسائل کوفه گذاشتند. عبیداللَّه در همان آغاز ورود خود از محبوبیت امام(ع) نزد کوفیان و گستردگی قیام به خوبی مطلع شد؛ زیرا او با عمامه ای سیاه و صورتی پوشیده وارد شد! مردم منتظر امام(ع) به خیال آنکه او امام حسین(ع) است، استقبال بسیار گسترده و پر شوری از او به عمل آوردند!(11). از این رو به خوبی عمق خطر را احساس کرده و با تکیه بر تجربیات سیاسی – اداری خود در بصره و نیز با کمک طرفداران خود، سیاست های عاجلانه و مؤثری را برای سرکوب نهضت در پیش گرفت که عمدتاً می توان آن را در بخش های روانی، اجتماعی و اقتصادی بررسی کرد. 1٫ سیاست های روانی ابن زیاد این سیاست را که عمدتاً حول محور تهدید و تشویق می چرخید، از همان آغاز ورود خود به کوفه در پیش گرفت. او در اولین سخنرانی اش در مسجد جامع کوفه، خود را برای فرمانبرداران همانند پدری مهربان معرفی کرد و نسبت به نافرمانان، شمشیر و تازیانه اش را به رخ کشید.(12): فانأ لمحسنکم و مطیعکم کالوالد البرّ و سوطی و سیفی علی من ترک امری و خالف عهدی ... . به رخ کشیدن سپاه شام و خبر از حرکت این سپاه از شام به کوفه، برای سرکوبی عاصیان نیز یکی دیگر از حربه هایی بود که از سوی او به کار گرفته شد و در خاموش کردن شورش کوفیان – به ویژه پس از آنکه به همراه مسلم قصر دارالاماره را محاصره کرده بودند – بسیار مؤثر افتاد.(13). کوفیان پس از صلح امام حسن(ع) – که آخرین رویارویی آنها با سپاه شام بود – ابهّت فراوانی از آن سپاه یکپارچه در ذهن خود ترسیم کرده و به هیچ وجه در خود توان مقابله با آن را نمی دیدند! همین تبلیغات بود که به میان جامعه پرده پوش زنان نیز سرایت کرد؛ به گونه ای که آنها به سوی خویشان خود (همچون برادر یا شوهر که در سپاه مسلم بودند) آمده و او را از سپاه جدا می کردند.(14). بالاخره همین تبلیغات بود که مسلم را – که در میانه روز با چهارهزار نفر قصر را محاصره کرد و عبیداللَّه را در آستانه سقوط قرار داده بود – در اوایل شب یکه و تنها در کوچه های کوفه سرگردان کرد.(15) 2٫ سیاست های اجتماعی از آنجا که انسجام و نظام قبیلگی هنوز پایداری خود را داشت، اشراف و رؤسای قبایل، مهم ترین نیروی تأثیرگذار اجتماعی در رخدادهای سیاسی بودند، و همان طور که گفته شد، تعداد زیادی از آنها (همچون شبث بن ربعی، عمرو بن حجاج و حجار بن ابجر) در نهضت نامه نگاری شرکت فعال داشتند و طبعاً به دنبال ورود مسلم به کوفه به او پیوستند. اما اینان که بیشتر به دنبال حفظ موقعیت و مقام خود بودند، با ورود عبیداللَّه به کوفه و مواجه شدن با تهدیدهای او؛ دست کشیدن از مسلم و پیوستن به سپاه عبیداللَّه را مناسب با دنیای خود دیدند و به سرعت از نهضت روی گردان شدند؛ زیرا عبیداللَّه به خوبی می دانست که چگونه آنها را به دور خود جمع کند. او با در پیش گرفتن سیاست تهدید و نیز تطمیع با رشوه های کلان، توانست نیروی اشراف و رؤسای قبایل را به سمت خود کشاند؛ چنان که مجتمع بن عبداللَّه عائذی – که به خوبی اوضاع کوفه را می شناخت و به تازگی از کوفه بیرون آمده و به سپاه امام(ع) پیوسته بود – درباره وضعیت آنان، این چنین به امام(ع) گزارش می دهد: اما اشراف الناس فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم یستمال ودهم و یستخلفی به نصیحتهم فهم الب واحد علیک ... ؛ (16). به اشراف کوفه رشوه های کلان پرداخت شده و جوال های آنها را پر کرده اند، دوستی آنان تصاحب شده و خیرخواهی شان را برای خود برداشته اند و آنها یکپارچه علیه تو گشته اند ... . دوّمین نیروی اجتماعی تأثیرگذار که عبیداللَّه از آنها نیز به خوبی بهره برد، نیروی عُرَفا بود. عرفا (جمع عریف) و در اصطلاح به کسی گفته می شد که: مسؤولیت تعداد افرادی را بر عهده داشت که مقدار عطای آنها یعنی دریافت سالیانه شان، صدهزار درهم بود . طبعاً از آنجا که مقدار دریافتی افراد متفاوت بود، تعداد افراد زیر نظر این مقام از بیست نفر تا بیش از صد نفر مختلف می شد. (17).در دوره شهرنشین شدن قبایل در کوفه، این منصب به صورت مقامی حکومتی درآمده و همچنان که آنها در مقابل والی و امیر کوفه پاسخگو بودند،(18). عزل و نصب آنان نیز توسّط والی – و نه رئیس قبیله – انجام می گرفت. این منصب رابطی بین حکومت و مردم بود و از آنجا که تعداد افراد زیر نظر این مقام بسیار محدودتر از افراد زیر نظر رئیس قبیله بود، راحت تر می توانستند آنها را کنترل کنند. وظیفه اصلی عریف آن بود که دفترهایی تهیه کرده و در آن اسامی افراد زیر نظر خود همراه با زنان و فرزندان شان را ثبت کنند؛ چنان که اسامی تازه متولدین نیز به سرعت در این دفتر ثبت و اسامی افراد از دنیا رفته محو می شد. بدین ترتیب آنان شناخت کامل از محدوده مسؤولیت خود به دست می آوردند. اما در شرایط بحرانی، نقش عرفا دو چندان می شد؛ زیرا برقراری نظم در محدوده مسؤولیت شان – که به آن عرافت می گفتند – به عهده آنها می آمد و طبعاً در مواقعی که حکومت درخواست می کرد، افراد شورشی را به سرعت به حکومت معرفی می کردند. عبداللَّه بن زیاد در همان آغاز ورود خود به کوفه، زیرکانه در صدد استفاده از این نیروی قوی اجتماعی برآمد. به احتمال زیاد تجربه این کار را از پدرش زیاد در دوران حکومتش بر کوفه به دست آورده بود. او پس از اولین سخنرانی خود در مسجد جامع، به قصر آمده و عرفا را احضار کرد و خطاب به آنها چنین گفت: اکتبوا الی الغرباء و من فیکم من طلبه امیرالمؤمنین و من فیکم من الحروریه و اهل الریب الذین رأیهم الخلاف و الشقاق، فمن کتبهم لنا فبرئ و من لم یکتب لنا احداً فیضمن لنا ما فی عرافته الاّ یخالفنا منهم مخالف و لا یبغی علینا منهم باغ فمن لم یفعل برئت منه الذمّه و حلال لنا ماله و سفک دمه و ایّما عریف و جدنی عرافته من بغیه امیرالمؤمنین احد لم یرفعه الینا صلب علی باب داره و القیت تلک العرافه من العطاء ؛ (19). شما باید نام غریبان و مخالفان امیرالمؤمنین یزید را که در عرافت شما هستند، برای من بنویسید. همچنین هر کس را از حروریه (خوارج) و مشکوکین که نظر بر اختلاف پراکنی دارند، باید به من گزارش دهید. کسی که به این دستور عمل کند با او کاری نداریم؛ اما هر کس ننویسد باید ضمانت عرافت خود را به عهده بگیرد و نباید هیچ مخالف و یاغی در عرافت او با ما مخالفت کند. اگر چنین نشود، از پناه ما خارج شده و مال و خون او بر ما حلال است. هر عریفی که در عرافت او از شورشیان علیه امیرالمؤمنین (یزید) کسی یافت شود، آن عریف بر در خانه اش به دار آویزان خواهد شد و همه آن عرافت را از پرداخت عطاء محروم خواهم کرد . چنین به نظر می رسد که اتخاذ همین سیاست و استفاده از این ابزار مهم اجتماعی، یکی از مهم ترین علل سرکوب و خاموش شدن نهضت مسلم در کوفه بود؛ زیرا عرفا تهدیدهای ابن زیاد را جدّی تلقی کرده و به سرعت در صدد انجام خواسته های او برآمده و به شدّت عرافت خود را کنترل می کردند. 3٫ سیاست های اقتصادی : در آن زمان مهم ترین منبع مالی مردم دریافت عطا و جیره از سوی حکومت بود که در آغاز فتوحات، این دریافت در مقابل تعهّد شرکت آنها در جنگ علیه ایرانیان، انجام می گرفت. پس از شهرنشین شدن آنان و پایان یافتن فتوحات، همچنان طبق روال سابق به آنها پرداخت می شد؛ از این رو مردم عرب کمتر سراغ کارهایی مانند کشاورزی، صنعتگری و بازرگانی می رفتند و انجام این کارها عمدتاً به عهده موالی (غیرعرب های پیمان بسته با عرب ها) بود. کار به جایی رسیده بود که اصولاً عرب ها در آن زمان، اشتغال به حرفه و صنعت را شایسته مقام و شأن و موقعیت خود نمی دانستند.(20) عطا ، مقدار پرداخت نقدی بود که از سوی حکومت کوفه، یک جا یا طیّ چند قسط به مردم پرداخت می شد. و جیره کمک های جنسی (مانند خرما، گندم، جو و روغن) بود که ماهیانه در اختیار آنان قرار می گرفت. ناگفته پیداست که این نظام اقتصادی، عمده مردم عرب را شدیداً به حکومت وابسته می کرد و حکومت های مستبدّ نیز از این نقطه ضعف به خوبی آگاه بوده و به عنوان ابزاری مهم از آن بهره می گرفتند. عبیداللَّه بن زیاد در هنگام تهدید عرفا ، تکیه بر این ابزار کرد و یافت شدن وجود مخالف در عرافتی را دارای پیامدی سنگین همچون قطع عطای کلّ افراد آن عرافت داشت. طبعاً علاوه بر شخص عریف، افراد دنیاطلب دیگر نیز در صدد خاموش کردن مخالفت ها بر می آمدند. همچنین هنگامی که مسلم و طرفدارانش قصر عبیداللَّه را محاصره کردند، یکی از موفق ترین شگردهای او در پراکنده کردن اطرافیان مسلم، تشویق مردم به افزون کردن عطا در صورت پراکنده شدن و تهدید به قطع آن در صورت ادامه شورش بود.(21) ابن زیاد با استفاده از همین ابزار اقتصادی و با وعده افزایش عطا، توانست لشکر عظیمی از مردم کوفه را – که تا سی هزار شمرده اند -(22). علیه امام حسین(ع) وارد جنگ کند؛ لشکری که تعداد زیادی از آنها دل هایشان با امام(ع) بود.(23). امام حسین(ع) نیز تأثیر این ابزار را به خوبی درک کرده بود؛ به گونه ای که در سخنرانی خود در روز عاشورا آن را به عنوان یکی از علل عصیان کوفیان علیه خود برشمرد: کلکم عاص لامری مستمع لقولی، قد انخزلت عطیاتکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام فطبع علی قلوبکم ؛ (24). همه شما علیه من عصیان می ورزید و سخنان مرا گوش نمی دهید؛ عطاهای شما از مال حرام فراهم آمده و شکم هایتان از حرام انباشته شده است و این باعث مُهر خوردن بر دل هایتان گشته است . ....................................................................................... پی نوشت: 1) وقعه الطف، ص 92 2) بحارالانوار، ج 44، ص 344 3) وقعه الطف، ص 90 و 91٫ 4) تاریخ طبری، ج 6، ص 22٫ 5) همان، ج 5، ص 425 6) همان 7) همان، ص 412 8) وقعه الطف، ص 93 – 95 9) همان، ص 95٫ 10) عبدالرزاق مقرّم، مقتل الحسین(ع)، ص 189٫ 11) وقعه الطف، ص 109 12) وقعه الطف، ص 110 13) همان، ص 125 14) همان، ص 125 15) همان، ص 126٫ 16) همان، ص 126٫ 17) تاریخ طبری، ج 3، ص 152 18) الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه، ص 49 19) وقعه الطف، ص 11؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 267 20) الحیاه الاجتماعیه و الاقتصادیه فی الکوفه، ص 219٫ 21) وقعه الطف، ص 125؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 277٫ 22) بحارالانوار، ج 45، ص 4 23) حیاه الامام الحسین(ع)، ج 2، ص 453 24) بحارالانوار، ج 45، ص 8 منبع: فرهنگ ...