سایر منابع:
سایر خبرها
. "ریما"، پسر خجالتی 5 ساله اش، "عدنان" و دختر سه ساله اش، نور، نیز در بین این پناهنده ها هستند. این خانواده دو ماه قبل از سوریه فرار کردند، تا به سرنوشت همسایه دیوار به دیوار خود که در خانه شان کشته شدند، گرفتار نشوند. ریما و فرزندانش خود را به موج خروشان پناهنده ها سپرند، در مسیری که به آن "جاده مورچه ای" می گفتند. از ترکیه به غرب اروپا. او می گوید: "راه رفتن در شب ترسناک بود ...
تندتر از قامت یک سخنگوی ائتلاف است. همان خطری که غلامعلی حدادعادل دو سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری حس کرد و از کاندیداتوری اش دست کشید را این بار سه ماه پیش از انتخابات حس کرده است و دارد به هم طیفی هایش هشدار می دهد. هشداری که می گوید اگر به آن بی توجهی شود همه اصولگراها در کشتی که بر آن در اسفندماه سوار می شوند غرق خواهند شد. چاله ها بر سر راه اصولگرایان به سمت وحدت از پیش زیاد بود اما حالا ...
لحظه چشم نگهبان را دور دیدم و عکس های پدرم را از داخل پرونده اش کندم. داشتم از زندان بیرون می رفتم که دستگیرم کردند و گفتند: این عکس ها را از کجا آوردی؟ دزدیدی؟ گفتم: نه، نگهبانتان خودش اینها را به من داد. نگهبان فریاد زد: دروغ می گوید. گفتم: یادت نیست گفتم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم می خواهد عکسش را داشته باشم و تو هم دلت سوخت و عکس ها را به من دادی؟ باز دو سیلی محکم به صورت نگهبان زد و او شروع کرد به داد و فریاد کردن. گفتم: تو با دو سیلی این قدر داد و فریاد راه می اندازی. اگر جای ما بودی چه می کردی؟ به هر حال ابداً زیر بار دزدیدن عکس ها نرفتم، چون اگر قبول می کردم خیلی برایم سنگین تمام می شد. ...
زنان کارتن خواب زندگی نکردند ... . لادن هنوز هم بغض می کند ... یعنی بااینکه رنج کشیدن بخش جدانشدنی زندگی اوست؛ اما با یادآوری این رنج هرروزه می تواند باز هم گریه کند. او از شش سالگی معتاد بوده و هر جور مخدری را مصرف کرده، حالا دوسال است که پاک است و در آستانه 64 سالگی زندگی اش ساده تر می گذرد. او قصه اش را این طور ادامه می دهد: ما را هر روز می گرفتند و می بردند گداخانه لویزان و روی کاشی ...
پاتوق شود. او ادامه می دهد: از وقتی پای خبرنگارها به محله باز شد، یک روز خوش نداشتیم. حالا هرندی شده نوانخانه. کار خیر برای کمک به آدم هایی که خودشان هم از بودن در چاه اعتیاد لذت می برند. هر چهارشنبه اینجا بزن بزن داریم و دعوا. بهتر است این افراد خیر به جای این اقدام خیرخواهانه، کمپی برای ترک اعتیاد تهیه کنند. کثیری می گوید: فردی به نام حیدری که مسئول یکی از تشکل های مردم نهاد ...
بود که از خواب بیدار شدم اما هنوز همسر و دختر کوچکم در خواب بودند. در این لحظه یاد حرف های شب گذشته او افتادم و کنترلم را از دست دادم و تصمیم بدی گرفتم. چکش را از آشپزخانه برداشتم و به طور ناگهانی ضربه ای به سر همسرم کوبیدم، او فقط جیغ بلندی کشید که دیگر من فرصت هیچ عکس العملی را به او ندادم و ضربات دیگر را نیز فرود آوردم. خون به در و دیوار پاشیده بود و دختر 14ماهه ام که با فریادهای من ...
...> پسری هجده ساله که به جرم سرقت در زندان بسر می برد، برای فرار از زندان به دروغ اعتراف کرد. لادن هستم، با 102 بار سابقه ترک اعتیاد! من این جامعه را دوست ندارم. کارتن خواب ها دیوار ها را خوب می شناسند. خوب تشخیص می دهند کدام دیوار گرم تر است، کدام دیوار سردتر و برای همین از دیوار بیزارند و کمپ ها پر از دیوار است. مسئولان هم برای اینکه من به جامعه اش خسارت نزنم، به من خسارت می ...
می سازد. اما در نامه ای به او، دعایی آموزش می دهند و توصیه می نمایند که آن را شب هنگام، سه بار بنویسد و در سه مکان مخفی نماید. او نیز چنین می کند و فردای آن روز از آن مجازات رهایی می یابد. (41) (مجلسی، 1404ق، ج99، ص 253) شبیه این ماجرا در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز تکرار شده است. عبد الله بن جعفر حمیری نقل می کند که نزد امام حسن عسکری (علیه السلام) بودم که نامه ای از زندان و از سوی یکی ...