توصیه به عدم استفاده از مقنعه مشکی در خودرو! + ماجرا چیست؟
سایر خبرها
فال ابجد روزانه | فال ابجد روزانه امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403
مراجعه به اینترنت برای گذراندن اوقات فراغت در دنیای امروز یکی از بهترین روش ها است که هر فردی به راحتی و در هر مکانی می تواند آنلاین شود و به سایت های تفریحی و سرگرمی مراجعه کند و بهترین استفاده را از زمان آزاد خود داشته باشد. احتمالا شما هم می دانید که فال، خواندنِ فال و گرفتنِ فال از جمله کارهایی است که جزو بهترین فعالیت های سرگرمی به شمار می رود و سایت های زیادی فال های مختلفی را منتشر می کنند ...
معمای اتوبان
را که دکتر برایش در منزل آورده بود با دقت مطالعه کرد. در گزارش ذکر شده بود مقتول زنی 62 ساله است که حدود دو ماه قبل با روسری خودش خفه شده و خیلی ناشیانه دفن گردیده بود. سرگرد از همکارش خواست که تحقیقات را برای شناسایی زن آغاز کنند. هنوز چند ساعتی نگذشته بود که محمدی، همکار سرگرد با او تماس گرفت و گفت هویت مقتول شناسایی شده است. سرگرد خودش را به سرعت به آگاهی رساند. محمدی در اتاق سرگرد منتظر بود ...
کسادی بازار لباس زنانه به دلیل گشت ارشاد
...، اما من می گفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمی توانم مرخصی بروم، چون با محبت می گفتم همه رعایت می کردند. بنابراین نمی شود که با مردم خشن برخورد کرد. اغلب زنانه فروش ها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتری ها برای پرو لباس با زنان راحت تر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز ...
لیست فیلم های سینمایی تلویزیون امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه 1403
آناند کومار که در شهر پتنه هندوستان زندگی می کند. یک برنامه آموزشی خلاقانه موسوم به سوپر 30 را برای داوطلبان ورود به موسسه فن آوری هند به اجرا درمی آورد و به آن ها کمک می کند اما... ************************************************** فیلم سینمایی مرد کار به کارگردانی رابرت ژوری ، پنج شنبه 13 اردیبهشت ماه ساعت 15:00 از شبکه نمایش پخش می شود. در خلاصه داستان فیلم با ...
خبرنگاری که معلم شد
دستم بود و داشتم به طرف نمازخانه می رفتم. همین که مرا در آینه دید، برگشت سمتم و گفت: خانم، مقنعه مرا درست می کنی؟ هر کار می کنم نمی شود . مقنعه را جلوتر آوردم کنارش را تا زدم و مرتب کردم. با هم رفتیم به طرف نمازخانه. بچه ها چادرهای گل گلی و سفیدشان را سر کرده بودند و منتظر بودند. چند نفری هم که چادر نداشتند، صف آخر ایستاده بودند. روز قبل گفته بودم فردا چادر رنگی بیاورید. بماند که نیم ساعت ...
آدرخش و رقص فانتوم ها در نمایشگاه کتاب طنین می اندازد
مسلسل جایی را می زند. صدایش در رادیو آمد. اسکندری بود: بچه ها هرکه هرچه دارد خالی کند این جا. همان سایتی است که دزفول را می زند. کی بمب دارد؟ گفتم : ذوالفقاری ام جناب سرگرد! دارمتان! گفت: حسین، یاابوالفضل! همان سایت است! بزنش! این جا بود که حاجی ات دیوانه شد. بمب و مهمات داشتم دیگر! اسکندری هم که گفته بود. دیگر حجت تمام بود. گفتم خدایا شکرت! چون افت داشت بمب هایم را نزده برگردم! ولی نمی خواستم بمب ...
فراتر از تکلیف
؛ کاری که مصداق بارز ایثار و فداکاری باشد و انجام دادنش در توان هر انسانی نباشد. ابتدا معلمی را به ما معرفی کردند که به دلیل حادثه ای که برایش رخ می دهد، با ویلچر در کلاس های درس حاضر می شود و با وجود ناتوانی جسمی همچنان به شغل معلمی حتی برای دانش آموزانی با شرایط جسمی خاص مثل نابینایان و ناشنوایان ادامه می دهد. هیچ اطلاعات دیگری از او نداشتیم؛ حتی نمی دانستیم آن معلم مرد است یا زن، پیر است ...
ابطحی: حجاب فرع است | خجسته: هنجارها نباید بهم بریزد | گزارش میزگرد آزادی های مشروع
خود ممکن است اجازه ندهد یک کتاب یا یک فیلم از مرز بگذرد و وارد کشور شود. آن زمان این کنترل ممکن بود اما امروز که انقلاب ارتباطات مرزها را برداشته اصلا مهم نیست یک کتاب کجا چاپ می شود یا یک فیلم کجا ساخته شده. نگاه تو نسبت به جامعه همان نگاهی است که در همه جهان وجود دارد. مشکل مملکت ما حاکم بودن آن نگاه سنتی است به اعتقاد من مشکل مملکت ما حاکم بودن آن نگاه سنتی است که می شود ...
استیصال شهروندان در توقیف های پولساز خودروهای مردم توسط پلیس
شان را باز می کنند تا از در آقایان وارد مرکز شوند. زن با چشمانی اشکی برمی گردد. به او اجازه ورود نمی دهند چون چادر سرش نیست. آنجا هم چادری به مراجعه کنندگان نمی دهند. می گوید که نمی دانسته باید چادر سرش باشد. مانتوی او تا زیر زانوست اما اجازه ورود نمی گیرد. منتظر به میله آهنی کنار در تکیه می زند تا بلکه زنی با چادر بیاید و چادرش را به امانت بگیرد: من یک صفحه در اینستاگرام دارم که در ...
زینب موسوی: زندگی روزمره ما آغشته به سیاست است
...> واقعا استرس داشتی؟ مسابقه این قدر جدی بود؟ جدی که نبود اما من به عنوان بچه ای که از ته قم آمده، انتظار نداشتم از دو میلیون نفر فحش بخورم که چرا درباره شیث و نصرتی فلان حرف را زدی. انتظارش را نداشتم. در نهایت هم آن شکلی حذف شدن و حرف وحدیث ها دل چرکینم کرد. اما رامبد را واقعا دوست دارم. واقعا بچه های خندوانه را دوست دارم. پس کسی نمی تواند ادعا کند خندوانه وارد این وادی ات کرد ...
برج بابل، برج سکوت؛ جستاری در ستایش سکوت و تنهایی
قرمز کنم. هوای اتاق گرفته بود. آن موقع هنوز نمی دانستم لحظه ای که درِ یک ماژیک را باز می کنی، گوشه و کنار اتاق پر می شود از ارواح سرگردانی که از فاصله های مبهم خیال پرواز کرده اند تا وقتی ماژیک را روی صفحه ی کاغذ می کشی، شاهد تلاش بیهوده ی تو برای ثبت قطعه ی شخصی دیگری از زندگی ات باشند. درِ ماژیک را بستم و کنار گذاشتمش. از همان لحظه تا الان در تمام صفحات آن کتاب، این جمله برایم در حکم ...