سایر منابع:
سایر خبرها
درسال 1316 هجری شمسی در محله دروازه ارک زنجان ساخته شد. درآن زمان نام بیمارستان شهناز بود. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نام آن به بیمارستان شهید بهشتی تغییر داده شد. تا قبل از افتتاح بیمارستانهای ولیعصر (عج) و آیت الله موسوی ،شامل بخش های کودکان،قلب وعروق ، CCU، ICU بزرگسالان و کودکان،داخلی، اعصاب، عفونی، اعصاب و روان، چشم،گوش و حلق و بینی و ...
منطقه بستان آباد فارسیان با اصابت ترکش خمپاره به دست و کتف راستش و انسداد ریوی و وارد شدن گازهای شیمیایی به بدنش خصوصاً ریه اش و اختلالات پس از سانحه مجروح و شیمیایی شد و با گذشت چندین سال از زمان جنگ تحمیلی و بازگشت امنیت کامل به کشورمان با رشادت های افرادی مثل این برادر جانباز؛ بارها تحت عمل جراحی و درمان دارویی قرار گرفته که تاکنون هم ادامه دارد و از آنجایی که ایشان علاقه شدیدی به امام و شهداء و ...
پول به دست، جیب برها و متکدیان، رانندگان مسافرکش و البته آثار فاخر و و تاریخی هرات سخن گفت. احسانی پس از چند روز اقامت در هرات به زادگاه مولانا می رود و از زیبایی های بلخ و خاطرات سال های گذشته خود سخن می گوید. وی می گوید: انگار این جا افغانستان نیست گویی قطعه ای از بهشت است با باغ ها، درخت ها و نهرهای روان که بر زمین افتاده است و رهگذران را به سوی خویش فرا می خواند. ...
فراخوان بالایی که قلیان دارد به دنبال شرایطی هستند که سود مضاعفی به دست آورند. وی ادامه داد: بسیاری از مصرف کنندگان قلیان و مراجعه کنندگان به بیمارستان ها که با حال وخیمی مراجعه می کنند اذعان دارند که فقط قلیان مصرف کردند اما علاوه بر آن مونواکسید کربن زیادی در خونشان دیده می شود.حالت گیجی و منگ شدن به صورت واضحی بیانگر مصرف مواد مخدر و روان گردان است که به تنباکوی قلیان ها اضافه شده ...
خواب بود و شیشه مصرف می کرد. مادر تن فروش بود، پدر زندان بود و دو برادر معتاد داشت. بعد از اخطارهای بهزیستی، با اورژانس اجتماعی تماس گرفتم و گفتند ما با کودک معتاد کار نمی کنیم و به ما مربوط نمی شود. با سامانه 137 شهرداری تهران تماس گرفتم و گفتند ما با کودک زیر 18 سال کار نمی کنیم. با بهزیستی تماس گرفتم و گفتند به دختر نامه بده بیاید پیش ما و ارجاع بدهیم به بیمارستان اعصاب و روان. من اگر این دختر ...
...، هدایت کرد. البته زائران معمولاً از همین خیابان یا خیابان های موازی حرکت می کنند. حدود 20 دقیقه مسیر را بدون مشکل و روان طی کردیم، اما بعدها احساس کردیم از سرعت کاسته می شود. از 8:10 حرکت کند و کندتر شد و سرانجام 8:20 جمعیت ایستاد و دیگر نمی شد حرکت کرد. وی ادامه داد: همه به هم چسبیدند. به همدیگر فشار آوردند و به صورت موج، عقب و جلو می شدند. از 8:30 دیگر فشار بیشتر و سخت تر شد، آن هم ...
کاسته می شود. از 8:10 حرکت کند و کندتر شد و سرانجام 8:20 جمعیت ایستاد و دیگر نمی شد حرکت کرد. وی ادامه داد: همه به هم چسبیدند. به همدیگر فشار آوردند و به صورت موج، عقب و جلو می شدند. از 8:30 دیگر فشار بیشتر و سخت تر شد، آن هم در حرارت و گرمای 50 درجه! سه بطری آب کوچک همراهمان بود که در اوایل حرکت خورده بودیم. مرحوم رکن آبادی یک بطری آب اضافه آورده بود. گفتیم این را نگه داریم ممکن است ...
تامل باشد. نامش فرحناز سلیمی است، متولد تهران، متخصص مامایی و کارشناس ارشد روانشناسی؛ می گوید: از سال 88 در بندرعباس شروع به فعالیت کردم، به دلیل ماموریت همسرم که متخصص اعصاب و روان است به این شهر سفر کردیم، از طریق دوست همسرم (متخص روانشناسی) به مرکز مشاوره ویژه زنان آسیب پذیر آمدم و رسما کارم آغاز شد. از آغاز فعالیت هایش در محله شهناز بندرعباس و چگونگی ارائه مشاوره به زنان ...