سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی داستانی از روزهای آغازین تهاجم عراق به شهرهای بی دفاع کشورمان
را می خواندم که هیچ کسی قادر به خواندنش نبود؛ احساس می کردم طاهره با اختیار خودش همه گذشته اش را فراموش کرده است. حالا در مدت این همه سال، روزگار من این گونه می گذرد؛ گهگاه می روم عراق، می روم سراغ طاهره، از دور نگاهش می کنم. گاهی خودم را هم نشانش می دهم و احساس می کنم نگاه او از دیدن من جان می گیرد. گاهی هم بعد از دیدنش خودم را پنهان می کنم و متوجه می شوم که با نگاهش مرا دنبال می کند ...
بانک شعر ویژه شهادت امام جواد (ع)
...: این ها به جای اینکه برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه ناله ی تو چه رقصی به پا کنند باید فرشته ها، همه با بال های خود فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن ...
مصادیق سِحر در اسلام
ب) چیستی سِحر در یهود از دیدگاه تورات، جادوگر کسی است که واقعاً جادو می کند نه آنکه با شعبده بازی نمایش هایی بدهد. بنابراین، در نگاه تورات بین جادوگر و شعبده باز تفاوت هست. چنانچه از دیدگاه تورات جادوگر واقعی مجرم و محکوم است، در حالی که شعبده باز مجرم نیست (ر.ک؛ کوهن، 1350: 283). تلمود شواهد بسیاری را ارایه می دهد مبنی بر اینکه همه گونه خرافات در میان مردم عوام آن زمان رایج ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (302)
. 12. تو خارج از ایران هرکی اختلاس یا فسادی میکنه از سمتش استعفا میده، اینجا نهایتا میرن اینستاگرامشونو پرایوت می کنند. جورج کلونی، وقتی که تو میدون فردوسی کوپن میفروخت. 13. زنگ زدم میگم استاد ما زنو بچه داریم یه نمره بده بشم ده. میگه خب منم زنو بچه دارم. اینقدر بی مزه بود که تصمیم گرفتم با همون 9 بیفتم. 14. +الو، سلام، شماره شما رو مجتبی داده - خب ...
یاد گرفتم سخت نگیرم و نق نزنم / ما ایرانی ها مدل خاصی هستیم
سپند امیرسلیمانی در برنامه خندوانه در بخش استندآپ کمدی با این برنامه همکاری دارد و طنز های بانمکی را تعریف می کند. این بازیگر که از بچگی در سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت داشته، آهسته و پیوسته پیش می رود. در کارهای طنزی مانند خوش نشین ها، مرد دوهزار چهره، شب های برره و کارهای جدی از جمله نرگس، بگذار آفتاب برآید، آسمان همیشه ابری نیست و... بازی کرده است.با او هم صحبت شدیم و او صادقانه تقریبا همه زندگی اش را با لحنی طنز و جدی برایمان تعریف کرد. می دانیم پسر سعید امیرسلیمانی یکی از بازیگران و کارگردانان قدیمی هستید و خواهرتان کمند هم بازیگر است، بقیه اش را خودتان برایمان بگویید؟ حدود 39 سال قبل بعد از کمند در تهران، سمت میدان توحید متولد شدم. پس تصور این که پدر شما بازیگر بوده و باید از بچه های بالا شهر باشید، زیاد درست نیست؟ نه تنها بچه بالا شهر نیستم بلکه خانه ای که در آن زندگی می کردیم اجاره ای بود! پس شما هم در یک خانواده طبقه متوسط بزرگ شدید؟ پدر و مادرم هر دو حقوق بگیر بودند. البته این را هم بگویم تا 1510 سال قبل بازیگران دستمزدهای بالایی نمی گرفتند. دستمزد آنها به اندازه ای بود که بتوانند زندگی روزانه را بگذرانند. چند سالی است که دستمزدها بالا رفته اما باز هم فرقی نکرده؛ آن سال ها دستمزد کم بود اما می دادند اما الان زیاد شده اما نمی دهند ! مادرتان کارمند کجا بودند؟ مرکز توسعه صادرات کار می کردند. من به همراه خانواده ام تا سوم راهنمایی محله توحید زندگی می کردیم بعد رفتیم به منطقه ولنجک! پس عاقبت به بالاشهر نقل مکان کردید؟ بله ! از طرف اداره مادرم خانه ای در محله ولنجک به ما دادند. یعنی از طریق بازیگری پدرم نبود که خانه ای در شمال شهر بخریم. راستش من از بچگی علاقه مند به بازیگری نبودم، هر چند پدر و خواهرم بازیگر بودند. اما زمانی که بازیگری را به شکل حرفه ای شروع کردم کم کم به این حرفه علاقه مند شدم. ریسک بزرگی است که آدم وارد حرفه ای شود که به آن علاقه ای ندارد؟ با حرفه بازیگری آشنا بودم چون در خانواده ای بزرگ شده ام که شغلشان بازیگری است، وقتی بچه بودم چند نقش هم بازی کرده بودم. اما گاهی سرنوشت جوری پیش می رود که با برنامه ریزی هایت همخوانی ندارد. سوم راهنمایی را که تمام کردم برای ادامه تحصیل در هنرستان موسیقی ثبت نام کردم اما از شانس بد من از همان سال اعلام کردند که از اول راهنمایی هنرجو می پذیرند. من باز هم ناامید نشدم و رفتم هنرستان صداوسیما رشته موسیقی ثبت نام کنم، گفتند که رشته موسیقی حذف شده است! من هم رفتم و رشته برق ثبت نام کردم. بعد از گرفتن دیپلم در رشته هنر کنکور دادم تا موسیقی بخوانم اما بازیگری قبول شدم! یعنی کاملا سرنوشت می خواست من بازیگر شوم. طنازی در پدر و خواهرتان کمتر دیده می شود احتمالا باید از مادرتان به شما رسیده باشد؟ مادرم اهل بگو و بخند است اما خودم هم زیاد مشکلات را جدی نمی گیرم. نمی خواهم این را بگویم که آدم قوی هستم اما می دانم زندگی سختی و آسانی و بالا و پایین دارد... واقعا نگرشتان همین طوری است؟ چون خیلی از ما فقط حرفش را می زنیم اما پای عمل که می آید، نمی توانیم زیاد دوام بیاوریم. به نظرم زندگی خیلی کوتاه تر از این است که ما بخواهیم با غصه خوردن برای مشکلات ریز و درشت، همین عمر کوتاه را هم تباه کنیم. البته من هم گاهی اوقات کم می آورم و مسلما بی حوصله می شوم . زیر سایه اسم پدر و خواهرتان هم بودید؟ اوایل کارم بله و خیلی ها می گفتند به واسطه پدر و خواهرم وارد این حرفه شده ام. طبیعی هم هست چون آنها خیلی زودتر از من وارد حرفه بازیگری شده و شناخته شده بودند. اما این موضوع اذیتم نمی کرد چون پدر و خواهرم بازیگرهای موفقی بوده و هستند. شما فقط از راه بازیگری امرار معاش می کنید؟ متاسفانه، بله ! این روزها خیلی از بازیگران از کم کاری یا بدقولی تهیه کننده ها برای پرداخت دستمزد گلایه مندند، با این اوضاع شرایط زندگی سخت نیست؟ من هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که کار به اینجا بکشد و ...
بیزاری خود را از جماعت فرمول ساز روکن!
. اول من جواب می دهم. من، آره. کمی، اما باید ببینم فروش فیلم چطور می شود. برای هر چیزی عامل تعیین کننده همین است. بله، نقدها اغلب مثبت بوده اند و این خوب است و کمک می کند. اما آن طرف قضیه را هم لازم داریم. چون مردم براساس آن تصمیم می گیرند که می خواهند سرمایه گذاری کنند یا نه، که آیا پولشان برمی گردد یا نه. دوک، تو بگو. پس اگر مردم می خواهند از چارلی کافمن فیلم های بیشتری ببینند، باید بروند به سینما. دانلود نکنند. سراغ تورنت نروند. خب نیک، ممنون از وقتت. ما باید برویم. منبع: سایت اند ساوند، مارس 2016 ...