سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ تاج بخش در شب کودتا!
. گویا او که شاه را بالا برده بود، باید زنده می ماند و سقوط او را هم با چشم می دید. در مقطع سال 1357 و تزلزل حکومت شاه، شعبان حال و هوای خوبی نداشت. شاه که رفت، منم رفتم. وقتی شاه خواست بره بیرون، گفتم خب شاه که داره می ره، من این جا بمونم چی کار کنم؟ منم می رم. از این زمان شعبان آواره دیار فرنگ شد. مدتی اسرائیل، آمریکا، ترکیه و... دیگر کسی به حرف او وقعی نمی گذاشت. به گفته رئیس دفتر رضا پهلوی ...
فاجعه و سقوط بیخ گوشمان؛معرفی دانشجو به دلال پایان نامه توسط استاد!
یک میلیون و 500 هزار تومن تا 2 میلیون و 300 هزار تومن. قیمت به یه سری آیتم ها بستگی داره. این که سفارش دهنده قصد استخراج مقاله از این پایان نامه رو هم داشته باشه یا نه و کیفیت و زحمت کار. البته این رو هم بگم که اوایل خیلی با خودم درگیر بودم و فکر می کردم که این پول حلال نیست. از طرفی هم شغل نداشتم و واقعا به درآمد نیاز داشتم. بعد از نوشتن سومین پایان نامه بود که از دفتر یک مرجع تقلید درباره این پول ...
مظلومی در حقم بی معرفتی کرد
خیلی موقع ها خیلی کارها می تونستم بکنم ولی خدا رو شاهد می گیرم هیچ موقع بد کسی رو نخواستم. حتی هم پستی خودم. من تو استقلال که بودم به خاطر سیاوش اکبرپور با 60 هزار هوادار یک مقدار کنتاک پیدا کردم به خاطر اینکه می دیدم سیاوش داره بازی می کنه و حقش نیست که شخص دیگه ای تشویق بشه. شاید اون موقع از محبوبیت من کم هم شد ولی دوست داشتم اونی که زحمت می کشه به حقش برسه ولی هیچ موقع تو کار هیچ مربی ای دخالت ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی+عکس
... 3. میرزا قاسمی تنها غذاییه که شکلش قبل از ورود به بدن و بعد از خروج از بدن تغییر نمیکنه. 4. کاشکی وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون نوتیفیکیشن میومد. یه روش ساده واسه باز کردن در بطری 5. با یکی صحبت اینترنت شد، نمیدونست 'دایل آپ' چی هست! اون موقع فهمیدم پیر شدم. 6. خبرای فساد و اختلاس تو ایران اینطوریه که اول تو شبکه های اجتماعی پخش میشن ...
چرا فقرا فقیر باقی می مانند؟
شما باید پول هنگفتی داشته باشید تا بتونید اون رو صرف چیزهایی کنید که فعلاً واقعاً نیازی بهشون ندارید. شست وشو با دست پول آب و برق رو کم می کنه؛ اما هیچ کس واقعاً وقت نداره که چیزی رو با دست بشوره. اگه من پول این رو داشتم که وسایل رو قبل از اینکه خراب بشن عوض کنم، مخارج رسیدگی به ماشین واقعاً برام مسئلۀ مهمی نبود. واقعاً نمی شه فیلترهای ارزون قیمت رو تمیز کرد و باز هم همون قضیه مطرح می شه ...
رضاییان: دنبال حاشیه نگردید/ اگر به تاکتیک پرسپولیس نخورم،ناخواسته جدا می شوم
نقل قول -11 #32 روزبه موسوی 2016-10-19 19:01 نقل کردن راحله: ببین منت سر تیم و هوادار نزار تو خودت هم می دونی با رفتن از تیم همه چیزو از دست می دی بدبخت کسی اگه الان می شناست برای اینه که بازی ها رو زنده پخش می کنن می خوای بری برو بازیکنی که حرمت تیم و هوادار رو نگه نداره بهتره بره خیلی بد حرف زدی ، راحت باش اگه خالی می شی باز ادامه بده یعنی بزرگی پرسپولیس به ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (166)
وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون نوتیفیکیشن میومد. 5. با یکی صحبت اینترنت شد، نمیدونست 'دایل آپ' چی هست! اون موقع فهمیدم پیر شدم. 6. خبرای فساد و اختلاس تو ایران اینطوریه که اول تو شبکه های اجتماعی پخش میشن، بعد یه عده شک میکنن، بعد که خود یارو تکذیب میکنه، صحت خبر تایید میشه. 7. 30ساله ها جذابن؟ حالا ما سی ساله بشیم 27 ساله ها جذاب میشن 20 ساله هم که ...
پورموسوی: همه ایران بسیج شده اند تا پرسپولیس قهرمان شود!
...> وجود داره مدیراتون بره پولاتونو بگیره اینکه همه ایران طرفدار پرسپولیسن رو همه میدونن به طارمی گفتم فردا هتریک کنه حالت گرفته شه انقد جلو ما خط حمله نکنی نقل قول +6 #8 علی4 2016-10-19 22:05 برو بابا سیبیل فردا شیش تایی شدی آون دو تا تار سیبیلت هم میریزه نقل قول +3 #7 رضا666666 2016-10-19 21:46 تاکورشودهرآنکه نتوانددید نقل قول ...
90/ قصه مترو
سرخاب بود! باز هم سری تکان دادم که نه اشتباه می کنی. دوستش یک دفعه با فریاد گفت : شرط می بندم شکورزاده بود! وقتی دید جوابم منفی است سئوال کرد خب شما بگو کی بود؟ من پرسیدم اول شما بگو طرفدار کدام تیم هستی که هر دو جواب دادند استقلال ! و وقتی پرسیدم چند ساله که استقلالی هستید؟ هر دو گفتند 8 سال می شه. من هم این مرتبه با اعتماد به نفس گفتم بنده های خدا این بابا فتح آبادی بود! یکی از آنها با خجالت گفت ...
90/ پسرخانم ها !
افتاد. نمی دانید چه قشقرقی از سوی اون یکی به پا شد. شیلا سوار شده بود اما شبنم مانده بود. طفلک دنبال قطار تا آنجا که به دیوار می رسید دوید. دست آخر نشست و دو دستی تو سرش می زد. بهش گفتم شیلا خانم! نگران نباش با قطار بعدی برو. الان هم با موبایل بهش زنگ بزن که در ایستگاه بعدی پیاده شود و منتظرت بماند.
خاطره جالب یکی از هواداران شهاب حسینی/ عکس
خیلی هنرمنده منم برای اینکه خواهرم رو سورپرایز کنم تو دلم گفتم میرم باهاش سلام کنم و 4 تا کلمه باهاش حرف بزنم . همین طور که بهش نزدیک تر شدم با کمال اعتماد به سقفی خواستم بلند سلام کنم اما خیلی تعجب کردم که قبل من اون به من سلام کرد و حتی با وجود اینکه همسر و بچه هایش هم کنارش بودند از روی صندلی اش بلند شد و به من دست داد . اصلا چنین انتظاری نداشتم {چون تقریبا تمام افراد سلبریتیه ایران ...
ابوطالب: در هی یو آمریکایی های خوب بیشتر از بدها هستند
سالش است؟ من اشک در چشمانم جمع شد و ناراحت شدم، او هم داشت گریه می کرد بعد آمدیم بیرون، گفتم چرا ناراحت شدی مگر تو بچه داری؟ گفت نه من بچه ندارم، اما می فهمم شما چه می گویی. گفتم نه، بچه نداری نمی فهمی. گفت راست می گی من بچه ندارم نمی فهمم. ولی من تا آخر عمرم هر موقع اسم بچه و زندانی می آید یاد تو می افتم. من به او می گفتم می شود دستم را باز کنی تا دست و صورتم را بشورم؟ می گفت آره، مساله ای نیست ...
عجب محرمی و عجب کربلایی
، کربلای من همین جاست. گفت: حالا که تو می مونی، منم می مونم. دو شب بعد در باغ مثلثی پرتله اش(سینه خشاب) را انداخت کنار. رفت زخمی ها را کشید عقب، دوباره برگشت، یک دفعه صدای یا حسینش تا کربلا رسید. پیکرش جا موند یک شبانه روز گذشت. شب دوم با فرماندهان فاطمیون در اتاق حاج مهدی جمع بودیم به آنها گفتم پیکر ابو هادی جامانده. سلیمان (فرمانده گردان قناصه های فاطمیون ) گفت ...
گپ سیاسی پای بساط دستفروشان
بیاد بگه یه میلیون هم یارانه بهت میدم من بهش رأی نمی دم! الان دیگه یارانه رو به همه می دن من خیلی پولدارا نیستم که یارانه بهم ندن؛ اون قدر هم بی پول نیستم که اگه نگیرم رو به قبله بشم ! روزها کابینت فروش است و شب ها بلال فروش؛ دست فروشی اش سکه است؛ خودش می گوید روزی 50، 60 تا 100 هزار تومان می فروشد؛ جایی پشت بوته ها چسبیده به راه پله سنگی پارک روبه روی منقلی بزرگ شجره خانوادگی اش را لو می ...
روایتی از چگونگی شهادت دلیر مرد خطه سر به داران / رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده می شد
بود و با لبخندی شیرین از من پرسید کدام سمت موضع بگیرم. با دوربین بررسی کردم و بهش گفتم به سمت خانه های روبه رو ... دوباره با همان لبخند شیرینش پاسخم را داد و موضع گرفت ... بهش گفتم با خمپاره شصتی که همراهش است به سمت خانه ها شلیک کند، که همان لحظه دستور آمد همه یک گام به عقب برگردند و با هم به موضع قبل برگشتیم ... اما در مرحله دوم پیشروی رضا شهید شد و ...
به شایعات توجه نکنید، حالاحالاها در استقلال هستم
فولاد در بازی های آسیایی به السد خوردیم که کاپیتانش رائول بود. حس خیلی خوبی اون موقع داشتم. باورم نمی شد به یکی از آرزوهام رسیدم. * پیراهن رائول را بعد از بازی نگرفتی؟ - دوست داشتم این کار را کنم، اما نمی شد. فقط به رائول گفتم من از بچگی طرفدارت بودم و یکی از آرزوهام دیدنت بوده. * برای فوتبالیست شدن چقدر سختی کشیدی؟ کسی بود که بگه بختیار چرا فوتبال بازی می کنی؟ ...
نیمه های گم شده مجازی!/گزارشی از وضعیت سایت های همسریابی در کشور
مواردی که برایش پیدا شده، قرار آشنایی بیشتر بگذارد: با رفیقم حرف می زدم که با شوخی بهش گفتم تو فلان سایت ثبت نام کردم و بعدش هم براش توضیح دادم که چرا منصرف شدم اما اون بهم گفت خب خیلی از دخترا واقعا خوبن اما خب اونا هم براشون مورد مناسبی برای ازدواج تو اطرافشون پیدا نشده، مث خود من! دلیل نمی شه که همه کلاهبردار باشن. دومین بار امیر از بین سه گزینه هایی که این بار به او پیشنهاد شده به ...
احضار چوک به باشگاه پرسپولیس
میکنن ی نظر میدم خواهشاً با منطق نظر بدید اون عزیزانی که میگن نباید به ترکیب تیم برنده دست زد درست میگن اما ما برای قهرمانی نیاز داریم همه جوانب و بسنجیم خدایی نکرده اومدیم و دو سه تا از بازیکنا کلید به هر دلیلی نتونستن بازی کنن خب بعد باید عزا بگیریم که بازیکن نداریم به نظرم برانکو باید بیشتر بازی تدارکاتی بزاره نه با ترکیب اصلی با ترکیب دوم یا سوم پرسپولیس تا به مشکل نخوریم موقع محرومیت یا ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی+عکس
... 15. تو تاکسی کنار دوتا دختره نشسته بودم از ترس اینکه راحت نباشن انقد جمع نشستم آخر یکیشون گفت نکشی خودتو پوریای ولی! 16. تلگرام با یکی صحبت کردم و تشکر کردم، برام فرستاد خواهش . نیم ساعته هر دو دقیقه چک می کنم ببینم اون می کنم بعدش رو فرستاده یا نه. وقتی حقوقارو میریزن 17. حداقل یک عکس با زاویه سر کمتر از 45 درجه بگیرید خیالمون راحت بشه گردنتون کج نیست. ...
مرگ دلخراش نوزاد در حین درمان+عکس
و تلخی همه اتفاقات را بار دیگر به یادش می آورد. وی از حال و هوای آن روزهایش این طور تعریف می کند: روز بعد از زایمان گفتن می تونی بچتو ببینی، منم با وجود اینکه خیلی درد داشتم و نتونستم تا اون موقع سرپابشم، بلندشدم رفتم صورتمو شستم، خودمو مرتب کردم و به همه گفتم دارم میرم دیدن نفسم... نشستم رو ویلچرو، منو بردن آی سی یو، ولی امیرعباسمو تو چه وضعیتی دیدم که کاش نمیدیدم، گریه کردم ...
روایت - ابراهیم گلستان - از مجادله با چپ گرایی
خُرّم : خب مستندنگاری که فقط به معنای حضور نیست. مثلا درباره ی همین جزنی که دوستان من نوشتند حامی ترور بود و مدارکش هم در نوشته ها و صحبت های ش وجود دارد و تازه کلی هم طرفداران این آدم در ی ما توانستند بنویسند باز ما انواعِ فحش ها و توهین ها را شنیدیم ... گلستان : البته این کار همیشه فحش خوردن دارد. همیشه علیهِ چپ نوشتن فحش خوردن دارد. حواست باشد این جزو افتخارات تو نیست جزو بدبختی های ...
از دغدغه نان تا عمل بینی ...
به گزارش آی سبک ، به سمت اتوبوس های تند رو میروم همان هایی که بخش بسیار کوچکترش به بانوان اختصاص دارد...به زور خودم را لا به لای مسافران میچپانم و مدهوش شمیم عطر و عرق میشوم.دست فروشان با نگاهی تهی وسرد به گذر رخش بی نفس مینگرند که جایی برای بازار آنان ندارد . در ایستگاههای بعدی که مسافران پیاده وفضا خالیتر میشود مرد فربه و میانسالی سوار میشود،جورابهای پارازین ولیف به دست دارد، تراژدی زندگی اش را به تصویر میکشد. خانما،ترو خدا ازم خرید کنید،خانمم مریضه مشکل قلبی داره،مستأجرم... وچ ...
سفر به قطب جنوب (سفرنامه)
....خوشبختانه یکی از همسفران به کمکم آمد ....گودال پس از حدود 1 ساعت آماده شد ...مشکل بعدی رفتن تو کیسه خواب بود ...آخه با اون همه لباس چطوری باید تو کیسه خواب جا می گرفتم ....لیدر کمپ کمکم کرد به زور تا گردن داخل کیسه خواب رفتم ...بخدا نفسم داشت بند می اومد ....علاوه بر عینک طوفان که به چشم داشتم...دو جفت دستکش...سه جفت جوراب ..دو تا کلاه ...و چند تا شلوار و لباس زیر و لباس رو و کارپا ....دیگه خودتان تصور ...
خداحافظی عمو حبیب با خاطرات تلخ و شیرین کتابفروشی کنار پیاده رو
میدان ژاله یا شهدا شهید شدن. در جریان مبارزات انقلاب، گروه های سیاسی در جامعه فعال شدن و من از جریان مذهبی جدا و بنا به جاذبه هایی که وجود داشت هوادار سازمان مجاهدین_ همین منافقین_ شدم. اما به دلیل تندروی و تکروی که در من وجود داشت می گفتن تو به درد هواداری نمی خوری والبته خیلی زود متوجه شدم که نمی توانم با این گروه سازش کنم و جدا شدم. همه این ها رو گفتم که بگم وقتی کسی علاقه ...
طارمی: ناراحتی ام در زمان تعویض به خاطر مشکل با برانکو نیست/ما فقط یک باند داریم؛ باند پرسپولیس
درازی نکنه..امان از دست این هوادار نماها که نمیذارن برانکو کارشو بکنه..همین دو نفری که تیم رو اول فصل ول کردن باز دارن حاشیه سازی میکنن.. "هیچکس از پرسپولیس بزرگتر نیست" نقل قول +12 #7 زائد یادت نره 2016-10-17 12:58 کاملا مشخص بود ب خاطر پاس ندادنای علیپور ناراحت بوده طارمی. ولی دیگه بعضیا خیلی دارن کم لطفی میکنن نسبت بهش. موقعی ک برگشت و معذرت خواهی کرد مگه ...