سایر منابع:
سایر خبرها
حمید رسایی: 88 به قالیباف و 84 به هاشمی توصیه شد که نیایند
خورند به سمت دین آسان و اصلا طبیعت مردم این است. تا یک مدتی مردم واقعا مخیر شدند تا کنفرانس برلین که علی لاریجانی آن را از تلویزیون پخش کرد. * آقای لاریجانی دیگر لاریجانی آن روز نیست. پخش کنفرانس برلین سبب شد مردم متوجه شدند که این بحث تخییر بین دین آسان و دین سخت نیست بلکه بین دینداری و بی دینی است. همین مردمی که دین آسان را در برابر دین سخت انتخاب می کنند اگر مخیر بشوند بین دین سخت ...
برش هایی خواندنی از کتاب های مختلف
که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: پدر سوخته ی ملعون دروغ می گوید، مُرده. مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: این مرد، فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که مرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد ...
ما در باتلاق ادبیات کمونیسم در حال غرق شدن هستیم ولی بیشتر نگران حمله کوسه های امپریالیسم هستیم!
ادامه بحث باز هم خواهم استفاده کرد، چون من نمیتوانم دقیقا بگویم چه کسانی خواسته و چه کسانی ناخواسته از اندیشه های مارکسیستی تاثیر پذیرفته اند) ولی ما می توانیم تاثیراتش را کشف و شهود کنیم. از عامه مردم ما اگه بپرسی امپریالیسم چیست؟ سرمایه داری چیست؟ حداقل بی سواد ترین مردم ما چند مثال میتوانند بزنند و دست و پا شکسته، معایبی از سرمایه داری و امپریالیسم به شما میگویند و این نشان دهنده ی ...
زندگی مشترکم پیش از آغاز به پایان رسید
شدم در حال پرداخت مبلغ چند بیسکوئیت بود که جلوش رفتم و آرام در گوشش گفتم اجازه میدی من حساب کنم؟ که با صدای بلندی پاسخ داد مثلا چرا؟ گفتم شاید تونسته باشم کاری کنم . با پوزخندی گفت خدا شفات بده . بهانه بهتری برای این ارتباط در اون شرایط به ذهنم نرسیده بود. نگاه های متعجبانه دیگر زندانیان هم دلیلی شد تا با اعتماد به نفس کاذبی جوری که دیگران هم شنیده باشند به او بگویم از دستم کار بر میاد ...
راهکارهایی برای با جذبه و کاریزماتیک شدن
اما بیشتر از این که مردم به قدرت هفت تیر کشی او احترام بگذارند کلاه شان را به خاطر جذبه ی او از سر برمی داشتند، زیرا او جوانمردی بود که از کسی نمی ترسید و البته زیاد هم حرف نمی زد. اگر پایش می افتاد قادر بود 10-20 نفر را افقی کند. این شخصیت برای مردم جذاب و دوست داشتنی بود. برای الهام گیری از جذابیت های کلینت ایستوود لازم نبود که روی کسی هفت تیر بکشی. همین که آدم نترسی بودی و خیلی مختصر و شمرده حرف می زدی تو هم به فرد با جذبه و محبوبی تبدیل می شدی. ...
انسان از یادگیری دست بکشد، مرده است
رستمی متولد 1349 تبریز است، او هرچند فرزندخوانده بهزاد فراهانی است و نقش او و همسرش را در پرورش و تربیت خود نادیده نمی گیرد، اما از مادرش هم به نیکی یاد می کند و می گوید که از مادرش بسیار آموخته است. اردشیر رستمی به همسرش ارادت خاصی دارد و او را همراه بسیار خوبی در زندگی اش می داند. می گوید: همسرم یکی از بهترین زنان دنیاست که خداوند او را به من داده است. همیشه قدردان زحمات او هستم . رستمی معتقد است که همه آنچه که در دنیاست، مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل هستند و روی هم تاثیر می گذارند. پس بهتر است مراقب باشیم که نسبت به هم و به دنیا بدی روا نداریم. رستمی، شاعر هم هست، با او که هم صحبت شدیم، با همان لحن شاعرانه دیدگا ه هایش را درباره زندگی برایمان گفت. هنرمند هستید و در شاخه های مختلفی مثل معماری، مجسمه سازی، کاریکاتور، نقاشی، شعر و... فعالیت می کنید، چطور این همه هنر را یاد گرفتید؟ ریشه همه اینها یکی است، ما آد م ها آنها را از هم متمایز می کنیم و بعد دچار مشکل می شویم. خیلی از آدم های بزرگ که در قدیم زندگی می کردند، در همه این شاخه های هنری فعال بودند. من نگاه شاعرانه ای که دارم را در مجسمه سازی هم اجرا می کنم، در معماری و طراحی لباس هم نشانه های آن دیده می شود. اما خیلی ها فقط در یک شاخه فعالیت می کنند، مثلا معمار هستند یا نقاش و کاریکاتوریست اما شما در همه این زمینه ها فعالیت می کنید؛ یعنی فنون هر رشته را جداگانه یاد گرفته اید؟ آموختن خیلی مهم است و اولین اصل همه هنرها و حرفه هاست. معتقدم هیچ چیزی در دنیا مهم تر از آموختن نیست. انسان تا آخرین روز عمرش باید بیاموزد و نگوید حالا من مثلا دکترا دارم و درس خواندن کافی است. یکی از خصوصیاتم این است، مهارتی را که بلد نیستم، یاد می گیرم. وقتی کنار یک واکسی می ایستم، او را یک متخصص در حرفه خودش می دانم و طریقه درست واکس زدن را از او یاد می گیرم. به نانوایی که می روم دقت می کنم، آنها چطور کار می کنند و نان می پزند. ریشه این همه اشتیاق به یادگیری کجاست؟ آموختن زیباست. به نظرم انسان اگر دست از یادگیری بردارد، مرده است؛ هرچند اگر نفس بکشد. خیلی از آدم ها تا یک سنی جلو می روند، کارهایی را یاد می گیرند، اما بعد توقف می کنند، اما شما افق بازی جلوی روی خود ترسیم کرده اید چگونه به این دیدگاه رسیدید؟ واقعیت این است که من اصلا فکر نمی کنم، چون معتقدم اگر فکر کنم مشکلات زیادی برایم پیش می آید. به نظرم فکر کردن یک نوع تخصص است، به همین دلیل در مجامع پیشرفته به کسانی که کارشان فکر کردن است لقب متفکر داده اند، اما ما بلد نیستیم فکر کنیم؛ چون تفکر هم اصول و روش خودش را دارد. در یک جامعه رشد کرده، تعداد بسیار محدودی متفکر وجود دارد. بهتر است انسان درباره خیلی مسائل فکر نکند و تفکر خود را محدود به کارهای روزانه کند. معتقدم انسان باید عمل کند، اما متاسفانه در کشور ما به جای کار و عمل بیشتر مردم فکر می کنند! کار به جایی رسیده که بچه ده ساله هم تبدیل به فیلسوف شده و درباره همه چیز اظهار نظر می کند. به هرحال عمل هم ریشه در تفکر دارد، بدون فکر، ایده ای هم برای کار و عمل وجود نخواهد داشت. شعور با تفکر فرق می کند! ما دو جور فکر داریم؛ یک فکر تاریخی که همان فکر معاش است و یک فکر ناب. ما عقل تاریخی داریم که همان عقل معاش است و در مقابل آن عقل ناب وجود دارد که در آن خیلی انرژی وجود دارد. عقل معاش، انسان را محتاط و ترسو می کند و نمی گذارد که او دست به کار و خلاقیت بزند. یکی از شخصیت های نمایش هملت می گوید: تفکر و تعقل همه ما را بزدل و ترسو می کند و عزم و اراده هرگاه که با افکار احتیاط آمیز همراه می شوند، رنگ باخته و قدرت خود را از دست می دهند. آرزوهای بزرگ به همین دلیل، عملی نمی شوند.عارفان خودمان می گویند: الهی به مستان میخانه ات / به عقل آفرینان دیوانه ات! یعنی عقل ناب برابر جنون است. دو نفر با هم دعوا می کنند عقل ناب نفر سوم که در حال عبور است به او می گوید برو و آنها را از هم جدا کن، اما عقل معاش به او هشدار می دهد: نرو! اگر بروی چاقو می خوری. ما به عقل ناب احتیاج داریم.عقل ناب انرژی می دهد و کارش وادار کردن ما به عمل در لحظه است. قدیم ترها مردم بدون تحلیل زندگی می کردند؛ مثلا زن و شوهرهای سابق بدون هیچ تحلیلی سال های زیادی در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی می کردند، اما الان مدام در حال تحلیل درباره زندگی مشترک هستیم، شاید برای همین زن و مرد دیگر نمی توانند مثل گذشته در کنار هم بمانند و طلاق می گیرند؟ تحلیل و تفکرهای سطحی زندگی ما را با دشواری هایی روبه رو کرده است. من نفس طلاق را منفی نمی دانم، چون بر این باورم که آدم ها یا باید خوب با هم زندگی کنند یا خوب از هم جدا شوند. ما به اسم زندگی نباید زندگی را خراب کنیم و کلاه سرخودمان بگذاریم و با طلاق عاطفی زندگی را نابود کنیم. جامعه ما در مرحله پیش مدرن است؛ یک پایمان در سنت است و یک پایمان در مدرنیته. از این برمی داریم و به آن می دهیم و در این میان هر جور که دوست داریم از هر دوتا سوءاستفاده می کنیم. هرجا سودمان باشد، مدرن می شویم و هرجا لازم باشد، سنتی می شویم. واقعیت این است ما مدام در حال سوءاستفاده از مدرنتیه و سنت های قدیمی خود هستیم. پدر و مادرهای ما چون با آداب سنتی زندگی می کردند، راحت تر و بهتر زندگی می کردند؟ زمانه تغییر کرده و شرایط عوض شده است. جنس آدم ها نسبت به 50 سال قبل عوض شده، علایق و فهم هم تغییر کرده و سرعت این تغییر روزبه روز بیشتر می شود. انسان ها وارد فاز دیگری از زندگی شده اند. قدیم ترها مثلا 20 نفر در یک خانه جمع می شدند و شاهنامه، سعدی و... می خواندند و لذت می بردند و روزهای زیادی درباره آن صحبت می کردند، اما علایق انسان امروزی تغییر کرده است. به نظر می رسد، علایق عوض شده اما دیدگاه ها و چشم انداز انسان امروزی وسیع تر و عمیق تر نشده است؟ متاسفانه ما هنوز به سرمقصد نرسیده ایم و چون در راه هستیم، تلفات هم زیاد است. ما نه جامعه مدرن هستیم که از مدرنیته لذت ببریم و نه سنتی که ارزش ها را بشناسیم و پایبند آن باشیم. حضور ذهن خوبی دارید و اطلاعات جامعی درباره پیرامون خود دارید. چه عواملی باعث شد، صاحب زاویه دیدی شوید که بر مبنای آن دنیا را ببینید؟ من زیاد مطالعه می کنم، از بچگی بشدت کتاب می خواندم. به اطرافم با دقت نگاه می کنم و از هیچ اتفاقی سطحی عبور نمی کنم. من به کشورم خیلی علاقمندم و فکر می کنم باید به سرزمینم وفادار باشم و مثل یک انسان واقعی زندگی کنم و با کارهای بد به آن خیانت نکنم. همیشه به این نکته فکر می کنم که سرزمین من باید آدم هایی را به دنیا معرفی کند که ...
واکاوی موسیقی تیتراژ سریال های تلویزیونی
شکی نیست که موسیقی در همه زمان ها و احتمالا برای تمام طیف مخاطبان سیما عنصری جذاب و دلپذیر است، اما وضعیت موسیقی تیتراژ مجموعه های تلویزیونی در سال های اخیر چه سمت و سویی پیدا کرده؟ آیا این موسیقی ها همچنان عنصری برای جذب مخاطب و دیده شدن هرچه بیشتر مجموعه ها است یا به عکس، خود از مجموعه ها جلو زده و به اثری مستقل و حتی حائزاهمیت تر از دیگر عوامل تشکیل دهنده و عناصر اثر بدل شده است؟ بدعت و نبوغ، 2 شرط اصلی بهرام دهقانیار از جمله موسیقی سازانی است که تاکنون موسیقی متن و تیتراژ مجموعه های تلویزیونی متعددی را ساخته است. کمتر کسی هست که موسیقی مجموعه هایی چون خونه مادربزرگه ، پدر سالار ، همسران ، خانه سبز ، پاورچین ، نقطه چین و این اواخر، در حاشیه را به یاد نداشته و خاطراتش از این مجموعه ها را با یادآوری موسیقی تیتراژهایشان به یاد نیاورد. دهقانیار در پاسخ به چرایی این ازدیاد روزافزون استفاده از ترانه در تیتراژ مجموعه های تلویزیونی می گوید: استفاده از ترانه در تیتراژ، یکی از روش های کاربردی موسیقی در آثار نمایشی است و شکی نیست که موجب جلب نگاه مخاطبان و جذابیت بیشتر اثر هم می شود، اما اگر قرار باشد این قضیه را به شکلی افراطی یا تکراری و تقلیدی به کار ببریم، طبیعتا بعد از مدتی کارکرد خود را از دست خواهد داد و دیگر نمی تواند سازندگان کار را به هدف مورد نظرشان برساند. تولید هر اثر موسیقایی تنها در صورتی موفق است که با بدعت، نبوغ و ابتکار همراه باشد و توسط کارشناس، یعنی کسی که تجربه کافی در آن حیطه داشته و مهارت و علمش را هم دارد، انجام شود و در غیراین صورت اثری ناقص و ابتر خواهد بود. امری بدون اجبار سازنده موسیقی مجموعه ماندگار زیر گنبد کبود ادامه می دهد: ما امروزه این ضعف را می بینیم که افرادی به انجام کارهای حرفه ای روی آورده اند که عموما صلاحیت تجربی را در انجام این کار ندارند. این که من بیایم و به صرف این گفته که یک تیتراژ حتما باید موسیقی همراه با کلام داشته باشد، از موسیقی استفاده کنم و خواننده معروفی را هم برای خواندن آن دعوت کنم، اتفاق چندان درستی نیست و به نوعی تقلید کردن از دیگر آثار موفق است. نکته ای که باید توجه کنیم این است که هیچ اجباری برای به کار بردن موسیقی با کلام در تمام تیتراژها وجود ندارد و موسیقی متن خود اگر بدرستی و همسو با مضمون داستان کار طراحی و استفاده بشود، دیگر فرقی نمی کند که با کلام یا بی کلام باشد و قطعا در هر دو صورت تاثیر خود را خواهد گذاشت. همسو با هدف کلی برنامه مجید اخشابی از جمله خوانندگانی است که طی این سال ها هنوز به تلویزیون وفادار مانده است. او که شهرتش را از تلویزیون و با خوانندگی تیتراژ مجموعه های مناسبتی موفقی چون گمگشته کسب کرده، همین مسیر را هم ادامه داده و هنوز صدای او را بر تیتراژ مجموعه های بسیاری می شنویم. اخشابی روال کلی ساخت یک موسیقی تیتراژ را این طور شرح می دهد: اول باید ببینیم که موسیقی قرار است برای چه برنامه ای و با چه اهداف و گروه مخاطبانی ساخته شود. بعد با توجه به این ملاک ها ترانه کار به شاعر سفارش داده می شود. البته اوقاتی هم شده که شعر خوبی از قبل به دستم رسیده بوده و آن را نگه می دارم تا در موقع مناسب استفاده کنم. سپس موسیقی و لحن و ملودی و موارد دیگر با توجه به آن حس و حال مدنظر شکل می گیرد و نهایتا صدای خواننده به رویش می نشیند. وی در رابطه با این علاقه و اصرارش بر ادامه خواندن تیتراژ در مجموعه های تلویزیونی می گوید: من در این سال ها تجربه و شناختی از نیاز مخاطبان پیدا کرده ام و هنوز هم با علاقه به پیش می روم. متاسفانه خیلی وقت ها موسیقی هایی را در تیتراژ مجموعه های تلویزیونی مختلف می شنویم که به لحاظ معنایی و محتوایی هیچ ربطی با مجموعه یا برنامه مورد نظر ندارد و گویی صرفا قطعه ای است که از یک آلبوم موسیقی انتخاب شده است. این خواننده در تاکید اهمیت و نقش موسیقی می گوید: به هر حال موسیقی از اهمیت بالایی برخوردار است و گاه حتی می توان چکیده و محتوای یک مجموعه چند ده قسمتی را در یک موسیقی سه دقیقه ای گنجاند و خلاصه کرد، بنابراین از اهمیت موسیقی تیتراژ نباید غافل شد؛ چراکه به نوعی آرم و پیشانی برنامه تلقی می شود و به عقیده من، تهیه کنندگانی که به دیده شدن برنامه شان اهمیت می دهند، نباید نقش موسیقی را در آثار دست کم بگیرند. موسیقی این قدرت را دارد که حتی اگر چند سال پس از تمام شدن مجموعه یا برنامه ای موسیقی اثر را بشنوید، تمام خاطرات و حواشی و موضوع برنامه را به خاطرتان بیاورد و به یاد آن کار بیفتید. بنابراین من موافق و حامی استفاده از موسیقی تیتراژ در برنامه ها هستم و ایراد و انتقادی را به این روند وارد نمی دانم. موسیقی به تنهایی معجزه نمی کند! امیر توسلی از موسیقی سازان جوان صداوسیماست که ساخت موسیقی مجموعه هایی چون شمس العماره ، سقوط یک فرشته و مختارنامه را عهده دار بوده است. وی در تعریف شرایط کنونی موسیقی تیتراژ در مجموعه های تلویزیونی معتقد است: اگر می خواهیم موسیقی های تیتراژ باکیفیت داشته باشیم، در وهله اول باید کیفیت آثار نمایشی مان را ارتقا ببخشیم. اساسا اگر کیفیت خود مجموعه یا برنامه ای مطلوب نباشد، تلاش های دیگر عوامل هم نتیجه ای نمی دهد و حتی اگر موسیقی کار هم خوب باشد، مخاطب از راه های دیگری اثر را دنبال می کند. توسلی تاکید می کند: البته باید این قضیه را هم در نظر بگیریم که نسل هم در حال تغییر است و طبیعتا هرساله چهره های جوان تری به جای اساتید موسیقی قدیمی مشغول کار می شوند، اما نکته مهم اینجاست که همین آدم های تازه هم باید تجربه داشته و حداقلی از کیفیت را در کارهایشان رعایت کنند. این عوامل همه در کنار هم کلیت واحدی را تشکیل می دهند و نمی توانیم صرفا از موسیقی توقع داشته باشیم که معجزه کند و با قدرت خود به تنهایی مجموعه ای را نجات بدهد! زهرا غفاری ...
آغاز تصویربرداری سریال نوروزی شبکه 2 در شهر محلات
شهر محلات هستند و شهرداری محلات میزبان این عوامل خواهد بود. مهران رسام درباره تولید این سریال در محلات به جام جم گفت: قصه سریال درباره گل و گیاه است و طبیعی است که برای فیلمبرداری چنین داستانی به شهر گل، یعنی محلات برویم که خوشبختانه با استقبال مردم و مسئولان این شهر مواجه شدیم. بر اساس اظهارات این تهیه کننده، مراسم افتتاحیه سریال به همت شهرداری محلات و با استقبال مردم و ...
شبکه نمایش به ریشه های برده داری می پردازد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی سیما، این سریال محصول سال 1977 و بر اساس رمان آلکس هالی ساخته شده است. آلکس هالی که سابقه ای طولانی در مبارزه با نژاد پرستی و برده داری دارد، نخستین بار با نوشتن زندگینامه مالکوم ایکس مطرح شد. اما کتاب ریشه ها نقطه اوج فعالیت هالی در نویسندگی بود که بازگو کننده حقایق بسیاری از جنایات قرون گذشته آمریکا در حق نیاکان او و مردم سیاه پوست آفریقا بود. سریال با داستان زندگی کونتا کینته، در یکی از دهکده های آفریقا آغاز می شود که در کنار خانواده اش زندگی آرام و شادی دارد. اما با ورود بازرگانان برده و ربودن او زندگی تراژیک وی آغاز می شود. رهبر انقلاب به زیبایی داستان این جنایت آمریکایی را توصیف کرده بودند. ایشان در دیدار عمومی در 29 آبان سال 92 می فرمایند: غارت منابع حیاتی ملّت ها برایشان آسان است. ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ [است ] که نظام سلطه ی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونه اش ] همین مسئله ی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتی ها را از اقیانوس اطلس می آوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه می داشتند، بعد می رفتند با تفنگ و سلاح هایی که دست مردمِ آن روز از این سلاح ها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را می گرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتی ها برای بردگی به آمریکا می بردند. انسان آزاد را که در خانه ی خودش زندگی می کرد، در شهر خودش زندگی می کرد، به اسارت می گرفتند؛ الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریکایی ها این فشار عجیب را آوردند که [در این زمینه] کتاب ها نوشته اند که این کتاب ریشه ها کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشه ای از این فجایع. انسانِ امروز چطور می تواند اینها را فراموش کند؟ با همه ی این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست. گفتنی سریال ریشه ها در قالب چهار فیلم سینمایی 90 دقیقه ای از روز یکشنبه 16 آبان هر شب ساعت 21 به روی آنتن شبکه نمایش می رود. تکرار این سریال روز بعد ساعت 5 بامداد و 11 صبح پخش می شود. ...
همه رازهای دیده شدن
به گزارش جام جم ، برای نمونه می توان از نمونه های قدیمی به برنامه هایی چون جزر و مد ، صندلی داغ ، کوله پشتی و شب شیشه ای اشاره کرد و از نمونه های جدیدتر ماه عسل ، هفت ، خندوانه و دورهمی را مثال زد. این نوع برنامه ها تقریبا با شکل ثابت برنامه های گفت وگو محور که در آن یک مجری و یک یا چند مهمان حضور دارند شکل گرفته و هر برنامه با انتخاب موضوعی در فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... به بحث و تبادل نظر می پردازد. در این برنامه ها آنچه شاخص است حضور مهمانان شناخته شده (یک ستاره تلویزیونی یا سینمایی، شخصیت فرهنگی، سیاسی یا فردی که ویژگی هایی برای مطرح شدن روی آنتن دارد) و مجری مطرحی است که هدایت گفت وگو را به عهده می گیرد. بی شک در برنامه های گفت وگو محور، این مجری است که با برنامه ریزی و اشراف بر موضوعات مورد بحث با تسلط تمام مقابل مصاحبه شونده قرار می گیرد. مخاطب انتظار دارد مجری ای برای برنامه مورد علاقه اش انتخاب شود که سال ها در مقوله مورد بحث مطالعه کرده و آموزه های این فن را فرا گرفته باشد. اگر بپذیریم که این رشته به خودی خود یک هنر و فن است که به آموزش و کسب تجربه و مهارت نیاز دارد، آن وقت بر ویژگی هایی چون فیزیک ظاهری معقول، تسلط به موضوع مطرح شده، صدای گوشنواز، رعایت احترام در مکالمه دونفره، آگاهی نسبی از تاریخ، ادبیات، هنر و شعر و آگاه به مسائل روز باید تکیه کنیم. نکته قابل توجه در اجرای این برنامه ها توجه به این نکته است که گاهی اوقات استاندارد یک اجرای خوب و کامل را با نگاه به نمونه های جهانی تعریف می کنیم، بدون آن که توجهی به تفاوت های فرهنگی جامعه ما با دیگر جوامع داشته باشیم. اگر مجری ای مانند لری کینگ در برنامه هایش این طور سوال می پرسد، آن یکی شوخی های متداول با مهمان می کند یا مخاطبان و تماشاچیان برنامه اش را دست می اندازد، آیا ما نیز باید چنین روندی را صرف جذاب بودن انتخاب کنیم یا نه؟ درحالی که اینها همه اغلب نه واکنش طبیعی و واقعی مجری های برنامه که ترفندهایی نمایشی برای جذب مخاطب و بالا بردن سهم تماشاچی ها و بینندگان است. همین نکات بارز است که امروزه برنامه های گفت وگو محور ما را بر لبه تیغ قرار می دهد و برنامه ای با حضور مجری ای محبوب به یک باره مورد اعتراض مخاطبانش قرار می گیرد. نمونه بارز چنین برخوردی را می توان در برنامه اکسیر با اجرای فرزاد حسنی جست وجو کرد. اگر امروزه این گونه برنامه ها جایگاه بیشتری میان مخاطب ها پیدا کرده اند و حتی مخاطبانی بیشتر از سریال های تلویزیونی دارند (نوروز 95 دو برنامه خندوانه و دورهمی پرمخاطب تر از سریال های نوروزی بودند) و بازخوردهایشان در صفحه های شبکه های اجتماعی بیشتر است، به این دلیل است که برنامه های گفت وگو محور به صورت زنده اجرا می شوند و بیشتر با مسائل روز سروکار دارند. عنصر غافلگیری در این برنامه ها آن را نزد مخاطب جذاب تر می کند، به طوری که او منتظر است زوایای نهفته مهمان و اطلاعات ناشنیده از او را دریافت کند. هرچند این اتفاق در گونه ای از برنامه گفت وگومحوری که قصد آن معرفی و آشنایی بیشتر با یک شخصیت هنری، ورزشی یا سیاسی است، می افتد، مسلما برنامه های گفت وگومحور در رسانه ملی با دسته بندی هایی تعریف می شوند؛ برنامه های گفت وگومحوری که نتیجه آن اطلاع رسانی است مانند گفت وگوهای علمی، هنری، ورزشی که برنامه ای مانند چرخ ، هفت و نود نمونه های شاخص آن هستند و برنامه های گفت وگو محوری که نتیجه آن بازخواست ژورنالیستی یا روزنامه نگارانه از یک مسئول است و ما آن را با برنامه هایی مانند پایش و غیرمحرمانه می شناسیم. همگی اینها با حضور مجری معنا پیدا می کند. بی شک بخش عظیمی از صمیمیتی که در برنامه گفت وگومحور شبانگاهی دو قدم مانده به صبح وجود داشت به مجری ثابت آن یعنی محمد صالح علا مربوط می شد. گفت وگوهای پرهیجان و تخصصی هنرمندان برجسته و همین طور اجرای زیبای مجری باعث می شود که برنامه از جذابیت ذاتی برخوردار باشد، یا برنامه گفت وگو محور صبحگاهی مردم ایران سلام به دلیل نحوه بیان محمدرضا شهیدی فر توانست میان مباحث تخصصی با جذابیت های تلویزیونی توازن ایجاد کند. مجری صاحب برنامه گفت وگو محور است علی اکبر عبدالرشیدی مجری گفت وگوی های تلویزیونی با تاکید بر ضرورت پخش برنامه های گفت وگومحور با تحقیقات و برنامه ریزی کافی و به کارگیری عوامل مناسب علت موفق یا ناموفق بودن برخی برنامه های گفت وگومحور در رسانه ملی را ارزیابی آن با سایر برنامه های تلویزیون دانسته و می گوید: برنامه های گفت وگومحور باید زمانی پخش شوند که شرایط برای آنها فراهم باشد. انتخاب روز و ساعت مناسب برای پخش برنامه های گفت وگو محور، فاصله زمانی این برنامه با برنامه های نمایشی، تفریحی و تخصصی و برگزیدن موضوع جذاب مورد توجه مخاطبان از جمله عوامل تضمین کننده موفقیت یک برنامه گفت وگومحور است. وی در ادامه می افزاید: وقتی صحبت از برنامه گفت وگومحور می شود باید ببینیم درباره چه سبک از این برنامه ها تاکید می کنیم. آیا منظورمان برنامه های گفت وگو محور به سبک انواع شو های تلویزیونی و برنامه هایی که مجریان آنها با طرح موضوعات سرگرم کننده به شوخی و لطیفه گویی با مهمانان برنامه می پردازند و سرگرمی در درجه اول اهمیت شان است یا برنامه های گفت وگو محور سنگین از حیث اجرا و موضوع حساس که بخصوص اگر به صورت زنده اجرا شود حساسیت آن به مراتب بالاتر خواهد بود. این حساسیت می تواند در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و حتی هنر باشد. در واقع بخشی از جذابیت برنامه های اینچنینی به زنده بودن آن و چالش های غیرمنتظره اش مربوط می شود. نقش مجری که می تواند پخش یک برنامه گفت وگو محور سنگین را با موفقیت یا ناکامی مواجه کند، از اهمیت خاصی برخوردار است. عبدالرشیدی در این باره می گوید: مسلما باید فرقی میان مجری یک برنامه گفت وگو محور علمی، سیاسی یا پزشکی با گزارشگران، گویندگان و مجریان برنامه های تفریحی و سرگرم کننده سبک یا همان شومن ها قائل شویم. مجری برنامه های تخصصی علاوه بر برخورداری از مختصات تعریف شده هر مجری دیگر تلویزیونی مانند توانایی بیان شیوا و درست، ظاهر آراسته و سنگین، مقبولیت عمومی، تجربه و شناخت رسانه ای و درک روان شناختی از مخاطب تلویزیونی باید از ویژگی های بارز دیگری هم برخوردار باشد. ضمن این که مردم در برنامه های گفت وگو محور دوست دارند شاهد یک تضارب آراء و بحث چالشی باشند که این نیز به عهده مجری است. این کارشناس رسانه ادامه می دهد: مجری این برنامه ها یک استاد دانشگاه نیست، اما یک عن ...
رابطه ای جذاب و وسوسه انگیز
رستمی گذاشته شده که در ابتدای کار تا حدودی هم جواب داده اند اما در ادامه به دور تکرار می افتند. با همه اینها سه، پنج، دو تجربه تازه ای در زمینه کمدی با پس زمینه فوتبال به حساب می آید که از آن تنها چند شوخی جذاب در ذهن مخاطبان باقی مانده است. پژمان؛ یک کمدی فانتزی جذاب شوخی با مشاغل خاص و مشهور در میان مردم وسوسه همیشگی کمدی نویس های ایرانی است که عموما با مشکلات زیادی ...
بازیگران کودک و نوجوان و واقعیت تلخ فراموش شدن
بازیگران سریال تماشایی قصه های مجید به موفقیتی عظیم دست پیدا کرد. باقربیگی پس از بازی در فیلم سینمایی نان و شعر ساخته کیومرث پوراحمد از این عرصه خداحافظی کرده و به تحصیل پرداخت و سرانجام هم توانست روی یکی از صندلی های شورای شهر اصفهان بنشیند. باقربیگی در سال های اخیر هم در چند کار تلویزیونی حضور پیدا کرد و اتفاقا هم موفق نشان داد که از مهم ترین آنها می توان به سریال های زاینده رود ...
در سریال بوعلی سینا 15 کیلو وزن کم کردم
. متاسفانه در سال های اخیر کمتر شاهد بروز و ظهور بزرگان در عرصه کارگردانی بوده ایم. من از این بزرگان زیاد آموختم. کارهای تئاتری هم انجام دادید؟ بله، یادم می آید در آن سال ها در شبکه دو تئاترها زنده اجرا می شد. در سال های اخیر به خاطر شرایطی که برای تولیدات به وجود آمده کمتر فرصت کار کردن را به دست می آوریم. زمانی در گروه هنر تئاتر ملی کار می کردم و آن زمان هر سال فقط چند نفر انگشت ...
بازیگری کشف شهود است
وی یک دوره آموزش بازیگری در کارگاه نمایش زیر نظر آربی آوانسیان در سال 1354 دید. بازی در سینما را از سال 65 با ایفای نقش کوچکی در فیلم رابطه به کارگردانی پوران درخشنده آغاز کرد. او همچنین از سال 50 به عکاسی تجربی و تئاتر اشتغال داشته است و برای مخاطبان تلویزیونی با بازی در نقش هپلی معروف محله برو بیا شناخته شد و در کارهای تاریخی مثل بوعلی سینا به ایفای نقش پرداخت. او در سریال بیمار استاندارد در نقش یک آدم عجیب و غریب که تنها سرگرمی اش سریال دیدن در تلویزیون کوچک خانه اش است بازی متفاوتی ارائه کرد. اهری علاقه خاصی در کار برای کودکان دارد و سال هاست که به همراه مریم کاظمی تئاتر کودک کار می کند. محله بهداشت، سربداران، باجناق ها، چاق و لاغر، پایتخت، معمای شاه، اسپاگتی در هشت دقیقه، وقتی همه خواب بودیم، پسر آدم دختر حوا، خوب، بد، زشت، پایتخت 2، تبریز در مه، مجموعه عروسکی امین و مینا ، مختارنامه، برگ سبز، تئاتر نیرنگ بازی های آقای اسکابن و این شرح بی نهایت ازجمله کارهای ماندگار اهری محسوب می شود. محب اهری با کارگردانانی چون کیهان رهگذر، محمد علی نجفی و سیروس مقدم همکاری داشته است و توانایی ایفای نقش های درام و کمدی را توامان دارد. با او در باره فعالیت های بازیگری اش گفت وگویی انجام داده ایم. آیا به ایفای نقش های متفاوت علاقه دارید؟ به عنوان یک بازیگر حرفه ای هر نقش جدیدی را که بازی می کنم برایم در حکم یک کنکاش و چالش بزرگ است و باعث می شود تلاش مضاعفی داشته باشم تا به جهان اثر این شخصیت ورود داشته باشم. ممکن است نقش مربوط به یک کار تاریخی باشد و می بایست به سراغ مستندات تاریخی مربوطه رفت. جذابیت های بازیگری به این کشف شهودهاست و اگر این ویژگی ها نباشد بازیگری می شود یک شغل معمولی و عادی. از ابتدا علاقه داشتم که انواع و اقسام نقش ها را بازی کنم. خوشبختانه در سال های اخیر بخوبی این تلاش هایم دیده شد و نقش های گوناگون زیای بازی کردم. نقش های تاریخی زیادی هم بازی کرده اید. نقش های خارجی جذاب هستند و من تلاش می کنم برای ارتباط بهتر با مخاطب آنها را رنگ آمیزی کنم. در سریال مختار هم نقش متفاوتی را تجربه کرده اید. بله، نقش یک عرب منفی و بدوی را بازی کردم و درک این شخصیت در حین بازی برایم خیلی جذابیت داشت. میرباقری کارگردان بزرگی است و می داند چگونه بازیگر را هدایت کند تا به نقش نزدیک شود. در سریال از دوردست ها هم در نقش مثبت بازی کردید. خوشحالم در کنار ایفای نقش های منفی، نقش یک آدم موجه و موقر بازاری خیرخواه را در این سریال بازی کردم. نقشی که در داستان حضور کوتاه، اما موثری داشت. بیمار استاندارد اولین تجربه همکاری تان با سعید آقاخانی بود؟ بله، صاحبخانه ای که گذشته مشکوک و مجهولی دارد. با خواندن متن فیلمنامه شیفته شخصیت پردازی و روایتگری سعید آقاخانی شدم. در بیمار استاندارد شاهد یک کمدی متفاوت و نویی بودیم. شخصیتی که ایفا کردم پیچیده بود و می بایست برای ایفایش خیلی به آن فکر و آنالیز و تجزیه و تحلیلش می کردم و در ذهنم انواع و اقسام استنباط هایم را مورد بررسی قرار می دادم. آیا آدمی است که اهل مطالعه و خواندن متن های سنگین فلسفی است؟ یا آدم توهمی است. درگذشته احتمالا آدم خلافکاری بوده و شاید در ذهنش اینچنین آدمی بوده باشد و همه چیز شخصیتش در ایهام قرار دارد و این ویژگی جذاب ترش می کرد. در زمان حال برای امرار معاش خانه اش را اجاره داده است. درحین صحبت هایی که با سعید آقاخانی داشتم چون هنوز متن تمام و کمال نوشته نشده بود، نمی دانستیم نویسنده درپایان چه فرجامی برای شخصیت ها قائل شده است. تا قبل از شروع فیلمبرداری اغلب شب ها تا صبح درگیر این شخصیت بودم و به آن فکر می کردم. پارتنرهای خوبی هم در این سریال با شما همبازی بودند. بله با بابک حمیدیان که بازیگر نقش روبه رویم بود همکاری خوبی داشتم. جواد عزتی هم بازیگر خوب و توانمندی است و همه تیم بازیگری از کاری که انجام می دادند لذت می بردند. یادم می آید در حین هر صحنه کلی ایده به ذهنمان خطور می کرد. سعید آقاخانی از این ایده ها استفاده می کرد؟ با ایشان مطرح می کردیم و خیلی با روی باز با این پیشنهادها برخورد می کرد و از کنسه های درست استفاده می کرد. به نظرم لطمه ای که سریال بیمار استاندارد با آن مواجه شد زمان پخش نه چندان مناسبش بود. در بیمار استاندارد یک ادای دین به فیلم جیب برها به بهشت نمی روند که شما و علیرضا خمسه در آن بازی داشتید انجام شد؟ برای من خیلی این مساله جذاب بود. وجود این صحنه پیشنهاد من بود تا برای نقشم گذشته ای هرچند کوتاه را مورد استفاده قرار دهیم. به همین دلیل ناگهان یاد یک فیلم کمدی کلاسیک افتادم و فیلمی که اشاره کردید و با خمسه بازی کرده بودم و این سکانس محمل مناسبی برای نشان دادن گذشته این آدم بود که برخلاف رفیقش کار خلاف را کنار گذاشته بود. دکتر ایادی سریال معمای شاه هم نقش چندوجهی و چالش برانگیزی برای بازی است. این نقش هم ایفایش لذتبخش است. نکته مهم در باره نقش دکتر ایادی این است که مثل شخصیت هایی نظیر هویدا یا تیمور بختیار و... زیاد برای مردم شناخته شده نبود و شخصیتی بود که بیشتر در سایه قرار داشت. آدمی مرموز که دارای مناصب و شغل های زیادی بود و پشت پرده کارهای زیادی انجام می داد. محمد رضا ورزی با ارائه مستندات تاریخی در باره دکتر ایادی تا حدی اطلاعات ارزشمندی به من ارائه کرد تا بهتر به شخصیت نزدیک شوم و یکجورهایی راسپوتین دربار پهلوی بود. به لحاظ ظاهری هم عکس های زیادی از این آدم وجود ندارد... بله، مثل هویدا نیست که همه مردم عکس و پیپ معروفش را دیده باشند و به همین دلیل من می توانستم به این شخصیت رنگ و لعاب بدهم و با اتود زدن چهره متفاوتی از او ارائه کنم .من تلاش کردم تا حد ممکن بتوانم به شخصیتش نزدیک شوم و محمدرضا ورزی هم با شیوه نگاه و بازی ام در نقش دکتر ایادی موافق بود. آقای حقانی یکی از مورخان تاریخ معاصر عنوان کرده اند که من توانسته ام شخصیت این آدم را خیلی نزدیک به واقعیت بازی کنم. بابت این اظهارنظر خیلی خوشحال شدم. به هر حال مخاطب با دیدن سریال متوجه نفوذ دکتر ایادی روی شخص شاه می ...
چشم شب روشن ؛ پرسه ای شبانه در فرهنگ و هنر
حالا و در سری جدید برنامه های در نظر گرفته شده توسط شبکه چهار برای پخش در شب های پاییز، یک هفته ای است که برنامه ای جدید با عنوان چشم شب روشن پخش می شود؛ برنامه ای که به تهیه کنندگی امیر قمیشی و اجرای مثل همیشه متفاوت محمد صالح علا هر شب ساعت 23 به روی آنتن می رود و محتوایی فرهنگی و هنری دارد. یک برنامه شبانه امیر قمیشی، تهیه کننده در تعریف ضوابط و ساختار چشم شب روشن به جام جم توضیح داد: پخش برنامه حدود یک هفته ای است که آغاز شده و از یکشنبه 2 آبان هر شب از ساعت 23 به مدت 90 دقیقه به روی آنتن می رویم. قمیشی گفت: از آنجایی که این برنامه در گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما تولید می شود، لذا بیشترین سهم گفت وگوهای ما را هم مباحث فرهنگی و هنری به خود اختصاص داده و این محوریت کلی برنامه است. همچنین هر شب حضور دو مهمان را هم در برنامه داریم که با حضور کارشناسان مباحث را با هم به بوته نقد و صحبت می گذارند. در کنار این موضوع، بسته های تصویری و دیداری و میان برنامه هایی را در نظر گرفته ایم که به صورت پلی بک در لابه لای گفت وگوها پخش می شوند تا برنامه از حالت یکنواختی خارج شده و ساختار شبانگاهی و جذاب خود را هم برای مخاطبان حفظ کند. در واقع چشم شب روشن ساختاری شبیه به یک مجله تصویری و تلویزیونی دارد. تهیه کننده برنامه هایی چون قند پهلو ادامه داد: مجری اصلی برنامه همان طور که می دانید آقای صالح علا هستند و در کنار ایشان این بار جوانان محصل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا هستند که در مقام مجری کارشناسان برنامه ما در مقابل کارشناسان و صاحبان کرسی های دانشگاهی کشور می نشینند و با این افراد به بحث و گفت وگو می پردازند که این هم باز رویکرد جدیدی است و مشابه این اتفاق را در برنامه های دیگر این شبکه نداشته ایم. البته اجرای همه این افراد در وهله اول در شبکه بررسی شده و بعد به کمیته مجریان سازمان ارجاع داده شده اند و سعی شده سطحی از مهارت اجرای حرفه ای را داشته باشند. ارتقای اطلاعات مخاطبان در شبکه دانایی شبکه چهار سیما شبکه دانایی است و عموم گروه های برنامه ساز این شبکه می کوشند برنامه هایی خاص تر نسبت به دیگر تولیدات سازمان را روانه آنتن کنند. لذا تلقی و باور بسیاری بر این است که قشر مخاطبان هدف شبکه چهار را افراد متخصص و با اطلاع از حوزه های مورد بحث در برنامه های این شبکه تشکیل می دهند. با این حال قمیشی درخصوص این قضیه و قشر مخاطبان در نظر گرفته شده برای برنامه تازه اش اظهار کرد: موضوعات مطرح شده در این برنامه قطعا موضوعات تخصصی هستند؛ با وجود این تلاش می کنیم تا همین موضوعات تخصصی را به گونه ای طرح کرده و برایش برنامه سازی کنیم که مخاطب عام هم بتواند بهره لازم را از برنامه ببرد و به بخشی از دانش خود در حیطه مورد بحث بیفزاید. به هر حال شعار شبکه چهار، دانایی است و لذا هدف کلی ما هم نمی تواند از این شعار و مضمون به دور باشد. چشم شب روشن با توجه به ساختار تخصصی و فاخر خود از حضور مهمانان مختلف و برجسته ای هم در طول شب های پخش بهره می جوید. قمیشی در رابطه با انتخاب این مهمانان توضیح داد: این برنامه یک شورای هماهنگی و محتوایی دارد که در راس آن مدیریت محترم شبکه حضور دارند و همه اتفاقات برنامه، از انتخاب مباحث تا تعیین مهمانان و موارد دیگر در این جلسه به صورت گروهی مورد مشورت و تصمیم گیری قرار می گیرد. در همین چند شب از شروع پخش برنامه تاکنون چهره هایی چون محمدعلی بهمنی، محمود عزیزی، مریم جلالی، رئیس سازمان نظام مهندسی ژاپن و اسرافیل شیرچی در برنامه حاضر شده اند و برای شب های بعدی هم چهره های دیگر را مدنظر داریم. مردی با واژگانی از جنس شعر محمد صالح علا را با عنوان های مختلفی می توان تعریف کرد؛ او مجری تلویزیون است، گوینده رادیوست، دستی بر نوشتن دارد و چند کتابی هم منتشر کرده اما فراتر از همه اینها، محمد صالح علا یک شاعر است و این خصیصه بارز و همیشگی اوست. در طول این سال ها مجریان گوناگونی را شناخته ایم که کوشیده اند قالب های متفاوتی از اجرا را تجربه کنند و هر بار با قرار گرفتن در قالب برنامه ای بکوشند شخصیتی تازه از خود ارائه دهند. اما ذات اجرای صالح علا این گونه نیست و این خود اوست که با جنس واژگان گزیده و حساب شده و حس و حال ویژه اش، فضایی خاص به برنامه ها می بخشد؛ چیزی به مانند یک نوع امضای شخصی و ماهیتی بارز و جداگانه. چند سال پیش بود که برنامه متفاوت و با رویکرد جدید دو قدم مانده به صبح با دعوت از مهمانان برجسته و اهالی شناخته شده عرصه های مختلف فرهنگی، هنری و حتی علمی کشور بسیار مورد توجه مخاطبان سختگیر و نکته سنج شبکه چهار سیما قرار گرفت و دو قدم مانده به صبح را به یکی از محبوب ترین برنامه های آن شب های سیما بدل کرد؛ محبوبیتی که بخش عمده ای از آن هم به اجرای ویژه صالح علا برمی گشت و تا مدت ها جنس ادبیات خاصش حتی به گفت وگوهای روزمره مردم کوچه و خیابان هم راه یافته بود؛ تعابیری چون زلف گره زدن با مخاطبان و سرک کشیدن به مَرغ زارهای گفت وگو که چنین غنایی در گفتار و ادبیات شفاهی را معمولا از کمتر کسی در این روزها سراغ داریم. صالح علا به واسطه همین حال خوب و سادگی و صداقت رفتارش است که این طور در دل های مخاطبان جا باز کرده. خودش چند سال پیش در جایی گفته بود: من خوشبختم و خوشبختی مثل آدامس چسبیده به آستین کتم... ما و احتمالا همه مخاطبان سیما هم این شب ها از بازگشت دوباره او به تلویزیون خوشحالیم و امتداد این خوشبختی را برایش آرزو داریم. زهرا غفاری رادیو و تلویزیون ...
نسل جدید برنامه سازان توانمند رادیویی
در بخش برنامه های رادیویی در سال 2006 برنامه صدای شادی در بخش کودک، در سال 2007 برنامه باربی در بخش اطلاع رسانی سرگرمی، در سال 2009 برنامه چمچه خاتون در بخش اطلاع رسانی سرگرمی، در سال 2013 برنامه های ما بازیگریم در بخش برنامه های تعاملی و کافه رادیو با اجرای مرحوم مهران دوستی در بخش برنامه های شخصیت محور و در سال 2016 نیز دو برنامه ارتعاش در بخش برنامه های نمایشی از مرکز گیلان و ایرانی آنلاین در بخش تعاملی رتبه برتر را کسب کرده اند. ضمن آن که در سال 2010 برنامه دهکده تنهایی در بخش مستند، در سال 2012 فاطمه صداقتی با برنامه جوان ایرانی سلام در بخش شخصیت محور، در سال 2014 برنامه های رادیو رویش در بخش تعاملی و مسواک در بخش CSA ، و در سال 2015 محمد صالح علا با برنامه آب و تاب در بخش برنامه های شخصیت محور شایسته تقدیر شدند. یعنی در چهار سال اخیر هشت برنامه در بخش های مختلف توانسته اند از این رقابت بین المللی کسب افتخار کنند. غیر از آن، باید تاکید کرد که غیر از رشد کمی، به لحاظ کیفی نیز برنامه ها سال به سال بهتر شده اند. برای اولین بار طی این سال ها، یک نمایش از کشورمان مورد تقدیر قرار گرفت و موفق به کسب جایزه شد. در نمایش برگزیده ارتعاش از مرکز گیلان، که احوالات یک جانبازِ در کما را روایت می کرد، تفکری منطقی و به هم پیوسته در زمینه بازیگری، نمایشنامه و کارگردانی وجود داشت که کار را بسیار شنیدنی کرده بود؛ به طوری که داوران پس از شنیدن برنامه، درباره قربانیان جنگ ایران و عراق سوال های بسیاری پرسیدند و از این که نمایشی متفاوت را با آنچه پیشتر از آثار کشورمان شنیده بودند، می شنیدند ابراز خوشحالی می کردند. ارزش کار آنجا مشخص می شود که بدانیم این نمایش، با نمایشی از نیوزیلند که توسط یکی از بهترین نمایشنامه نویسان این کشور به نگارش درآمده بود و در محیطی زنده و پویا همانند یک اثر تصویری تولید شده بود، رقابت کرد و درخشید و مورد توجه قرار گرفت. برنامه ایرانی آنلاین از رادیو ایران نیز توجه داوران را از یک سو به دلیل فرم اجرای مجری، ضرباهنگ ویژه، نوع برقراری ارتباط با مخاطب و احترام به شنونده، نحوه استفاده از ظرفیت فضاهای مجازی و شیوه پاسخگویی در لحظه به مخاطبان، به خود جلب کرد، و از سوی دیگر، به دلیل این که شیوه نوینی برای مأنوس کردن نسل جدیدتر با رادیو ارائه کرده بود، روی نظر داوران تاثیر گذاشت. گروه داوری در این دوره همگی از سابقه خوبی در امر برنامه سازی، تدریس و داوری بین المللی برخوردار بودند. رئیس هیات داوران مرحله نهایی در این دوره آقای آهرن از استرالیا بود که سال هاست در کشورهای مختلف به عنوان داور و مدرس کارگاه های مختلف حاضر می شود و در ادوار مختلف جشنواره بین المللی رادیویی کشورمان نیز به عنوان داور و مدرس حاضر بوده است. انتخاب آثاری از کشورمان در این رقابت که مهم ترین و معتبرترین رقابت رسانه ای است، نشان دهنده توانمندی نسل جدید برنامه سازان رادیویی کشورمان است؛ سرمایه های انسانی خلاق و کوشا و حرفه ای که می توانند برنامه سازان و مدرسان کشورهای مختلف را تحت تاثیر قرار دهند. برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از پشتوانه فکری و غنای فرهنگی مناسبی برخوردارند؛ شیوه تولید روزآمدی دارند و موضوعات منطقه ای و ارزشی کشورمان را در قالب های متنوع با استانداردهای بین المللی ارائه می کنند. بنابراین از این راه می توان خلاقیت و توانمندی حرفه ای برنامه سازان سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشت و از آنجا که برنامه های راه یافته به فینال این رقابت ها برای اعضای اتحادیه ارسال می شود، می توان امیدوار بود که از این طریق، دیگر کشورها را با رنگین کمان فرهنگی کشورمان بیش از پیش آشنا کرد. سعید معدن کن مدیر شبکه رادیویی تهران و داور مرحله نهایی ABU Prizes 2016 ...
هر شب بهتر دیده می شویم
به گزارش جام جم، پخش سریال معمای شاه از سال گذشته به صورت هفتگی آغاز شده بود و هر جمعه از شبکه یک به تماشاگران ارائه می شد اما بعد از مدتی مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند، پخش آن را از حالت هفتگی خارج کنند و به همین سبب از 24 مهر امسال، این سریال مجددا از قسمت اول، شنبه تا چهارشنبه روی آنتن می رود و از این هفته نیز هر شب ساعت 22 و 15 دقیقه از شبکه یک به علاقه مندان ارائه می شود. سریال معمای شاه زندگی محمدرضا پهلوی را از زمان بازگشت به ایران و از ازدواج با ملکه فوزیه تا زمان مرگ به تصویر می کشد. این سریال در لوکیشن های متعددی مانند کاخ سعد آباد، کاخ نیاوران، شهرک سینمایی غزالی، کاخ موزه گلستان، شمس العماره و موزه عبرت تصویربرداری شده است. در تولید این مجموعه 80 بازیگر اصلی، 540 بازیگر فرعی و بیش از 560 نفر از عوامل سینما و تلویزیون حضور دارند. از جمله بازیگران معمای شاه می توان به جعفر دهقان (رضاشاه)، حدیث فولادوند (فوزیه)، شکرخدا گودرزی (امام خمینی (ره))، محمد مطیع (قوام السلطنه)، ساغر عزیزی (فرح دیبا)، مهراوه شریفی نیا (ثریا بختیاری)، مژگان ربانی (اشرف پهلوی)، سعید نیک پور (دکتر وزیری)، داریوش کاردان (امیرعباس هویدا)، احمد نجفی (رزم آرا)، امیر مهدی کیا (میانسالی محمدرضا پهلوی)، عبدالرضا اکبری (سپهبد زاهدی)، قطب الدین صادقی (شاپور ریپورتر)، سیامک اطلسی (شاهپور بختیار)، داریوش ارجمند (آیت الله بروجردی)، گوهر خیراندیش (طوبا همسر دکتر وزیری)، فخرالدین صدیق شریف (جعفر شریف امامی، سفیر انگلیس)، علی دهکردی (آیت الله طالقانی)، جمشید مشایخی (آقا کمال دواتگر)، سعید داخ (هندرسون و دکتر علی شریعتی)، رامبد شکرابی (ارنست پرون) و حسام نواب صفوی (سید مجتبی نواب صفوی) اشاره کرد. موثرتر از قبل تغییر شیوه پخش معمای شاه و نمایش دوباره آن از قسمت اول برای این سریال فرصتی دوباره محسوب می شود. محمدرضا ورزی، کارگردان معمای شاه درباره تغییر شیوه پخش سریال به جام جم گفت: از ابتدا نظر ما این بود که تلویزیون صبر کند تا فیلمبرداری سریال تمام شود و بعد آن را به صورت شبانه پخش کند اما مدیران وقت توجهی به این امر نشان ندادند و آن را به صورت هفتگی روی آنتن بردند. این کارگردان درباره پخش هر شبی سریال معتقد است: این اتفاق بسیار به نفع سریال خواهد بود چرا که پخش شبانه بسیار موثرتر است و پخش هفتگی سریال ها تقریبا در دنیا منسوخ شده است. به اعتقاد ورزی، پخش هر شبی کمک می کند مخاطب با تمرکز بیشتری داستان ها را دنبال کند. وی در این باره گفت: زمانی که معمای شاه به صورت هفتگی پخش می شد، بیننده های خاص خودش را داشت و تقریبا توانسته بودیم بخشی از جامعه را تا حدی درگیر کنیم اما پخش شبانه خیلی موثرتر است. این کارگردان هنوز از مخاطبان بازخوردی دریافت نکرده و نمی داند نظر تماشاگران تلویزیون درباره پخش هر شبی سریال چیست اما در این باره توضیح داد: خیلی وقت نیست که پخش هر شبی آن آغاز شده و شاید هنوز برای گرفتن بازخورد از مخاطب زود باشد اما مساله اینجاست که من نمی توانم در این باره اظهارنظر کنم، چراکه این روزها، زمان زیادی درگیر انجام باقیمانده سریال هستم؛ روزها سر فیلمبرداری و تا پاسی از شب را در استودیوی تدوین، صداگذاری یا موسیقی، مشغول انجام کارهای فنی هستم. از سر خط ورزی در ادامه افزود: پیشنهاد پخش شبانه سریال را از ابتدای امر مطرح کرده بودم اما موافقت نشد. بعد از مدتی که از پخش هفتگی سریال گذشت، پیشنهاد کردم تا پایان آبان ماه جاری سریال به صورت هفتگی پخش شود و بعد از آن به صورت هر شبی؛ ما هم می توانستیم در این فاصله فیلمبرداری باقیمانده سریال و کارهای فنی آن را به نتیجه برسانیم. خوشبختانه در پی تغییرات در سازمان، مدیران تلویزیون استقبال اما به شیوه ای برنامه ریزی کردند که پخش هر شبی سریال از قسمت اول آن انجام شود. این کارگردان ضمن ابراز خرسندی از پخش دوباره سریال از قسمت اول، تاکید کرد: به نظرم ایده بسیار خوبی است؛ هم فرصتی برای ماست که کار را به نتیجه برسانیم و هم فرصتی برای مخاطبانی که به هر دلیل نتوانسته اند سریال را ببینند یا به دلیل پخش هفتگی سررشته را از دست داده بودند. 20 روز دیگر فیلمبرداری معمای شاه همچنان در شهرک سینمایی غزالی ادامه دارد. طی ماه های اخیر بازیگرانی چون نازنین فراهانی، سارا محمدی، ارسلان قاسمی و سام مشایخی نیز به جمع بازیگران این سریال اضافه شده اند.ورزی درباره روند فیلمبرداری سریال گفت: کارمان تقریبا رو به پایان است. 20 روز دیگر فیلمبرداری داریم و بعد با معمای شاه خداحافظی می کنیم. به گفته این کارگردان، تمام قسمت های این سریال فیلمبرداری شده، فقط برخی از سکانس های میانی باقی مانده که مربوط به ده قسمت آخر سریال است. ورزی و همکارانش این روزها مشغول فیلمبرداری بخش های جا مانده هستند؛ قسمت هایی که مربوط به دوران انقلاب اسلامی ایران است. کارگردان معمای شاه درباره این قسمت ها گفت: همزمان با فیلمبرداری، کارهای فنی مانند صداگذاری و موسیقی و ... نیز انجام می شود و تا 20 روز دیگر تولید سریال به طور کامل به پایان می رسد. شاید وقتی دیگر معمای شاه تا پایان دی ماه روی آنتن خواهد بود و با این وصف، پخش این سریال به ایام دهه فجر امسال نخواهد رسید. ورزی در این باره گفت: بعید است پخش معمای شاه تا دهه فجر ادامه داشته باشد اما باید در نظر داشت که این سریال مناسبتی نیست. شاید بخش های مربوط به انقلاب برای ایام دهه فجر مناسب باشد اما کل سریال مناسبتی نیست و به دوران حکومت پهلوی دوم اختصاص دارد. ورزی امیدوار است در آینده بخش هایی از معمای شاه ، مانند برخی از تولیدات الف ویژه، به مناسبت های مختلف به صورت مستقل از تلویزیون به نمایش درآید. پخش هفتگی، منسوخ شده است زمانی که معمای شاه به صورت هفتگی پخش می شد، بیننده های خاص خودش را داشت و تقریبا توانسته بودیم بخشی از جامعه را تا حدی درگیر کنیم اما پخش شبانه خیلی موثرت ...
خانم گوینده: بچه مثبت درسخوانِ لج درآر بودم + عکس
راه دوری نمی رویم، به نمونه های تاریخی و شخصیت های خارجی هم کاری نداریم. هر روز ساعت 9 صبح در استودیو خبر شبکه یک حاضر می شود و اخبار ایران و جهان را به سمع و نظر بینندگان می رساند. متولد تیرماه است و متاهل و به تازگی 35 سالگی را تجربه کرده است. جراح قلب نشد اما مهندس، حقوقدان، مترجم و با زحمت و ممارست بسیار به جرگه گویندگان خبر وارد شد. فرصتی فراهم شد تا جام جم آنلاین با شعله رزمجو گفت و گویی داشته باشد. خانم رزمجو، اندکی از گذشته خود بگویید تا وارد سوال های دیگر شویم؟ شهر و زادگاه من چالوس است. قبل از اینکه به مدرسه و کلاس اول بروم با کمک پدر و مادر و البته علاقه خودم شروع به خواندن دیوان پروین اعتصامی و روزنامه اطلاعات کردم. نوشتن بلد نبودم اما چون حروف را می شناختم می توانستم متون چاپی را بخوانم. در دبستان اهل شیطنت و شلوغ کاری بودید؟ نه ، همیشه میز اول می نشستم و همین که معلم سوال می کرد از همه زودتر دستم را برای جواب دادن بالا می بردم. اهل دعوا و شیطنت نبودم. تا پایان دبیرستان هم جزو شاگرد ممتازهای مدرسه بودم. در کُل، یک بچه مثبت درسخوانِ لج درآر. دوست داشتی چه کاره بشوی؟ همیشه دوست داشتم جراح قلب بشوم. برای همین دیپلم تجربی آن هم با معدل بالای 19 گرفتم. خواست خدا بود که پزشکی قبول نشدم چون اصلاً طاقت دیدن خون و دست و پای شکسته ندارم. اگر خون ببینم از حال می روم. به هر صورت قسمت شد به دانشگاه ارومیه رفته و مهندسی کشاورزی با گرایش خاک شناسی بخوانم. فوق لیسانس خاک شناسی را از اهواز گرفتم و از سال 1386 در حالی که تنها 26 سال داشتم به تدریس دروس پایه و تخصصی خاک شناسی در دانشگاه شیراز مشغول شدم. با این سن کم، ارتباط دانشجویان با شما چگونه بود؟ خیلی جالب بود. روزهای اول تدریس، دانشجویان تصور می کردند که من هم مانند خودشان دانشجو هستم و منتظر ورود استاد می شدند و وقتی می دیدند که یک نفر هم سن و سال خودشان قرار است تدریس کند برایشان تازگی داشت. همزمان با تدریس، تصمیم گرفتم که در رشته کارشناسی حقوق در همان دانشگاه تحصیل کنم. باز جالب این بود که با برخی از دانشجویان خودم در دروس عمومی همکلاس شده بودم. در حال حاضر هم مشغول گذراندن دروس حقوق در مقطع فوق لیسانس هستم. چه شد که به شغل گویندگی و اجرای برنامه های رادیو و تلویزیونی مشتاق شدید؟ سال 1386 صدا و سیمای شیراز برای جذب گوینده خبر فراخوان استانی داد. من هم ثبت نام کردم ، تست دادم و خوشبختانه از میان 1300 نفر شرکت کننده تنها دو نفر پذیرفته شدند که یکی من بودم. بعد از مدتی آموزش، در رادیو شیراز مشغول به کار شدم. در خبر شیراز، بخش خبر انگلیسی را با کمک برخی همکارانم راه اندازی کردم. در این بخش هم گزارش انگلیسی تهیه می کردم و هم دبیر و گوینده انگلیسی بودم. برخی از کارهای خبری من امتیاز بالایی را در واحد ارزیابی اخبار احراز کرد و در سال 1390 با افتتاح استودیوی خبر 30 / 22 به تهران فراخوانده شده و گوینده خبر شبکه 2 ساعت 30 / 22 شدم. اولین اجرایی را که مقابل دوربین خبر نشستی چگونه بود؟ استرس اولین اجرا را هیچگاه فراموش نمی کنم، در چهره خود همه چیز را عادی نشان می دادم اما پنجه های پایم مانند بید می لرزید. اما با کمک خدا، خبر را بدون نقص اجرا کردم. الگوی اجرا و خبرخوانی شما چه کسی بود؟ من از تمام پیشکسوتان خبر و گویندگان باسابقه نکته ای را یاد می گرفتم. زحمات و ممارست های بسیاری در این بخش داشتم. از همه بیشتر علاقه مند به اجرای خبر خانم شریفی مقدم بودم. آیا احساس می کنی که گوینده خوب و قابلی شده ای؟ این قابلیت به انتخاب و نظر مردم مربوط می شود. این مردم هستند که تعیین می کنند یک گوینده خوب و مسلط است یا نه. هر اندازه که یک گوینده خبر بتواند بیشتر مخاطب خود را به دنبال کردن اخبار تشویق کند به نظر من موفق تر است. گوینده خبر نباید از موضع بالا و برتری برای مخاطب خبر بخواند چرا که مخاطب چنین حس و غروری را نمی پسندد، لذا دلزده می شود و پیگیری خبر را رها می کند. برخی افراد می گویند که گویندگان خبر از حقوق دریافتی خوبی برخوردار هستند. آیا درست است؟ نه اتفاقاً گویندگی خبر برای کسی که به دنبال درآمد بالا هستند شغل مناسبی نیست. حقوق این شغل هم مانند بقیه مشاغل رسانه ای است و به تنهایی کفایت یک زندگی و معیشت خوب و بی دغدغه را نمی کند. فقط چون صاحب تصویر و صدا می شوی بقیه فکر می کنند که از حقوق خیلی بالایی برخوردار هستی. و سخن پایانی؟ من به تمام دخترها و پسرهای جوان توصیه می کنم که به توانایی و ظرفیت های درونی شان توجه کنند و به دنبال شغل و آینده ای بروند که می توانند از آن لذت ببرند و برای جامعه مفید و موثر باشند. بیکاری بهانه است، جوانان به توانایی های خود اعتماد کنند. فرصت های شغلی در این جامعه بسیار است فقط باید به توانایی هایمان نگاه کنیم. دیگر اینگه در هر شغلی حتی مشاغل ساده اگر ممارست و پشتکار باشد حتماً موفقیت دور از دسترس نخواهد بود. محمد زندکریمخانی – جام جم آنلاین ...