سایر منابع:
سایر خبرها
اگر علیرضا نبود یک منطقه بزرگ حلب سقوط می کرد
مادر علیرضا شبیه همه خانواده شهدای دفاع مقدس هستند؛ مهربان و مهمان نواز و کم توقع. حتی اگر فرزندشان دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به دنیا آمده باشند باز هم شبیه خانواده های شهدای جنگ تحمیلی هستند. مادر شهید می گوید: از هیچ کس توقعی ندارم. علیرضا راهش را انتخاب کرده بود و در این راه با سربلندی و افتخار به شهادت رسید. نخستین گزارش از شهید این نخستین گزارشی ...
فرماندار بابلسر : بهادر مولایی به ورزش حرفه ای باز می گردد
به گزارش خبرنگار ایرنا ، علی اسد روز پنجشنبه در جلسه شورای اداری شهرستان افزود : روز گذشته مسئولین بابلسر نشست بسیار خوبی با رئیس فدراسیون وزنه برداری کشور داشتند و بسیاری از سوء تفاهم ها رفع شده است. وی گفت : بعد از اینکه مولایی سلامتیش را به دست بیاورد ، به ورزش حرفه ای باز می گردد و تیم ملی وزنه برداری از این ورزشکار مازندرانی استفاده خواهد کرد. فرماندار بابلسر همچنین اظهار داشت ...
خاتم الانبیا از کودکی تا معراج و هجرت / زندگینامه پیامبر دوستی
فردا تکرار شود . وقتی حاضران غذا خوردند و سیر شدند ، پیامبر اکرم ( ص ) سخنان خود را با نام خدا و ستایش او و اقرار به یگانگی اش چنین آغاز کرد: " ... براستی هیچ راهنمای جمعیتی به کسان خود دروغ نمی گوید . به خدایی که جز او خدایی نیست ، من فرستاده او به سوی شما و همه جهانیان هستم . ای خویشان من ، شما چنانکه به خواب می روید می میرید و چنانکه بیدار می گردید در قیامت زنده می شوید ، شما نتیجه کردار و اعمال ...
ساره جوانمردی: به هدف زدم، هدفم زدودن ذهنیت ها درباره معلولان و زنان ورزشکار بود
بستگان و دوستان به من انگیزه مضاعف می دادند،چهار سال از خانواده دور بودم و امیدوارم با کسب این 2 مدال جبران زحمت های بی دریغ آنها را کرده باشم و من هم بجز خوشحال کردن آنها کاری از دستم بر نمی آید. ساره جوانمردی و فعالیت ورزشی و سایر فعالیت ها پاسخش درباره فعالیت های روزانه این است: زندگی من ورزشی است و هر روز سه ساعت ورزش می کنم و چون مشغول تحصیل در کارشناسی ارشد هستم، بقیه وقت ...
وحدت اسلامی در شعر فارسی/ یعنی قرار و مقصد این کاروان یکی ست
به وقت خوردن پیمانه ها به هم تو آن حقیقتی که تو را مژده می دهند اسطوره های خفته در افسانه ها به هم در هر نماز عطر تو تکثیر می شود در امتداد وحدت این شانه ها به هم هر خانه ای مناره الله اکبر است اینگونه می رسند همه خانه ها به هم جاری شده ست عقد اخوت میان ما ای باب آشنایی بیگانه ها به هم وقتی که شمع راه تو باشی چه دیدنی ...
از فضای مجازی دلخورم!
وحشت زده شده بودیم که نمی دانستیم چه کار باید بکنیم. همه ما از ترس می لرزیدیم. هنوز هم وحشت آن روز همراهم هست. بمب باران ها تا چند روز ادامه پیدا کرد و شرایط زندگی روزبه روز سخت تر شد تا این که مجبور شدیم شهر را ترک کنیم. شما در سن کم جنگ را دیده اید؛ اتفاقی که باعث می شود آدم ها همه داشته های خود را از دست بدهند، این اتفاق چه تاثیری در زندگی شما داشت؟ دوره بسیار سختی بود ...
برای بازی در نقش فرح تردید داشتم
در مصاحبه ای گفته بودید یک بار که برای بازدید از پشت صحنه مجموعه تبریز در مه رفته بودید، آقای ورزی نوع لباس پوشیدنتان را دیدند و همانجا شما را برای بازی در نقش فرح دیبا انتخاب کردند. تا قبل از این ماجرا کسی متوجه شباهت شما با این شخصیت شده بود؟ واکنش خودتان چه بود؟ بیش از هر چیز تعجب کردم. فکر می کنم چهره واقعی ام ممکن است فقط در برخی زوایای محدود شباهت هایی را با چهره فرح داشته باشد. در کل من خیلی هم شبیه او نیستم. فرم صورت هایمان متفاوت است. وی بینی ای پر و کوتاه دارد و در عوض بینی من بلند و کشیده است یا صورتش گردتر است و فاصله چشم ها تا ابروهایمان هم با هم تفاوت دارد. با این حال مدل سیاه بودن چشم هایمان یا برقی که در آن هست، با هم شباهت دارد و لذا شباهت هایمان فقط در برخی جزئیات است. نمی دانم آقای ورزی در آن نگاه چه چیزی را در من دیدند که متوجه این شباهت شدند، اما بعد از این که گریم شدم و چهره پردازی روی صورتم انجام گرفت، خودم هم واقعا تعجب کردم و از این همه شباهت به حیرت آمدم! در همه مجموعه های تاریخی تا پیش از این گرچه بیشتر ایفاگر نقش شخصیت های واقعی بودید، اما هیچ کدامشان اهمیت و حساسیت نقش فرح را نداشتند. به هر حال این شخصیت هنوز در قید حیات است و رویدادهای زمان و خیلی هم از حافظه مردم و بخشی از تماشاچیان سریال دور نیست. این موضوع سختی ایفای نقش را برایتان دوچندان نمی کرد؟ برای بازی در این نقش اضطراب نداشتید؟ اتفاقا چرا. من در سال های مشروطه در نقش عزت الدوله، زن امیرکبیر بودم و در تبریز در مه هم شخصیت مریم شیرازی را که رئیس حرمسرای فتحعلی شاه بود، ایفا می کردم. هر دوی این نقش ها را خیلی دوست داشتم. برای بازی در نقش فرح تا پیش از امضای قرارداد واقعا تردید داشتم، اما بعد از این که قرارداد را بستم و همه چیز نهایی شد دیگر جایی برای پشیمانی نمی دیدم. فقط نهایت تلاش و توانم را به کار بردم تا این شخصیت را بدرستی ایفا کنم و از تصویری که در اذهان است به دور نباشم. سراغ فیلم ها و تصاویر مستند موجود از فرح دیبا هم رفتید؟ بله. فرح تنها همسر شاه است که از او اینقدر فیلم و مصاحبه مستند وجود دارد و آقای ورزی این منابع را برای مشاهده و تحقیق در اختیارم گذاشتند. جالب این که در جریان این تحقیق ها خودم هم با تاریخ معاصر ایران بیشتر آشنا شدم و آگاهی ام بالاتر رفت. خودتان با کدام بخش از زندگی و شخصیت فرح ارتباط بیشتری برقرار کردید و برایتان تاثیرگذار بود؟ بازی در قسمت های مربوط به خروج از ایران واقعا برایم سخت بود و اذیت شدم. اصولا بازیگری هستم که خیلی با نقش هایم یکی می شوم. برای بازی در این سکانس هم در قالب فرح فرورفتم؛ خودم را زنی دیدم که باید کشورش را برای همیشه ترک کند، آینده اش نامعلوم است و حتی مشخص نیست خودش، همسر و فرزندانش بتوانند کشور را ترک کنند یا خیر. این صحنه از تلویزیون هم زیاد تکرار شده و اگر دقت کنید فرح برخلاف غرور همیشگی اش کاملا ناراحت است، صورتش بشدت ورم کرده و نشان از خستگی او دارد. گریم شما هر بار چقدر طول می کشید؟ قطعا طراحی این چهره کار آسانی نبوده است. بله، هر مرتبه فقط چیزی نزدیک به سه ساعت طول می کشید تا آرایش و سایه چشم هایم انجام شود! هر روز صبح به طور همزمان دست چند نفر روی صورتم بود، یکی موهایم را می کشید، یکی بینی ام را می چسباند و... تکرار همه این شرایط در هر روز واقعا می تواند آدم را دیوانه کند، اما به هر حال من بازیگرم و وقتی قراردادی را امضا می کنم، باید به همه سختی هایش هم تن دهم. به خودم یادآوری می کردم که این شرایط روزی آرزویم بوده است و حالا جایی برای شکایت کردن نیست، چون تحمل این شرایط وظیفه ام بود. در کنار گریم، لباس های خاصی هم داشتید؛ راه رفتن و بازی با این لباس های مجلل دشواری هایی هم دارد. خوب شد گفتید. اجازه بدهید به خاطره ای اشاره کنم. به تقلید از لباس های فرح، دامن مشکی رنگ و راسته ای را برایم دوخته بودند که به دلیل رنگی که داشت، با بسیاری از لباس ها سِت می شد و لذا این دامن را در صحنه های بسیاری می پوشیدم. در کنارش چون فرح از من قدبلندتر است، کفش ویژه ای هم با پاشنه ای از جنس تخته برایم درست کرده بودند که باید از اول صبح می پوشیدم و همراه با آن لباس ها در صحنه این طرف و آن طرف می رفتم و غذایم را می خوردم و در واقع فقط لباس ملکه ها را داشتم و بقیه کارهایم را باید خودم انجام می دادم. یک بار از قضا قدمم را اشتباه برداشتم و از آنجا که دامنم تنگ بود، به هوا پرتاب شدم و واقعا برای یک لحظه در آسمان پرواز کردم! قصه های اینچنینی برایم در پشت صحنه زیاد اتفاق افتاد و یک بار هم می خواستند لباسم را بر تنم اتو کنند که پوستم سوخت. گویا در ابتدای بازی در این نقش دچار بازخوردهای عجیبی از جانب برخی کاربران فضای مجازی هم شده بودید. دلیل این قضیه چه بود؟ واقعا نمی دانم. این اتفاقات مربوط به زمانی بود که من تازه قراردادم را بسته بودم و ناگهان مورد هجمه ای بی سابقه قرار گرفتم. کاربرانی می آمدند و بدون این که هنوز بدانند نقش آفرینی من در این مجموعه چیست، برایم نظرات توهین آمیزی می گذاشتند. یکی گفته ب ...
بازخوانی یک مصاحبه جالب با ناصر حجازی
چیزهایی به هیات مدیره استقلال بود. به هرحال، این مصاحبه به قول دست اندرکاران آن نشریه 14 ساعت طول کشیده بود و به تنهایی نیمی از 52 صفحه مجله را مال خود کرده بود و تویش از تولد ناصرخان تا ماجراهای روز درباره همه چیز صحبت شده بود. دوران کودکی من در خیابان آریانا متولد شده ام. پدرم آژانس املاک داشت. چهار خواهر و یک برادر داشتم که البته هیچ کدام علاقه ای به ورزش نداشتند ...
رادیو ایران در روز جهانی کوهستان
به گزارش جام جم آنلاین از شبکه رادیویی ایران، مدیر عامل انجمن حفظ محیط کوهستان در برنامه سیاره آبی گفت: در این 13 سال که روز جهانی کوهستان نام گذاری شده است شاهد مدیریت خاص کوهستان نبودیم و همچنین اقدام درخور توجه از سوی سازمان ها در این خصوص صورت نگرفته است. عبدالله اشتری افزود: حدود 24 درصد سطح کره خاکی را کوه ها و مناطق مرتفع در بر گرفته است .در کشور ایران نیز55 درصد نقاط کشور تحت تاثیر مناطق کوهستانی قرار دارد. وی ادامه داد: مهم ترین ارزش زیست محیطی کوهستان آب شیرین است که در بیشتر نقاط کشور از آب های کوهستانی که به صورت طبیعی خود پالایی در آن صورت می گیرد؛ استفاده می شود. مدیر عامل انجمن حفظ محیط کوهستان درمورد چالش های کوهستان گفت: چرای بیش از حد دام ها و جاده کشی بی رویه باعث تخریب خاک شده است. دماوند، سبلان و علم کوه بر اثر عریض شدن مسیر عبور و مرور کوهنوردان و جا گذاشتن مواد غیر قابل تجزیه، به شدت در حال تخریب است. ...