سایر منابع:
سایر خبرها
.... یک بار دخترم از کلاس درس به خانه آمد و گفت در سوریه جنگ شدیدی اتفاق افتاده است و حرم حضرت زینب(س) در خطر است. حسین جلوی تلویزیون نشسته بود. با عصبانیت از جا بلند شد و گفت غلط کرده اند مگر ما مرده ایم. قبل از محرم سال 1392 بود. وقتی پدرش به خانه آمد و سر سفره ناهار بودیم، به پدرش گفت پدر می خواهند نفر به سوریه ببرند. من می خواهم بروم. پدرش هم تنها یک جمله گفت: اگر خودت دوست داری برو. من باورم ...
قرارشان دادیم و خود من روی شان را کنار زدم، حفظ شده بود و اثری از زخم دیده نمی شد. از خبر درگذشت آیت الله چطور آگاه شدید؟ آخرین بار چه زمانی با آیت الله دیدار کرده بودید؟ من همیشه در دفترشان بودم و ایشان را هر روز می دیدم. روز یک شنبه هم ایشان را دیدم. آن روز، روز ملاقات های معمولی ایشان بود و حدود ساعت 12 یا 12 و 30 دقیقه بود که آقای هاشمی، وزیر بهداشت زنگ زدند و گفتند کاری فوری با ...