سایر منابع:
سایر خبرها
بسته خبری سفیر پنجشنبه 21 بهمن ماه 1395
53 که به نجف رفتم، خدمت امام (ره) رسیدم و این بعد از انحراف آنها بود. به امام (ره) گفتم که اعتراف کنم ما اشتباه می کردیم و شما درست فکر می کردید. ❗️ کار آنها را تبلیغ مسلحانه می دانستیم. فکر می کردیم فقط عده معدودی از اعلامیه ای که پخش می کنیم مطلع می شوند، اما موقعی که انفجاری رخ می داد، همه دنیا با خبر می شدند و جامعه در جریان کار قرار می گرفت و ذهن مردم هم درگیر این موضوع می شد. به هر حال ...
انتقاد تند مهاجرانی از سخنان سروش درباره هاشمی؛ سکوت کنید/رای هاشمی به ناطق در سال 76 عاطفی بود
پاداش صبوری او [هاشمی] انتخابات 92 بود. در اینجا صلاحیتش توسط شورای نگهبان رد شد. کسی با آن مجموعه شخصیتی، ارزشی، سابقه و نقش داشتن در انقلاب اسلامی حالا با کارگردانی وزارت اطلاعات، ایشان را رد صلاحیت کردند؛ اما یک ذره ایشان در این قضیه دلخور نشد! به آقای ناطق نوری گفته بودند آن شب، شب راحتی بود و من راحت خوابیدم. من نگران کشور بودم و گفتم بیایم خودم را عرضه کنم و حالا این ها گفته اند نه! خب بار ...
نوجوانی که به خاطر 70 هزارتومان قاچاقچی شد!
متهم نوجوان به پرسش و جو پرداخت و گفت: محمد چند کلاس درس خوانده ای؟ تا اول دبیرستان. اما به خاطر مشکلات مالی خانواده ام نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. اما عاشق درس بودم! برادر یا خواهری هم داری؟ فقط یک برادر دارم که کوچک تر از من است. مواد مخدر را چه کسی به تو داد که بفروشی! یک جوان آشنا که 25 ساله است. چه چیز باعث شد که به حرف ...
مرد همسرکش بعد از 13سال زندان، از قصاص نجات یافت
بعد از گذشت سال ها، ناصر موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. او روز گذشته در جلسه رسیدگی به اتهامش به لحاظ جنبه عمومی جرم، گفت: من از کرده خودم بسیار پشیمان هستم. حالا پسرم 13 سال دارد و من فقط تا پنج سالگی او را می دیدم. وقتی بچه پیش خانواده همسرم رفت، دیگر او را ندیدم و فقط تلفنی با او در تماس بودم. درخواست دارم با توجه به سال های زیادی که زندان بودم و وضعیتی که دارم، در مجازات من تخفیف دهید. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به ایام بازداشت به حبس محکوم کردند و او روز گذشته آزاد شد. ...
رحمتی از ترس من خودش را محروم کرد!
...> * چرا روی تو تاثیر نگذاشت و راحت برنامه 90 را دور زدی! - من چهار بار برنامه 90 رفتم و هر بار هم که برگشتم بهتر از گذشته کار کردم. حتی یادم هست که زمانی که فجر سپاسی بودم برنامه 90 دعوت شدم و فردوسی پور پرسید چرا دیگر کاشته گل نمی زنی که درست روز بعد رفتم بازی کردم و ضربه ایستگاهی گل زدم به جز من رضا عنایتی هم وقتی برنامه 90 دعوت شد همه گفتند او دیگر گل نمی زند ولی بارها توانست گلزنی کند. ...
همشهری طاهرخانی هم می خواهد شاگرد برانکو باشد
. امسال خودم در آزمایش جوانان شرکت کردم که آقای منوچهر عبدالله نژاد من را برای تیم جوانان برداشت. وی ادامه داد: در پست دفاع وسط بازی می کنم. اکثر بازی های این فصل را بودم. در بازی رفت جلوی سایپا مصدوم شدم ولی در آخرین بازی نیم فصل توانستم برگردم. دو سال دیگر قرارداد دارم و طبیعی است که آرزوی من مثل بقیه بچه ها انتخاب شدن برای تیم بزرگسالان باشگاه است. رفتن طاهرخانی به تیم اصلی امید به ...
بازیکن اگر غیرت داشته باشد در دربی به هیچ کس رحم نمی کند / استقلال باید از پرسپولیس تشکر کند
نمی تواند چیزی در مورد دربی پیش بینی کند. * تو پیش بینی می کردی که استقلال ببرد؟ - پیش بینی دربی خیلی کار سختی است ولی من مثل بعضی ها از قبل سه امتیاز دربی را به پرسپولیس داده بودم. من پیش بینی می کردم که در این بازی اتفاق های عجیب و غریب بیفتد و می دانستم که استقلال راحت نمی بازد و حتی می تواند همه احتمالات را به هم بریزد. * خیلی ها معتقدند که پس از گل اول ...
پلنگ جویبار از زخم هایش می گوید
. *در روزهایی که آسیب دیده بودی شایعات زیادی به گوش می رسید. خیلی ها می گفتند یزدانی دیگر نمی تواند راه برود اما همه در فرودگاه دیدند که با پاهای خودت راه می رفتی. واقعاً نمی دانم چرا این شایعات را درست می کنند. الان شرایطم خیلی خوب است. من یک سری حرف ها می شنوم که خودم هم تعجب می کنم. نمی دانم از کجا و با چه معیاری گفته بودند نمی توانم راه بروم. *با این شرایط یزدانی ...
گفت وگوی خواندنی با حامد همایون، پرسپولیسی دو آتشه و عاشق تفکرات کی روش
طبیعتاً مثل همه هنرمندان برای خودت الگویی داری؟ بله. کریس دی برگ. موسیقی و کشاورزی با هم تناقض ندارد؟ نه. کششی بین من و موسیقی وجود داشت که باعث می شد وارد هر مسیری که می شوم به موسیقی هم بپردازم. موسیقی در من تحولی بزرگ به وجود آورد. البته خواسته خانواده چیز دیگری بود ولی انگیزه و تلاش من همه را مجاب می کرد. در دانشگاه هم بلافاصله به گروه موسیقی ملحق شدم. جایی ...
توصیف آیت الله جوادی آملی از آیت الله هاشمی؛ شاگرد شدید القوی امام
. بالاخره این عالم عالم خطر سیل است، آتش سوزی است، حوادث تلخ است، یک آدم صابر که نمی آید دم خطر که بررسی کند کجا امن است، این جای امن را قرآن نشان داد. فرمود همه اسمای حسنای الهی مامن است، البته توحید مامن کلی است که فرمود کلمه لا اله الا الله حصنی، حصن همان دژ است قلعه است، فرمود یک قلعه بیشتر نیست، من خودم دژبان هستم. این یای متکلم که کلمه لا اله الا لله حصنی این قلعه من است، دژ من است، یعنی دژبان من ...
نسبت یک بازیگر زن با دکتر مصدق/ غزل شاکری: پسرها برای دیدنم جلوی در مدرسه می ایستادند
توضیح داد: فیلم ماهی کامبوزیا پرتوی اولین تجربه ام بود، ایشان برای فیلم گلنار با دفتر مادرم کار می کردند و من هم همیشه آنجا بودم، به مادرم پیشنهاد دادند که من نقش گلنار را بازی کنم که مادرم موافقت نکردند، قبل از این فیلم آقای پرتوی داشتند ماهی را کار می کردند و قرار شد نقش کوتاه یک دختر بچه را بازی کنم و ابتدا ماهی و بعد گلنار را بازی کردم. شاکری درخصوص شهرتی که نقش گلنار برایش ایجاد ...
فرشاد مؤمنی: هاشمی در معرض ناجوانمردانه ترین انتقادها بود/ حجتی کرمانی: جامعه دارد سقوط می کند / خاطرات ...
اشاره کند که البته واقع بینانه بود. بهشتی یادآور شد: هفتمین و آخرین بار چند ماه قبل از انقلاب آزاد شده بود دانشجوی سال دوم پزشکی بودم و راجع به اوضاع و احوال دانشگاه صحبت می کردم احساس می کرد انگار آن همه مشکلات، شکنجه ها، اهانت ها، حریم شکنی ها دارد ثمر می دهد و گشادگی چهره ایشان برای من خیلی لذت بخش بود که آن موقع جوانی بیست ساله بودم. وی بیان کرد: آقای هاشمی در طول سال های انقلاب و ...
کودکان بی گناه قربانی مادران شیشه ای
نشئه می شدم به جان خودم می افتادم. رعشه بربدنم می افتاد. همه جا را به هم می ریختم. وسایل خانه را می فروختم تا خرج موادم کنم. گاهی آنقدر خماری به من فشار می آورد که حال و هوای خود را نمی فهمیدم. هر بار که دخترکم به گریه می افتاد و بی قرار بود، به جانش می افتادم. کتکش می زدم. با سیخ و سیگار داغ به جانش می افتادم و بدنش را داغ می کردم. گریه می کرد و با همان صدای کودکانه اش گریه می کرد و التماس مامان ...
واکنش ها به شنیدن خبر درگذشت آیت الله هاشمی
آیت الله هاشمی رفسنجانی سخت است و رحلت ایشان را هنوز باور نکرده ایم. آخرین بار یک روز قبل از فوت آیت آلله هاشمی در جلسه کمیسیون نظارت مجمع خدمت ایشان بودم. خیلی سرحال بودند، موشکافانه مسائل را مطرح کردند و در بحث ها شرکت داشتند. هیچ حالت کسالتی در چهره ایشان احساس نکردیم و گویا وقارش برای ما آرامش قبل از طوفان بود. آن روز بعد از جلسه مثل همیشه تا دم درب اطاقشان همراهشان رفتم و مشخصاً از یک پیام و ...
ماجرای عروس سیاه بختی که با دو تبهکار ازدواج کرد/ پدرم مرا فروخت
در نوجوانی به اجبار پدرم، زن چهارم موادفروش ثروتمندی شدم اما فقط 5 سال دوام آوردم و با هرسختی که بود بالاخره طلاق گرفتم. اما چون خلاف میل پدرم عمل کرده بودم مرا به خانه راه ندادند و سرگردان به مردی پناه بردم که مدتی بعد فهمیدم یک خلافکار تحت تعقیب است... سپیده باردار بود و بسختی نفس می کشید. وضعیت جسمانی اش از یک طرف توان پاهایش را کم کرده بود و از طرف دیگر آنقدر آشفته حال بود که نای ...
از آیت الله هاشمی بیاموزیم
آقای هاشمی چاپ شد، فهمیدیم که ایشان هر شب کارهای مهم روز خود را درتقویم، در همان روز می نوشته است. این یادداشت ها علاوه بر فایده های گوناگونی که داشته و دارد می توان حدس زد که برای خود ایشان هم محاسب گونه ای بوده است. بسیار مناسب است که روحانیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و همه از این کار سودمند پیروی کند و به قصد محاسبه هم انجام دهند که روشن باشد امروز چه کرده اند. آیا گناهی یا اشتباهی ...
از بچگی به پرسپولیس علاقه داشتم ولی الان استقلالی ام / مردم چشمم زدند که نتوانستم جلوی مسی بازی کنم/ ...
هم مربی بود. وقتی رفتیم جام جهانی با خودم گفتم به هر چیزی فکر کنی همان هم اتفاق می افتد. فکر می کردم در جام جهانی بازی می کنم و شاید خدا توی سر ونگر انداخت که من را بگیرد. جریان خروج بیگ زاده از استقلال چه بود؟ او هنوز هم از پرویز مظلومی دلگیر است اما در نهایت او را می بخشد؛ البته روز آخر نقل و انتقالات پرویز مظلومی گفت تو را می خواهیم و بیا به تیم کمک کن. مهدی رحمتی هم آمد صحبت کرد که ...
فردریک بَکمن از مردی به نام اُوِه می گوید
های بزرگسالان را خوانده بودم، در هشت سالگی کتاب ارباب حلقه ها ی تالکین را خوانده بودم. اگر بپرسید آیا از همان کودکی برایتان روشن بود که می خواهید به عنوان یک نویسنده، به قول معروف، چرخ زندگی تان را بچرخانید، جواب می دادم: نه، من اصلا هیچ برنامه ای برای نویسنده شدن نداشتم. من نویسنده شدم، چون می نوشتم. من برحسب تصادف نویسنده شدم. وقتی شما متعجب می شوید، که بر حسب تصادف؟ برایتان ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
حوالی سرچشمه کت و شلواردوزی داشت. او یک روز به من تلفن زد و گفت، تقی شهرام به همراه یک خانم حوالی میدان 25 شهریور (هفت تیر فعلی) در حال تردد است. من به او گفتم، تو و یکی از دوستانت همین الان به همان میدان بروید و من هم نیرو پی تان می فرستم. او را به مغازه ببرید تا واحد دستگیری سر برسد. آنها موفق به دستگیری او شدند و من هم برای این که او را به کمیته نفرستند و برای گرفتن اطلاعات از او از بازجویان ماهرتری استفاده شود، به واحدهای کمیته گفتم، وی را به اوین ببرند. آنجا البته کمی ضعیف برخورد کردند و بازجویی مناسبی از او به عمل نیامد و او را زود اعدام کردند. ...
تحقق آرزوهای سپید
به گزارش نخست نیوز-محمدباقر عطاریانی: خیلی ساده و کاملا اتفاقی مثل بسیاری از رویدادهای زندگی که برای همه ما اتفاق می افتد با افراد و جمعیتی آشنا شدم که کارشان تحسین برانگیز است. افرادی که به صورت خودجوش دور هم جمع شده اند و کم کم با ایجاد یک کانون خیرخواهانه تمام سعی و تلاش خود را به سمت بچه ها و کودکان محروم و تحقق آرزوهای آنها معطوف کرده اند. وقتی از حال و هوای کودکان برگ سپید آرزو که یکی ...
واکنش ها به شنیدن خبر درگذشت آیت الله هاشمی
صحبت کردن از آیت الله هاشمی رفسنجانی سخت است و رحلت ایشان را هنوز باور نکرده ایم. آخرین بار یک روز قبل از فوت آیت آلله هاشمی در جلسه کمیسیون نظارت مجمع خدمت ایشان بودم. خیلی سرحال بودند، موشکافانه مسائل را مطرح کردند و در بحث ها شرکت داشتند. هیچ حالت کسالتی در چهره ایشان احساس نکردیم و گویا وقارش برای ما آرامش قبل از طوفان بود. آن روز بعد از جلسه مثل همیشه تا دم درب اطاقشان همراهشان رفتم و مشخصاً ...
شکنجه های خونین سریالی در دخمه وحشت / طعمه قراردادن زن جوان با پیشنهاد ازدواج موقت
دیدم اما این بار حدود ساعت 11 شب از خانه خارج شدم و به منزل او در منطقه گلشهر رفتم که ناگهان چند نفر روی سرم ریختند و با شمشیر و چوب و قمه کتکم زدند سپس دست و پاهایم را بستند و مرا مورد شکنجه های وحشیانه ای قرار دادند. آنان مرا لخت کرده بودند و من فقط فریاد می کشیدم تا این که پس از گرفتن اموال همراهم، رمز کارت عابر بانک را هم گرفتند ولی فقط 300 هزار تومان در آن حساب بانکی وجود داشت. پس از آن هم ...
واکنش اولیه محسن و فاطمه هاشمی، عارف، باهنر، دعایی و بادامچیان به شنیدن خبر درگذشت آیت الله هاشمی
به ایشان علاقه مند است نباید وارد بحث هایی شود که در نهایت به تخریب هاشمی منجر شود. رضا سلیمانی (مشاور و مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام): برای من صحبت کردن از آیت الله هاشمی رفسنجانی سخت است و رحلت ایشان را هنوز باور نکرده ایم. آخرین بار یک روز قبل از فوت آیت آلله هاشمی در جلسه کمیسیون نظارت مجمع خدمت ایشان بودم. خیلی سرحال بودند، موشکافانه مسائل را مطرح کردند و در بحث ها شرکت ...
شمایل درخشان یک رفاقت سیاسی
به چهره را در زندان عشرت آباد شناخته بود؟ گفتم نه. او همان استوار زمانی بود و به احتمال قوی او تو را شناخته بود. آنجا بود که فهمید استوار بامعرفت زندان قزل قلعه در سال 42، این جا هم او را از لطف خود بی نصیب نگذاشته است. (458) این ها روزهای نخست مبارزه بود. روزهای تنهایی و شاید مبارزات سیاسی انفرادی افراد برای دستیابی به هدفی متعالی در جهت تحول سیاسی جامعه اختناق زده آن زمان. اما همین ...
هر هفته حدود 20 هزار شبکه مجازی بسته می شود
ها برای همه فاش نبود. وی افزود : در جلسه رسمی که عضو آن بودم نخستین کسی بودم که تاکید کردم این مساله باید روشن شود اما همانجا برخی ها می خواستند موضوع را مسکوت بگذارند که مخالفت کردم و حتی برخی ها می خواستند که موضوع حقوق های نجومی را در مورد برخی ها پیگیری کنیم و در مورد برخی ها پیگیری نکنیم که همانجا من گفتم یا همه یا هیچ. وی گفت: به لحاظ قانون ما نمی توانیم کل این پرونده ...
زندگی آیت ا... هاشمی به روایت یاسر
. خدمتشان گفتم که برای دخترم خواستگاری آمده و ما هم تحقیقاتی کرده ایم اما بنا داریم برای یک ماه دیگر مراسم بگیریم، اما ایشان سفارش کردند که اگر تحقیق کرده اید، عجله کنید. چه دلیلی دارد که بخواهید مراسم را عقب بیندازید. من خودم مخالف بودم که این ازدواج سریع انجام بشود و یا زودتر مراسم عقد را بگیریم اما ایشان به ما سفارش کرد که اگر جمع بندی تان نهایی شده، مراسم را برگزار کنید و من امروز خیلی خوشحالم که ...
ماجرای جانبازی که از 5 میلیارد تومان پول گذشت
خواهم به پاس این همه جوانمردی نصف اموالم را که حدود 5 میلیارد تومان است به تو بدهم. حاج احمد در قرچک ورامین زندگی می کرد اما به همرزم قدیمی اش گفت من یک ریال از اموال تو را نمی خواهم و آنچه در راه خدا داده ام را پس نمی گیرم. در هر محفلی به او می گفتند خدا شفایت بدهد می گفت خدا مرا شفا داده که جانباز شدم. حاج احمد غریبانه جنگید و غریبانه زندگی کرد و غریبانه رفت. گفت می روم و سر از بدنم جدا ...
نقل قول های روز: مردم چشمم زدند
از لحاظ بازیکن بیمه کنند. تحلیل علیرضا نیکبخت از شرایط استقلال بعد از دربی مردم چشمم زدند هیجان داشتم که در جام جهانی دیده شوم. به من گفته بودند چون فیزیک بدنی ام بیشتر به اروپایی ها شبیه است، اگر بتوانم یک بازی انجام دهم، می توانم به یک تیم خوب بروم. متأسفانه قسمت نشد، فکر کنم چشم مردم کار دستم داد. مصدوم که شدم، داغان شدم، چون جام جهانی نزدیک بودم و فهمیدم چه اتفاقی ...
قاتلی که با وجود اعلام رضایت اولیای دم اعدام می شود
به گزارش گیل خبر، هفتم مرداد سال 87 پرونده این جنایت تشکیل شد. آن روز زن 34 ساله ای به اداره آگاهی نهاوند همدان رفت و به مأموران خبر ناپدیدشدن شوهرش را داد. او درباره جزییات این ناپدیدی گفت: شب قبل بود که دو مرد ناشناس به خانه مان آمدند. آنها با یک خودرو جلوی در خانه مان توقف و شوهرم به نام حمید را صدا کردند. حمید سوار خودروی آنها شد و رفت؛ اما تا الان هنوز به خانه برنگشته است. حتی پاسخگوی تماس ...
قلقلی از سال ها حرف نگفته اش می گوید!
به گزارش ملیت به نقل از روزنامه مردم سالاری،وقتی یادداشت میثاق چوگان(همکار کرمانشاهی) ام را که به عشق قلقلی نوشته و در مجله ای چاپ شده بود نشانش دادم برق خوشحالی را می شد در چشم هایش دید. می گفت: می بینی؟! هنوز بچه های دیروز هوای من را دارند. از قول من حتما از ایشان تشکر کن و من چقدر حس خوبی داشتم وقتی اینها را می شنیدم و قهرمان بی زبان کودکی ام را از نزدیک می دیدم و صدایش را برای اولین بار می شنیدم. نشد که به او بگویم د ...