سایر منابع:
سایر خبرها
تلویزیون هر چه می خواهد سانسور کند!
...> در ادامه امیر پوریا به سراغ ازدواج مهناز افشار با یاسین رامین رفت. افشار در مورد حواشی این ازدواج گفت: حدود 11 سال پیش بود که پدرم فوت کرد. وقتی مُرد زیر میز غذاخوردی خانه مادرم قایم شده بودم چون احساس می کردم حامی ام را از دست داده ام. آن زمان نَمُردَم و ادامه دادم چون چاره دیگری نبود. او ادامه داد: با احترام به همه همکارانم معتقدم زندگی شخصی وجود ندارد. وقتی من عکس سفره هفت سینم را ...
لوییس همیلتون؛ سریع ترین راننده تاریخ
خاطر تو جا به جا می کنند، و یک روز تو بگویی من دیگر نمی خواهم تو بخشی از این جریان باشی . آن دو فصل سخت بود و بسیار بد و با پنجم شدن همیلتون در سال 2011 همراه بود. اما او می گوید که این حرکت ارزشش را داشت. این لازم بود و برای رو به جلو حرکت کردن بسیار نقطه مثبتی است. من دیگر 32 ساله هستم. پول هایم را هدر نمی دهم. مواد مخدر مصرف نمی کنم. هنوز هم ارزش هایی که با آن ها بزرگ شدم را حفظ می ...
از تغییر روش زندگی اعضاء با مغزشویی تا شگردهای پ. ک.ک برای تداوم حضور افراد در فرقه/ اعضای پژاک در ...
.... به خانه رفتم و بدون اطلاع خانواده، مخفیانه فرار کردم و به پ. ک.ک پیوستم. پ. ک.ک و پژاک در رفتاری مبتنی بر رفتار فرقه ای به شدت با نهاد خانواده مخالف هستند و آن را سدی در برابر اهداف خود می دانند. ازدواج در این فرقه ها ممنوع است. اعضای گروه در یک محیط بسته و به شدت امنیتی دوره های آموزشی را طی می کنند و هر گونه ارتباط اعضاء با خانواده تحت هر شرایطی ممنوع می باشد. در همین ...
سروش رفیعی استقلالی است و به تراکتور برمی گردد!
* بهترین فیلمی که در سال 95 دیدی؟ ماهینی: ابد و یک روز و فروشنده. رفیعی: ابد و یک روز. کامیابی نیا: لاک قرمز. انصاری: بادیگارد و خوب، بد، جلف. * اولین تبریک عید رو به کی میگی؟ ماهینی: پیش خانواده هستیم. به همسر، دختر، پدر و مادرم. رفیعی: مادر و پدر. کامیابی نیا: قطعا به پدر و مادرم. ...
آخرین خداحافظی مسلم
بابت خیلی خوشحال نبودم. مسلم هم خودش این را می دانست که دوست داشتم اولین سفر را به مشهد برویم، خلاصه اینکه تقدیر ما را برد به شمال بابلسر . دو روز از سفر گذشت و روز دوم دیدم که مسلم مدام مخفیانه با گوشی صحبت می کند، هر چی می پرسیدم : داری با کی یواشکی صحبت میکنی چیزی به من نگفت و گفت : بعدا خودت میفهمی. تا اینکه چند بار که یواشکی با تلفن صحبت کرد، دیدم که بعد از قطع کردن آخرین تلفن با ...
ساعد سهیلی: پیک نوروزی کابوس شب های عیدم بود
...، چیست؟ فکر کنم از چهار سالگی متوجه حال و هوای کریسمس و سال نو شدم. همه چیز انگار فرق می کرد و هیجان انگیزتر از دیگر روزهای سال بود. آن عید هیجان انگیزتر است یا عید نوروز؟ بابانوئل بامزه تر است یا حاجی فیروز؟! هرکدام لطف خودش را دارد و زیباست. برای این که دعوا نشود، فکر می کنم بابانوئل و حاجی فیروز با هم دوست هستند. (می خندد) آنها خبر آمدن عید را به مردم می دهند ...
حکم رباینده دختر دانشجو با پراید سفید اعلام شد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مرد شیطان صفتی که به عنوان مسافرکش دختر دانشجویی را ربوده و هدف آزار و اذیت قرار داده بود در دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. چند ماه پیش این مرد در جریان محاکمه به دادرسان دادگاه گفت: روز حادثه که شیشه مصرف کرده بودم با نیرنگ همدستم دست به این کار کثیف زدم. در جریان این جنایت سیاه که دوم اردیبهشت پارسال در رودهن رخ داد دختر جوانی ...
برخورد تریلی با گاردریل در نزدیکی شیراز
از وسیله نقلیه جلو از بروز چنین حوادثی پیشگیری کنند. این حادثه هیچ خسارت جانی و مالی به همراه نداشت. باشگاه 110 سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / هوسبازان هر کاری با آن دختر انجام دادند! زن جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا بعد از تجاوز در یک خیابان رها کردند! رفتار عجیب یکی از معاونین وزیر با پسرش سوژه رسانه ها شد! + تصاویر عمل باورنکردنی ...
سعید راد: قواعد بازی در سینما به هم ریخته!
ندیده اند یا درک نکرده اند. آن هیجان را و آن جذابیت و آن جاذبه سنگین را... تو هم می دانی که همه چیز عوض شده، سینما کوچک شده و همه شده اند سینماگر و منتقد! اما وقتی پای درد دل خودشان می نشینی جور دیگر می فهمی... از زبان و دل آن ها می شنوی و تفاوت ها را بیشتر می یابی.. دلت بیشتر می سوزد و افسوست افزون تر... که چرا دیگر سرب و دونده و رگبار ومرسدس نداریم، سفر سنگ نداریم و ده و خانه دوست ...
نقشه مرد برای آزار روحی زن تنها + عکس
کردم و چون از خالی بودن خانه در روزها اطلاع داشتم از راه بالکن وارد خانه اش شدم. فکر نمی کردم راز ماجرای بلندگوهای کوچک از سوی سارا فاش شود. جام جم 110 سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / هوسبازان هر کاری با آن دختر انجام دادند! زن جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا بعد از تجاوز در یک خیابان رها کردند! رفتار عجیب یکی از معاونین وزیر با پسرش سوژه رسانه ها شد ...
عشق و محبت را به یکدیگر عیدی بدهیم
زندگی می بخشد. عیدی های شیرین من زمانی که 5-6 ساله بودم، پدرم در تهران، در کارخانه شیمیایی ارتش افسر مهندس بود در آن محل دو کارگر بودند که سال تحویل که می شد می خواستند به اولین کسی که عیدی بدهند من باشم. این دو کارگر عزیز به من عیدی می دادند و من نیز خوشحال می شدم البته پدرم ناراحت می شد و می گفت آنها کارگر هستند، چرا عیدی گرفتی ولی خوب آن دو کارگر چون به من علاقه ...
جامعه ما بیشتر به سمت گریه سوق پیدا کرده است
این موقعیت چگونه به وجود می آید. خیلی سوال قشنگی ست، تا حالا هیچکس این سوال را از من نپرسیده بود. موقعی که من جریانی را در مورد خودم و مادرم می گویم طنز تلخ اجتماعی ست، که من را به مدرسه برده و بعد کلاس اول پر بود، معلم گفت کلاس اول پره، مادرم گفت اشکال نداره، حالا کلاس اول پره، میزارمش کلاس دوم. (می خندد). این ها طنز تلخ اجتماعی است، طنزهای قشنگی که مادرم مرا در موقعیت آن ها قرار می دهد تا بخندم ...
حمید حامی: خداوند خواسته بود به آخر سیاهی برسم
. آن موقع با آن خبرنگار دچار کشمکش شدم، ولی بعدا دیدم چه بسا بهتر بود از ابتدا خودم این موضوع را مطرح می کردم. بیماری تان چه بود؟ گرفتگی عضلانی، اسپاسم که هم حاصل فشارهای عصبی بود و هم نداشتنِ تمرین مناسب و گرم نکردن صدا قبل از استیج. آن موقع، جریان های مافیابازی موزیک باعث سرخوردگی ام شده بود. کنسرت ها مال از ما بهتران بود، آلبوم ها خیلی سخت مجوز می گرفتند، خانه نشین بودم ...
این پدر دنبال دختر گمشده اش است/ اشک های این مرد دل هر کسی را به درد می آورد+ فیلم و عکس
خواهرم گفتم یک امشب را به من مهلت بدهد. تا سه روز بعد از تحویل گرفتن عاطفه به خانه هرکسی رفتم مرا از خود راندند. درنهایت به بیمارستان و زایشگاه طالقانی تبریز رفتم و عاطفه را در محوطه چمن آنجا رها کردم و رفتم. باز هم بغض امانش را نداد و با دستان ترک خورده اش چشمان اشک آلودش را پاک کرد و ادامه داد: بعد از مدتی پشیمان شدم و برگشتم، دیدم عاطفه گریه می کند و دنبالم می گردد. مردم هم دورش جمع شده بودند ...
شرور تهرانی حتی در زندان هم با همبندی هایش هر چه می خواست انجام می داد!
.... در آنجا با یکی از اشرار شرق تهران که در همان بند بود، آشنا شدم. مدت محکومیت من کوتاه بود و مدتی بعد آزاد شدم اما یک روز همبندی ام را در خیابان دیدم. او مرا شناخت و خواست همراهش به خانه ای متروکه در همان حوالی بروم. نمی دانستم چه نیتی دارد اما وقتی وارد آنجا شدیم با تهدید من را مورد آزار و اذیت قرار داد و گفت، اگر از او شکایت کنم، مرا خواهد کشت. درحالی که مأموران در حال بررسی ...
راننده ماشین چاقو را زیر گلویم گذاشت و مرا به زور سوار کرد و بعد..!
بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند. ایران 110 سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / هوسبازان هر کاری با آن دختر انجام دادند! زن جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا بعد از تجاوز در یک خیابان رها کردند! رفتار عجیب یکی از معاونین وزیر با پسرش سوژه رسانه ها شد! + تصاویر عمل باورنکردنی دو مرد کثیف با زن جوان بعد از تجاوز به او! راز پلیس کثیف با 5 زن متهم لو رفت ...
زن جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا در یک خیابان رها کردند!
سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / هوسبازان هر کاری با آن دختر انجام دادند! رفتار عجیب یکی از معاونین وزیر با پسرش سوژه رسانه ها شد! + تصاویر عمل باورنکردنی دو مرد کثیف با زن جوان بعد از تجاوز به او! راز پلیس کثیف با 5 زن متهم لو رفت! راز پسر 11 ساله تهرانی که توسط مربی هوسباز باشگاهش به خلوتگاه برده می شد! این دختر بیچاره جلوی چشم بقیه با حرکت زشت پدرش روبرو شد + تصاویر شرور تهرانی ...
سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / آن ها چه ها که نکردند؟
جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا بعد از تجاوز در یک خیابان رها کردند! رفتار عجیب یکی از معاونین وزیر با پسرش سوژه رسانه ها شد! + تصاویر عمل باورنکردنی دو مرد کثیف با زن جوان بعد از تجاوز به او! راز پلیس کثیف با 5 زن متهم لو رفت! راز پسر 11 ساله تهرانی که توسط مربی هوسباز باشگاهش به خلوتگاه برده می شد! این دختر بیچاره جلوی چشم بقیه با حرکت زشت پدرش روبرو شد + تصاویر شرور تهرانی حتی در ...
دکتر معروف ایرانی که با منشی و یک خانم دیگر به صورت پنهانی بود!
دکتر خواسته بودم بیمه ام کند اما نپذیرفته بود. وقتی فهمیدم رازی دارد که نمی خواهد خانواده همسرش بدانند دست به کار شدم و از خواهرم خواستم همکاری کند. ابتدا نپذیرفت و وقتی شنید پول را بین خودمان تقسیم می کنیم وسوسه شد. رادیو سهام 110 سه مرد جوان و دزدیدن دختر 28 ساله / هوسبازان هر کاری با آن دختر انجام دادند! زن جوان را به اتاق خواب ویلا کشاندند / آنها مرا بعد از ...
2 دختر دانش آموز دسیسه چینی کردند و پسری را به دام شوم خود کشاندند + عکس
گرفتند و به زور سوار خودرو شده و مرا پیاده کرده و پا به فرار گذاشتند با ادعای این دختر نسرین در جایگاه قرار گرفت و با تایید ادعاهای سیما گفت: بعد از اینکه از خودرو پیاده شدم در خانه بودم که سیما با من تماس گرفت و ماجرای سرقت خودروی امانتی را از سوی 3 پسر جوان که بچه محلشان هستند خبر داد و چون علی از ما شماره تلفن نداشت فکر کردیم ماجرا را پیگیری نکنیم و علی وقتی متوجه سرقت خودرویش شود به پلیس مراجعه ...
وقتی قرار شد به خانه سعید برویم نمی دانستم قرار است دوستانش عفتم را از من بگیرند / در برابر چشمان سعید ...
مریم در حالیکه صدایش لرزان و چهره ای بر افروخته داشت، در حضور سروان مرتضوی مددکار کلانتری 21 عالیشهر اینگونه به بیان مشکلش پرداخت: نمی دانم چطور شروع کنم آمدم که شما مرا کمک کنید. 17سال سن دارم ، وقتی 12 سالم بود پدرم در اثر بیماری از دنیا رفت و برای همیشه ما را تنها گذاشت. مادرم مجبور بود برای تأمین مخارج زندگی و اینکه دستمان جلوی هر کس و ناکسی دراز نشود، در شرکت های خدماتی کار کند. ...
پوران درخشنده ؛ فیلمسازی با دغدغه آدم های فراموش شده!/ گفتگوی سینماپرس با هنرمندان در رابطه با این ...
درخشنده طی سه دهه اخیر نشان از آن دارد که این فیلمساز همیشه در آثار خود دغدغه آدم های فراموش شده در سطح جامعه را دارد. از فیلم رابطه به عنوان اولین ساخته اش که در مورد نوجوانی ناشنوا و لال به نام ناصر است که قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست، تا دومین ساخته اش یعنی پرنده کوچک خوشبختی که در مورد دختر بچه ای است که بر اثر ضربه ای روحی در کودکی قدرت تکلم خود را از دست داده است و با یادآوری گذشته ...
راز دختر 17 ساله چه بود که او را شوکه کرد!
را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد. پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم. و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که ...
تو آن همه سگ داشتی اما خودت پارس میکردی...
ها پدرم مُرد. نگاه نکردم. عیدی مُرد. رسول به من گفت. من نشنیدم. نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدم اش اما صداش را خوب می شنیدم. گفت: "تندتر، تندتر!" رسول گفت: "صدای من رو نمی شنوی لامسب؟" گفتم: "چی؟" و رسول فرو رفت. انگار در چاهی. بعد مادرم مُرد. مونس بود اما. هرچند برای من نبود انگار. مُرده بود انگار. بعد صداها همه محو شد. حتی صدای رؤیا. زن ام. حتی صدای مادرم. بعد من خسته شدم. می دویدم اما ...
شمسایی:"گاد فاد"فوتسال نیستم!
در بعضی ازبازی ها کارهای عجیب وغریبی انجام می دهی؟ فقط انگیزه. بعضی وقت ها به خودم می گویم تو یک روز شرایطی داشتی که هیچ کس حریفت نبود، اما الان ممکن است جوانی از کنارم رد شود. پس باید نشان دهم هنوزهم وحید شمسایی هستم. الان ممکن است بازیکن جوانی به من لایی بزند یا مرا زمین بزند، اما همه تلاشم را انجام می دهم که همچنان سرحال باشم. دوست نداری برای خداحافظی ات از فوتسال مراسم ...
سرکوب انتفاضه بحرین و شکنجه بی امان تا سر حد مرگ
کردن طرحی برای فرار مجدد از زندان جو بودیم، این در حالی بود که ما بعد از عملیات سابق دستگیر شده بودیم. هیچ کس غیر از ما از این موضوع خبر نداشت و در سکوت و بدون اینکه کسی متوجه ما شود ، این عملیات را دنبال می کردیم. اما حوادثی که در روز 10 مارس به وقوع پیوست، باعث شد ما به دنبال طرحی فوق العاده و ناگهانی برای فرار دسته جمعی از زندان با استفاده از فرصت هرج ومرج موجود باشیم. بعد از اینکه موضوع فرار ...
خشونت گسترده علیه زندانیان زن در زندان فلوریدا
در مصاحبه ای اظهار داشت: آمار مرگ و میر زنان در زندان فلوریدا در سال های اخیر بسیار شوکه کننده می باشد. مرگ و میری که نه بواسطه عوامل طبیعی و نه بواسطه دیگر زندانیان، بلکه به دست کارمندان زندان روی می دهد. این زن که مدت 15 ماه را در همین زندان به دلیل پولشویی و قاچاق مواد مخدر زندانی بود، از داستان مرگ زنی 36 ساله که چهار فرزند داشت گفت که دقیقا بعد از نوشتن نامه ای به عمه خود ...
روایتی خواندنی از مراسم ساده عقد دو جوان جهادگر در نوروز
به گزارش بلاغ ، عرفانه سادات سید محمدی: این اولین سالی بود که قرار بود لحظهٔ تحویل سال، کنار پدر و مادرم نباشم! وقتی فهمیدم باید با قطار سفر کنیم و مسافت بسیار دوری در انتظار ماست، دچار دلشوره و استرس می شدم. مدام نگران بودم که چه کسانی قرار است همسفر ما در کوپه قطار باشند. همسرم عکاس است. وقتی باهم سوار قطار شدیم و کوپه مان را پیدا کردیم یک خانم و آقای مهربان و دلنشین دیدیم که روبروی ...
سفره هشت سین سپیده خداوردی با پسرش سانیار
کسب کنم. از سفرهای کاری آن سوی مرزها خاطره ای برای مان تعریف کنید؟ - سفرهایی که با استاد شجریان و ارکسترهای شهناز داشتم بهترین سفرهای من بودند. در این سفرها من یک کنسرت داشتم در بلژیک که قبلش در هلند کنسرت داشتیم و من صبح که بلند شدم دیدم سازم دسته اش از بیخ شکسته است و من کنسرت بلژیک را نزدم ولی استاد شجریان تقریبا یک روز نصفی زمان گذاشتند و ساز مرا درست کردند. یادم می آید ...
نوعروس فقط 7 ماه توانست راز شوهر بی احساس را به کسی نگوید! + عکس
به گزارش پیک نکا ، وقتی منشی شعبه 268 نام آنها را خواند این زوج وارد اتاق شدند و روبه روی قاضی قرار گرفتند. مینا رو به قاضی گفت: 7 ماه است که ازدواج کردیم از آنجایی که مهدی فامیل دورمان بود هرگز فکر نمی کردیم بخواهد نقش بازی کند و دروغ بگوید. وقتی در یک میهمانی خانوادگی مرا دیده اند خانواده اش مرا خواستگاری کردند. دل پدر و مادرم گرم بود که با غریبه وصلت نمی کنم و تا حدودی آنها را می ...