سایر منابع:
سایر خبرها
چنگی مشاور رسانه از جملۀ عواملی هستند که گروه تولید اثر را یاری می کنند. در خلاصۀ داستان این نمایش آمده است: بازی مرگ روایت مرد دانشمندی است که در پی متوقف کردن زمان است و همسر او نیز می داند که بیماری اش حاد شده و مرگ او نزدیک است. این اثر هر روز از ساعت 17:15 دقیقه در تماشاخانۀ استاد مشایخی تهران به نشانی ضلع شمال غربی چهارراه ولیعصر به روی صحنه خواهد رفت. بلیت های ...
دادن سرانجام این سفر است. اما مرگ یک واقعیت محض است و از آغاز با انسان زاده می شود و به هیچ وجه رسیدن به پوچی نیست. شیفتگی و شیدایی این آدم ها در این فاصله مطرح است؛ فاصله بین دو نقطه. جبرزدگی یکی از وجوه پررنگ داستان هایتان است. برای مثال آدم هایی که هیچ ربطی به سیاست ندارند؛ حبیبه، نسرین و... ناغافل قربانی بازی های سیاسی می شوند. و همینطور مهتاج در شهری گمشده زیر رمل ها در مبارزات ...
سوی بسیاری از مردم غیرقابل اعتماد قلمداد می شوند، بلکه به نظر می رسد چیزی تقریباً توهین آمیز یا متکبرانه دربارۀ آن ها وجود دارد. فروکاستن مسائل اجتماعی و اقتصادی به میانگین ها و حاصل جمع های عددی گویی احساس برخی افراد دربارۀ وجدان سیاسی را خدشه دار می سازد. این امر در هیچ موضوع دیگری در مقایسه با موضوع مهاجرت با شدت هرچه تمام تر آشکار نیست. اندیشکدۀ بریتیش فیوچر 2 بررسی کرده است که ...
بود خیلی سخت. بعضی از دوستان ما در آنجا بیشتر تحت فشار بودند. من تلاش می کردم کتاب ها را مطالعه نکنم سعی می کردم آنها را سرکار بگذارم.کسروی کتابی داشت که داستان تبریز را نوشته بود هر روز می آمدند می گفتند کتاب را خواندی؟من می گفتم: سواد ندارم باید به عکس هایش نگاه کنم ببینم چیزی متوجه می شوم. کتاب هایی را که می دادند، باید می خواندیم و بعد سئوال می کردند و می گفتند باید تحلیل بدهی. ...
تنهایی قادر به رفع مشکلات و خارج شدن از این شرایط نیستند و به کمک فکری، درمان و همدلی نیازمندند. نمایش روز عقیم تا پایان مرداد هر شب ساعت 21 در تماشاخانه خصوصی باران روی صحنه می رود. خون در گلوی گربه در تئاتر باران محسن معینی تازه ترین نمایش خود را با عنوان خون درگلوی گربه را به تهیه کنندگی عطیه ناصرجوی در تئاتر باران روی صحنه خواهد برد. نمایش خون درگلوی گربه ...
.... برای رعایت جانب انصاف، باید گفت موضوع مؤسسۀ تحقیقات اجتماعی فی نفسه به اندازۀ اگزیستانسیالیسم جذابیت ندارد. مؤسسه زمانی بنیان گذاری شد که مردی جوان به اسم فلیکس ویل از پدر ثروتمندش (بزرگ ترین تاجر غلّات دنیا در آن زمان) خواست سرمایه ای را وقف تأسیس اندیشکده ای مارکسیستی کند. جفریز برایمان می گوید: فلیکس می توانست هر چیزی تقاضا کند: قایق تفریحی، ویلای بیرون شهر، پورشه؛ ولی درعوض ...