سایر منابع:
سایر خبرها
مجموعه یه باغ سبز کوچولو به دست خردسالان رسید
هدیه عالی برات خریده یه دوست خال خالی برات خریده یه دوست خال خالی که گوش درازه مثل تو خیلی نازه می خواد کنارش بمونی همیشه باهاش بری تو بیشه یه خونه نقلی براش بسازی وای چه خوبه بازی خونه سازی هویجوری با خال خالی در یکی از اشعار کتاب گاو کوچولو نیز می خوانیم: نون و پنیر و پسته گاو کوچولو روی زمین نشسته فکر می کنم خیلی دلش ...
جانبازی که درمسیرخانه خدا سرازقطعه شهدا درآورد!
...!!! خدایا! چه حکمتی در این قصه نهفته است؟... ناگهان چیزی بخاطر می آورد... گوشی را برمی دارد و شماره دکتر سجاد را می گیرد.: - الو سجاد بازم شرمنده... میشه دوست دارو سازت از سهمیه من استفاده کنه ، بتونه امسال به تمتع مشرف بشه؟ من واقعا" حاضرم اسممو بنویسم و بعد فیش حج رو بنام دکتر دارو سازت بزنم... امکانش هست؟ دکترسجاد : والله چه عرض کنم... فکر نمی کنم بشه... ولی من با آقای سعیدی ...
سیاره زندگی دو پسر شهیدش را با زبان عامیانه نوشت
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، زندگی نامه و خاطرات شهید جعفر نجاتی در کتابی با عنوان سیاره به قلم حسین بنی احمدی از سوی نشر امینان چاپ و منتشر شده است. داستان پیش رو، سعی در معرفی فضای فکری جوانان و همراهی خانواده ها داشته و اصراری بر بزرگ نمایی و درشت نویسی ندارد. نوع نگارش داستان با زبان عامیانه و روند بازگویی قصه هم براساس باورپذیری و برقراری ارتباط شکل گرفته است. ...
سید علی ابهری، استاد روانپ زشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اخلاق در جامعه به شدت افت پیدا کرده است
را طی کردم. سپید: چرا و چگونه امریکا را انتخاب کردید؟ برای رفتن به امریکا آماده شدم که خودش داستان مفصلی دارد. در آن زمان بلیت هواپیما گران و بهای آن حدود پنج هزار تومان بود که برای تامین آن با مشکل روبه رو بودم. لاجرم با یک هواپیمای ارتشی که ملزومات نظامی حمل می کرد و مجوز پرواز با آن را یکی از دوستان پدرم فراهم کرد و پنج شش روز با توقف در نقاط مختلف درراه بودیم به امریکا رسیدم. ...
ازدواج موقت انتخابات،فرزند ارشد دولت
آشپزمحترمه یکی از ضروریات هر مکانیه حالا از ما گفتن) بااینکه نیمی از جمعیت جهان رو آشپزا تشکیل دادن و توی هر مراسم و خونه ای ب هرصورت یه آشپز از مبتدی تا ماهر پخت و پز میکنن اما گویا قراره عروس قصه ی ما هم تو خونه ی جدیدشون از همون اکیپ ساقدوشا ب هر نحوی استفاده کنن و آشپزای محترمه همچنان بدون استفاده کم کم مهارت آشپزی رو هم ازیاد ببرن. آشپزی یک هنر است و حساسیتای خاص خودشو داره پس ...
مدیا ی ابر شلوارپوش
که به نوعی معرف و شناسنامه مدیا کاشیگر است، می توان به این آثار هم اشاره کرد. تالیف: کتاب کودک وقتی مینا از خواب بیدار شد (برنده جایزه شورای کتاب کودک)، مجموعه داستان خاطره ای فراموش شده از فردا (نشر نیماژ)، نمایشنامه آخرالزمان (نشر نیماژ)؛ مجموعه شعر سونات برفی در رِمینور ، مرگ موریانه (مجموعه مقالات و سخنرانی ها، نشر میلکان)؛ ترجمه: متافزیک و گمانه سازی جهان های برون علم (کانتن میاسو، نشر نیماژ ...
زندگی نامه و معرفی هنرمندان کردستان
اکبر می میرد" نوشته" بهرام بیضایی" به کارگردانی" گروهی" ؛ سنندج؛ 1347 بازی در نمایش" شنل هزار قصه" به کارگردانی"اسکارباتک"؛ تهران، تالار 25 شهریور؛ 1352 اجرای مجدد کور اوغلی چنلی بئل –سالن اصلی تئاتر شهر 1358 اجرای خیمه شب بازی به شیوه ی قاجار"؛ ونزوئلا؛ 1378 ، پراگ؛ 1382 نگارش نمایشنامه ی در خمره ( یکی از پنج اثرنمایشی به کارگردانی رضا بابک ،مرضیه ...
گلچین زیباترین اشعار مریم حیدرزاده
. مریم حیدرزاده مدرک حقوق قضایی از دانشگاه تهران دارد. مجموعه اشعار تو را در حضور همه دوست دارم ، نامه هایی که پاره کردی ، تقصیر من نبود ، من او ندارم ، اون یکی رو جز من داشت ، پروانه ات خواهم ماند ، ماه تمام من ، مثل هیچکس و دیگه می ذارمت کنار از مریم حیدرزاده منتشر شده است. او ساکن سعادت آباد تهران است. گزیده ای از بهترین غزلیات مریم حیدرزاده امشب تمام خویش را از غصه ...
عاشقانه فقط تبلیغات بیلبوردی داشت
خانگی هم گیرم نیامد. بعد از عاشقانه ، کلی کار سینمایی و حتی نمایشنامه به من پیشنهاد شد؛ اما رسیدیم به این سریال. اولا اینکه از این به بعد، واقعا برای من مهم است که تهیه کننده ام چه کسی باشد؛ من احساس می کنم بلدم یک فیلم را تمام کنم حالا اگر یک تهیه کننده ای داشته باشم که بدانم در این بخش می تواند کار خودش را درست انجام دهد، من راحت تر فیلم را تمام می کنم. کمتر حرص می خورم و فیلم، فرجام بهتری پیدا می ...
قصه های غصه ها/سه روایت از خاطرات مددکار اجتماعیِ بیمارستان مسیح دانشوری
می تونستیم بکنیم؟ چه مشاوره ای بهش می دادیم؟ اونقدر از این اتفاق شکسته شده بود که می دونستم توی دلش داره به من می خنده که شاهد چه داستان تلخی هستم. مادری که پسرش، توی خونه راهش نمیده. چطوری بهش می گفتم که حالا ناراحت نباش که توی خونه راهت نمیدن؟ در این سال هایی که مددکار بودم، اتفاقات، روز به روز عجیب تر و تلخ تر شده. ما قبلا بیمارای سرطانی مون رو کاملا می شناختیم، حتی می دونستیم چه ...
زیباترین اشعار و ترانه های حسین صفا
مادرم گفتم هنوز بارونه قطار رد شد و رفت مسافرا موندن مسافرا که برن قطار می مونه تو برف بارونی قطار قلب منه قلب شکسته من تو برف مدفونه دونه به دونه غمی ریل به ریل شبم غم توی خونه من هر شبو مهمونه بگو شب بخوابه من بیدارم من شبو زنده نگه می دارم یه شب که سردم بود به مادرم گفتم هوا که سرد میشه ...