جمعه ۰۷ اردیبهشتساعت ۲۰:۱۷Apr 2024 26
جستجوی پیشرفته
عصر اهواز ۱۳۹۶/۰۷/۰۲ - ۰۵:۰۰

طنز؛ روز اول پاییز... پدر بزرگ و پریچهر

آن شب شام خانه پدربزرگ و مادربزرگم دعوت بودیم؛ برعکس همیشه زودتر رسیدم. بعد دانشگاه با بچه ها رفتیم بیرون و بعدش هم دیگر خانه نرفتم. آمدم برای شام. مادر بزرگ توی آشپزخانه بود و داشت شام را آماده می کرد و پدربزرگ توی تراس، روی صندلی نشسته بود و به حوض خیره شده بود. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)