سایر منابع:
سایر خبرها
این نیست. حالا کار و بارم هم بهتر شده و فکر می کنم در وطن خودم می توانم آینده ام را بسازم. پس از آن زن و مرد از گذشته شان صحبت کردند. ماجرای ازدواج ابراهیم و مهرناز به 4 سال پیش باز می گشت. در آن روزها مهرناز از شهر تورنتوی کانادا به تهران آمده بود تا به دوستان و اقوامش سری بزند. یک شب هم میهمان خانواده ابراهیم بود که حرف زدن درباره زندگی در کانادا ابراهیم را به مهاجرت علاقه مند کرد ...
مقابل خانه پیرزن می رفتم و با پرتاب سنگ به شیشه شان او را می ترساندم. یک روز همراه این زن و در غیاب خانواده شوهرش به خانه آنها در غرب تهران رفتیم، یک دستگاه دلر، تلویزیون و آیفون خانه را سرقت کردم. عروس خانواده در ادامه از من خواست روی مادرشوهرش اسید بریزم. من طبق نقشه عروس شاکی جوهر نمک تهیه کردم و روزی که پیرزن از مطب پزشک به خانه اش بازمی گشت درحالی که کلاه کاسکت به سر داشتم و سوار موتور بودم به ...