سایر منابع:
سایر خبرها
تماشاگران از سر کار آمده بودند و به همین دلیل بیرون ورزشگاه و مقابل گیت ها ازدحام زیادی بود. همراهان من هم جو دادند و کمی سرو صدا راه انداختند. من هم عینک آفتابی زده بودم و کنار ایستاده بودم که ناگهان در گیت باز شد و ماموران اجازه دادند مردم وارد شوند من هم در بین همراهانم با زرنگی وارد ورزشگاه شدم. وای! یک حس باورنکردنی بود. وقتی صدای تشویق و همهمه تماشاگران را از تونل جایگاه شنیدم باورم نمی شد ...
. اطرافیان این هنرپیشه از کمبود قرص ضدمنقلب در کشور انتقاد کردند و از دولت خواستند فکری به حال منقلبان جامعه بکند. البته شما بهتر از من می دانید که اگر روزی ورود خانم ها به ورزشگاه آزاد بشود قرار نیست آن ها میان مردان بنشینند. آنه ا در جایگاه زنان و دور از جایگاه مردان و با فاصله از آن ها خواهند نشست و تقریبا در آن فاصله امکان منقلب شدن وجود ندارد چون فاصله آن قدر زیاد است که حتی گل ها ...
تان را بپرسیم. شبنم، 24 ساله. دانشجوی حسابداری، متولد اهواز. از بچگی هم عاشق پرسپولیس بودم. چطور شد که به پرسپولیس علاقمند شدید؟ مادرم پرسپولیسی بود و من هم به خاطر علاقه به مامان، از بچگی او را همراهی می کردم. همه لباس هایم را قرمز انتخاب می کردم و بعضی فوتبال ها را هم نگاه می کردم. آیا به واسطه این علاقه از جانب دوستان، اقوام و آشنایان طعنه نشنیدید؟ به هرحال هستند کسانی که ...
آموزش و پرورش رای نیاوردند، بنده هم برای مجلس رای نیاورده بودم. روز آخر پیکانم را برداشتم و به وزارت رفتم . ایشان را سوار کردم . 10 صبح بود که از تهران بیرون آمدیم. حدود ظهر به قم رسیدیم و برای ناهار به یک کبابی در چهار مردان رفتیم. آقای پرورش یک زیرشلواری پوشیده بودند و یک عبای روی دوششان بود. من هم لباس روحانیت نپوشیده بودم. سفارش غذا دادیم طبقه بالای کبابی رفتیم. صحنه ی شیرینی اتفاق ...
پنهان دارد؟ خیلی ها دچار این اشتباه می شوند که راه تخلیه خشم تنها رفتار پرخاشگرانه است، اما خشم انرژی ای است که باید رها شود. راه های زیادی برای تخلیه خشم وجود دارد، از جمله آواز خواندن، رقصیدن، ورزش کردن، حضور در ورزشگاه ها و... خشم انرژی سرگردانی است که اگر درون فرد بماند، به او آسیب می زند و وقتی بیرون می آید، به نوعی حل و فصل می شود، فقط باید راه درست تخلیه آن را دانست. روش دیگر این ...
Video/Audio Link 6161
...،گفتم همینجا کنار امام رضا(ع) بمانم،امام رضا(ع) بیشتر نگاهم می کند، آرام تر زندگی می کنم کنارش. من در این جا به دنیا آمدم، زود ازدواج کردم و مشغول زندگی شدم، هنوز افغانستان را ندیدم اما همیشه در ذهنم این سوال هست که باید برگردم، وقتی برگشتم چکار کنم؟ کاش بشود آنقدر سرمایه داشته باشم که همین کفاشی را راه بیندازم، حتما کارم می گیرد، با وجدان که کار کنی همه جا هم خدا با توست هم اعتماد ...
. مادری که در کودکی دو فرزندش را سر راه گذاشته و از سرنوشت آنها بی خبر مانده، زنی که دچار کابوس های تکرارشونده و باور روانپریشی است و شوهرش به او شک دارد و یک زن نقاش با روحیه ای آرام. دیالوگ ماندگار از فیلم: مدبر(داریوش فرهنگ): اگه خودت ماشین داشتی دلت می خواست چجوری بود؟ چه رنگی؟ / کیان (سوسن تسلیمی): رنگ ماشین چه اهمیتی داره؟ / مدبر: حرف زدن با من خسته کننده است! / کیان: تو ...