سایر منابع:
سایر خبرها
طنز/ بازگشته از گور
تا دو دقیقه ولش می کنی می خواد جوونه بزنه. با خودم گفتم: پاشو مرد! دنیا به تو نیاز داره. پاشو و به آدما خدمت کن! پاشو صنعت کشور بهت نیازمنده. دستم رو گذاشتم رو زانوم که بلند شم، یادم افتاد چند روز پیش به خاطر طرح تعدیل نیرو از کارخونه اخراج شدم. موقع تسویه حساب به رئیسم گفتم: من نیروی توانمندی هستم. شما به من نیاز دارید. صنعت کشور به من نیاز داره. هنوز حرفم تموم نشده بود که رئیس زبونش رو بین دو لبش ...
طنز؛ از رسول خادم تا منِ الاغ
محمدامین فرشادمهر در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: یکی از دستاوردهایی که گذر زمان برام داشته اینه که بابام دیگه مثل قدیم نمیشینه پای اخبار تلویزیون تا هر آدم نخبه و هنرمند و ارزشمندی رو که دید بکوبه تو سر من؛ جدیدا میشینه پای اخبار کانال های تلگرامی و همه اون ها رو میکوبه تو سرم! پریشب هم نُچ نُچ کنان موبایلش رو چک می کرد. منم داشتم کتاب مورد علاقه ام رو می خوندم که گفت: امین این رفیقت ...
شوخی با تیتر های ورزشی (سه شنبه 15 اسفند 96)
به گزارش رهیاب: بررسی اظهار نظر ستاره های ورزش در مطبوعات با نگاه طنز در نوع خود جالب توجه است. روزنامه خبر ورزشی: الهلال مشتری جدید شفر اصلا هم بازارگرمی نیست! میگن رئال هم خواستِ، اما بارسا رقمش بیشتره آخرشم استقلال مجبور میشه با چند تا صفر اضافه نگهش داره روزنامه گل:کوه به کوه رسید استقلال به العین ما که شنیده بودیم کوه به کوه نمیرسه رحمتی به ...
رویاها و کابوس های آمریکا دو سال زندگی در آمریکا به یک آلمانی چه چیزهایی آموخت؟
.... همسرم تمام روزنامه، حتی بخش محلی را می خواند و همین باعث می شد که حرف هایی بزند مثل اینکه بیا توی منطقه پرنس ویلیام رانندگی نکنیم. اونجا همیشه تیراندازی می شه . اوایل به او می خندیدم. تا اینکه متوجه شدم که خودم هم محتاط تر شده ام. مثلاً دیگر دوست ندارم به ورزشگاه هایی بروم که گیت های حفاظتی ندارند. این ابلهانه است؟ بله، اما ترس در آمریکا واگیردار است. درست است، این کشور معمولاً ...
شوخی با تیتر های ورزشی
میخورم میدونید چقدر هزینش بالا میره روزنامه گل: حالا که رسول خادم ناز کرده نازش را بخرید( علیرضا حیدری) چقدرم ناز کردن بهش میاد ملوسِ کی بودی تو رسول؟ شماره بده یه استیکر قلب برات بفرستم استعفا رو پس بگیر شنیدم اصلا وزارتی ها یه تماسم نگرفتن بگن نازت کیلو چند؟ روزنامه ابرار ورزشی: شاید در استقلال نمانم(شفر) بالاخره شفر هم فهمید شب عیدی زمانِ ...
نوروز 97 به سمت یزد و کرمان | سفر از تهران به یزد و کرمان
خیابان معلم، خانه تاریخی حاج آقا علی در خیابان آزادی، موزه مردم شناسی رفسنجان و بازار قدیمی برید. ناهارتون رو در یکی رستوران های این شهر از جمله رستوران سنتی توکل ، کافه ایراه ، رستوران گلها ، کافه و رستوران المپیک و رستوران شمس میل کنید... دیگه وقتشه که به سمت کرمان حرکت کنید. تا شب دیگه باید به اونجا برسید. تو مسیرتون در سفر به کرمان ، 35 کیلومتر که از رفسنجان دور میشید، به کبوترخان می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (496)
برترین ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر، لاین، واتس آپ، تلگرام و .... حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند! سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این ...
طنز؛ رها رها رها من...
احمدرضا کاظمی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: در حالی که اخبار مربوط به دعوای داوود هزینه و وحید خزایی توی فضای مجازی حرف اول رو می زد، پخش یه کلیپ تقطیع شده از حرف های آقای جهانگیری در مورد مشکلات دهه شصتی ها باعث شد که اسم این نسل سوخته و ته گرفته و سوخاری شده دوباره سر زبون ها بیفته. من فقط چیزی که برام جای سوال داره اینه که واقعا متولد این دوران بودن چه افتخاری داره که طرف متولد 29 اسفند 1369 ...
طنز؛ بی سوادهای درجه سه!
احمدرضا کاظمی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: اخیرا روزنامه کیهان با یک نیم چه حمله نه چندان جدی (در حد حمله های پرسپولیس به استقلال در نیمه دوم دربی 86) به خانم مهناز افشار، اون رو به خاطر حرفاش در مورد ممنوع التصویر شدنش به بی سوادی و درجه سه بودن متهم کرده! احمدرضا کاظمی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: اخیرا روزنامه کیهان با یک نیم چه حمله نه چندان جدی (در حد حمله های پرسپولیس به ...
ناصر فیض: طنز نیاز جامعه امروز است / دوست دارم شبیه شعرم باشم
معنی نیست که طنز پیشرفت نکرد، شاید بر می گردد به تازگی. این جریانی که آن روزها خیلی بیشتر به دل می نشست یا آن زمان هر کاری ارائه می شد و کار نویی به نظر می رسید. تعداد کسانی که در این فضا جدی تر بودند و به میدان می آمدند. بعدها هر کسی به خودش اجازه می داد بیاید در این فضا. اوایل اتفاق خوبی افتاد که خیلی ها به طنز رو آوردند. الان طوری شده که جوان های زیادی داریم که خیلی ها وارد این حوزه ...
طنز : اندر حکایت حضور بانوان در ورزشگاه!
با وحید و محسن رفتیم ورزشگاه برای تماشای فوتبال. شیپور و پرچم دست من بود . وحید از بس قرمز به صورتش مالیده بود، شبیه لبو شده و محسن حتی موهای کوتاه فرفری اش را هم آبی هایلایت کرده بود. وسط نیمه یکهو وحید گفت: بچه ها من غذا رو گذاشتم روی گاز اومدم نکنه بسوزه، زیرشو کم کردما ولی نگرانم. محسن گفت: مگه قرار نشد بعد از این جا بریم پاساژ؟ زنگ بزن به یکی بره زیرشو خاموش کنه. من گفتم: اینجا که ...