سایر منابع:
سایر خبرها
به قت ل رساند. مأموران با تماس تلفنی همسر مراد متوجه شدند قتلی رخ داده و خود را به محل رساندند. زن جوان به پلیس گفت: برادرشوهرم هاشم در خانه ما بود، او با مراد دعوا کرد و با هم گلاویز شدند و بعد هم هاشم با واردکردن ضرباتی بر بدن شوهرم او را به قتل رساند. هرچند این زن ابتدا مدعی شد همسرش و هاشم به دلیل اختلاف مالی با هم درگیر شدند اما تحقیقات مأموران نشان داد این دعوا به خاطر ...
قصد ترک خانه اش را داشت، شناسایی و دستگیر کردند. متهم با انتقال به پلیس آگاهی گفت: من پس از جدایی از همسرم از او کینه به دل گرفته و قصد داشتم از او انتقام بگیرم. بنابراین چند بار تهدیدش کردم و خواستم خودرو و خانه اش را به آتش بکشم که ماجرا لو رفت و در اجرای نقشه ام ناکام ماندم. اما شب حادثه او را تعقیب کردم و با اطمینان از این که وارد خانه اش می شود، تصمیم به اجرای نقشه ام گرفتم. مخفیانه ...
دیگر باقی نمانده و باید همه تمدید قرارداد کنیم .. بهش گفتم برو در خانه یکی از اقوامت که آدرس اش رو مدیری نداره ، پنهان شو ! خلاصه این که اون شب تمام قرار مدار ها رو با خانم صبوری و همسر نویسنده اش گذاشتم . و ازآن ها خواستم به هیچ عنوان تا اطلاع ثانوی با مهران مدیری صحبت نکنند .. قرار گردید هر خبری شد من به او اطلاع برسونم .. با اتمام تاریخ قرار داد قدیمی ، مدیری ورقه قرارداد جدیدی رو به ...
...، چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم به خاطر قرص های اعصابی که می خورد مرتب خیالاتی می شود و مرا هم عذاب می دهد. او هرلحظه به همه چیز مشکوک می شود و همیشه می گوید که صداهایی می شنود. شب ها در خواب مرتب کابوس می بیند و به بهانه های مختلف از خواب بیدار می شود. روزها وقتی در خانه می ماند مرتب با من تماس می گیرد و می گوید ...
توصیه کرد؟ خانم عموی من با یکی از اقوام حاج آقا صحبت کردند. اقوام شوهرم که در همسایگی ایشان بودند، گفته بودند که ما برای پسرمان دنبال همسری می گردیم و خانم عمویم مرا معرفی کرده بودند. بعد فهمیدند کلاس پنجم ابتدایی هستم، گفته بودند که این عروس کوچک است و خانم عمویم گفته بودند توکل به خدا. وقتی به خواستگاری آمدند، من، خواهر بزرگشان را دیدم. وقتی رفتند به مادرم گفتم که خانواده دوست داشتنی ای ...
... خودتان را معرفی کنید و بگویید چطور با همسرتان ازدواج کردید؟ من محمدرضا م هستم، لیسانس عمران و می خواستم راجع به اظهارات مادرم خانم س حقایقی را روشن کنم. من تنها فرزند ذکور خانواده هستم سال 89 بود که با خانم م که یکی از دوستان مادرم بود، آشنا شدم ایشان خواهر مرا برای ازدواج با برادرش انتخاب کرده بود و روابط ما بیش تر شده بود البته این ازدواج سرانجامی نداشت اما بنده به این خانم ...
زندگی در روستا چگونه بود؟ نسبت به محل زندگی خانواده پدری من بسیار محیط بسته تری بود. چند روز از آغاز زندگی می گذشت که حاج حمید گفت بیا به مسجد برویم تا تو را به چند نفر از آشنایان معرفی کنم. از حرف او تعجب کردم، چون مسجد روستا جایی برای نماز خواندن زن ها نداشت. ابتدا تصور کردم می خواهد مرا به همسران دوستانش معرفی کند. به مسجد رفتیم. آن جا دو تا از دوستانش بودند. من را به آن ...
. بازیکنان تراکتور به داور اعتراض داشتند اما حقیقت این بود که تیم مشهدی واقعا شایسته پیروزی در این مسابقه بود. در دقایق ابتدایی بازی بیشتر وسط زمین در جریان بود اما موقعیت های گلزنی پدیده با گذشت زمان بیشتر شد. محمدرضا اخباری در نیمه اول چند بار دروازه را نجات داد وموقعیت های پدیده تبدیل به گل نشد. تراکتور روی ضدحملات صاحب موقعیت شد اما مهاجمان این تیم با بی دقتی فرصت ها را از دست دادند. در نیمه دوم ...