چهارشنبه ۰۲ خردادساعت ۰۷:۴۳May 2024 22
جستجوی پیشرفته
ایسنا ۱۳۹۷/۰۷/۰۷ - ۱۳:۱۲

آن روزها، کوچه باریک بود

"آره بابا جون! خاتون حیاط را آب و جارو می کرد، منم گلارو کمکش می بردم لب حوض و سماور ذغالیو آتیش می کردم، خاتون چایی دم می کرد و من کمکش قند دولب می کردم و استکان قجریارو می چیدم تو سینی. هندونه می شکوندم و خاتون دوباره ذغال می ذاشت تو توری و می چرخوند ... ... ادامه خبر

برچسب‌ها

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)