برنده جایزه صلح نوبل: من در یک زمان برده جنسی 13 مرد بودم!
سایر منابع:
سایر خبرها
مستی های بی سرانجام در برخی شهرهای ایران
مسمومیت با الکل اما تنها مربوط به روزهای گذشته نیست و برابر آماری که سازمان پزشکی قانونی در اختیار ایسنا قرار داده، از ابتدای سال 95 تا پایان مردادماه امسال 343 نفر شامل 308 مرد و 35 زن به دلیل مسمومیت با الکل جان خود را از دست داده اند. چند تخت آن طرف تر محیا دراز کشیده و پرده های دور تختش را کشیده اند. شال سفیدش را هم روی سرش انداخته. روی رگ گردنش شالدون گذاشته اند تا دیالیزش کنند. 26 ...
حقایق هولناک از اسارت نادیا مراد برده جنسی داعش+ تصاویر
آنقدر به من تجاوز می شد که از هوش می رفتم و دیگر نمی فهمیدم کجا هستم. گاهی دست و پایم را می بستند و با زنجیر به جایی قفلم می کردند و مثل حیوان سرم می ریختند و آزارم می دادند. گاهی تنم را با ته سیگار می سوزاندند و هر وقت می فهمیدند که قصد فرار دارم، سلمان، سرکرده آن ها چند نفر از مردانش را می فرستاد سراغم . نادیا در مورد هولناک ترین تجربه خود در دوران اسارت می گوید، ورود اولین مرد یکی ...
شاهزاده ای که عربستان برای زندانی کردن وی، یک هواپیما را ربود!
درگیری فیزیکی میان ما رخ نداد! بعد از این که نیروهای امنیتی دست های مرا بستند، فرماندهشان به سربازها اجازه داد تا مرا به شدت ضرب و شتم کنند. در مرحله بعد مفصل با کابل مرا زد تا تقریبا بیهوش و نیمه جان شدم. در این شرایط، چیز زیادی را نمی توانستم ببینم؛ اما به خوبی حس کردم که یک آمپول به گردنم تزریق شد. وقتی به هوش آمدم، در ریاض بودم! گفته می شود سلطان بن ترکی را مستقیما از کاخ به فرودگاه ژنو برده و ...
آمده بودند ما را به جهنم ببرند
حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی! بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی... زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند! بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی که فقط یک تقویم می شناختند: روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب! بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از فاجعه سیاه - بعد از فاجعه سیاه! ...
خلبانی که صندلی اش ناگهان پرید و بی هوش شد
شهر رسیدیم که نمی دانم کدام شهر عراق بود ولی از تعداد افراد داخل شهر حیرت کرده بودم. مثل این بود که تعداد زیادی از مردم آماده بودند من را دستگیر کنند. با تفنگ های کلاشینکف(کلاشنیکف) ایستاده بودند و هلهله می کشیدند و بعضاً تیرهوایی شلیک می کردند که صحنه بسیار رعب انگیزی بود. در تمام این مدت، من در حالتی بودم که به هوش می آمدم و سریعاً از هوش می رفتم و تنها لحظه هایی از آن تراژدی را به یاد دارم. با ...
آن 23 نفر: ماجرای دیدار رزمندگان نوجوان ایرانی با صدام (عکس)
شما را، وقتی بصره بودید، دیده و دستور داده به وضع شما رسیدگی کنیم.دستور داده سه نفرتان را توسط صلیب سرخ بفرستیم پیش خانواده هایتان، شما هم به خاطر محبتی که در حقتان کرده، دعایش کنید.محمد ساردویی دست هایش را بالا گرفت و با صدای بلند گفت: خدا نصفش کند! گفتیم: آمین. ابووقاص هم لبخند تشکر آمیزی زد و رفت!" 23 نفر به دو اتاق مثلثی شکل برده می شوند. صبح روز بعد عراقی ها برای شان صبحانه می آورند ...
صفای سهراب
کاشان نیوز- سعید خیر خواه برزکی: در افکار پریشان و درهم خود غرق شده بودم و در اتاق دانشکده قدم می زدم که با لحظه ای توقف و تماشای فضای سبز دانشگاه و دورنمای اطراف کاشان، ناخودآگاه این بند شعر سهراب سپهری به ذهنم آمد: من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است ... کودکان احساس، جای بازی اینجاست ... پس از آن به جستجوی هشت کتاب سپهری و یا گزیده ای از شعر سهراب به سراغ قفسه ی کتابهای اتاق رفتم و چیزی ...
مرد ثروتمند:زنم مرا کتک می زند؛مرا با اسید و آب جوش سوزانده/زن:دروغ می گوید؛خودش مرا کتک می زند
به گزارش ایران ؛ این مرد به بازپرس گفت: همسرم بیماری روحی دارد و مدام مرا کتک می زند. به عنوان مثال 20 تیر سال 95 روی کاناپه خانه ام دراز کشیده بودم که همسرم روی من آب جوش ریخت و مرا سوزاند. 16 بهمن سال 95 هم ساعت دو نیمه شب بود که در خواب و بیداری همسرم را دیدم که با ظرف اسید بالای سرم ایستاده تا خواستم واکنش نشان دهم روی من اسید پاشید و دست چپم سوخت. در این بین دختر20 ساله ام وارد ...
مروری بر جلسه نقد کتاب افتاده بودیم در گردنه حیران از سلسله نشست های آن و باز فردا که ساقه علف سبز می شود
های گوناگون و اصطلاحات دارد. ترکیب زبان بومی است. زبان جغرافیای جاهای دیگری را می آورد. حجمی از واژگان رنگین و اصطلاحات در داستان ها استفاده شده و جا می افتد. روی هم رفته من کارهای نویسنده را دوست دارم علی رغم اینکه در راستای سلیقه من تیست. مشهد، نویسندگان خیلی خوبی دارد که من به دلیل دوری چند ساله کمتر با آن ها آشنا بودم. کارهایی از نویسندگان جوان مشهدی خواندم که شگفت زده ام کرد. اما متاسفانه ...
سروده هایی در رثای امام سجاد(ع): پیرمرد بلا کشیده منم / پسرِ شاه سربریده منم
مردم نیوز : روز شهادت امام سجاد نیز 18 ، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری برخوردار است.بر اساس این روایات، امام سجاد علیه السلام 57 یا 58 سال عمر فرمودکه: دو سال آن را در زمان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ده سال را در زمان امامت عموی خود حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و ده سال را در دوران امامت پدر خود سپری فرموده است و مدت امامت خود آن امام بزرگوار نیز 35 سال بوده است ...