سایر منابع:
سایر خبرها
اطرافِ سرش دو دسته پَر شبیه به شاخ داشت، روی شاخه درختی کهنسال نشسته بود. میانِ سکوتی که سایه اش بر فضا سنگین افتاده بود، ناگهان، صدایی خفیف و خسته بلند شد. چیزی از شب جدا شده بود؛ چیزی که انگار، در شب تنیده بود. چیزی که انگار پیش از این تکّه ای از شب شده بود. نزدیک شدم. نزدیک تر شدم. نامش را پرسیدم. گفت: اشوزوشت. دوباره پرسیدم. شمرده تر گفت: اشوزوشت. پرسیدم که کیستی؟ گفت: اشوزوشت. گفتم در چه کار ...
کمدی اثر، بسیار می خنداند و جذابیت کار نیز از همین جاست. اما در نگاهی ژرف، این شوخی ها نمی توانند در خدمت هدف اصلی متن باشد، نشانه اش هم آنکه اثر به گونه نوبتی بین فضای کمیک و فضای به طور کامل جدی و حتی شعاری حرکت می کند. شوخی ها بیش از اندازه ای که با بخش های جدی متناسب باشند عریان و مکشوف اند، حتی شخصیت ها هم در بخش های کمدی انگار همان آدم ها که در بخش های جدی می دیدیم نیستند و این گونه اثر را به ...
البته بزرگ تر و پرشکوه تر ازهمیشه در مرکز شهر آرام و استوار به تماشای هیاهوی درون و بیرونش می نگرد. باغ پرندگان، سایت پرنده نگری، نماد قربانیان سلاح های شیمیایی در میدان مرکزی پارک، آکواریوم، میز پینگ پنگ و قایق سواری از جمله جاذبه های دیگری است که در این بوستان قدیمی وجود دارد، اما از همه جذاب تر به نظر نگارنده، موزهٔ صلح تهران است.شاید بارها به مرکز شهر رفته باشید، اما کمتر به ذهنتان ...
سرش نشسته بودم، خاطرات خنده هایش جلوی نظرم آمد و یاد شوخی هایی که با هم می کردیم افتادم. از سوی دیگر خودم را سبک و سنگین می کردم که وقتی به من می گوید بیا با هم برویم، آیا آماده رفتن هستم یا نه!؟ خودم را در محکمه قرار داده بودم که آیا می توانم بروم یا خیر؟! پیش خودم گفتم حداقل 30، 40 درصد پرونده ام خراب است و الآن برای رفتن زود است! با ناراحتی از کنارش بلند شدم و مدام قیافه و شوخی ها و صحبت هایمان ...