سایر منابع:
سایر خبرها
پژوهشی محققانه در رد دفاعیه ای از مستند بهتان
د تنها درباره کسانی صدق می کند که از قصد خویش برای استمرار فعالیت های مسلحانه خود خبر می دهند. این فرضیه که وقایع سال 67، انتقام حمله فروغ جاویدان بوده است نیز، چندان با منطق و مواضع سابق امام خمینی سازگار نیست؛ چرا که در عمل، حمله فروغ جاویدان ضربه ای جدی به ایران نزد؛ حال آنکه انفجار حزب جمهوری اسلامی و انفجار نخست وزیری بزرگترین ضربه های سیاسی به امام خمینی بود. با این حال او اندکی بعد ...
وارونه نمایی سخنان امام خمینی در ادبیات برخی اصول گرایان
بزرگترین ضربه های سیاسی به امام خمینی بود. با این حال او اندکی بعداز 7 تیر و انفجار حزب جمهوری اسلامی و از دست دادن آیت الله بهشتی و 72 نفر از اعضای حزب و 4 روز بعداز انفجار نخست وزیری و از دست دادن رجایی و باهنر، در 10 شهریور 60 درباره دستگیرشدگان حوادث تروریستی آن سال سفارش می کند : به تمام محاکمی که هستند و تمام دست اندرکارانی که هستند این مطلب را توجه بدهم که مبادا یک وقت این طور ...
سیره عملی و سلوک سیاسی آیت الله العظمی بروجردی(ره) در گفت و گوهایی با آیت الله محقق داماد، آیت الله ...
. بند در سال 1337 ه.ش حدوداً بیست ساله بودم. در آن دوران کتابی نوشتم که به دست ایشان هم رسید. پس از چندی برای من جایزه فرستاد. حدود یک سال بعد به دیدار ایشان رفتم تا وجوهات را به دستشان برسانم. آیت الله علی صافی به آیت الله بروجردی گفت: کتابی را که از آن تعریف و تمجید می کردید، همین آقای گرامی نوشته است. ایشان دوباره از آن کتاب تعریف و تمجید و مرا بسیار تحسین کرد. از جمله ویژگی های فردی آیت ...
اولین رئیس جمهوری ایران که مشاور زن داشت که بود؟
پرونده نوشته بودند که خانه ما در شهید محلاتی بود، در حال منتقل شدن به جایی در خیابان شریعتی بودم. اسباب کشی داشتم. بعد نوشته بود آن روز مهمان داشتم و خانه بودم. در دادگاه، آقای علیزاده طباطبایی شهادت دادند که آقای نقدی را آنجا دیده است. جلسه بعدی آقای نقدی هم تعداد زیادی شاهد آورد. برخلاف قانون، همه با هم به جلسه دادگاه آمدند و در حضور همدیگر شهادت دادند که آن روز از حول و حوش ساعت 11 تا 5-4 ...
آیدین آغداشلو: هنوز هم لهجه رشتی آرامم می کند/ هومن یوسفدهی: زنان در رشتِ قدیم، قدر و منزلت بسیار داشتند
باغ محتشم بود. اگر احتمالا کار خوبی کرده بودم، پدرم مرا به قنادی نوشین می برد و چنان مزه اش در یادم مانده که هنوز هم بستنی وانیلی دوست دارم. من در رشت، هرچه دارم خوشی است و خوش گذشت. وقتی نصرت رحمانی، به رشت رفته بود، دعوتم کرد. خانه اش همان خانه رویایی ام بود؛ وسیع، پنجره های چوبی با شیشه های رنگی، سقف سفالی، چاه آب و سطلش. به او گفتم آخر عمر به به بهشت رسیده ای. اما بعد در تهران رها شدم. شهری ...
داستان 2 زن هندی که تابوها را شکستند تا وارد منطقه ممنوعه شوند
...: پلیس به همسرم زنگ زد و از او خواست بیاید و مرا با خود ببرد. اما همسرم به آنها گفت، من حق دارم خودم تصمیم بگیرم به کجا بروم. می خواهد ساباریمالا باشد یا هر جای دیگری. نه بیندو آمینی و نه کاناکادورگا حاضر نبودند به خانه هایشان برگردند. پلیس به اجبار آنها را به زیارتگاهی دیگر برد. بیندو پلیس را تهدید کرد و گفت، دست به اعتصاب غذا می زند. از آن پس تماس های تلفنی خشمگینانه آغاز شد تا اینکه وعده ...
روایت دستی که به تنهایی صدا دارد + تصاویر
زندگی می کند توضیح می دهد: من تمام این خانه و هزینه تحصیلات فرزندانم در دانشگاه را از طریق قالی بافی و نمدمالی پرداخت کرده ام. از خدیجه آمار فرزندانش را می گیرم، توضیح می دهد: سه دختر و سه پسر دارم که سه تای آن ها ازدواج کرده اند، مکثی می کند و ادامه می دهد یکی از علت هایی که تمایل داشتم فرزندان زیادی داشته باشم این بود که در زمان پیری عصای دستم شوند و از طرفی دیگر نمی خواستم مردم ...
نگاه هاشمی؛ به جای الگو عبرت شدیم
ترسید که سکوت کرده اید! ما که اصل انقلاب و نظام هستیم، باید سه تا از فرزندان ما در زندان باشند و شما هیچی نگویید! من این 4 بچه را جلوی زندان ها بزرگ کردم... دیدم مرحوم هاشمی بغض کرد و به حاجیه خانم گفت: عفت خانم بعد از فوت رسول ا...، جده ات حضرت زهرا(س) خطاب به امیرالمومنین علی (ع) که امامش بود، گفت عین جنین، زانوها را به بغل گرفته و در خانه نشسته ای! در این هنگام، صدای اذان بلند شد، حضرت فرمودند ...
تجاوز به زنان با ادعای رمالی
مجرمانی تاکنون پرونده های زیادی را در دستگاه قضایی گشوده و پلیس بارها به شهروندان به ویژه دختران و زنان جوان توصیه کرده مراقب افرادی که ادعای بخت گشایی، حل مشکلات زناشویی از طرق غیرمتعارف و.... را دارند نخورند. زنی که قربانی یکی از این مجرمان شده و شکایتش در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفته است، می گوید: من با شوهرم اختلافات زیادی داشتم و شوهرم مرد وفاداری نبود، اما از ...
نقشه شوم مدیر برای کارمند دختر
به خاطر اینکه حقوق خوبی می دادند، قبول کردم. من به عنوان کارشناس فروش استخدام شدم چون روابط عمومی خوبی داشتم. خیلی سریع در بین مشتری ها جا باز کردم، مورد اعتماد رئیس شرکت هم قرار گرفتم، به گونه ای که مرا در جریان تمام امور کاری می گذاشت. با درآمدی که داشتم، می توانستم در هزینه های منزل به والدینم کمک کنم. حالا دیگر آرامش به خانه ما برگشته بود چون مادرم هم سر کار می رفت و پدرم دوباره کارش ...
داستان جنایی/ عروس خون بس(4)
آن شب باید با من می رقصید. این توهین بزرگی بود و آن را نوعی انتقام گیری از پدرم احساس کردم. همان شب قربانی شدم. وقتی به اتاقمان رفتیم خسته و ناراحت بودم از دست کامران ناراحت بودم. کامران شوهر من بود از او ناراحت بودم اما شوهرم بود، شوهری که از روز اول ازدواجمان معشوقه داشت. زندگی با او برایم سخت بود از طاقتم خارج بود. هیچ زنی هوو را تحمل نمی کند مادرم گفته بود سرت هوو نمی آوردند اما آمنه همان ...
نگذاریم حال گل های باغچه انسانیت بد شود
دست تقدیر مرا به سمت محک روانه کرد. وارد محک که شدیم زانوهایم می لرزید، پسرم بی قراری می کرد و با گریه می خواست به خانه برگردیم، اما در چشم برهم زدنی مددکاران محک به کنارمان آمدند و از هیچ تلاشی برای کاهش نگرانی ما کوتاهی نکردند. صحبت های آنها و روانکاوی هایی که در همان ساعات اولیه انجام دادند آرام مان کرد. احسان با دیدن آن همه مهربانی و البته اتاق های بازی راضی شد چند روزی در محک ...