سایر خبرها
تجلیل از شش دهه خلاقیت تصویری کامبیز درم بخش/ هنرمندی که هر روز تازه تر می شود
ریزد و متوجه شدم که ساندویچ آیداست. بعد از کلی سخنرانی و سینه زنی و ... کلی اسم خواندند که فلانی به عنوان بهترین هنرمند ناحیه فلان به فلان اتاق برود. در پایان مراسم باز هم یک قاب خاتم بود و این بار پیشرفت کرده بود. با دو تا کارت خرید 500 تومنی! تقدیرهایی از جنس ستایش تصویر حرف های شوخی-جدی درم بخش حاضران را به وجد آورده بود و دقایقی ایستاده به احترامش کف زدند. در ...
نگاهی به زندگانی و زمانه مرحوم میرزا حبیب الله رشتی
. من نسخ خطی میرزا را دیده ام. در یک مراسمی به مناسبت بزرگداشت میرزا حبیب الله رشتی که حدود بیست و پنج سال پیش در قم برگزار شد، مرحوم آیت الله محمدی گیلانی نکته ای فرمود و آن اینکه: آثار قلمی میرزا در منزل یکی از نوادگان ایشان در تهران بود. نوة ایشان به نام مهندس شمس الدین غروی متأسفانه در تهران طی حادثه ای به قتل می رسد. بعد از قتل ایشان نگران آثار قلمی میرزا شدم؛ با وصی مرحوم غروی همان موقع تماس ...
ناگفته های چند ایرانی پناهجو، آدم بر و گرفتار
دانم و تازه این را هم وقتی بچه بودم از حرف های مادرم با دیگران شنیدم این است که پدرم رفت ترکیه کار کند و دیگر برنگشت. در تمام این سال ها هم خبری از خودش یا خانواده اش نداریم. من با خاله ها و دایی هایم و بیشتر از همه در خانه مادربزرگ مادرم، بزرگ شدم. مادرم بعد از پدرم دیگر ازدواج نکرد. همیشه به من می گفت مرد من تویی . همین حالا هم گاهی همین حرف را می زند. با این وجود نیما دیگر قصد ندارد در ...
اکبریان: آقای دایی به دادم برس، از زندان خسته شدم
بودم که اگر مواد به او نمی رسید از بین می رفت. ** ایرنا: از این که چطور دستگیر شدی حرفی نزدی. برای من خوب نبود که بروم و مواد مخدر تهیه کنم. به یکی از دوستانم پول دادم تا برایم شیشه تهیه کند. او این کار را برایم انجام داد و وقتی قصد دادن شیشه را داشت ماشین پلیس را در خیابان ما مشاهده می کند و از ترسش بسته مواد مخدر را به حیاط خانه مان پرتاب می کند. تازه بعد فهمیدم که اصلا شیشه ای ...
نجات زن زجرکشیده با کمک مردم نیکوکار
تهران آمدم. وضعیت زندگی من بسیار بد بود و درواقع شکنجه می شدم، به همین دلیل هم قید همه چیز را زدم و به تهران آمدم. در پارک زندگی می کردم، شب ها در توالت های شهر می خوابیدم و وضعیت خوبی نداشتم تا اینکه با مقتول آشنا شدم. بعد از هفته ها بی کسی و گرسنگی او مثل یک سرپناه برای من بود و گفت که حاضر است من را به خانه اش ببرد. من هفته ها بود حتی سرم را روی بالش نگذاشته بودم و روی زمین می خوابیدم. بدون ...
خودکشی نافرجام بعد از همسرکشی
حل شود. اما دعوایمان دوباره شروع شدو درگیریمان بالا گرفت. عصبانی شدم و سیم برق را دور گردن همسرم انداختم و خفه اش کردم. وی افزود: زمانی که به خود آمدم، تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم و همسرم را کشته ام. دیگر نمی خواستم زنده بمانم، شیلنگ بخاری را بردیم و بعد باتیغ ضربه هایی به گردن و دستانم زدم تا خودکشی کنم و بمیرم که همسایه ها سر رسیدند و در اجرای خودکشی ناکام ماندم. سرهنگ جمشید باقری، فرمانده انتظامی شهرستان همدان در این باره گفت: با توجه به اینکه مرد همسرکش در بیمارستان بستری و تحت نظر پلیس است، تحقیقات تکمیلی از وی بعد از بهبودیش ادامه خواهد داشت. انتهای پیام/ ...
گفتگو با مادر قهرمان داستان واقعی شبی که ماه کامل شد
شاکردوست می خواهید بیایند به شما سر بزنند. بله، وقتی فیلم را دیدم فکر کردم فائزه است. در آن لحظه بی اختیار داد زدم فائزه من مامان. اتفاقا امروز هم به من زنگ زد گفتم برای دخترم دلم خیلی تنگ شده است. بعد از اختتامیه وقتی به خانه برگشتیم تا صبح گریه کردم و گفتم دوباره بچه هایم رفتند. می گفتم الناز بیاید ببینمش. خودش گفت: می آیم مرتب. نگران نباش. اما متاسفانه فیلم داشتند باید می رفتند. به خانم ...
معضل حرامزادگی در اروپا؛ همه می دانند !
، در حُسن مطلع است. روایات متعددی در این خصوص در معارف اسلامی وجود دارد. مانند این روایت نقل شده از رسول اکرم (ص) که خبر می دهد که افراد سعید و شقی، از شکم مادرانشان (نزد خداوند) مشخص هستند: الشّقی مَن شقِیَ فی بطن أمِّهِ، السّعید مَن سَعِدَ فی بطن أمِّهِ. استفاده ای که جناب فرهادی از اندلس برده این است که بتواند با خیال آسوده به پیشینۀ عرفانی ما ارجاع بدهد. اگر او محققان زبردستی داشت که ...
قتل قانون در 3 صبح!
شمشاد و توسکا و ... همه امروز عزادارند،دیر زمانی است که غمگین اند. ساعت 3 بامداد بود،کسی دستگیره در خانه را به شدت می چرخاند،و می گفت، زود در را باز کن. رشید و همسرش از خواب بیدار شدند،نگرانی و ترس بر فضای اتاق حاکم بود.رشید با قدمهای آهسته به سمت در حرکت کرد.نگاهی عمیق به همسرش انداخت،انگار می دانست آخرین نگاهش است.قبل از ر سیدن به در اتاق، به فاصله کمتر از یک متر،ناگهان از سمت پنجره شلیک ...
ابراهیم فیاض: دیگر رک بودن بی فایده است باید رکیک بود
می کنند و کار تجاری می کنند. اهالی منطقه از ما به شدت متنفر هستند، هرجا می روم به ایرانی ها فحش می دهند. چندوقت پیش به گرجستان رفتم، فاحشه های ما از ایران و ترکیه به گرجستان ریختند چون این کشور دارد به اتحادیه اروپا می پیوندد می خواهند زودتر به آنجا بروند و ویزای شینگن بگیرند. این زنان بدون آزمایش و مالیات به آنجا ریختند؛ آنها هم رحم نکردند و همه را بیرون انداختند. ما با یک فاحشه مصاحبه ...
دستبرد راننده سرویس مدرسه به خانه دانش آموز
: چند سال قبل معتاد به مواد مخدر شدم و از آن روز به بعد وارد جرگه خلافکاران شدم. من برای تهیه هزینه زندگی و مواد مخدرم دست به سرقت می زدم و تا قبل از اینکه به اتهام سرقت از خانه دانش آموز دستگیر شوم 9 بار سابقه زندان دارم. هر روز صبح فرزند شاکی را همراه تعداد دیگری از دانش آموزان را به مدرسه می رساندم و دوباره عصر آن ها را به خانه هایشان بر می گرداندم. از حرف های آن ها باهم متوجه شدم خانواده این ...
ماجرای گرفتار شدن میلاد 11 ساله در چنگال داعش/شغل دختران 10 ساله بچه آوردن بود+تصاویر
آن ها ما را کتک زدند، دردش غیرقابل تحمل بود . میلاد رفته رفته زبان باز می کند: آن ها به ما تیراندازی یاد دادند اما من تیرانداز خوبی نبودم و خطا می زدم. آن ها همیشه به ما می گفتند که باید بدانید چطور تیراندازی کنید . او در ادامه ادعا می کند که تیراندازی را با سلاح های پلاستیکی به آن ها یاد داده اند. میلاد می گوید که دو سال اخیر اسارتش را همراه با یکی از فرماندهان ارشد داعش و برادرش در باغوز ...