سایر منابع:
سایر خبرها
خواستیم که عروسک را بیاورد تا بازی کنیم. عروسک در جعبه ای بالای کمدشان بود بعد از کلی ناز کردن عروسک را می آورد و به دست ما می داد تا با عروسک بازی کنیم. اما برومند درباره اولین عروسک زندگی اش که به آن عروسک پنج زاری می گفتند، توضیح می دهد: اولین عروسکی که در زندگی من بود عروسکی بود که به آن پنج زاری می گفتیم، جنس آن پلاستیکی بود و بدنی بدون لباس داشت، فقط دست ها و پاهایش حرکت می کرد زمانی که این ...
که فیلم دیوانه ای از قفس پرید جک نیکلسون را دیدم. این فیلم نشان می دهد که در جامعه چه کسی دیوانه است. آن فیلم یکی از کارهایی بود که می خواستم آن را ببینم چون کلی مطلب درباره اش خواندم . یعنی بعد از سال 56 دیگر فیلم ندیدید؟ چرا. مثلا آژانس شیشه ای حاتمی کیا را تصادفی دیدم . فیلم را دوست داشتید؟ خیلی خوشم آمد. یک جورهایی بیان واقعیت بود. جنگ را مقدس نکرده ...
به حدی دوست داشتنی و خوب بود که اصلا فاصله ورود تا نشستن آقا را حس نکردم، جمعیت یک صدا می گفت ای رهبر آزاده آماده ایم آماده ! تقریبا 15 بار این را تکرار کردیم که آقا با همان صدای گرم و دلنشین گفتند؛ اگر آماده اید بگذارید شروع کنیم! همه باهم خندیدند و آقا لبخند ملیحی زدند و شروع کردند... باورم نمی شد برای نخستین بار صدای آقا را از نزدیک می شنیدم واقعا تداعی این شعر بود؛ آنچه از دل برآید ...
موقعیت خاص بود. بعد از توافق هسته ای ایران با 1+5، اسراییل اعلام کرد هیچ نگرانی درباره جنگ میان ایران و اسراییل نخواهد بود و امنیت اسراییل برای 25 سال آینده، تضمین است. رهبر انقلاب هم در پاسخ به این اظهارنظر بی پایه، گفتند: اسراییل اصلاً 25 سال آینده را نخواهد دید. وگرنه خود آقا بارها تبیین کرده اند که اسراییل آنقدر ضعیف شده که اصلاً به آنجا نمی رسد. به موقعیتشان در سوریه نگاه کنید؛ چه ...
زمان حل می شد. جنگ را ادامه دادیم چون هزار کیلومتر از خاک کشورمان پس از فتح خرمشهر دست عراق بود می گویند آقا! شما که خرمشهر را پس گرفته بودید، چرا ادامه دادید؟ 13600 کیلومتر مربع دست عراق بود. ما حدود 8 هزار کلیومتر مربع را پس گرفتیم. حدود دوهزار کیلومتر مربع هم بعد از آزادی خرمشهر، خود عراق تخلیه کرد تا آرایش نظامی اش را اصلاح کند و بقیه را نگه داشت. پس جنگ تمام نشده بود ...
معالجه نزد پزشک برویم اما من از اینکه راز خود را با هر کس دیگری در میان بگذارم خجالت می کشیدم حتی با پزشک زنان. من فقط امیدوار بودم و به محسن هم امیدواری می دادم که بزودی این مشکل حل خواهد شد. " در ماه عسل هم من همان وضعیت را داشتم. این مساله سالها ادامه داشت .محسن مثل بمبی شده بود که هر لحظه منفجر می شد." " فکر می کنم این آخرین فرصت من است و در غیر اینصورت او را از دست خواهم ...
تا زنده ایم، میدان را خالی نمی کنیم مثل یک سرو، با اقتدار در میانه خیابان ایستاده. خیال نکن چون 2 چشممش بی سو شده، نمی بیند هم وطنانش 40 سال بعد از انقلاب هنوز همان طور غیرتمندانه آمده اند وسط میدان استکبارستیزی. و فکر نکن چون 2 دستش را پشت خاکریزها جا گذاشته، دیگر میدان را خالی می کند و گوشه خانه می نشیند. امثال داود نظام اسلامی ، جانباز 70 درصد، هنوز و همیشه علمدار میدان جنگ با ...
.... شخصی به نام کاظم عراقی در اردوگاه 5 صلاح الدین خیلی بداخلاق بود. برخورد های خوب حاج آقا باعث می شود تا مشکلاتش را به حاج آقا بگوید. رفتار خوب آقای ابوترابی عاملی می شود تا این فرد دست از شکنجه و آزار آزادگان بردارد. بعد از سقوط صدام به ایران آمد که دیگر آقای ابوترابی از دنیا رفته بود. با پرس وجو های زیاد چند تن از آزادگان را پیدا می کند و سر مزار حاج آقا هم می رود. در جریان حمله داعش به سوریه، ایشان به عنوان مدافع حرم به شهادت می رسد. ...
شما معنا ببخشد همه ی ما این دوران را تجربه کرده ایم: حس این که حوصله مان سر رفته و در یک دایره ی تکراری از کار های روزمره گیر کرده ایم. قطعاً، روشن کردن تلویزیون و تماشای یک برنامه ی مفرح، راحت تر از پرسیدن سوال هدف من در زندگی چیست؟ می باشد و انسان را به کشمکش کمتری می کشاند. ویکتور فرانکل در این باره می گوید: وقتی انسان نتواند احساس عمیقِ معنا را در زندگی اش پیدا کند، سعی می کند ...