چهارشنبه ۰۹ خردادساعت ۱۷:۵۲May 2024 29
جستجوی پیشرفته
جماران ۱۳۹۸/۱۲/۱۱ - ۰۹:۰۷

شهید اندرزگو چگونه از دست ساواک گریخت؟

جی پلاس - منصوره جاسبی: در ادامه تعقیب و گریزهای آقا [1] ، این بار مرا در زابل گذاشته و حدود یک ماهی بود که نبود. وقتی برگشت فرزندمان را بغل کرد و بوسید و بسیار گریست و بعد گفت که باید از اینجا برویم و من سه کلت کمری دارم اگر می شود آنها را در زیر لباست مخفی کن چون ممکن است زن ها را نگردند. ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

سایر منابع:

سایر خبرها

ایرنا ۱۳۹۸/۱۲/۱۱ - ۰۸:۱۳

چند روزیست که فردا هنوز نرسیده

هایشان را فربه تر می کنند. یکی از شهروندان زاهدانی می گفت: اقلامی مانند ماسک، دستکش لاتکس و یک بار مصرف، مواد و ژل ضدعفونی کننده که تا پیش از شیوع بیماری کرونا به وفور در داروخانه ها یافت می شد به یکباره تمامی داروخانه ها تهی از این اقلام شد و در مقابل بازار آزاد رواج زیادی پیدا کرد که برای این مساله می توان 2 دلیل در نظر گرفت یا مردم به یکباره به داروخانه ها هجوم آورده و تمامی اقلام ...

کیهان ۱۳۹۸/۱۲/۱۰ - ۲۰:۰۶ + ۳ سایت دیگر

شهید مرزبانی که در شب عید قربان به شهادت رسید

خواند و بعد به خاطر مشکلات مالی نتوانست درسش را ادامه دهد و رفت و در نیروی انتظامی استخدام شد. شهید 8 ماه زاهدان بود و بعد منتقل شد به نیک شهر، آنجا شرایط خیلی سختی داشتند. ما 25 آبان سال 77 با هم عقد کردیم و 26 دیماه 78 هم عروسی کردیم. ما زندگی خیلی سختی داشتیم، در کل کسانی که در نظام خدمت می کنند و جانشان را فدا می کنند، ماه عسل ندارند. 15 روز بود که ما ازدواج کرده بودیم که همسرم رفت و 4 ماه ...