سایر منابع:
سایر خبرها
؟ و مغازه دار با گفتن خیره ان شاءالله از داخل قفسه ها شمع را پیدا می کند و می رود که خرما بیاورد. مشتری اشکش در می آید که عمه ام به رحمت خدا رفته، هر چقدر به بچه هایش گفت این عید را نیایید، همه جا اعلام کرده اند که همه باید در قرنطینه باشند اما آنها گفتند هم ما سالمیم هم تو، اتفاقی نمی افتد و 16 نفر از تهران آمدند در کنار مادرشان عید را گذراندند تا همین دو رو پیش، شب سیزده بدر گفت: وای ...
را شوکه کرد، هر چه عمه از کمالات خانواده گفت و پدر از محاسن خواستگار، فاطمه پای خود را در یک کفش کرد و گفت نه که نه. شب وقتی همه در خواب بودند، پدر وارد اتاق فاطمه شد، او هم خوابش نمی آمد، سر به زیر انداخت شرمنده ات شدم می دونم چرا اینهمه بهانه تراشی می کنی بابا، دلت با هر پسری بود باهاش ازدواج کن، با قرض و بدهی هم شده از این خونه دست خالی به خونه بخت نمی فرستمت . از دانشگاه خارج و با ...
شیطون به نام سارلی است که از پارک محل زندگی خود رانده شده و حالا مجبور است در میان شلوغی های شهر زنده بماند. دست بر قضا در شهر، او غنیمتی گران بها می یابد و... اطلاعات تکمیلی : نام اصلی : The Nut Job کارگردان : پیتر لپه تیونیس تهیه کنندگان : گراهام مالوی، وو کوئینگ جانگ ژانر: انیمیشن، کودک سال تولید : 2014 کشور سازنده ...