سایر منابع:
سایر خبرها
...> تحصیلاتم به پایان رسید و من در حالی وارد بازار کار شدم که معاشرتم با دوستان معتاد و خرده فروشان مواد مخدر افزایش یافته بود. زمانی به خود آمدم که دیگر در گرداب اعتیاد دست و پا می زدم. چند بار تصمیم به ترک موادمخدر گرفتم اما فایده ای نداشت، فقط چند روز زجر می کشیدم و دوباره به مصرف ادامه می دادم. دیگر سر کار هم نمی توانستم بروم و برای تامین هزینه های اعتیادم مجبور به خرید و فروش مواد مخدر شدم ولی ...
کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد، عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد من هم در مقابل عاشق شدم از بیماری اش خبر داشتم شاید خیلی های فکر می کنند من از بیماری او خبر نداشتم و تن به این ازدواج دادم اما من از سال 83 می دانستم مسعود سرطان دارد زمانی که با او ازدواج کردم دکترها گفتند شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق و امید باعث شد ...
پیشرفت خوبی را برای هدفی که دارد تجربه می کند. من از همان موقع از آرات حمایت کردم چرا که احساس کردم با این حمایت من، آرات انگیزه بیشتری خواهد گرفت. به نظر من، آرات خودش هیچ حاشیه ای ندارد و من قلباً از او حمایت می کنم چون چهره معصوم و مهربانی هم دارد.برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت در هر زمینه ای، افرادی به دنبال تخریب هستند که فکر می کنم طبیعی است و نباید چندان به این چنین مواردی توجه کرد. بیشتر بخوانید: جواب مثبت تست کرونای دو بازیکن تیم مس سونگون توخته هم لژیونر شد شهریاری: مجوزی برای برگزاری لیگ تیروکمان نداریم ...
واژه ای آشنا شدم که قبلا آن را نشنیده بودم. معتادان متجاهر؛ این دسته افرادی هستند که در ملا عام اقدام به مصرف مواد مخدر می کنند. سفر به شهر گمشده حالا سوالی دیگر در ذهنم ایجاد شده بود و آن این بود که کارتن خواب ها عموما معتاد متجاهر محسوب می شوند یا تفاوت هایی بین شان است برای تحقیق بیشتر در این زمینه با یکی از دوستانم که می دانستم مدت هاست به انجام فعالیت های خیر خواهانه مشغول ...
...> نذری که از روزهای جنگ شروع شد اواسط جنگ بود. سال 1364 نذری کردم به نام چهارده معصوم. برای ادای آن، در روز 28صفر با همکاری خانمم در خانه غذا پختیم و سفره ای به نام چهارده معصوم پهن کردیم. بعد از برگزاری مراسم عزاداری، نذری را در بین عزاداران و فقرا توزیع کردیم. نیتم این بود که در حد توانم هر سال ده کیلو برنج به نام یکی از معصومین به این نذر اضافه کنم. همین طور هم شد و الحمدلله با نظر ...
ابتدایی شروع کرده و همراه تیم مدرسه شان در همان سال های ابتدایی مقام آورده است. شاید آن روز ها تصور نداشته که این ورزش روزی همه زندگی اش خواهد شد. حرفه ای شدنم را مدیون این مربی هستم در دوران راهنمایی بازی ها و تمرین های زهرای نوجوان شکل حرفه ای به خود می گیرد و انسجام پیدا می کند. او برایمان توضیح می دهد: در تیم بنیاد با مربیگری خانم جانداری که جزو اولین مربی هایم بودند تمرین می ...
گذاشتم و وارد خوداشتغالی می شدم. اما با خود گفتم روزی نظر آن ها تغییر خواهد کرد. ابتدای کار می خواستم خارج از استان بروم و در جایی دیگر شروع کنم، اما وقتی بچه های توان یاب را دیدم که با چه علاقه و همتی کار می کنند تصمیم گرفتم در استان بمانم و قدم اول برای امیدوار کردن این هنرمندان شناخته شدن محصولاتشان بود. اردیبهشت ماه سال 97 زیرزمین کوچکی را در خیابان سجادشهر اجاره کردم ...