سایر منابع:
سایر خبرها
یونیسف یک سازمان صددرصد صهیونیستی است
شهدای ایران : رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: اگر قرار بود کمبودها و مشکلات توجیه مناسبی برای سازش و تسلیم با دشمن باشد شهدا این همه شکنجه و جراحت را تحمل نمی کردند و اینقدر مادران و پدران، داغدار فرزندان شهیدشان نمی شدند. به گزارش رجانیوز به نقل از خبرگزاری بسیج، سردار محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین صبح امروز در کنگره بزرگداشت شهیده طیبه واعظی در اصفهان که هم اکنون در حال ...
گشت و گذار پاییزی لابه لای صفحات کتاب
رابطه بین کتاب و اقشار مختلف علاقمندان به خصوص مسئولان و مدیران شهر می داند و از حضور مسئولان در کتابفروشی برای دیدار حضوری و خرید کتاب و شنیدن درد دل های کتاب فروشان استقبال می کند. به کتابگردی مان ادامه می دهیم... کمی بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی مجموعه خانه های تاریخی دانشگده معماری، کتاب فروشی کوچکی، دنیایی از دانش و اندیشه را در راهروی باریکی جا داده است. کتاب فروشی حامد به عنوان ...
آخرین خبر از جشنواره تئاتر مقاومت
به گزارش هنرنیوز به نقل از ستاد اطلاع رسانی این جشنواره،آغاز پیش فروش بلیط ها،اجرای نمایش های روز دوم و استقبال از نمایش های نخستین روز از مهمترین اتفاقات جشنواره تئاتر مقاومت بود. آغاز پیش فروش بلیط های پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت از 29آبان ماه پیش فروش بلیط نمایش های بخش صحنه ای پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت آغاز شده است. علاقه مندان می توانند بلیط ...
سایت سردار شهید همدانی آغاز به کار کرد
در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت ها که سرآمد همه آن ها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند فرماندهی لشکر 32 انصارالحسین استان همدان، فرماندهی لشکر 16 قدس استان گیلان و معاونت عملیات قرارگاه قدس از جمله مسئولیت های سردار همدانی در دوران دفاع مقدس بود. با پایان جنگ ...
در سینما و تئاتر چه خبر است؟
) این مجموعه در روزهای سه شنبه و چهارشنبه مصادف با 10 و 11 آذرماه تعطیل خواهد بود بدیهی است دو نمایش هتلی ها به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ و برنارد مرده است به کارگردانی علی سرابی از روز پنجشنبه 12 آذر به ترتیب از ساعت 19:30 و 20 به روی صحنه خواهند رفت. روزهای پایانی فیلمبرداری هلن فیلمبرداری فیلم سینمایی هلن به کارگردانی علی اکبر ثقفی روزهای پایانی را پشت سر می گذارد. ...
فرهنگ در رسانه
آلبالو قرار بود در سالن سمندریان اجرا شود که به دلایلی نشد و به چهارسو منتقل شد و من سعی کردم خودم را با این شرایط وفق دهم. این طراحی در برخی نمایش های تان مثل گنگ خواب دیده پیچیده تر است و گاه مثل باغ آلبالو ساده تر به نظر می رسد. به نظرت واقعا طراحی صحنه باغ آلبالو ساده است؟!! بهتر است بگویم استیلیزه تر. پس بگذار حرفت را این طور تصحیح کنم. گاه یک طراحی ...
ما بسیجی هستیم...
مقاومت بسیجیان آراسته شد. دیوانی که پر از غزل های عاشقانه وداع فرزندان و همسران و پدران و غربت اشک و آه مادران و یتیمان است. دیوانی که پر از قصیده های بلند اسارت، سوختن و ساختن و انتظار و مشحون از مثنوی حماسه ها و رشادت ها و شهادت هاست. دیوانی که سوز ابیاتش، دل دو بیتی های باباطاهر را آتش می زند و جگر رباعی های خیام را کباب می کند. دیوانی که قطعه های زمینی بهشت زهرا یش با پاره هایی از بهشت و ملکوت ...
آغاز پیش فروش بلیت یک نمایش
پیش فروش اینترنتی بلیت های نمایش پدران، مادران، فرزندان به کارگردانی آرش عباسی آغازشد. نمایش پدران، مادران، فرزندان پروژه مشترک گروه نمایش موج و کمپانی متیچی ایتالیا به کارگردانی آرش عباسی است که از دوم آذر ماه در مجموعه تئاترشهر روی صحنه می رود. پیش فروش اینترنتی بلیت های این نمایش ازصبح یکشنبه، اول آذر ماه درسامانه بلیت فروشی تیوال آغاز شده است. جمعی از هنرمندان فرانسوی، روسی ...
تازه ترین اخبار جشنواره تئاتر مقاومت
آثار به شرح زیر است: - نمایش پدران، مادران، فرزندان به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی - نمایش فولاد هرگز زنگ نمی زند به نویسندگی سیروس همتی و کارگردانی زری اماد - نمایش شام آخر به نویسندگی محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی - نمایش آوازهای سرشامی به نویسندگی و کارگردانی کاوه مهدوی - نمایش نام من ریچل کوری است به نویسندگی آلن ریکمن و ...
این روزها نه سرم، نه پایم، قلمم درد می کند!
از کجا شروع کنم؟ خاک و آفتاب ادبیات و تئاتر و فیلم کوتاه یا کاغذ پاره های طرح و ایده و فیلمنامه که در هر گوشه و کنار اتاقم تلنبار شده است؟ "پنج" طرحی چندین ساله بود که بر رویش حساب ویژه ای باز کرده بودم. تا آن که شروع کردم به نوشتنش و باز نوشتنش و باز... تا این که به پنج بار بازنویسی کشیده شد. اولین اثر سینمایی و دومین فیلم بلندم به این شکل، نقشه ی راهش تهیه شد. با چند تن از دوستان و همکاران به صحبت و مشورت می نشینم. وعده های همکاری و همراهی هست که برخی به بار می نشیند و برخی نه. در گیر و دار بررسی و برنامه ریزی تولید فیلم، تیری هم در تاریکی می اندازم. از طریق دوستی که مدیریت تولید فیلم را به عهده گرفته، ادارات دولتی استان یزد را هم در جریان سوژه ی فیلم قرار می دهیم. برای نخستین بار متوجه سال خوشامدگویی به یزد در سال 95 می شوم. اعتراف می کنم هنوز هم برایم کمی گنگ است که این خوشامدگویی یعنی چه؟ اصلا از طرف یونسکو این مناسبت تعیین شده یا یک سازمان داخلی چنین نامگذاری را صورت داده است؟ هر چه که هست تا این ساعت فهمیده ام حتی مسئولان شهر و استان هم تصویر روشنی از این پیشامد در ذهن ندارند چه برسد به مردم که خبر هم ندارند! به من می گویند: "این فیلمی که شما قصد تولیدش را دارید مناسب این مناسبت است. بودجه هایی نیز برای نوسازی و آماده سازی شهر به همین منظور اختصاص داده شده." میزان بودجه و متصدی اش را هنوز هم نمی دانم. با آن که کمتر از پنج ماه به رسیدنش مانده هیچ برنامه ای در زمینه ی فرهنگی و هنری اعلام شده یا ریخته شده باشد را نه در جریان هستم و نه شنیده ام. با این حال به پیشنهادشان مبنی بر پررنگ ساختن جاذبه های گردشگری یزد و معرفی صنایع دستی آن ترتیب اثر می دهم. آسیبی به اصل فیلم نمی زند و این احساس را در من ایجاد می کند که دینم را به شهرم ادا کرده ام. هدفم از تولید فیلم را می پرسند. پاسخ می دهم: در درجه ی اول خلق یک اثر هنری که مدت هاست ذهن و روانم را به خودش مشغول داشته و بعد حضور در جشنواره های داخل و خارج از کشور. می پرسند چه فکری برای بازگشت سرمایه ات کرده ای؟ می گویم: فیلم را به صورت ویدیویی ضبط خواهم کرد و هزینه ی تولیدم را به روش هایی که در این چند سال تجربه کرده و تاوانش را داده ام پایین خواهم آورد. بعد هم تمام تلاشم را می کنم که فیلمم قابلیت حضور در جشنواره های بین المللی و فروش در بازار فیلم آن ها را داشته باشد تا علاوه بر سینماها شبکه های مختلف تلویزیونی حق پخش آن را از من بخرند. با تعجب می گویند که این عمل ریسک بالایی دارد و شاید سرمایه ات از دست برود. پاسخم این است که اتفاق عجیبی نیست تمام هنرمندان این مملکت به جز نور چشمی ها با سرمایه های بر باد رفته کارشان و هدفشان را دنبال می کنند. می گویند حالا که چوب حراج بر زندگی و آینده ات زده ای بیا و سطح فیلمت را بالا ببر. کمکت می کنیم. و این گونه "پنج" از یک فیلم ویدیویی مستقل به یک اثر سینمایی با استانداردهای لازم تبدیل می شود تا ویترینی باشد ماندگار و پربیننده برای معرفی زیبایی های معماری، فرهنگی و مذهبی شهر یزد، اولین یا به روایتی دومین شهر خشتی جهان. در هنگام فیلمبرداری داشتم سرسام می گرفتم. تمام گروه، از فیلمبردار و صدا بردار و دستیارانشان گرفته تا بازیگران و گروه تدارکات و حمل و نقل و... پاسخ سوالاتشان را از من می خواستند. سوالاتی که به دکوپاژ فیلم بر می گشت یا خراب بودن آبگرمکن استراحتگاه. مردم کوچه و گذر هم می خواستند بدانند این فیلم قرار است فردا یا پس فردا شبش از کدام شبکه پخش شود. شرمندگی هم که تا بخواهید به راه بود. وعده های محقق نشده را یا باید مهلت برای انجامش می گرفتم یا به هر طریقی شده جبران کنم. چه مالی و چه امکاناتی. خلاصه که شبیه وزنه برداری شده بودم که هنگام بالا بردن وزنه ی دویست کیلویی، بخواهد داستان بیژن و منیژه هم از خودش افاضه بفرماید. نقطه ی دیگری از بدنم که مدام درد داشت، پایم بود. خیلی می خواهم بدانم کارگردانی در حالت نشسته چه حسی دارد. تا آن جا که من در فیلم سازی مستقل ایران تجربه کرده ام کارگردان در زمان ضبط، وضعیتش به یک دونده ی ماراتن شبیه است به ویژه که خودش هم تهیه کننده باشد. هی باید به سمت بازیگرت، دستیارت، فیلمبردارت، طراح صحنه ات و... بدوی و بازگردی. نه این که صندلی کارگردانی برایت نگذاشته اند، فرصت نشستن نداری. این روزها اما که چند روزی از آن شرایط دشوار و نفس گیر می گذرد درد سر و پایم فروکش کرده و قلم درد گرفته ام. منی که روزگاری فعالیت هنری را با شعر و داستان آغاز کرده ام و برخی واژه ها را بیشتر از عینیتشان دوست دارم از پریشانی این روزهایم به هم ریخته ام. روزهای دشواری که مجبور به زبان دوختنم ساخته. حرف هایی که باید بزنم را نزده ام و صحبت هایی کرده ام که یا در موردشان تردید دارم یا مثل تیر از کمان جسته در پی بازپس گرفتنشان افتاده ام. نمی دانم قلمم بگوید از بزرگواری مردمان بافت تاریخی یزد –فهادان، وقت الساعت، باغ گندم، میدان خان و...-چه ها دیده یا نه؟ مهندس محمدرضا خجسته که بعد از آن همه بی احترامی ها و آزارهای یک گروه سریال ساز، با بزرگواری محل کسب یعنی کارگاه دارایی بافی اش را در اختیارمان می گذارد. استاد حسین نیکخواه، با مرام و مردانگی اش فشارهای کاری مان را تحمل کرده و علاوه بر هنر دارایی بافی، هنر بازیگری اش را نیز به رخ عوامل حرفه ای سینما می کشاند. سرکار خانم تسلیم، مدیر هتل ترمه که تا می فهمد در باره ی یزد قرار است فیلمی ساخته شود بی هیچ قرار و مداری بهترین اتاق هتلش را به ما می بخشد. خانه ی تاریخی فاضلی و ارغوان بافی صالحی که کوتاهی مضحک یک اداره را جبران کرده و صنایع گرانبهای دستی شان را به حساب مشارکت فرهنگی به ما قرض می دهند. بچه ها و کسبه ی محله ی بازار نو و دست اندرکاران خانه ی امام حسینی همه جوره همراه می شوند تا گره از کار خلقی که نمی شناسند باز شود. نانوایی، لحاف دوزی و مسجدی های ابوالمعالی دوستانه و با محبت همکارمان می شوند و هیئتی های محله فهادان اجازه می دهند تا بالا رفتن پوش حسینیه را هر جور بخواهیم در تصویرمان بیاوریم. یکی مثل مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد جناب آقای غیاثی بی هیچ مقدمه ای می آید و در حد وسع اداره اش همراهی می کند و دیگری چون رییس سازمان صدا و سیما آقای دکتر پهلوانیان با همه ی معاونان در صحنه حاضر شده و علاوه بر کمکی که در حد اختیاراتش هست پای درد دلمان هم می نشیند. یاران همدل و همراه تولید فیلم از گروه کارگردانی، فیلمبرداری و صحنه گرفته تا تولید و تدارکات و خبر رسانی که با تمام سختی های پروژه و فشار کاری اش کنار آمده اند و از کاستی ها خم به ابرو نمی آورند. همسرم که یک ماه تمام از راه دور صدایش را شنیده ام و سعی دارد غم تنهایی در غربتش را به رویم نیاورد تا تمرکزم به هم نریزد. همه ی این ها به کنار، مردمی که گذر از کوچه و معبرشان را مختل ساخته ایم یا با فریادهای "سکوت لطفا!" آرامششان را به هم زده ایم نیز هستند. بسیاری که در هیچ جا اسمی از آن ها قرار نیست برده شود و کسی سپاسگزار لطف و محبتشان نخواهد بود. در عوض تا بخواهید تشکر و قدردانی از کسانی شده که تا این ساعت قدم از قدم برنداشته اند که هیچ، وقت و سرمایه مان را هم هدر داده اند. نشسته اند تا اگر نتیجه ای به دست آمد بگویند بودیم در کنارشان و اگر نه که همین اندازه برایشان بس است و خودشان را کنار بکشند. حرف های گفته و نگفته ی زیادی هست که قلمم را به درد آورده. مدیری که وقتی به او می گویم هنر دارایی بافی یزد مانند هنر احرامی بافی و ترمه بافی رو به نابودی است هیچ نشانه ای از تاسف و چاره اندیشی در او نمی بینم و مقاماتی که هیچ یک از علت خواهر خواندگی شهر یزد با ونیز ایتالیا اطلاعی ندارند. که اگر داشتند به شکل نمادین هم شده چند کوچه و معبر قدیمی را بی تیر برق سیمانی و آسفالت سیاه و لوله های بدقواره ی گاز، به شکل خاکی باقی می گذاشتند. شهری که نسبت خواهر خواندگی اش با ونیز به سبب همین خاکی بودن کوچه هایش است تا به جای آب، شن و خاک در کوچه هایش جاری باشد. در تولید این فیلم بود که تازه فهمیدم مهم ترین مشکل یزد آب نیست بلکه خاک است. مسئول دیگری وقتی از ماهیت بیلبورد تبلیغاتی شدن این فیلم در سایر کشورهای جهان حرف می زنم پای مشکل جمع آوری زباله در سطح شهر را به میان می کشد و در محدوده ی مدیریتی مدیری دیگر که به خارج از کشور سفر کرده و انتظارات و نیازهای یک گردشگر را قطعا می داند چیست، با چشم خودم یک توریست متشخص اروپایی را می بینم که به ناچار بر دیواره های کاهگلی و کهن شهر ادرار می کند. نمی دانم با گفتن این حرف ها قلم دردم آرام می شود یا نه ولی اگر روزی آمد -که امیدوارم نیاید- و ساکنین شهر یزد تمام دارایی هاشان هم مثل ترمه هاشان ماشینی شد و پشت همه ی دیواره های کاهگلی شان به جای خشت خام، آجر صنعتی و میلگرد و سیمان قرار گرفت، فیلم "پنج" بتواند چون کتابی مصور به کمک پدران و مادران یزدی بیاید تا خاطره ی نه چندان دور این روزها را به فرزندانشان یادآور شوند. در فیلمی که سراسر سکوت است و کمتر دیالوگی بین کاراکترهایش رد و بدل می شود کاش دردهای آدم هایش هم با سکوت، حل و فصل می شد. کاش وضعیت به گونه ای بود که نیازی به درد دل قلم نداشتم. کاش دردهایم هنوز درد سر و پا بود. کاش... کاش... کاش... ...
جنایت و فاجعه ای با این وسعت و درخواست مجازات مسببان(1نظر)
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد مادران و پدرانی چشم انتظار و نگران نور چشمان خویش بودند. فرزندانی در اضطراب و ناراحتی که آیا هنگام رمی جمرات مادران و پدرانشان در حادثه شدیداً تاسف بار منا در چه وضعیتی به سر می برند. عروس و دامادهایی که مدتها خود و خانواده هایشان احساس خوشحالی می کردند که به مکه مشرف می شوند اعمال حج را به جا می آورند ماه عسل را در جوار کعبه معظمه و مدینه منوره می گذرانند و زندگی شیرین و با دوامی را بعد از بازگشت به شهر و دیارشان سپری می کنند اما در روز عید قربان تمام اقوام و بستگان آنها با دیدن صحنه هایی شدیداً ترسناک و دلهره آور که اندام هر انسانی را از هر قوم و دین و آئین به لرزه در می آورد نگران بودند که عروس و دامادشان به چه سرنوشتی دچار شده اند؟ مردم کشورهای مختلف همه گوش به زنگ و در پی کسب خبر از راه های گوناگون بودند که بر آشنایان و دوستان و همسایگان و فامیل آنها چه گذشته است؟ مردم از روحانی محله، خدمه کاروان، مجری صدا و سیما، گوینده رادیو، مغازه دار کوچه و خیابان، کارگر کارخانه، سر دسته هیات و سینه زن محل، مدیر اداره و سازمان محل کار، خطیب ساکن در کوچه، استاد، معلم و مدرس دانشگاه، حافظ و قاری ممتاز قرآن، رفیق صمیمی و همکار ، دانشجوی همکلاسی و دوست همراه و همگام دانشگاهی و... سراغ می گرفتند، با تلفن و یا حضوری و یا با پیغام دادن، از این و آن می پرسیدند آیا خبری دارید، چه بر سر آنها آمده است؟ چه سخت است بر مسلمانان این مرزوبوم که هنوز داغ بیش از یک هزار شهید و مجروح سال 1366 مکه را در سینه ها دارند و بتوانند بنا بر اعلام خبرگزاری ها تا این تاریخ، شهادت یا مفقود شدن حدود 480 نفر از هموطنان خود را تحمل کنند که بار سفر برای زیارت حرمین شریفین بسته بودند و با هزار امید به آینده می خواستند با حج مقبول و درخواست رحمت از پروردگار متعال از آن مکان مقدس به دیار خود باز گردند و به زندگی خویش ادامه دهند؟ پروردگارا این چه فاجعه ای است که در اثر ناتوانی و سوء مدیریت اداره کنندگان سرزمین وحی به وقوع پیوسته است مگر نباید پاسخگو باشند؟ چرا به پرسش ها و ابهامات جواب نمی دهند؟ اگر اخبار بعضی از خبرگزاری ها درست باشد که راه را به خاطر عبور محمد پسر ملک سلمان و جانشین ولیعهد عربستان بسته باشند یا زائران کشورهای آفریقایی را مسئول فاجعه دردناک و کشته شدن بیش از دو هزار حاجی در منا بدانند یا اختلافات داخلی شاهزادگان باعث بی توجهی مدیریت آن شهر و سرزمین مقدس شده است که در نهایت منجر به جنایت بزرگ در روز عید قربان گردیده یا خستگی حجاج و گرمی هوا و هر موضوع دیگری را بخواهند دلیل این فاجعه بدانند، بر بی کفایتی و ناتوانی اداره کنندگان مراسم در آن سرزمین سرپوش نمی گذارد چه دردآور است که بعد از این پیش آمد بسیار تاسف بار و ناگوار که قلب مسلمانان در سراسر جهان را جریحه دار نموده است افرادی مسئولیت فاجعه ای با این وسعت را به گردن دیگر زائران بیندازند. یا وزیر بهداشت عربستان ازدحام جمعیت و پای بند نبودن حجاج به دستورات داده شده را باعث بروز این فاجعه یا دیگری این جنایت را منتسب به قضا و قدر بداند؟ ناگوارتر این که بعضی از خبرگزاری های عربی و غربی که با دلارهای بادآورده نفتی و درآمدهای حاصل از محل سفر زائران به مکه و مدینه تغذیه می شوند، مرتب در پی برنامه ریزی و مصاحبه با این و آن و تبرئه حاکمان عربستان می باشند. آیت ا... لطف ا... صافی گلپایگانی اظهار می دارد: بی شک وقوع چنین حوادث دردناکی، تکلیف را برای امّت اسلامی زیادتر نموده که باید با تدبیر و مدیریت صحیح و هماهنگی کامل از تکرار چنین وقایع ناگواری جلوگیری نموده و راه را برای انجام مناسک حج در خانه امن الهی که قبله مسلمانان و کعبه آمال چند میلیارد مسلمان می باشد فراهم نمایند. 1 آیت ا... عبدا... جوادی آملی از مراجع تقلید در پیامی به مناسبت حادثه منا ضمن عرض تسلیت به خانواده های جان باختگان این رخداد تلخ را نتیجه بی تدبیری و سوء مدیریت مسئولان عربستانی می داند و می نویسد: سانحه سنگین و رنج بار سرزمین وحی را به محضر حضرت بقیه ا... ارواحنا فداه، تسلیت عرض نموده و غفران الهی را برای ضیوف الرحمانی که رحلت نموده اند مسالت می نماییم. آنچه بر اندوهباری این رخداد تلخ و سوگ اسفبار می افزاید، بی تدبیری و سوء مدیریت مسوولان سرزمین وحی است؛ اینان که نان قداست آن بلد امین را به بهای نا امنی می خورند، نه پاسخی درپیشگاه صاحب آن سرزمین یعنی خدای سبحان دارند و نه جوابی در برابر مسلمانان جهان بویژه خانواده های معزز جانباختگان. اگر سازمان های حقوق بشر تحت اسارت استکبار جهانی نبودند فریاد حق طلبانه آن نهاد، هم اکنون به گوش می رسید و اگر جوامع بین الملل از نفوذ استثمار آزاد بودند، هم اکنون مسئولان بی تدبیر عربستان را به محاکمه فرا می خواندند؛ تنها چاره صیانت از حقوق مردم، بیداری خود آنهاست. 2 دادستان کل کشور ضمن محکومیت حادثه منا تصریح می کند: این مساله به عنوان یک بی کفایتی یا بی تدبیری نباید مطرح باشد، بلکه به عنوان یک جنایت علیه زائران و مهمانانی است که حکومت سعودی موظف بود جان و سلامت آن ها را تضمین کند. وی گفت: مهمانان در هر کشوری طبق میثاق های بین المللی باید در بلد امن باشند، مکه و مدینه ارتباط به یک جریان خاصی ندارد و متعلق به همه مسلمانان عالم است، خصوصا در مناسک حج این مساله بیشتر خود را نشان می دهد. در ایام زیارتی امام رضا (ع) و یا ایام عید طبق آمار رسیده بیش از 10 میلیون زائر به مشهد مقدس سفر می کنند و هیچ حادثه ای اتفاق نمی افتد. دادستان کل کشور عنوان کرد: بستن راه بر مردم به دلیل عبور یکی از مقامات سعودی (وزیر دفاع) کاملا قابل بررسی است. به عنوان دادستانی از دولت و دادستان عربستان می خواهیم فقط مامورین دم دستی را مورد محاکمه قرار ندهند، بلکه جرمی را که دولتمردان عربستان در این خصوص مرتکب شده اند را مورد رسیدگی و محاکمه قرار دهند. وی تصریح کرد: به عنوان دادستانی از دادگاه های بین المللی خواهیم خواست که این جنایت آل سعود مورد رسیدگی قرار گیرد و اگر دولت عربستان به این قضیه رسیدگی نکند، کارآمدی و مدیریت آل سعود را زیر سئوال برده است. رئیسی همچنین گفت: برای همه مسلمانان روشن شده که دولت عربستان حادثه مسجدالحرام و سقوط جرثقیل را که منجر به شهادت صدها نفر شده، توجیه کرد، اما حادثه دوم قطعا عمدی بوده است. بستن راه در هجوم جمعیت به خاطر عبور شاهزاده از احتمال وقوع یک حادثه خبر می داده است و حادثه منا کاملا قابل پیش بینی و پیشگیری بوده است. دادستان کل کشور در پایان تاکید کرد: باید این مساله را با دادستان های کشورهای اسلامی رایزنی کنیم و با یک نگاه مشترک به لحاظ حقوق بین المللی این قضیه کاملا قابل رسیدگی است... 3 آرزوی مردم مومن و صبور این است که فقیهان، دانشمندان، خطبا، صاحبان تریبون های رسمی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فعالان سیاسی از هر دسته و انجمن و حزب، مقامات قضایی، مسئولان وزارت امور خارجه و کلیه دولتمردان عمق فاجعه قربانگاه سال 1394 مکه را نه تنها زنده نگهدارند بلکه با تدبیر در مجامع مختلف و در اجلاس های جهانی که با حضور اندیشمندان اسلامی برگزار می گردد درخواست نمایند چاره ا ی بیندیشند که مسئولان این فاجعه و جنایت از هر قوم و قبیله و خاندان و دسته و گروهی هستند به مردم جهان شناسانده و قانونی و شرعی محاکمه و مجازات شوند. تنها تبریک گفتن در مرگ یک حاکم و پادشاه و شعار مرگ بر آل سعود و نظایر آن چاره ساز نیست، نباید کم کم مساله ای با این ابعاد وسیع و فاجعه آمیز فراموش گردد مگر آن که مسئولیت را به عهده بگیرند و عذرخواهی کنند و مدیران ذی ربط با شرکت در جوامع اسلامی و بین المللی در این زمینه پیگیری های لازم را بنمایند. همگان در نظر مجسم نمایند زنانی که در فرودگاه جسد همسرانشان را تحویل می گیرند، حالت پدران و مادرانی که پای هواپیما فرزندان کفن کرده خود را در آغوش می کشند، وضعیت روحی افراد که در این فاجعه اقوام، بستگان، همسایگان و دوستان خود را از دست داده و مردم محله و شهری که با چاپ اطلاعیه و نصب پارچه و بنر و اظهار تسلیت به یاران و آشنایان به استقبال کشته شدگان هم شهری خود آمده اند که غریبانه در روز عید قربان به علت ناتوانی و سهل انگاری عده ای که بر سرزمین مقدس مکه و مدینه مسلط بودند، جان به جان آفرین تسلیم کرده اند. چهره های مجروحان و زخمی هایی که در جاده های منا بی یار و یاور ساعت ها افتاده بودند و ماموران حاضر در آن منطقه به امدادگران اجازه نمی دادند حتی آب به آنها بدهند تا حداقل تشنگی آنها رفع گردد. خبرنگاری گزارش می دهد پیکر یکی از ایرانیانی که از ساعت 10 صبح میان کشته شدگان افتاده بود ساعت 4 بعدازظهر بر اثر پاشیدن آب توسط آب پاش که به صورت او پاشیده شده بود به هوش آمد و توانست خود را از میان جنازه ها بیرون بکشد و به مقر ایرانی ها برساند.!! 4 تلاش دکتر حسن روحانی و دولت یازدهم و دیگر روسای قوا و مسئولان نهادها و سازمان ها برای روشن شدن ابعاد این جنایت و فاجعه عظیم تا حدی می تواند مرهمی بر آلام مردم ایران زمین باشد. شجاعت و شهامت و پایداری ایثارگران و آزادگان و جانبازان و معلولانی که در اثر بی توجهی حاکمان بر مکه و منا همراه با گروه کثیری از زائران ایرانی و دیگر کشورها در سال 1394 مظلومانه در آن سرزمین مقدس به دیار معبود شتافتند در ذهن و خاطره این امت و تاریخ مملکت باقی خواهد ماند. چون این صحنه های تلخ و رنج آور بنا نیست از ذهن و یاد و خاطره ملت مسلمان، زدوده شود. به راستی باید مسوولان در مراجع بین المللی رنج نامه ملت های مسلمان به ویژه مردم شریف ایران را با جدیت اعلام کنند نه به صورت یک موج که پس از مدتی فروکش کند و از یادها برود بلکه به صورت یک جریان پایدار و دایمی آن هم نه با شعار و تظاهر که با استناد به موارد متقن و شواهد محکم و استدلال محکمه پسند تا اداره کنندگان حرمین شریفین در محاکم قضایی جهان برای داوری خوانده شوند و مقصرین به مردم ومسلمانان جهان معرفی گردند و به سزای اعمال خود برسند. هفته نامه آیینه یزد در نهایت تاسف و تاثر این ضایعه دردناک و اندوهبار که منجر به کشته شدن بیش از چهار هزار نفر از حجاج شده است را به تمامی ملت های مسلمان به ویژه مردم شریف ایران تسلیت می گوید و از درگاه خداوند رحمان برای قربانیان منا همجواری با انبیاء و اولیای الهی را مسالت می نماید و برای بازماندگان و بستگان همه جان باختگان از پیشگاه حضرت احدیت صبر و شکیبایی تمنا دارد. مدیر مسئول پی نوشت ها: 1- خبرگزاری ایسنا، 4/7/94 2- روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/94 3- روزنامه ایران، 4/7/94 4- روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/ ...
بررسی دلایل افزایش طلاق در دهه هفتادی ها/ دخترها برای فرار از خانواده ازدواج می کنند و طلاق می گیرند
در حال حاضر این پیک بالای 5 است، یعنی گارانتی طلاق تا 5 سال وجود ندارد. قبلا می گفتیم ازدواج سال سوم را رد کند، امیدواری برای ادامه زندگی بسیار زیاد است، البته در جهان این عدد 5 بود، اما در ایران به خصوص در سال های اخیر متاسفانه پیک طلاق حتی در شهر های بسیار مذهبی سنتی مثل ایرانشهر به 5 سال و سه چهار ماه رسیده است! در غرب کشور هم همین عدد است، در تهران بیشتر است، و این موضوعی بسیار جدی ...