سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی تلخ زنی که پی عشق تازه ای رفت
زندگی نمی بردم. تا اینکه فرزند دومم به دنیا آمد و بیشتر از قبل احساس افسردگی می کردم چند سالی گذشت تا یکبار شوهرم به همراه دوستش به خانه آمد، این فرد نزدیکترین دوست همسرم بود که خیلی وقتها از او در خانه صحبت می کرد و گاهی اوقات من با او تماس می گرفتم و در مورد شوهرم با او درد و دل می کردم تا روزی که به منزل ما آمد. احساس می کردم می تواند حمایتم کند و تمام نداشته ها، آرزوها و انتظاراتم را ...
با اصرارمادرش او را تنبیه کردم
...> خواستم تنبیهش کنم، نمی دانستم می میرد خمار است و به زور حرف می زند. سعی می کند مادر آرش را مقصر ماجرا نشان دهد و خیلی خونسرد از شکنجه های پسربچه می گوید. ادعا می کند قصدش تنبیه آرش بوده و نمی خواسته باعث مرگ او شود: مادرش مرا ترغیب می کرد که آرش را تنبیه کنم. حتی خودش چوب و شیلنگ به من می داد. فکر نمی کردم او بمیرد. چند سالته؟ 37 سال. معتادی؟ بله ...
همسر شهید شیرودی: هواپیمای عراقی وارد منزل ما شد؛ اما جبهه را ترک نکرد
همان سطح بخاری می سوزد البته من در آشپزخانه بودم دیر متوجه شدم من نگران بودم که چگونه به همسرم بگویم، چون به هر حال با پول قرضی این فرش را تهیه کرده بود، آن شب یک ماموریت کار داشت روز قبلش هم تهران بود، من گفتم خدایا چه بگویم شاید ناراحت شود... *واکنشی که غیرقابل تصور بود وی در ادامه بیان می کند؛ آن شب یک مصاحبه تلویزیون ی از شهید شیرودی پخش کرده بودند به او گفتم خوشحال شد، بعد ...
مهمترین ویژگی های امام حسن مجتبی (ع)
و به او غذا ندهم. 5. گذشت امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بار ها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد. در همسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکافی پیدا کرده بود و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا اینکه روزی ...
همسرکشی پس از 8 سال در گفت و گو با برادر مقتول
هایی شد که زنگوله نامرئی حسرت را در کلامش به صدا درآورد. دو سال قبل از آن حادثه، اتفاقات عجیبی برای برادرم رخ داد. از ویلایی که در اطراف تهران داشت، سرقت شد. کابل های برق ویلا همه از جا در آمده بود. ماشینش آتش زده شد. حتی یک روز برایم تعریف کرد شخصی به عمد با ماشین به او حمله و بعد فرار کرده بود. حرف هایش خنده دار بود، آن قدر که سر به سرش می گذاشتم و می گفتم فکر می کنی رئیس جمهوری هستی ...
تجربه حس پدر و مادری بعد از پنج سال
نگاه خاصی داشت نگاه او همیشه در ذهنم بود در ابتدا نگران بودم که چطور او را بزرگ کنم مرتضی به من گفت نترس با همین کار را می کنیم. روزی که سوگند را به خانه آوردیم همه به منزل ما آمده بودند شور و حال خاصی در منزل ما حکم فرما بود بعد از پنج روز جشن بسیار مفصلی برای او گرفتیم الان هم سوگند جایگاه خاصی در خانواده ما دارد. در این بخش برمایی از راضیه بابایی خواست خطاب به کسانی که به هر دلیلی ...
کرامات امام حسن مجتبی علیه السلام
علیه را تحویل برادرش داد و طبقی پر از سکه های طلا ونقره بر سر آن دو برادر ریخت و سپس آن سکه ها را برای سلامتی هر دوی آنها به عنوان صدقه بین فقراء و بیچارگان تقسیم کرد. و بعد از آن که امام حسن مجتبی علیه السلام برادر خود را تحویل گرفت وی را نزد مادر خویش آورد. فردای آن روز صالح به همراه هفتاد نفر از خویشان و دوستان خود به منزل آن حضرت آمدند و همگی مسلمان شدند. و صالح ضمن ...
ام اس ، شیرین و فرهاد را به هم رساند/ وقتی بیماری برای عروس خانم، تولد دوباره شد
. بالاخره دکمه توقف فیلم را می زند و می گوید: شوکه شده بودم. جمله ای که آن خانم گفت، پرتابم کرد به چند سال قبل. تنها چیزی که از ام اس می دانستم، این بود که دختر همسایه مان ام اس گرفت، ویلچری شد و بعد از مدتی هم فوت کرد!... حتی تصورش هم وحشتناک بود. وقتی دکتر آمد و جواب ام آر آی را دید، گفتم: آقای دکتر! من چه مشکلی دارم؟ در جوابم گفت: مشکلی نیست. برایت یک سرم می نویسم. بعد از چند روز که سرم ...
ده ویژگی اخلاقی امام مجتبی (ع)
امام صادق (ع) در بیان حال معنوی ایشان می فرمود: امام مجتبی (ع) عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای می آورد. همیشه او را در حال گفتن ذکر می دیدند و هر گاه آیه یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُو را می شنید، پاسخ می گفت: لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک (خداوند! گوش به فرمان توام. ) [1] آن امام همواره در قنوت نمازش، بسیار دعا می کرد و خدا را این گونه می خواند: ای پناهگاه درماندگان! فهمها در درک تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیومی که جاودانه است. تو خود م ...