کور شدن چشم مرد جوان در هیات عزاداری
سایر منابع:
سایر خبرها
مقررات عجیب زندان رژیم پهلوی در عید فطر
احضارمان کردند. سرهنگ زمانی به محوطه عمومی نگهبانی آمد و گفت: چرا روبوسی کردید؟ جواب دادم: عید بود، روبوسی کردیم. گفت: اینجا زندان است. گفتم: چه فرقی می کند. جمله ام به پایان نرسیده بود که چپ و راست به صورتم زد. این اولین برخورد من با او بود. سفت و محکم مقابلش ایستادم، او کتک می زد و من حرفم را ادامه می دادم. از آنجا مرا به مجردی (زندان انفرادی ...
قصاص چشم برای عامل کور کردن پسر جوان
تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، شاکی به جایگاه رفت و گفت: اسماعیل از مدتی قبل بر سر موضوعی با من اختلاف داشت در هنگام برگزاری مراسم او به خاطر کینه قبلی به من با خشم نگاه می کرد و بعد هم با پتک به صورتم زد که موجب نابینایی یک چشمم شد. حالا هم درخواست قصاص دارم. من شاهدانی دارم که ثابت می کنم او قبل از این ماجرا با من درگیر شده بود و از عمد ...
نابیناشدن پسر جوان؛ ناخواسته یا ضربه عمدی
، درگیر بودم در هنگام برگزاری مراسم او به خاطر کینه قبلی به من نگاه چپ کرد و در درگیری با پتک به صورتم زد که موجب نابینایی چشمم شد. من از او شکایت دارم. شاکی در ادامه توضیحاتش گفت: خواهرم، همسر برادر سهراب است. ما مدتی است با هم اختلاف داریم. آن روز وقتی من را در مراسم دید به من نگاه چپ کرد و با پتک به صورتم زد که موجب کوری چشمم شد و من به همین خاطر برای او درخواست قصاص چشم دارم. من ...
کوری چشم به خاطر کینه قدیمی
برادر شوهر خواهرم به نام سلمان اختلاف داشتم. روز حادثه در هیئت مشغول عزاداری بودم. آن هیئت به رسم محلی افراد در دو ردیف قرار می گرفتند و با دست راست چوب دستی را که نمادی از شمشیر بود را به شانه های شان می زدند. آن روز سلمان هم در هیئت بود. هنگام عزاداری او به خاطر کینه قدیمی به من نگاه چپ کرد سپس با چوب دستی به صورتم زد. آن ضربه باعث شد راهی بیمارستان شوم و چشم چپم را از دست بدهم. از او شکایت دارم ...
سالروز آزادسازی شلمچه/ قلم به دست شدیم و زبان درآوردیم
بی گوشم را پیچاند و کلی موعظه کرد که مرد شو اما گوشم بدهکار نبود، آن موقع جرئت نداشتیم صدا در گلو بیندازیم اما یاد گرفتم که پنهانی عاشق خیاطی باشم و از آن به بعد فقط یک صورت خشن را به بقیه نشان دادم، همان مردی که می خواستند! از اینکه راز چهره ی عبوس و قمر در عقرب حاج احمد را فهمیدم خوشحال بودم اما بیشتر از خوشحالی، شرمنده ی قضاوت های مبتلا به ظاهرم شدم، نمیدانم شاید تقصیر روح کوتاه است که از ...
دعا و ترتیل قرآن ویژه روز بیست و نهم ماه رمضان + دانلود
وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51 ﴾ و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند و می گفتند او واقعا دیوانه ای است ( 51) وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿ 52 ﴾ و حال آنکه [قرآن] جز تذکاری برای جهانیان نیست ( 52) سوره الحاقه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان ...
قتل در پی یک شوخی ناموسی
بردند تا فرزندشان را در کشور خودشان دفن کنند؛ البته پسر دیگرشان برای پیگیری پرونده به ایران آمد تا درباره زندگی برادرش توضیح دهد. این مرد گفت: رضا برادرم عاشق خواهر متهم به نام لیلی بود. من این را می دانستم و بار ها هم این موضوع را به من گفته بود. البته من از جریان تجاوز خبر ندارم و فکر هم نمی کنم برادرم این کار را کرده باشد، اما عشقی که برادرم به آن زن داشت خیلی زیاد بود. او برای اینکه کار کند و ...
دختر جوان برای 3 میلیون زن سوم یک نزول خوار شد
. سحر ! گوشت با منه؟! باور کن من دوستت دارم. من میتونم تو رو از دست اون نجات بدم. به شرطی که خودتم بخوای. تو منو میخوای؟! یعنی میگم که... وقتی تو چشام نگاه میکنی، دل تو هم مثل من میلرزه؟... یا من اونجورا هم واست مهم نیستم؟!... اگه تو لب تر کنی، حاضرم تا آخر عمرم غلامت باشم، به خاطر رسیدن به این آرزو، حاضرم پیه همه چیز رو به تنم بمالم... سحر...! دست از سرم بردار " شاهین "... شاید ...
آنان دلتنگ شهر و دیار خویش اند
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: حدود یک سال و نیم قبل، خبر آمد یک ویروس از مبدأ چین به سوی تمام کشور ها با سرعت زیاد در حال سفر است. خیلی زود مرز ها را درنوردید و همه جا سفر کرد. حتی دوردست ترین روستا های جهان هم از شر این ویروس در امان نماندند و تیری از غیب مبتلایشان کرد. ولی این ویروس قصد جهانگردی داشت. از چین به انگلیس رفت. به هند به آفریقا به برزیل و... هر روز یک ورژن جدید از کرونا را برای ...
نقد مشروح سعید عقیقی بر یک کتاب/ چگونه تئوری ها را زرد کنیم؟
گلسرخی مربوط دانست، اما هدف کتاب از این مقایسه های غالبا مضحک چیز دیگری است. نویسندگان می کوشند برای فیلمفارسی وخودشان تاریخی بسازند که در عمل وجود نداشته است، و چنان با ناشی گری این کار را انجام داده اند که هر خواننده آشنا با تاریخ و البته دور از مافیای فیلمفارسی مطبوعاتی امروز متوجه آن می شود. هرقدر به روح پدرم ، دلداده ، نیم کیلو باش مرد باش ، مامان بهروز منو زد ، لازانیا و کلوب همسران به وقایع ...