سایر منابع:
سایر خبرها
آخرین پیامک یک مدافع حرم به مادرش+عکس
: مادر! ما تو رمادی محاصره شدیم و مهماتمون هم تموم شده. اگه بعدِ یه ساعت تماس نگرفتم، منو حلال کن و مواظب سجاد و زینبم باش. و مادر در جواب پسرش نوشته است: خدا به همراهت مادر. اونا رو روی چشمام می ذارم. تو نگران نباش. شهادت گوارای وجودت. هدیه به روح بلندپروازشهدای مدافع حرم صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم منبع: مشرق ...
شرکت هارت مین
باید هی برات عینک بخریم. خوب شد زودتر کارگاه و نخ ها را جمع کردم، چون فائزه هم آمد. مامان گفت: مواظب باش، سیماخانم دوباره سوزن گم کرده روی فرش. فائزه کیفش را پرت کرد روی میز تلفن. اَه! جوراب هایش بو می دادند. مامان از توی آشپزخانه پرسید: شیری یا روباه؟ خانم دشتی روی قولش موند؟ فائزه مقنعه اش را کند و پرت کرد کنار مبل ها: فعلاً هیچی نپرس مامان ...
شولای نارنجی، نان حلال و دیگر هیچ
... حالا کمیته امداد هم کمک مون می کرد. مخصوصاً وقتی من سرباز شدم و بابام فوت کرد. آموزشی من که تموم شد چهلم پدرم بود. منم گفتم یا درس یا کار! که دیگه چسبیدم به کار" "پشیمون هم نیستم که بگم پشیمون باشم. نه! خدا رو شکر کار مو دارم، خونه امو دارم، زندگیمو دارم. راضی که.... نمی شه بگی! ولی اندازه خودم تلاش ام رو کردم. از زحمت خودم تونستم تهیه کنم اون چیزی که باید توی این سن و سال داشته باشم ...
جایگاه و فلسفه زیارت قبور در آیات و روایات
، ج21، ص 141، حدیث 1348) برخی معتقدند که دلیل این نهی و امر به زیارت قبور، کم بودن اموات مسلمین و غلبه فضای کفر و سپس تغییر این شرایط بوده است. (9) در صورتی که چنانکه خواهیم گفت روایات از آثار و فواید دیگری در زیارت قبور پرده بر می دارند. ب- در برخی از روایات سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیارت قبور مؤمنان و از جمله مادر بزرگوارشان مورد تأکید قرار گرفته است. ...
پیش شهید طهرانی مقدم هم به من می گفت: مامانی
زنگ زد و پرسید: مامان از مهدی چه خبر؟ گفتم: خب موبایل دارد با او تماس بگیر. گفت: هرچه از صبح تا حالا تماس گرفته ام جواب نداده.از کرج چه خبر؟ زنگ زدم به عروسم گفتم: من از صبح خبری از مهدی ندارم و دارم دیوانه می شوم، هرچقدر هم که زنگ می زنم جواب من را نمی دهد. گفت: حدود ساعت یک با سجاد(فرزند شهید) صحبت کرده. رضا(پسر کوچکم) مجدد تماس گرفت و گفت: می گویند یک کارخانه در کرج منفجر شده. صدایی ...
زندگینامه شهید عبدالله میثمی
این گروه مثل خوارج نهروان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نابود شدند. خود شهید می گفت من در زندان احساس کردم که با هر کدام از این نیروها و دستجات ارتباط برقرار بکنم در خسران هستم. آنجا یک پیرمردی را پیدا کردم (آن پیرمرد الآن از علمای مدرسه مروی است درسی می گوید) او یار من بود و نصیحت می کرد و او می گفت که عمرت را با نشست و برخاست با این خائنین تلف نکن و وقتی خانواده ام با تلاش زیاد موفق ...
مردی به وسعت دفاع مقدس
.... تو روضه را برام بخون، من هم پول روضه را بهت میدم برو انار بخر. او گفت: حاجی حتی اگه شهید بشم بازم سر قولت باش. قبول کردم اما او خودش روضه را به وقتش کامل خواند. بعد با هم رفتیم بازار سه گونی انار یزدی خریدیم و با دست خودش بین رزمنده ها تقسیم کرد. فاش نیوز: شجاعت رزمنده در میدان رزم چطور دیدید؟ - یک رزمنده ریز جثه به اسم ماپار را دیدم که پیک گردان کربلا بود. در عملیات بدر ...
آخرین خواسته مدافع حرمِ خمینی شهری از خدا
کنم و به او می گویم که او را خیلی دوست دارم و برای عاقبت به خیری اش دعا می کنم. دختر گلم! در زندگی خدا را فراموش نکن و در کارها، کمک مادرت کن و حجاب و عفتت را مواظب باش و برای پدر گناه کار خود نیز دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سر تقصیراتم بگذرد. به زهرا خانم و محمد حسین گلم سلام می کنم و به آن ها می گویم که بابا همواره دعا گوی شما بوده و برای عاقبت به خیری تان دعا می کند. ...
خانه تکانی
چطور می شود فهمید امجدی همین قدر که در دانشگاه پسر مؤدبی است در محیط خانوادگی هم باشد. راستی چند سال از من بزرگ تر است!؟ یک، دو و... فقط دو سال از من بزرگ تر است ها! به نظرم این اختلاف سنی به اندازه نیست، شایدم هست... مادرم از آشپزخانه داد زد: هانیه! این تمیز کردن بوفه تموم نشد؟! زود باش مامان، پس فردا مهمون داریم، هنوز کل این خونه رو هواست! این تموم شد یه زنگ بزن خشکشویی ببین چرا پرده ها رو ...
فرهنگ در رسانه
...، مشکل جدی داشتیم؛ قبل از اعزام پژوهشگر، وزارت اطلاعات احضارش می کرد که می روی آنجا مواظب باش چه کار می کنی و با چه کسانی دیدار می کنی؛ بعد از بازگشت هم باید گزارش می داد که چه کار کرده بود . خلاصه یک چنین وضعی بود ! و وقتی ما بسیاری از دوستانمان را تشویق می کردیم که به این کنفرانس ها بروند، نمی رفتند و می گفتند بعد از شرکت در آن کنفرانس باید بازجویی شویم، که این در واقع نوعی خود تحریمی بود ...