سایر منابع:
سایر خبرها
، وقتی من بچه بودم برادرم به من نقاشی کردن و عکاسی را آموخت و بزرگ ترین تراژدی زندگی من که عجین با شعر و ادبیات بود و راز و مرز واقعیت و هنر مرا افسون کرد، لحظه ای بود که خبر شهادت برادرم را به ما دادند و پدرم در ایوان خانه تنها زیر لب زمزمه می کرد: خون ریخت به کام کودکی چند برچید بساطی مادری را... فرزند مگر نداشت صیاد (شعر آشیان ویران مرحومه پروین اعتصامی) پدرم شکار می رفت و از ...
ها می روند آن طرف روز// و او و ثانیه ها روی نور می خوابند // و او و ثانیه ها، بهترین کتاب جهان را // به آب می بخشند. عشق خاکسترنشینی به بار می آورد و بال پرواز. هر چه سوخته تر، بالاتر! مرغیم و در هوای پریدن نشسته ایم خاکستر است چاره ی پرواز، بال نیست تکلیف حدود تقاضا هم از ساحت توحید ذاتی مشخص است. از ارتفاع تماشا. و خوب می دانند // که هیچ ماهی، هرگز! ...
: خدا می داند که من این روزها دارم زجر می کشم، چرا که می بینم برادران ما چه زیبا به پیشگاه خدا می روند. خدا نکند که عاقبت ما، جور دیگری باشد، سرانجام همان طور که در شب دوم عملیات کربلای 5 به دوستان گفته بود: من در این عملیات اجر خودم را از خدا می گیرم. هنگامی که در تاریخ روز نهم بهمن ماه، سحرگاهان، آن زمان که دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خدای خویش آماده می شد، وعده الهی تحقق یافت و در منطقه عملیاتی کربلای 5 ، از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز، 12 بهمن ماه سال 1365 مطابق با دوم جمادی الثانی که مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(ع) به شهادت رسید. ...
: نوعی پروانه بزرگ که معمولاً شب پرواز می کند. شادان: شاد، مسرور؛ (در حالت قیدی ) باحال شاد، شادمانه شادناز: ویژگی آن که شاد است و با عشوه و ناز است. شادیا: بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی شکیبا: صبور، برد بار، باشکیبایی. شایلی: بی همتا شایا: شایان شبنم: از اسامی دخترانه قطره ای که شباهنگام روی برگ گل می نشیند ...
، من را به یکی از مراکز فرهنگی قم می رسانند تا پس از سال ها با یکی از دوستانم دیدار کنم. سال 93 یک ماه به عنوان خبرنگار در کربلا بودم. حجت الاسلام علی سرچاهی تقریبا تمام کتبی که درباره حوادث کربلا نوشته شده را مطالعه کرده بود و هر شب در یک هتل آن را برای دانشجویان تشریح می کرد. ما بعد از سفر کربلا، همدیگر را ندیدیم تا اینکه بعد از گزارشم، او با گمان اینکه فرهیختگان در حمایت از مهرشاد سهیلی ...
اش را هم پیدا می کنم اما برای نوشتن پر از شک و تردیدم. کار را به استخاره واگذار می کنم. اولین باری است که برای نوشتن این کار را می کنم. جواب، آیه52 سوره حجر1 می آید و می گوید اضطراب م بی مورد است. آغاز با انتشارات زانا شنبه 11دی تصمیم به رفتن می گیرم اما بلیتی برای روز یکشنبه پیدا نمی شود. ناچار بلیت اولین پرواز روز دوشنبه 13دی ماه به مقصد ایلام را می گیرم. پرواز برای ساعت 6 ...