سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست سه خواهر داغدار برای اشد مجازات برادرشان!
کشیک با حضور در قربانگاه، ابتدا دستور داد جنازه ها به پزشکی قانونی فرستاده شود و بعد به بازجویی از عصیانگر پرداخت. افشین که معتاد بود بدون هیچ مقاومتی لب به اعتراف گشود: پدرم، برادر بزرگم را بیش تر از من دوست داشت و تمام توجهش به او بود. من با این که لیسانس گرفته بودم اما باز هم از کمبود محبت رنج می بردم و عقده ای شده بودم. وی ادامه داد: از خانواده ام کینه سنگینی به دل داشتم ...
قتل دایی در رقابت عشقی
چاقو کشید و بعد به مادرم فحش داد. مادرم فوت شده بود و هنوز یک سال از مرگ او نگذشته بود این حرفش من را عصبانی کرد طوری که نتوانستم خودم را کنترل کنم چاقویی که بیرون آورده بود تا من را بزند از او گرفتم و چند ضربه به بدنش زدم بعد هم توسط پلیس بازداشت شدم. متهم در مورد اینکه چطور تضمین می دهد دیگر دست به قتل نزدند، گفت: پدر بیمارم خانه اش را فروخت و 90میلیون تومان به اولیای دم داد تا من را از قصاص نجات ...
حبس کردن 3روزه کودک خردسال در چاله آسانسور
تعمیرکار آسانسور که متهم است دو سال قبل کودکی خردسال را برای اخاذی 50 میلیون تومانی از خانواده اش 3 روز در چاله آسانسور حبس کرده بود، دو ماه قبل بازداشت و لب به اعتراف گشود. به گزارش جوان، روز 11 اسفندماه سال 91 مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی دختر 10 ساله اش خبر داد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: دخترم آناهیتا دانش آموز است و مدرسه اش در نزدیکی خانه مان ...
پایان دوئل عشقی 2 دختر جوان با اسیدپاشی مرگبار
قتل که دیگر هیچ راهی برای فرار نداشت لب به اعتراف گشود و جزئیات قتل دوست خود با اسید را تشریح کرد. زن جوان درباره انگیزه اش از این جنایت اظهار داشت؛ من و فاطمه دوستان قدیمی بودیم. من قرار بود با پسر جوانی به نام سهیل ازدواج کنم و با او قول و قرار ازدواج گذاشته بودم، فاطمه نیز قرار بود با پسری به نام ایمان ازدواج کند اما چندی قبل رابطه آنها با مشکلاتی روبرو شد و ایمان تصمیم گرفت از فاطمه جدا شود ...
بامداد سرخ
ندارد و وقتی در دومین دور محاکمه که هفته پیش آغاز شد برای دفاع در برابر اتهام قتل در جایگاه متهم قرار می گیرد، می گوید: من زنم را کشتم دوستش داشتم، عاشقش بودم ولی او را کشتم؛ صدایی به من گفت زنت را بکش. ما هر روز با هم دعوا می کردیم، نمی دانم چرا او با من دعوا می کرد. همیشه بداخلاقی می کرد، به من می گفت از خانه بیرون برو. چند بار مرا از خانه بیرون کرده بود. من ناراحت شده بودم. صبح بیدار شدم. چاقو را ...
خنیاگر نوایی ، سنگ قبر ندارد
دعا کنند. روز بزرگداشت، استاد از میان ما رخت بربست؛ در مراسم بزرگداشتی که به مجلس ترحیم بدل شد، از مسوولان گرفته تا مردم علاقه مند آمده بودند و در طول مراسم دوتارها و سازهای هنرمندان به وصیت استاد نواخته می شدند. اما این هم پایان مساله نبوده و همچنان بی مهری ها تداوم دارد؛ مدتی قبل متوجه شدیم بعد از گذشت حدود پنج ماه هنوز آرامگاه استاد حتی سنگ قبر ندارد! با فرزند استاد صحبت می کنیم. صدایش بغض ...
نقشه تازه عروس برای قتل شوهر
طراحی روی چوب بودم و درسم را خیلی دوست داشتم. وقتی هومن به خواستگاری ام آمد و صحبت کردیم قبول کردم. من فقط چهارروز شوهرم را دوست داشتم. دو روز بعد از عقد او به خانه ما آمد، تولدم بود، بدون مقدمه گفت یک متکا بده دراز بکشم. بعد هم به مادرم گفت، غذا آماده نیست؟ رفتارش خیلی زننده بود، به مادرم گفتم چرا این طوری رفتار می کند، گفت جوان است هنوز بلد نیست. تحمل کن، درست می شود. درآمد شوهرم کم بود وخانواده اش ...
قسمت پنجم: زیبا
رسیدند و یکی شان گفت: وای بچه ها یک میمون اینجا نشسته و بعد به سمت من سنگ پرتاب کردند. یک نفر از راه رسید و گفت دختر جان فرار کن و برو. تازه آن وقت بود که فکر کردم دیگر نباید منتظر مادرم بمانم. زیبا در مدرسه نیز یار و یاوری نداشت. همیشه من بودم که سراغ دیگران می رفتم. هیچ دوست صمیمی ای نداشتم. خیلی وقت ها مورد تمسخر همکلاسی و معلمانم قرار می گرفتم. نمی دانم، شاید خسته می شدند از چهره من. با خنده ...
تلاش برای انقلاب و اصلاح
به ایران نیامده بودند و من دوازده سال بود که از ایران دور بودم. در هواپیما جنب وجوش خاصی بود. اما امام آرام بود. برای همین وقتی آقای محتشمی به قسمت بالای هواپیما، محل استراحت امام، آمد و یادداشتی به امام داد و گفت نقل است که به هنگام دلهره و اضطراب این دعا خوانده شود و پایین رفت. بعد از رفتن ایشان، امام آن یاداشت را بدون آنکه به آن نگاه کنند، تاکرده و زیر پتوی خود گذاشته و نشان دادند که چقدر ...
مادربزرگ های این روستا همسن دوشیزه های شهرند
های اول ازدواجش، می گوید: شب هایی که شوهرم می خواست بیاید خانه ما، غم می گرفتم و گریه می کردم، فکر می کردم اذیتم می کند. می پرسم: با این خاطرات بد چطور کنار آمدید؟ می گوید: اگر ترسی هم بوده، توی خودمان ریختیم و بروز ندادیم. بهورز روستا درباره بارداری های ناخواسته دختران در سنین کم می گوید: اولین حاملگی معمولا یکی دوسال بعد از ازدواج است. اگر هم ناخواسته باشد، بچه را نگه می دارند. دو، سه مورد ...
راز 10 ساله قتل در زورگیری مرد تبهکار
ششم اردیبهشت امسال فردی با مراجعه به کلانتری 157 مسعودیه اعلام داشت : فردی به نام آیت معروف به "آیت کرده" مرا به مدت سه روز در خانه ای حبس و طی این مدت ، با ضرب و شتم اقدام به گرفتن عابر بانک و برداشت مبلغ 700 هزار تومان از داخل حساب بانکی ام کرده است . پرونده مقدماتی با موضوع "آدم ربایی" تشکیل و به دستور دادیار شعبه دوازدهم دادسرای ناحیه 14 تهران ، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان ...
مهریه ام را به شوهر میلیاردرم بخشیدم
می کرد با صدایی بغض آلود به قاضی گفت: حدود 28 سال پیش پدرم که تاجر بازار بود ورشکسته شد. بعد هم برای پرداخت بدهی از دوستش کمک خواست که او نیز با دریافت چندین برگ چک و سفته در پرداخت بدهی به پدرم کمک کرد. اما یک ماه بعد از آن دوست پدرم همراه پسرش محمدرضا برای خواستگاری به خانه ما آمدند. آن موقع دختری 21 ساله بودم و محمدرضا نیز 12 سال از من بزرگتر بود. پدرم به دلیل بدهی چند میلیونی به ...
گپی با ماه چهره خلیلی، بازیگر سریال گذر از رنج ها
بازی در چهارمین سریال تاریخی با خودم گفتم دین خودم را به نقش های تاریخی ادا کردم، اما وقتی نقش کتایون را در فیلمنامه گذر از رنج ها خواندم، متوجه شدم که خیلی نقش خاص است و احساس کردم تاکنون تاریخ را از این منظر ندیده بودم. دوست داشتم نقش کتایون را طوری بازی کنم که بینندگان وسوسه شوند تا درباره زنان آن دوره تحقیق کنند، آنها را بیشتر بشناسند و درک کنند. گرایش های فمینیستی دارید؟ ...
آرزویم همکاری با فدراسیون خادم است
کسی که وقتی در تهران با یک تیم خارجی قهرمان جام جهانی شد، بیشتر نگاه ها را متوجه خود و همکار سابقش محمد بنا کرد. با این مربی که سال ها در کنار محمد بنا همکار بوده، رک و صریح درباره مسائل مختلف کشتی و صحبت هایی که پیرامون او و محمد بنا، رسول خادم، سامان طهماسبی کشتی گیر ایرانی تیم جمهوری آذربایجان مطرح می شود به گفت وگو نشستیم. این مربی ضمن احترام ویژه به محمد بنا تاکید دارد که زیر سایه او نیست ...
اعتراف به قتل دوست صمیمی بر سر مزار مادر +عکس
اینکه در سال 82 مبلغ 80 میلیون تومان از سعید قرض گرفتم و به علت عدم توانایی در بازپرداخت این مبلغ، او از من شکایت کرد و به مدت دو سال به زندان افتادم. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: پس از گذشت دو سال، سعید به صورت یوم الاد رضایت داد و من از زندان آزاد شدم، همچنان باهم دوست بودیم تا اینکه اخیرا سعید درخواست طلب خود را مطرح کرد. متهم در خصوص نحوه ی ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت: در ساعت 09:30 مورخه 16 ...
قتل هولناک مادر و خواهر
. مادرم می گفت باید ادامه تحصیل داده و خدمت سربازی ام را به پایان برسانم و بعد از آن کاری برای خود پیدا کنم. اما من بدون توجه به این حرف ها، مدام با مادرم درگیر می شدم. متهم درباره روز جنایت گفت: آن روز مثل همیشه با مادر و خواهرم درگیر شدم. مادرم خواست آرام شوم، اما من در اوج عصبانیت ابتدا ضربه ای به سر مادرم زدم که بد حال شد و زمین افتاد. خواهرم به شدت ترسیده بود و جیغ می زد. به سمت مادرم آمد تا او ...
میهمانی آشتی کنان، شام آخر شد!
مقتول دچار اختلافات شده بودم تا اینکه طی تماس تلفنی همسر مقتول، به یک میهمانی دعوت شدم تا به بهانه حضور در میهمانی، من و حامد با یکدیگر صحبت کرده و اختلافات قبلی خود را حل و فصل کنیم اما در زمان حضور در میهمانی بود که حامد نسبت به حضور من در میهمانی اعتراض کرد ؛ در همین زمان همسر مقتول مرا به خانه خودشان برده و از من خواست تا ساعتی را در یکی از اتاق های خانه بمانم تا او بتواند همسرش را آرام کند که ...
این مرد تبهکار را شناسایی کنید +عکس
قرار داد و با ماشین دور شد. به تصور اینکه انگشتر طلا در داخل کیسه لباس است ، به خانه رفتم اما زمانیکه قصد داشتم تا انگشتر را از داخل کیسه بردارم متوجه شدم که قسمت زیرین کیسه سوراخ است و آن جوان مجددا انگشتر را از داخل این سوراخ برداشته و سرقت کرده است.با توجه به وقوع سرقت های مشابه در مناطق غرب و جنوب غرب تهران ، کارآگاهان به این مناطق مراجعه و در تحقیقات خود از کسبه و اهالی محل متوجه شدند که یکی ...
تاج طلا برای سر قاچاقچی گشاد بود
. با کشف این اشیاء، متهم گفت: کارمند بازنشسته هستم و گاهی وقت ها کشاورزی می کنم. مدتی قبل زمانی که سرگرم جست وجو در زیرزمین خانه پدرم بودم چشمم به صندوقچه ای افتاد که زیر انبوهی از وسایل پنهان شده بود. آن را بیرون کشیدم و وقتی درش را باز کردم، چشمم به اشیای عتیقه داخل آن افتاد. نمی دانستم آن اشیا از کجا آمده بودند اما وسوسه شدم و آنها را برای خودم برداشتم. تا اینکه سال گذشته پدرم فوت کرد و ...
زندگی و مرگ شاعر زبان بسته ها در 7 پرده
حمام بود.روزهایی که پدرم می خواست مرا به حمام ببرد روز عزای من بود چون کیسه کش ها چنان کیسه می کشیدند که پوست آدم ور می آمد.برای همین تصویر ترسناکی از حمام در ذهنم مانده است.یک بار پسر خاله ها و خاله ام با شوهرش از تهران به خانه ما در قم آمده بودند و وقتی می خواستند برگردند توی ایستگاه راه آهن ، من گریه می کردم که می خواهم با آنها بروم.بعد برای اینکه مرا منصرف کنند، پدر و مادرم گفتند این قطار قرار ...
گفتگو با کوتاه قدترین دانشجوی ایران
دوری می کردم. اصلا دوست نداشتم توی چشم ها باشم. نسیبه هم مانند بیشتر خانم ها، دوست ندارد درباره سن و سالش حرف بزند. کوتاه قدترین دانشجوی ایران درباره اینکه از چه زمانی متوجه تفاوتش با دیگران شد، می گوید: کلاس سوم ابتدایی بودم که متوجه فرق خودم با بقیه همسن و سال هایم شدم. دوستانم قد کشیده بودند اما من نه. همه چیز و تمام وسایل خانه و کوچه و خیابان در نظرم بزرگ بودند. رشد نمی کردم. وقتی می ...
توضیحات اژه ای در خصوص پرونده ی 39متهم و جواد لاریجانی
رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی گفت: رسیدگی به پرونده بزرگ فساد بزرگ مالی از نیمه مرداد سال گذشته با دستگیری شماری از متهمان در اهواز آغاز و پس از گذشت نزدیک 47 روز از تشکیل پرونده به دلیل پیچیدگی و همچنین و ارتباط برخی افراد، بنا به قانون پرونده به تهران احاله شد. پس از انتقال متهمان به تهران و انجام تحقیقات اولیه در مجلس، ریاست قوه قضائیه به این نتیجه رسید که باید نظارتی از ناحیه خودش در این پرونده ...
حادثه خونین در جشن حنابندان + عکس
بیرون دویدم، دیدم دو پسر جوان از بچه های محل با هم در حال جر و بحث هستند. احساس کردم آن ها خیلی عصبانی اند و احتمال دارد حادثه ناگواری رخ دهد، به همین خاطر جلو رفته و آن ها را از هم جدا کردم. سعی داشتم با میانجیگری به این درگیری خاتمه دهم. دو پسر جوان را تا سر کوچه بردم. تصورم بر این بود که دیگر همه چیز تمام شده و هر یک از آن ها به خانه های خود می روند. علی- یکی از پسرخاله ها- چند متری از حسن فاصله ...
مسجد جامعی: می توان مکتب حِکمی تهران را مطرح کرد/ مختاری: تکرار واگویه های تاریخی ضروری نیست
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آیین رونمایی و نقد و بررسی کتاب تهرانی که بود به همت و تلاش معاونت برنامه ریزی سازمان زیبایی سازی شهر تهران امروز بعدازظهر (چهارشنبه 6 بهمن) در فرهنگستان هنر با حضور احمد مسجد جامعی، دکتر ناصر تکمیل همایون، علیرضا قاسم خان، اسکندر مختاری و دکتر محمدرضا بهزادی برگزار شد. دکتر کیهان محمدخانی، قائم مقام سازمان زیباسازی شهر تهران، نخستین مهمان این جلسه بود که گفت: انتشار سلسله کتاب هایی درباره شهر تهران بی سابقه است. تا پیش از سه ...
امیر جعفری: نه پدرم برج ساز است و نه مادرم بیزنس می کند!
امیر جعفری با اشاره به اینکه اگر سال 94 سریال تعبیر وارونه یک رویا روی آنتن برود، او پس از چهار سال به تلویزیون برمی گردد، علت این غیبت را ضعیف بودن فیلمنامه ها معرفی کرد. به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir)، امیر جعفری بازیگر سینما و تلویزیون امروز چهارشنبه ششم اسفند ماه در جمع خبرنگاران درباره بازی در سریال تعبیر وارونه یک رویا ساخته فریدون جیرانی توضیح داد: من کارهای جاسوسی را دوست ...
سرمایه داری که کارتن خواب شد!
. از طرف معامله خبر نداشتم تا اینکه روز قرارداد متوجه شدم آن زمین مال چند یتیم است. به خودم گفتم بی خیال. با رفیقم زمین را خریدیم و بعد با فروش آنجا سود کلانی به جیب زدیم. پس از این خرید و فروش، معاملات بزرگ تری انجام دادم. اما مسیرم خیلی فرق کرده بود. دیگر هیچ کس را نمی شناختم. مسیرم به کلی تغییر کرد. مادرم هرچه بهم می گفت: حسن! دست بردار از اینکارها. هیچ معلومه که چه کار می کنی؟ توجه نمی ...
رمز موفقیت مقام معظم رهبری
وجود آمد، خیلی راحت شدم و با آسودگی خاطر به خانه برگشتم بطوری که والدین از بشاش بودن من تعجب کردند. وقتی گفتم می خواهم به مشهد برگردم، باورشان نشد ولی من با آنها به مشهد مقدس رفتم و در آنجا ماندم و بعد از آن توفیقات زیادی نصیب من شد. اگه بنده در زندگی توفیقی داشتم ناشی از توکل به خدا واحترام به والدین است.) تکیه بر تقوا و دانش درطریق کافریست راهرو گرصد هنر دارد توکل بایدش پی نوشت: با اقتباس و ویراست از: زندگینامه رهبر معظم انقلاب شعر: مولانا منبع: ...
وقتی ویشکا آسایش از همسرش خواستگاری کرد!
دوران کودکی ام همیشه برای من جذاب است و حس خوشایندی را به دنبال دارد، راستش را بخواهید در دوران کودکی، حسابی فضول و کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در آورم. پدرم فنی کار بود و همه چیز را خودش تعمیر می کرد؛ ماشین، لوازم برقی و... من هم سعی می کردم ادای او را درآورم و مثلا ناگهان دل و روده رادیو را می ریختم بیرون، با این خیال که دارم درستش می کنم فکر می کنم این موضوع به این خاطر بود که میل به ...
گاهی به سبک زندگی شهید حمید باکری / از تحصیل در دانشگاه کلن تا شهادت بر اثر اصابت آر.پی.جی+ تصاویر
توانند در خانه پیدایش کنند. تمام وقتش را می گذاشت برای من و بچه ها. سعی می کرد همان وقت کم را هم با ما باشد و حتما یک کار مفید انجام بدهد. تمام این کارها را می کرد تا من آن لبخند رضایتم را از او دریغ نکنم. می آیی نماز شب بخوانیم؟ یک بار گفت: می آیی نماز شب بخوانیم؟ . گفتم: بله . او ایستاد به نماز و من هم پشت سرش نیت کردم. نماز طولانی شد، من خسته شدم، خوابم گرفت، گفتم: تو هم با ...
این دختر یک بمب روحیه است+عکس
منتظر بودند می داد.مادرم زمانی که ما را باردار بود زمین خورد. همین باعث شد که من گوشه شکم مادر بچسبم و نتوانم حرکت کنم و رشد خوبی نداشته باشم. حتی وقتی مادرم دکتر می رفت آنها فکر می کردند که فقط یک بچه در رحمش وجود دارد؛ غافل از آنکه ما دو قلو بودیم.اولین روز مدرسه را هیچ وقت فراموش نمی کنم. با آنکه با مادرمان رفته بودیم ولی من از نظر روحی خیلی اذیت شدم. چون مدرسه یک اجتماع کوچک بود و بقیه بچه ها ...