سایر منابع:
سایر خبرها
دلیرمردان عرب، و در شجاعت و دلیری مشهور بودند. امام علی (ع)، 10 سال پس از وفات حضرت فاطمه زهرا (س) با امّ البنین ازدواج کرد. این بانوی مکرمه، سرپرستی فرزندان حضرت زهرا (س) را بر عهده گرفت و آنان را حتی بیشتر از فرزندان خود دوست می داشت. امّ البنین اجازه نمی داد که او را فاطمه صدا کنند و می گفت: مرا فاطمه صدا نکنید، زیرا فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) با شنیدن این نام، به یاد غم ...
فهیمه شهری | شهرآرانیوز؛ سرک کشیدن در زندگی بزرگان را دوست دارم. هر اثری ورود به دنیای یک انسان بی نظیر است که قرار است مجسمه اش را بسازم. اینکه مدتی در حال و هوای آدمی جنگجو باشم و بعد از آن برای ژست یک فرد عارف تصویرسازی کنم برایم لذت بخش است. آن قدر لذت بخش که 17 سال است کار کرده ام، اما انگار مشغول تفریح بوده ام. این ها را محمدحسین مأموریان هنرمند 39 ساله محله دانشجو می گوید. مجسمه های بسیاری ...
... اکثر اعضای گروه این نمایش از دوستان قدیمی ام هستند که با هم در مشهد کار می کردیم. بعضی از آن ها در نمایش هایی که در مشهد کارگردانی کرده بودم بازی می کردند و بیش از 10 سال است که با آن ها رفاقت دارم. در این روز های شلوغ کاری و با توجه به حساسیتی که در انتخاب کار دارم، سریع و با اشتیاق بازی در این نمایش را قبول کردم؛ زیرا آرزوی من و دوستانم این بود که روزی در تهران اجرا داشته باشیم. شرایط طوری ...
تدوینی نباشد و تجارب و ایده ها جایی ذخیره نشده باشد، علاوه این که نسل موجود از این اندیشه ها بی بهره می مانند، آیندگان هم استفاده ای از گذشته نخواهند کرد. نویسندگی یک هنر است. بنی آدم، همه هنرهای شبیه به هم ندارند، اما هنرمند هستند. این هنرها انواع مختلف دارد. نویسندگی هم یک هنر است. این هنر یا از ابتدا در وجودش نهادینه شده، یا بعدها در اثر تربیت به وجود می آید. قضاوت قطعی ندارم، چون ...
اصلا اهل ورزش نبودم، اما بعد از ازدواج ورزش را با جانبازی شروع کردم و در ابتدا رشته بسکتبال با ویلچر را آغاز کردم و به صورت حرفه ای ادامه دادم، اما از یک زمانی بخاطر شرایطی نتوانستم این رشته را ادامه دهم؛ علاقه بیشتری به ورزش های انفرادی داشتم که شنا را آغاز کردم و من در زمان قبل از جانبازی به شدت زیادی از آب و شنا کردن می ترسیدم که بعد از جنگ و با وجود سختی فراوان شروع کردم و سال 74 اولین بار به ...
تعالی می کشاند و من چشم در چشم ساقی و حیران و بی پروای از ادامه تحصیل؛ هر چند آنچه از استاد آموخته ام بیش از آنچه دیگران آموخته اند بود که اساس آموخته هایم درسی نبود و در سینه ماند. سید محسن در وصف استادش قصیده ای سروده بود و قصد داشت آن را برای استادش بخواند. اما کلمه ای از زبان استاد مانع خواندن این قصیده شد. او دراین باره می نویسد: شبی از آن شب های سال های دهه شصت بود؛ در فرصتی که میان ...
منطقه قاسمیه در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه 2 خاطره را از همرزمان شهید بیضایی در کتاب تو شهید نمی شوی که توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را مرور می کنیم. من خجالت می کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم اسفند سال 1388 بود. مثل هر سال در تالار وزارت ...