...> سهله آغوش گشوده ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا ...
قریب سال هاست که پاسداری از طبیعت را وظیفه خود می داند. با لهجه شیرین بروجردی خودش را بادیگارد طبیعت می نامد و از گردشگرانی که زباله را بی خیال در طبیعت رها می کنند، غمگین است. او سال هاست با گروهی داوطلب از صبح تا شب دل به کوه و دشت می زنند تا زباله بازمانده از خوشگذرانی گردشگران را جمع آوری کنند: مردم اگر قرار است نکات محیط زیستی را رعایت نکنند بهتر است اصلاً سفر نروند. متأسفانه کسی به حرف ما ...
حوصله انسان از پرحوصلگی آنها سر می رود، آرام حرف می زنند و در راه رفتن معمولا عقب می مانند و زود خسته می شوند. ماست و دوغ و سردیجات، آنها را اذیت می کند. خوش خوابی، کندفهمی، افت حافظه، کمرنگی ادرار صبحگاهی و زبان نرم با پرزهای تحلیل رفته و گاهی پوشیده از بار سفید از علائم افراد این گروه است. در فصل زمستان بیماری های بلغمی شدت می یابد. رژیم غذایی مناسب برای مزاج های مختلف پیش از این ...
کنار هم قرار می گیرند. ژو کوان همان قاتل حرفه ای ناگهان به زمین می خورد و حافظه اش را از دست می دهد. چن شاومنگ بازیگر شکست خورده سینما از فرصت استفاده کرده مدارک هویتی، سوئیچ ماشین و کلید خانه او را برداشته و خودش را جای ژو کوان جا می زند بدون آن که از گذشته او خبر داشته باشد. ژو کوان هم توسط بیمارستان مرخص شده و به خانه محقر و استیجاری چن می رود. بعد از مدتی یک گروه خلافکار به سراغ چن می روند و ...
منزوی و تنها و پولدار و چن شاومنگ یک بازیگر سیاهی لشگر و نا امید از زندگی، به صورت تصادفی و در یک زمان کنار هم قرار می گیرند. ژو کوان همان قاتل حرفه ای ناگهان به زمین می خورد و حافظه اش را از دست می دهد. چن شاومنگ بازیگر شکست خورده سینما از فرصت استفاده کرده مدارک هویتی، سوئیچ ماشین و کلید خانه او را برداشته و خودش را جای ژو کوان جا می زند بدون آن که از گذشته او خبر داشته باشد. ژو کوان هم توسط ...
کشید چشم تو بینای همه ماسوا گوش تو گنجینه صوت خدا روی تو از آب بقا صاف تر وز دل عشاق تو شفاف تر هرکه هوای رخ احمد کند در تو تماشای محمد کند باد نقابت چو به بالا زند فاطمه لبخند به لیلا زند هرچه سخن گشت برازنده تر مانده به مدح تو سرافکنده تر حق سخن گشت به مدحت ادا از لب جان بخش شه کربلا گفت تویی ای پسر باوفا اشبه مردم به رسول خدا (ص)؟ جسم تو شد ای همه را نور عین جلوه شش گوشه قبر حسین جان تو و جان حسین بُد یکی قبر تو و قبر حسین شد یکی ...
کنونی اقتصاد دیگر خرید طلا هم معنایی ندارد چون توان خرید ندارند. شاید از دلایلی که این روزها مردم اشتیاق فراوانی برای حضور در بازار دارند، رنگ و لعابی است که خیابان ها و بازارها در آستانه نوروز به خود گرفته است، حضور پرشور دستفروشان، لباس هایی جدید و بهاری، مشتاق بودن به پهن شدن سفره هفت سین در لحظه تحویل سال، سنت دیرینه ای برای نو شدن که از گذشته باقی مانده است و در واقع احترام به این ...
خانه
