سایر منابع:
سایر خبرها
مغول در این شهر ایرانی شد
، فریدون شعاری پیش از ورود به موزه ایلخانی وارد حیاط می شوم و بر سر قبر اوحدی مراغه ای فاتحه می خوانم؛ شاعری که در سال 650 خورشیدی به دنیا آمد و در دوران پادشاهی ارغون خان وارد دربار شد. پدر اوحدی، اصفهانی بود و خود او هم مدتی در اصفهان زیست اما دوباره به زادگاهش بازگشت و همانجا در مراغه از دنیا رفت. شاعری بلندپایه با زبانی ظریف و پر از تخیل و احساس: دلم در دام عشق افتاد هیلا ...
خدایا دعای مادرم را کنسل کن
یک شب که برای ورزش رفته بودم پارک، در فضای تاریک یک گوشه صدای گفتگوی یک جوان با خدا به گوشم خورد. بیشتر دقت کردم و چیزهای عجیبی شنیدم. آن جوان روی چمنها نشسته و دستهایش را به آسمان بلند کرده و می گفت: خدایا... می دانم که تو از همه چیز خبر داری. پس اگر خوبی مرا می خواهی دعاهای مادرم در حق من را بی خیال شو و همه را کنسل بفرما!!! خیلی عجیب بود. با خودم گفتم شاید مادرش نفرینی در ...
بعد از شهادت پسرم اصرار کردم شوهرم به سوریه برود!
...! جون منم به جون تو وصله؛ مگه نمی دونی؟ بین ما دو تا یه محبت و وابستگی عجبی بود. گفت من از خدا برای شما صبر می خوام. تحملی بده که تحملِ نبودِ من رو داشته باشی و محکم و استوار باشی. کارهایی می گفتم و امر به معروف رو انجام بدید... واقعا هم همین طور شد و این صبر رو به ما داد. وقتی رفت، گفتم یا حضرت زینب یکی یک دونه م رو هدیه می کنم به خودت؛ هر طور که می خوای لیاقت رو بهش بده ولی تا ...
حساب میلیاردی خانواده آبیاری کجاست؟! + عکس
کنار عباسم چون داشت می رفت، لحظه آخر حلالیت گرفتم ازش و گفتم عباس! به من قول بده و از خدا بخواه که منم پیش تو باشم. می دونم مقامش بالاس؛ شهدا مقامشون فرق داره ولی گفتم پیشش باشم. از عباس چیزهایی دیده ن که می دونم درجه اش بالاست. خیلی ها از عباس حاجت گرفتند. خانمی 15 سال بوده بچه دار نمی شده. می ره خونه یک نفر از دوستاش؛ حرف می افته و حرف شهیدا میشه؛ می گه چرا نمیری سر خاک شهید عباس ...
اعتصاب آب برای رفتن به سوریه! + عکس
عملیاتی خاتم الانبیاء ورامین رفتند، ثبت نام کردند و برگشتند. آقا آبیاری، پدر شهید عباس **: کربلا چی شد؟ رفت؟ انگار از کربلا می خواسته بره به سوریه؟ مادر شهید: گذشت تا این که ماه محرم شد. عباس گفت بابا! من چشمم آب نمی خوره که ما رو ببرند. باباش گفت من کپی ها رو دست کاری کردم که به اسم عمو و برادرزاده بریم. گفت من چشمم آب نمی خوره؛ ما رو نمی برن. من میرم اربعین کربلا ...
روایتی از غیرت دهه هفتادی ها | عباس از کودکی به رفتن مسجد عادت کرد
. برای پارک کردن خودرو در خیابان پشتی مسجد، کمی معطل شدم. وقتی وارد مسجد شدم، عباس را دیدم. به من لبخندی زد و نفس نفس زنان گفت: امروز مدرسه دیر نشد. باهم خندیدیم. فهمیدم از خانه تا مسجد دویده است. پدر شهید مدافع حرم عباس دانشگر تصریح کرد: بعد از نماز چند دقیقه ای سر به سجده می گذاشت و دعا می کرد. بارها خواستم از او سؤال کنم که در این سجده ها با خدا چه درددلی می کند؛ اما باز می گفتم که بگذار ...
پولاد کیمیایی: خانم گوگوش اگر مادرم بود می گفت که با پسرش چه کردید!
تکه ای از تن مان را هم بِکَنیم و حقایق را بگوییم. چیزی جز حقیقت وجود ندارد. ما برای کسانی دست می زنیم و از آن ها خاطره داریم، می فهمم، من برای طرفداران سرسخت خانم گوگوش این ها را خواهم گفت ولی برای یک بار هم که شده، چشم تان را باز کنید و منی را که یک قربانی ام ببینید. من قربانی ام، هیچ چیز دست من نبود، اعمال پدر و مادرم و اتفاقاتی که بر من گذشت دست من نبود. فرزندی بودم که به دنیا آمده بودم و هیچ ...
ماجرای مصاحبه گوگوش درباره اعتیاد مسعود کیمیایی + واکنش پولاد کیمیایی و پدرش
حتی تکه ای از تن مان را هم بِکَنیم و حقایق را بگوییم. چیزی جز حقیقت وجود ندارد. ما برای کسانی دست می زنیم و از آن ها خاطره داریم، می فهمم، من برای طرفداران سرسخت خانم گوگوش این ها را خواهم گفت ولی برای یک بار هم که شده، چشم تان را باز کنید و منی را که یک قربانی ام ببینید. من قربانی ام، هیچ چیز دست من نبود، اعمال پدر و مادرم و اتفاقاتی که بر من گذشت دست من نبود. فرزندی بودم که به دنیا آمده بودم و ...
همه گرفتار چشم های رنگی عباس بودند! + عکس
بهت بده. من تو عالم خواب نفهمیدم که این حرف یعنی چی. بعد از اون هم باز خواب دیدم که خدا یه نعمت رو داده بهت جوونیه؛ دیگه اصلا به این چیزها فکر نمی کردم که عباس رو خدا می خواد به من بده. **: فکر می کردید یک روز مادر شهید بشید؟ مادر شهید: زمان جنگ که شهدا رو می آوردن، یک حس و حال عجیبی به من دست می داد؛ با این که سنم کم بود می گفتم چه حس قشنگیه شهید بودن و مادر شهید بودن. توی ...
مطهری: مادرم در انتخابات به رئیسی رأی داد
بیشتر هست، لغزشگاه های خطرناک تری هم هست، خیال نکنیم هر کسی امتیاز بیشتر دارد و پولدارتر است، موقعیت و منزل عالی تر داره... حساب و کتاب مشکل تر است، آدمی که سبکبال است، در برزخ عذابش کمتر است. ما یک طرف را می بینیم، دنیا فقط تا مرگ نیست، بعد از مرگ چه؟ ما ابدی هستیم، این نکته را به جوان ها بگویم اشتباه نکنید، رابطه خودتان را با خدا قطع نکنید، به خودتان ظلم نکنید و با خدا قهر نکنید، با ...