درآوردن روسری من چه کمکی به مهسا می کند!؟ دختر هنوز چپ چپ نگاهم می کند. چند قدمی بیشتر فاصله نداریم. نزدیک تر می روم و می گویم: من که روسری ام را برنمی دارم، ولی تو به خاطر مهسا مواظب باش، اوضاع خطرناک است . باز لهجه نداشته ام، پته ام را روی آب می ریزد. کاش کُردی بلد بودم. می پرسد: از کجا آمده ای؟ +تهران. -دمِ غیرتت گرم! از اینکه سریع، حضورم را مصادره به ...