تکان دهنده ترین خاطرات ایرانی ها از بی پولی منتشر شد
سایر منابع:
سایر خبرها
کاهش وزن عجیب “آقای بازیگر ایرانی” برای فیلم جدیدش/ عکس
کشیدم چه شبهایی تنها تو خیابون می دویدم شب عید ، شب چهارشنبه سوری ، شب های ماه رمضان و ...روزی 16 کیلومتر و تمرین با وزنه و کِشْ شروع ایستادگی برای رسیدن به هدف در من با خلق عطا آغاز شد. عطا دوستت دارم به گفته همکارانی که کارهای پس از تولید سم پاشی رو انجام دادند و افراد صاحب نظر که فیلم رو دیدند اذعان داشتند جزو فیلم های تاثیر گذار اجتماعی ...
صبحانه عید فطر با طعم آزادی/ نصیحت خواهرانه 2 زندانی آزاد شده؛ با جیب خالی چک ندهید
...، نتوانستم چک را پاس کنم، هم زمین را از دست دادم و هم افتادم پشت میله های زندان ، چرا همسرت چک نداد؟ شوهرم بیکار است و نشسته توی خانه، دسته چک هم ندارد، دو تا بچه دارم، می خواستم سقفی بالای سرمان باشد، اعتماد کردم و چک دادم، اما اشتباه کردم. دو سال توی زندان بودم، هیچ راهی برای پرداخت بدهی ام نداشتم، فکرش را هم نمی کردم بتوانم آزاد شوم، لحظه ای که متوجه کمک خیران برای آزادی ام شدم، حالی داشتم ...
اجیر کردن آدمکش برای قتل پدر | برادرها همدست شدند | خونسردی عجیب مادر آنها بعد از جنایت
.... من که از رفتار او تعجب کرده بودم با گوشی موبایلم از او فیلم گرفتم. در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت، برادر قربانی به مأموران گفت: برادرم با همسر و 2 پسرش رابطه خوبی نداشت. من به آنها مشکوک هستم. مأموران به بررسی تماس های تلفنی همسر و دو پسر قربانی پرداختند و دریافتند یکی از فرزندان مقتول به نام شهرام از چند روز قبل تا دقایقی بعد از جنایت با مردی به نام صمد بارها تماس تلفنی ...
روایت همسر سیروس قایقران از ماجرای تصادفی که منجر به فوت اسطوره فوتبال ایران شد
بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد. در اوایل سال 1377 وی که برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی رفته بود در بازگشت و درحالی که همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف کرد که منجر به فوت وی و فرزندش شد. افسانه اسدان همسر قایقران که در آن سفر همراه او بود روز تلخ حادثه را این گونه ...
بازی در بارسا فقط برای یک ایرانی ممکن است!
چون جو خیلی سنگین بود و نگاه آنها فقط به بازیکنان برزیلی و اسپانیایی بود و زیاد به دیگر بازیکنان توجهی نداشتند. روزهای خیلی سختی داشتم و سه، چهار ماه این شرایط بود. خودم این موضوع را حس کردم و به مرور زمان خیلی بهتر شد و اتفاقات خوبی افتاد. هنوز ارتباط قلبی با غیرت دارم و مدیون آنها شدم. معرفی من به فوتسال اروپا توسط باشگاه بزرگ غیرت اتفاق افتاد و نسبت به غیرت با تمام وجود صحبت می کنم. با مربیان ...
رهبرانقلاب چه نکته ای را به فرزاد جمشیدی گفت؟
، چیست؟ یک پیام برای شما می خوانم متعلق به مدیر مسئول یکی از خبرگزاری هاست که نوشته تو رو به حق این شام ولادت امام حسن مجتبی(ع) مرا حلال کن! آن زمان که این مطلب را درباره شما منتشر کردم از واقعیت ماجرا اطلاعی نداشتم. در میان این پیام از دو نفر نام برده که به من گفتند این مطلب را بزن و من هم زدم. من صاحب سه فرزندم و مرا حلال کنید. من بی نهایت از این پیام ها داشتم؛ همیشه گفته ام ...
قتل استاد جوان دانشگاه توسط معشوق همسرش / مونا: همسرم تکلیفم را معلوم نمی کرد
قاچاقچی انسان پیدا کردیم تا ما را از مرز رد کند. می خواستیم به ترکیه برویم و در آنجا فکر کنیم که مقصد اصلی ما کجا باشد. دیگر به این قسمت فکر نکرده بودیم فقط می خواستیم به هر نحوی شده ایران را ترک کنیم اما خب سرمان کلاه رفت. وی ادامه داد: یک نفر را پیدا کردیم و 300 میلیون تومان به او پول دادیم. قرار شد ما را از مرز رد کند اما یک روز آمد گفت مرز بسته است و روز بعد ناپدید شد. تا چند روز ...
افطاری دلچسب درجمع بچه هایی ازجنس تماشا
مدرسه آمده اند، بقیه درخانه هستند. گاه به گاه نیز صدای بلندی یکی از پسر ها که می پرسد مامان شام چی داریم و مادرپاسخ میدهد همونی تو دوست داری وبعد صدای خنده بلند پسر و برگشتش به جمع دوستان شنیده می شود. بعد از اجرای حرکات ژیمناستیک که البته باحضور مربی جوانی انجام می شود به بچه ها جایزه داده می شود وآن ها ذوق زده به نزدمادران می روند. شام که توزیع می شود پسر ها سرمیز ...
من فقط به خاطر یک بازیکن از پرسپولیس به استقلال رفتم
. البته در آن زمان خانواده ها تلویزیون نداشتند و من برای تماشای فوتبال به قهوه خانه می رفتم تا بتوانم بازیها را تماشا کنم. البته پدر و مادرم اصرار داشتند که فقط درس بخوانم و آن را مهمترین اصل زندگی می دانستند اما علاقه ام به فوتبال باعث شد تا بیشتر به این ورزش روی بیاورم و سالها هم به عنوان یک فوتبالیست، این ورزش را ادامه دهم. وی در پاسخ به این پرسش که چرا پرسپولیس را ترک و به استقلال آمدید ...
شهید برونسی، چطور از دست این زن فرار کرد؟
. آنچه می خوانید خاطره ای است از دوران جوانی این شهید عزیز در سال های قبل از پیروزی انقلاب و دوران ستمشاهی است که از زبان خودش روایت می کند: شهید عبدالحسین برونسی بعد از اتمام دوره آموزشی، هنوز کار تقسیم، شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد مابین بچه ها و به قیافه ها به دقت نگاه می کرد و دو سه نفر من جمله من را انتخاب کرد و به بیرون صف برد. من قد بلندی داشتم و به قول بچه ها ...
فتح الله زاده گفت عذرخواهی نکن، درستش می کنم/ اگر می خواستم به سود پرسپولیس اشتباه می کردم!
دام می نوشتند که گل آفساید نبوده است، آقای فتح االله زاده و دوستان شان در روزنامه استقلال جوان گفتند که عذرخواهی نکن و ما کار را درست می کنیم. چند روز بعد طوری فوتوشاپ کرده بودند که بنده خدا، محمد نوری 2 متر هم خط آفساید را رد کرده بود! - این که گفتند شما 16 میلیون و یک ال سی دی گرفتید، کار چه کسی بود؟ بعد از 3 یا 4 سال که بازی سپاهان و پرسپولیس و جریان کارت به کارت پیش آ ...
ماه عسلی از کیش تا علقمه / مادر جان! زمانی گریه کن که مردها غیرت را فراموش کنند و زن ها عفت را !
. وقتی از مترو پیاده شدم مرتضی زنگ زد. صداش می لرزید اما گفت می خواد به خاطر من ریشاشو بزنه. گفت بلیط کیش گرفته تا بریم ماه عسل. گفت دوستم داره و با چنگ و دندونم شده می خواد زندگیمونو حفظ کنه. حتی گفت اگه فکر می کنم چادر اذیتم می کنه نپوشمش اما من مشتاق زیارت مردهای واقعی بودم نه هم کیش شدن با اون نامردی که تو ایستگاه مترو و به اسم آزادی به ناموس مردم فحش می داد. یادمه با هق هق چادرمو رو سرم مرتب کردم و دویدم سمت خونه، در حالی که از پشت تلفن فقط یه جمله رو داد می زدم: نه آقا مرتضی، ریشاتو نزن تو رو خدا؛ فقط به من بگو راهیان نور دقیقا کجاست؟ ...
رمضان از نگاه مهمان های کوچک خدا/ 30 هزار روزه دار از نسلی که می گفتند دین دار نیستند!
گرفته به جز یک روز: امسال اولین باری بود که منم روزه گرفتم . ولی یک روزش رو حالم بد شد. از مدرسه که اومدم سر درد گرفتم و حسابی ضعف کردم. مامانم می گفت روزه ات رو بخور اما من دلم نمی خواست تا اینکه بهم گفت اگه بخورم بعدا می تونم قضایش رو بگیرم و خدا از من قبول می کنه. دوست داشتم کل سال ماه رمضان باشه! از ماه رمضان می گوید و از حسرتی که برای تمام شدنش دارد: خیلی ماه رمضان را دوست ...
جام های هفت سین
بار می خوام هفت سین بچینم. به پسرم قول دادم. - اولین بار؟ - آره آخه هیچ عیدی نبوده که ما خونه خودمون باشیم. همیشه سفر بودیم. زن ابرویی بالا می اندازد و به ساعتش نگاه می کند و بعد با عجله از فروشگاه بیرون می رود. زمان از دستم دررفته. چند ساعت دیگر سال تحویل می شود و من هنوز در خرید جام های بلورین مُردد هستم. فروشنده کلافه است. مشتری ها فروشگاه را شلوغ کرده اند. ...
بازی خطرناک 2 برادر با یک آدمکش / پدرشان را بی رحمانه کشتند! + عکس
شده است. او از من خواست تا همسرش را بکشم.من هم با همدستی دو پسر مقتول او را کشتم. قرار بود از فرزندان مقتول پول بگیرم تا مشکلات زندگی ام حل شود. وی در تشریح جزییات قتل گفت: کلید خانه و چاقو را از شهرام گرفته بودم .طبق نقشه به حیاط رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم تا اکبر وارد شود. او مقابل پله ها قصد داشت سوار آسانسور شود که به او حمله کردم و چند ضربه به کتف، قفسه سینه و دستش زدم .وقتی روی ...
بازار بیمارِ مانتو و لباس/ تولیدکنندگان: طراح نداریم! فقط از مدل پر فروش کپی می کنیم
آن ها هم مانند من مستاصل شده بودند. برای دقایقی هم کلام شدیم، شما هم دنبال مدل خاصی از مانتو هستید؟ مادر گفت: مدلی می خواهیم کمی به روز و جوان پسند باشد و کوتاه یا جلوباز نباشد و تا حالا چیزی پیدا نکردیم اغلب مدل های امسال کُتی و کوتاه است. و با خودش تکرار کرد یعنی یه جایی توی شهرکرد نیست که هم مانتوی پوشیده و جلو بسته و هم رنگ شاد و متناسب با سن و سال افراد داشته باشد. ...