سایر منابع:
سایر خبرها
آیدین آغداشلو: نسل من ول نمی کند، نمی رود
اینجا باشم و بمانم، اما درباره بی قبیله بودن بیشتر منظورم به یک دوره طولانی برمی گردد که در همه جریان های روشنفکری دهه 40 حاضر بودم؛ آن زمان راحت تر بود که آدم یک موضع سیاسی معینی داشته باشد تا آن موضع سیاسی قبیله او را تشکیل دهد و هر وقت احساس گم گشتگی کرد به قبیله اش برگردد و قوت بگیرد. من این قبیله را نداشتم. نه چپی بودم نه راستی و در حقیقت به هیچ ایدئولوژی ای تعلق نداشتم. به جز آن در تقسیم ...
پیام ویژه سردار سلیمانی برای مدافعان حرم خراسان شمالی پس از فتح نبل و الزهرا/ خراسان شمالی دوباره ...
، این رزمندگان با خود عطر و بوی حرم خانم حضرت زینب(س) را آورده اند و امروز شهر ما سراسر فاطمی(س) و زینبی(س) شده است، این خیل هزاران نفری جمعیت نیز حماسه ای آفرید که ماندگار شد”. بچه ها زیارت قبول بعد از سخنان کوتاه امام جمعه رضا حمیدی زاده، شیربچه 12 ساله شهید فیروز پشت تریبون می رود و دوباره با سخنان محکمش همه را شوکه می کند، او می گوید: “بچه ها شنیده ام رفته اید حرم حضرت زینب ...
گفتگو با همسر شهید سیدمجتی صالحی خوانساری/ اگر شک دارید، نخوانید!
.... ما آن موقع منزل حاج آقای صالحی مستاجر بودیم. آن روز هرچه منتظر شدم، خبری از آقا مجتبی نشد. حدود ساعت 2 بعد از ظهر بود که آقا مجتبی همراه چهار نفر از نیروهای ساواک آمدند منزل ما و شروع کردن به تفتیش منزل. همسرم یک کتابی داشتند که گذرنامه سفر عراقشان هم داخل آن بود. می گفت اگر آن کتاب را پیدا می کردند همان جا ایشان را می کشتند. آقا مجتبی مدام وجعلنا... می خواندند که مبادا کتاب را ...
دو کودک شهید بمباران!
... "یوسف مخلصی" متولد سال 1338 در خرم آباد و ساکن قم و از جانبازان دوران دفاع مقدس است که دو فرزند خردسالش هادی و مهدی در روز اعزام وی به جبهه- سی ام دی ماه سال 65- براثر بمباران هوایی به شهادت رسیدند. در این زمینه گفتگویی با این پدر قهرمان و صبور انجام داده ایم: از سابقه شغلی خود بفرمایید. چند سال هست که در قم هستید؟ در ابتدا به شغل جوشکاری اشتغال داشتم ولی بعداً به استخدام سپاه در ...
لی لی لی لی ... شوهر!
...! - خانوم اجازه؟ - بله - میشه ما بریم بیرون؟ - دستشویی می خوای بری؟ - نه، بچه پا می زنه، می خوام برم زایشگاه! - سلام پدر جان، من یه سوال داشتم، شما چطور رضایت دادید دختر شونزده سالتون شوهر کنه؟ - تو حمید معصومی هستی؟! - نه پدر جان، می گم چرا دخترتو آن قدر زود شوهر دادی؟ - ارسطویی؟! - پدر جان ...
شیعیان نیجریه حتی سلاح سرد هم ندارند/ اهل سنت نیجریه عکس های آقا را چاپ می کنند
که اگر به کشوری ورود کنیم، در هر شرایط با فیلم برمی گردیم حتی اگر به تجهیزات همراه هم خسارت وارد شده باشد. این موضوع بیشتر در مستند ساحل عاج جلوه کرد. زمانی که در نزدیکی سفارت رژیم اسرائیل داشتیم از یک منطقه در شهر ابیجان تصویربرداری می کردیم. گروه جوانان میهن پرست در آن شهر، ما را با فرانسوی ها اشتباه گرفتند. (همان طور که مثلا وقتی ما یک سیاه پوست می بینیم، نمی دانیم او اهل کدام کشور افریقایی ...
بنیاد در آینه مطبوعات
...> قرار بود فقط در اولین قسمت ملازمان حرم حضور داشته باشم اولین قسمت برنامه مربوط به شهید باغبانی بود. قرار بود ضبط کار در منزل باشد، اما در ادامه مجبور شدیم یک سفر به شمال هم برویم. من به خاطر تعهدی که داده بودم، قبول کردم این سفر را بروم. کار که تمام شد، گفتند ما خیلی راضی هستیم و می خواهیم با شما ادامه دهیم. من قبول نکردم؛ چون رشته ام چیز دیگری بود و هدفم در زندگی چیز دیگری است. قصد دارم جزو ...
لیست هاشمی یک نوع مهندسی آراء بود، نه تلاشی برای به دست آوردن رأی حقیقی همۀ سلایق جامعه
هایی را هم متقبل می شود که امیدوارم کمترین هزینه بر جامعه تحمیل شود. اما سوال شما، بله ابتدا بنده هم مثل خیلی از افراد به ذهنم رسید که با توجه به لیستی که در خبرگان مردم داده بودند که برخی افرادی که در آن لیست بودند، به هیچ وجه با سرلیستشان هم فکر نبودند، ولی اصرار داشتند به همۀ افراد لیست رأی داده شود. معلوم شد که می خواهند افراد شاخصی رأی نیاورند؛ حتی این را به زبان آوردند. این یک ...
پای صحبت شقایق فراهانی
به گزارش " بوشهرنیوز " پرکاری سال های اخیر خوشبختانه در یکی، دو سال اخیر پیشنهادات خوبی در سینما و تلویزیون به من شده و همین باعث شده پرکار باشم. در جشنواره هم کارهای خوبی را در بخش های مختلف داشتم که خوشحالم از اینکه این فیلم ها فرصت حضور در جشنواره را پیدا کردند. نکته ای که در این فیلم ها وجود داشت این بود که نقش های متفاوتی با یکدیگر بودند و همین موضوع برایم جذاب بود که در نقش های متفاوت دیده شوم. متفاوت و باورپذیر ...
عامل جنایت خیابان ایتالیا محاکمه می شود
پیش او بودم تا اینکه دقایقی قبل او مرا به خانه مان رساند تا وسیله ای را بردارم و با او به داخل خیابان بروم. وقتی وارد خانه شدم با جسد پدرم روبه رو شدم و بعد با جسد خواهرم که در اتاقش حلق آویز بود، مواجه شدم که ابتدا طناب را پاره کردم و جسد آرزو را پایین آوردم و بعد هم به پلیس خبر دادم. وی درباره زخم دستش گفت: روز قبل با خواهرم به خاطر موضوعی درگیر شدم. او با چاقویی به من حمله کرد. وقتی ...
با نشانه های بهاری ام اس چه کنیم؟
اعصاب ندارم. روان پزشک عزیزم بعد از دو سال، جمله ای بدیهی به من می گوید! می گوید: این جمله ات مهم است که می گویی می خواهم مریض باشم! ، کشفش را می خواهم در گینس ثبت کنم. گفته باشم، اصلا کسی حق ندارد هیچی بگوید تا همه حرف هایم را بخواند و بعد من سکوت می کنم و نوبت همه است برای حرف زدن. کسی باور نمی کند، اما خودم می دانم و الان اعتراف می کنم بیش از محیط و ژنتیک، خودم شرایط را به سمتی بردم ...
درکوره ی دفاع مقدس آب دیده شدیم
نمی کردند و همین برای من کافی بود. چند بچه بودید؟ 5 برادر و یک خواهر . قبل از فوت پدرم زندگی راحت و مرفهی داشتیم ولی بعد ارکان زندگی مان ترک برداشت. برادر 18 ساله ام مسئول زندگی ما شد و باوجودی که بچه بسیار باهوشی بود درس را رها کرد. پدرم کارمند شهرداری بود. در حقیقت از خود گذشتگی برادر بزرگم باعث شد تا ترک های زندگی مان ترمیم شود . برادرم همه ما را دکتر و مهندس و تحصیلکرده کرد و ...
ارشاد به پارازیت مجوز نداد، به سمت ساخت بارکد رفتم
اصلا مشکل اخلاقی ندارد. من نمی دانم منظور از مشکل اخلاقی چیست. در مورد فیلم بارکد کمی صحبت کنید؛ بعد از خط ویژه و عصر یخبندان که به آقازاده های تازه به دوران رسیده اشاره داشت، فیلم بارکد در چه بخشی از این مسیر قرار دارد؟ من در روند فیلمسازی ام قصد داشتم بعد از عصر یخبندان فیلم دیگری کار کنم به نام پارازیت . خیلی برنامه ریزی کرده بودم و پنج شش ماه برای نوشتن فیلمنامه اش وقت ...
نوجوان 13ساله دروودی مرتکب قتل شد
نداشته باشد. هم برای شان پدرم بودم و هم مادر . حسین بچه ی درس خوان و مودبی است، نمی دانم چرا این طور شد. او به همراه عمویش برای تعمیر تبلت به شهر آمده و با برادرزداه ام شایان هم سن و سال است و برای بازی کردن پیش او رفته است که متاسفانه این اتفاق ناگوار افتاده و شایان مرده است. نمی دانم چطور نگاه برادر و زن برادرم کنم؟ ! هشدارهای پیش گیرانه : آموزش مهارت های اجتماعی و ...
از روضه های مسجد ارک حاج منصور تا سنگر نبرد با داعش در حلب؛ خسته دنیا بود و به آرامش رسید
از حال رفتم. به خدا می گفتم که چرا انقدر من بی تاب هستم. یکی دو روز بعد از اربعین بود که چون امام جماعت مسجد به کربلا رفته بود، نماز را در خانه خواندم. نماز مغرب که تمام شد، یک لحظه احساس کردم تمام جانم از پاهایم خارج و زانوهایم شل شد. نتوانستم نماز عشاء را بخوانم. پیش خودم گفتم خدایا من چرا اینطور شده ام، حالم که خوب بود. نمی دانستم که پسرم شهید شده است. همان طور نشسته بودم تا جانی ...
عاشقانه های یک همسر از شهید مدافع حرم: عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش، حلما بود
را دوست دارد. من ناراحت شدم. گفتم: این همه می گویم دوست دارم نظرت را بدانم نمی گویی، حالا به برادرت می گویی که چه اسمی را دوست داری؟ گفتم: حالا که اینطور شد من این اسم را نمی گذارم. لج کرده بودم. موقع رفتن به سوریه خندید و به شوخی گفت: زهره من وصیت می کنم اسم بچه را حلما بگذاری. بعد از به دنیا آمدن حلما گفتم که خودش این اسم را انتخاب کرده بود. ---------------------------- گفت وگو از : نجمه السادات مولایی و زهرا ظهروند ----------------------------- انتهای پیام/ ...
شادی عجیب هانری کربن برای چاپ اصول کافی/ کتابی که در زندان تصحیح شد/چرا روحانیون به سمت نشر کتاب رفتند
عربی داشت. *تصحیح کتاب از درون زندان آیت الله ربانی شیرازی ، در سال های 1342 و 1343، به بحارالانوار مشغول بودند. من آن زمان خیلی جوان بودم. در آن دوران، فرم هایی را که شانزده صفحه ای بود، نمونه برداری می کردند؛ یعنی اول به صورت ستونی می نوشتند و از رویش نمونه برداری می کردند و بعد روی همان تصحیح می کردند و پاورقی را هم روی همان می نوشتند. بعد که تمام می شد، من پاورقی ها را ...
جزئیات خواندنی از گروه سون
خانه برای خودمان کار می ساختیم و اجرا می کردیم اما از جایی به بعد فکر کردیم که باید جدی تر به این مسئله بپردازیم. دل مان می خواست کارمان را کامل تر ارائه دهیم؛ برای همین شروع کردیم به آهنگسازی برای دیگران. امیر: همان طور که گفتم ساز تخصصی من گیتار است و به همین علت کارم را به شکل جدی با تدریس گیتار شروع کردم. موسیقی برای من و آرش دنیای جذابی بود. آرش: کارمان را در آهنگسازی ...
بازیگر زن کشورمان: خبر ازدواج من دروغ است! هنوز مجرد هستم
داشته اند و هیچ گاه او را تنها نگذاشته اند. **یکی از قدیمی ترین کارهایی که شما در آن ایفای نقش کردید فیلم کارآگاه علوی بود. جالب است که شما در آن زمان حدود 17 سال داشتید و از لحاظ سن و سال چندان مناسب همسری آقای احمد نجفی و مادری دو دختربچه نبودید. بله. من آن زمان هفده ساله بودم و اختلاف سنی زیادی با آقای نجفی داشتم، اما در هر صورت تجربه خوبی بود. **چه مدرسه هایی ...
مارک زاکربرگ آینده فیسبوک را در پیشرفت واقعیت مجازی و هوش مصنوعی می بیند [بخش دوم و پایانی]
بودم چرا که بیشتر ترم مشغول ساخت ابزارهای مختلف بودم و نمی دانستم در زمان امتحان چه باید بکنم. در نتیجه این بار تصمیم گرفتم ابزاری آموزشی توسعه دهم. ابزاری که قطعه های تاریخی را به شما نشان می داد و سپس اجازه می داد در موردشان مطلبی بنویسید. همان را به لیست ایمیل همکلاسی هایم ارسال کردم و همه شروع نمودند به استفاده از آن. به طور کلی تجربه ای عالی بود. فکر کنم همین وسیله ساده ...
معبد فدائیان پاکباز اسلام
اسلام در طول فعالیت این گروه در سال های 1327 تا 1334 است. او پس از آشنایی با فعالیت فداییان اسلام در مجالس آنها در مسجد لرزاده حضور فعالی داشت. در بخشی از خاطرات وی چنین آمده است: با شهید نواب صفوی دیدار و در جریان کارهایشان قرار داشتم و در برنامه هایشان که در مسجد امام (شاه سابق) برگزار می شد و در جلساتی که در مسجد لرزاده داشتند نیز شرکت می کردم و جزو گروه انتظامات ایشان بودم. (11) ...
قهرمان ورزش های رزمی شهید دفاع از حرم شد
...> چطور شد که فرصت زندگی با یک شهید نصیب تان شد؟ من و همسرم هر دو اهل همدانیم و متولد 1358. البته مجید متولد 28 خرداد ماه 1358 بود و رفیق برادرم. بعد از فوت مادرم وقتی چند باری به خانه ما آمد، بحث ازدواج من و ایشان پیش کشیده شد. مجید ابتدا موضوع را با برادرم مطرح کرده بود و برادرم هم با من صحبت کرد و بعد از کمی آشنایی و صحبت به ایشان جواب مثبت دادم، چون همه آنچه از همسر آینده ام انتظار داشتم ...
حلالمان کنید!
خواب فوت شده باشند. پس از این مأموران اورژانس هم از راه رسیدند و بعد از معاینه فوت آنها را تأیید کردند. پزشکی قانونی که در محل حادثه حاضر شده بود، در معاینات اولیه علت مرگ سه خواهر را خفگی با گاز دی اکسید کربن اعلام کرد. برادر سه خواهر در توضیحات بیشتر گفت: به جز این سه خواهر برادر دیگری دارم. من و برادرم ازدواج کرده ایم و در قسمت دیگری از شهر زندگی می کنیم. یک سال قبل مادرم فوت کرد و پدرم ...
روایت مدیرعامل اسبق استقلال از کاپیتان شهید سپاهان
با خود بچه های بسیج و تعدادی از بچه های کرد انجام داد . بازی دوم را با تیم بیژن انجام دادند . من توی آن بازی داور بودم . توی بازی هلال احمر چند دقیقه وقت اضافه گرفتم و بچه های هلال احمر میگفتند : آقا ، وقت تمومه .... وقت تمومه .... من توجهی نمی کردم تا نهایتاً بیژن گل زد به اینها . بعد از بازی بچه ها گفتند باید ایشان را محاکمه کنیم که چرا این قدر وقت اضافه گرفت . همة بازیکنان هلال احمر ...
پیوس: من روی زمین خوب بودم، دایی روی هوا
های هم نسل ما بودند. محمد پنجعلی، ناصر محمدخانی، جواد زرینچه، حسین عبدی و... پس حسابی دیدار تازه کردید؟ بله، از دیدن بچه های قدیمی خیلی خوشحال شدیم. علی آقا پروین و حسن آقای روشن هم مربیان ما بودند. درباره نظرسنجی برنامه90 چه نظری دارید؟ بالاخره باید به نظر مردم احترام بگذاریم اما اکثر این بچه ها قدیمی بودند و نسل جدید فوتبال آنها را به خاطر ندارد. آن ...
فرهنگ در رسانه
، در عالم خواب دیدم که پا هایم به شدت درد می کند و از درد پا آرام و قرار نداشتم و از خواب پریدم. بعد ها فهمیدم همان زمان که در خواب احساس درد می کردم جگر گوشه ام مجروح شده و از درد به خودش می پیچید. یک بسیجی همه جا فعال! روح الله را بیشتر بچه های بسیجی محله می شناسند. چرا که او سال هاست در مدارس و پایگاه های بسیج به نوجوانان و جوانان آموزش های دفاعی و نظامی می دهد. شاید به ...
داستان زوجی که برای عروسی شان قاری قرآن دعوت کردند
بگویم که پدر من بسیار نسبت به تربیتم حساس و همیشه نوع و زمان تشویق ها و راهنمایی هایش برایم شگفت انگیز بود درست به موقع و درست بجا آن زمان که نیاز داشتم سربزنگاه و این را از بینش والای ایشان می دانم و برای همیشه مدیونشان هستم. درست خاطرم است که سوم دبستان بودم آن هم سر صف صبحگاه و پشت میکروفون لرزش پاها و صدایم هنوز زیر لبم مزه می کند آنقدر استرس داشتم که سوره کوثر را از نیمه رها کردم حتی مجال ...
مجموعه دانش بنیان باید تغییرات اجتماع را درک کند
سنگین پول قرض کنیم و سال های بسیار سختی را گذراندیم. مجبور شدم آن باغ زردبند را که بعد از فوت پدرم به من ارث رسیده بود، برای پرداخت قرض هایم بفروشم. این بهایی بود که باید برای تحقق رویایمان پرداخت می کردیم. این طور که شما می گویید، تمام مدت با مشکلات مالی مواجه بوده اید! این اول ماجرا بود. سال 78، وزیر بهداشت وقت، دکتر فرهادی، به استان کهگیلویه و بویراحمد آمد و از مزرعه و ...
همسر شهید رضایی نژاد: مجری نیستم
می زنیم. تا یک سال بعد از شهادت داریوش من همسر شهید که پیدا می کردم با آن ها همکلام می شدم. 30 سال از شهادت همسرانشان گذشته بود و من دوست داشتم بدانم این 30 سال چطور گذشته است. الآن من تجربه 4 سال و نیم خود را به همسران شهدا منتقل می کنم. آنها هم این قضاوت را دارند؟ بله؛ البته من فکر می کنم این طور است. تقریباً هیچ همسر شهیدی نیست که من شماره اش را نگرفته باشم و آن هم شماره من ...
صحبت های آزاده نامداری و همسرش از ازدواج تا انتخاب اسم فرزند
، می توانست الان یک شغل راحت دولتی داشته باشد و به علائقش در حوزه بین الملل بپردازد. **مراسم عروسی تان چه شکلی بود؟ آزاده نامداری: از آنجا که سجاد خیلی سنتی است و من هم یک خانواده کاملا سنتی دارم ما تمام مراحل را به صورت کاملا سنتی طی کردیم؛ از خواستگاری، بله برون، عقد، عروسی و همه مراسم سنتی این چنینی را کاملا برگزار کردیم. **واکنش مردم در این مدت که ازدواج کرده ...