سایر منابع:
سایر خبرها
شک دارم که تا صد سال دیگر زبان فارسی ما بماند/ شعری که دلم می خواهد بگویم هنوز نگفته ام/ با انتقادی که ...
...> * همه چیز اقوام ایران گنج است، زبان شان، آداب و رسوم شان، داستان ها و فولکلورشان، موسیقی شان....این ها گنجینه بشری است. بحث این نیست که شما تعصب داشته باشید که فقط در ایران این جریان است. فرض کنید در یک جزیزه دور افتاده ای در اقیانوس آرام یک قبیله ای هست، اینها بخشی از گنجینه بشری هستند. * راستش را بخواهید من شک دارم که تا صد سال دیگر زبان فارسی ما بماند. همه زبان ها در حال از بین رفتن ...
نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت/از هیچ چیز واهمه نداشتیم
.... من آن وقت تقریباً 18 سال داشتم. نواب کارهای جالبی هم می کرد، مثلاً یک روز با هم از جائی رد می شدیم، دیدیم دیوار خانه ای افتاده و توی خانه پیداست. نواب پرسید: خانه این بنده خدا چه شده؟ گفتند: صاحب این خانه زنی است که شوهرش فوت شده. کتاب و عبا و عمامه را گذاشت، بیلی پیدا کرد و خاک ها را جمع کرد. ما هم رفتیم یک سید حمید قصابی بود، از او یک بیل گرفتیم و آمدیم گِل درست کنیم و دیوار را بکشیم ...
انتظامی ها: اجازه دهند قدری فضا باز شود
انتظامی ها را یکجا دید و با آنها به گفت وگو نشست. قصدم موشکافی در امور خصوصی شان نبود. بیشتر جنبه معرفی داشت. به ویژه برای آن دسته از علاقه مندانی که پیگیر آشنایی با خانواده این بزرگ سینما و تئاتر هستند. گفت وگو طولانی شد. شاید چهار یا پنج ساعت. اما آنچه می خوانید، بخش هایی است که بیشتر به کار معرفی این خانواده می آید. قرار گفت وگو را در خانه آقای بازیگر گذاشته ام. همسر او فلور در را به ...
نکونام: با رفتن کی روش مخالفم
خیلی خوبی بود. شروع سال با دو بازی خوب مقابل شیلی و سوئد شروع شد. در ادامه در شرایطی که همه می گفتند اوساسونا سقوط می کند، موفق شدیم آن را نگه داریم. در لیگ ایران هم تا زمانی که عضو سایپا بودم این تیم در جدول سوم بود. خدا را شکر الان در العربی هم شرایطی فوق العاده دارم. تنها ایراد کار این است که دیگر کنار تیم ملی نیستم. * در العربی خیلی زود جاافتادی و عملکرد خوبی داشتی، درباره شرایطتان ...
از 50 سال برگزاری مجلس اباعبدالله(ع) تا توجه ویژه به همسر و خانواده
...، حاضر نشد. تا اینکه انقلاب شد، روزی داماد حضرت امام(ره) آقای اشراقی بنده را دید و گفت؛ می خواهم خدمت آقا برسم، کاری با ایشان دارم. گفتم امشب بیایید ولی به شرط اینکه بعد از نماز مغرب زود تشریف بیاورید، چون آقا نماز مغرب و عشایش طول می کشد، شما ممکن است بیایید و آقا هم در منزل، مشغول عبادت می شود، دیگر نمی توانید دسترسی داشته باشید. قبول کرد و نماز خواندند و زودتر آمدند. من هم در چای گذاشته بودم ...
مهراوه شریفی نیا قبل از کیمیا، بعد از کیمیا (1)
از همان ابتدا می گفتم... ولی کسی گوش نکرد. آن زمان یعنی از اول سریال هم آقای عبدالله اسکندری بودند؟ - نه، در فاز یک و دو سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر گریم باشی. یک سال ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
را هم دوست دارم. کلا دختر خانه هستم. وقتی زیاد سر کار هستم دوست دارم برگردم خانه، گل هایم را درست کنم و آشپزی کنم. زندگی نرمال واقعی فارغ از این مثلث قدرت، ثروت و شهرت را خیلی دوست دارم و فکر می کنم چیزی است که نه می توانی از دستش بدهی و نه کسی می تواندآن را از تو بگیرد. دوران کودکی ام در زمان جنگ، پدر و مادرم نبودند و بیشتر درگیر مسائل سیاسی بودند، به همین دلیل قناعت و با کم خوشحال بودن را عمیق ...
مصدق همکارانش را در اندازه مشورت نمی دید!
بابویه قهوه خانه داشت به دکتر گفت که صندلی بیاورد، ولی او قبول نکرد. قرآنی را در آورد و همان پایین قبرها نشست و گفت: من مدیون خون این مردمی هستم که جانشان را فدا کردند و به این قرآن قسم می خورم که تا جان در بدن دارم از وطن دفاع کنم که رضایت این شهدا و خدا تأمین شود. بعد هم گریه کرد و حالش به هم خورد که زیر بغلش را گرفتیم و او را برگرداندیم. کریم آبادی و نصرت الدوله امینی همراه دکتر مصدق رفتند و ما ...
مارابرای مسابقه آفریده اند،نه دین داری حداقلی!
هست این است که رقبای خودت را ببری و همۀ مؤمنین، رقبای تو هستند و باید بهتر از همۀ آنها باشی! ببینید این موضوع چقدر جدّی است! حالا یک روایت از امام صادق(ع) بخوانم که در کتاب کافی شریف آمده است. واقعاً بنده اکثر اوقات این روایت را در یک جاهایی استفاده می کنم، به این دقّت نمی خوانم و وقتی می خواهم ترجمه کنم، یک کلماتی اضافه و کم می کنم که یک وقت ظرفیت های مخاطبین به هم نریزد. ولی اجازه بدهید ...
افشارزاده:به گذشته برگردم هر گز پایم را در فوتبال نمی گذارم
ورزشگاه امام رضا(ع) به استقلال بتوانیم در بحث پایه برنامه ریزی های خوبی داشته باشیم. * اولین اتفاق مهم استقلال در سال 94 رفتن امیر قلعه نویی و احضار پرویز مظلومی بود؛ درباره این مسئله توضیح بدهید! - من به آقای قلعه نویی خیلی علاقه دارم اما حضور ایشان در استقلال با آن کادر خیلی مشکل بود. هم ورزشکار و هم تیم دیگر پذیرای آن کادر نبود. خود آقای قلعه نویی هم راغب نبود در آن فضا ...
زندگی کردن در نقش دروغ است!
، ولی تو مرابه حال خودم وا مگذار و ببخش! یک پارداوکس است هم انجام می دهی و هم خدا را ناظر می دانی. یعنی خودت با خودت روراست هستی، همین! برای اینکه به اینجا برسی، کاردارد و الکی نیست. یعنی باید فنونی را بگذرانی. می گویند یک نفر در ژاپن نزد استاد کمانگیری می رود ومی خواهد که کمانگیری بیاموزد. استاد می گوید خب کمان را بردار و بزن! شاگرد هم می زند و استاد می گوید برو یکسال دیگر بیا. بعد از یکسال ...
می گفتیم بحث با کمپانی نفت جنوب یک وظیفه ملی است!
کنیم که زمینه های علاقه به مبارزات سیاسی چگونه در شما شکل گرفت؟ بنده در سال 1313 در خانواده ای روحانی به دنیا آمدم و لذا علایق مذهبی در من قوی بود. بچه که بودیم، پدرم در تابستان ها خانواده را به روستای و شنوه در نزدیکی قم می برد. آیت الله بروجردی هم گاهی تابستان ها به آنجا می آمدند. بنده در آنجا با روحانیون برجسته ای چون مرحوم آذری قمی، مرحوم محدث زاده فرزند مرحوم آشیخ عباس قمی، آقای قوامی ...
سر درد و دل مظلومی باز شد/این بازیکن را داشتند دربی را می بردیم!
باید یکصدا در خدمت تیم استقلال باشیم و خوشبختانه مدیریت ، کادرفنی و کادرپزشکی و بازیکنان برای یک هدف تلاش می کنیم.امسال حمایت های خوبی از باشگاه استقلال شده است و بنده از عملکرد تیممان در سال 94 راضی هستم.الان تیم استقلال صدرنشین لیگ برتر است و از طرفی دیگر فینالیست جام حذفی شده است. -مهم ترین نکته برنامه های امسالم جوانگرایی در استقلال بود.البته نزدیک به 50 درصد از برنامه هایم در ...
قلمی انقلابی در خدمت به مردم و نظام اسلامی(گزارش روز)
در طول این سال ها مسیر درست خدمت به نظام اسلامی بوده و قرار گرفتن در مسیر این خدمتگذاری توفیقی است که شامل حال بچه های کیهان و از جمله بنده حقیر کمترین شده است و امیدوارم در این مسیر همچنان بتوانیم نقشی تاثیرگذار و ارزشمند داشته باشیم. نظافتی به مجموعه سرویس گزارش روزنامه کیهان اشاره می کند و می گوید: به لطف الهی در سرویس گزارش روزنامه، دوستان همدل و همفکری حضور دارند و برای تهیه گزارش های ...
فرهنگ در رسانه
آتلیه های نقاشی می رفتند. من بعد از اینکه ترم اول نقاشی را گذراندم، دیدم دروس طراحی کم شده و من به طراحی احتیاج داشتم. بعد رفتم و با خانم تریان هم صحبت کردم که من می خواهم به رشته مجسمه سازی بیایم. پرسید مجسمه سازی را دوست دارم، گفتم دوست دارم، ولی اولویت اولم نیست، اما می خواهم بیایم تا هم حجم را درک کنم و هم اینکه طراحی ام را تقویت کنم. ولی باز از سال سوم نقاشی را ادامه دادم و در آن مدت هم خیلی کار ...
خروش کتابی در مورد استکبارستیزی و عدم قبول ظلم
.... شوهر زن اولی هم می خواهد با زن دیگری رابطه برقرار کند تا از تنهایی درآید... بنده که از شرم خانواده ام صدایم کمی گرفته بود٬ گفتم : بهتر نیست خودت را به زحمت نیا ندازی و عوض اینها فعل رابطه دارم را صرف کنی و بگو یی٬ رابطه دا رم٬ رابطه دار ی٬ رابطه دار د٬ ... و طرف داستان را نیمه تمام گذاشت. از آن شب به بعد٬ دیگر زبان در کام داشتن را شرط عقل ندا نستم٬ یا علی(ع) گفتم٬ کمر همت بستم و ذوالفقار علی ...
آقامهدی برایم معما بود...!
زیرزمین خانه آب گرفته بود. آقامهدی، بی-درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها رو به راه شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی! نمی دانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما را ببیند و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیرید؟ آقا مهدی لبخندی زد و گفت: راست می گویی مادر! ای کاش یاد می گرفت! یا: بد وضعی ...
غرضی: از کسانی که برایم جوک ساختند تشکر می کنم/قذافی به درد حکومت می خورد
کسی بر هم زد؟ ستاد. بعد گفتم حالا من یک سوال از تو می پرسم. چه کسی سجاده را از زیر پای امام حسن(ع) کشید؟ گفت نمی دانم. گفتم من می دانم، ستادش. حالا این ها را نخواستم آنجا بگویم اما به شما می گویم. چه کسی شهید بهشتی را کشت؟ 72نفر را مفتی دادیم دم تیغ. حالا شما بگو شهید. من هم می گویم شهید.اما مفت آنها را از دست دادیم. چیزی گیرمان نیامد. ما در فرهنگ مان چیزی هست که دوست داریم حاکم همواره مقاومت کند ...
ظریف مطرح کرد؛نگرانم به خاطر اختلاف نظرهای داخلی نتوانیم از فضای پس از برجام استفاده کنیم
روحانی رئیس کمیته آتش بس و عقب نشینی بودند. در آن دوره من هم به عنوان مشاور دکتر ولایتی در تمام مذاکره ها حضور داشتم و آقای دکتر روحانی هم در اکثر مذاکره ها بودند. آشنایی من با دکتر روحانی به آن سال ها بازمی گردد. بر اساس همین تجربه و آشنایی است که من چه در آن دوره و چه این دوره اعتقاد دارم که دیدگاه های ایشان به سیاست خارجی و تسلط ایشان به موضوعات امنیت ملی از جدی ترین دیدگاه های کشور ...
طاهرزاده: معبر تاریخی نسل ما برای عبور از مدرنیته، روح الله الموسوی الخمینی است
، سال ها فکر می کردیم که اگر خدا را ثابت کنیم، بچه ها متدین می شوند. در حالی که اگر می توانستیم افقی را به این نسل که تازه در دل انقلاب به دانشگاه آمده، نشان بدهیم که در دل این افق خودش را معنی کند، خودش متدین می شد. کاری که امام رضوان الله تعالی علیه با مردم کرد. مسئله ی انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی چیز بسیار عجیبی است. ما چون هنوز در تاریخ متافیزیک هستیم متوجه واقعه ای که اتفاق افتاده است ...
بیکارها از همه آدم های دنیا خسته ترند
پدری محترم و ثروتمند. دیگر آنوقت یکجا به کار و خانه و آینده ، بله گفته ای. همسایه می گوید : یک کم خودت را جمع و جور کن ، به پدر و مادرت هم بگو دستت را بگیرند ، که بروی آن ور. آنجا کار ریخته است پسر. برادر می گوید : صدبار نگفتم رشته ای بخوان که فردا دودستی توی سرِ خودت نکوبی. گوشت بدهکار نبود عزیز. استاد می گوید : بجنب تا دیر نشده برای PHD آماده شو. حالِ خراب بازار ...
فائزه هاشمی: زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
، ممکن بود فدراسیون باز شود؟ به نظرم بله، البته این یک حدس است. شما رئیس انتصابی بودید؟ نه. من رئیس انتخابی بودم. فدراسیون دارای مجمعی بود که از همه کشورهای اسلامی در آن عضو بودند و هر چهار سال یک بار اعضای هیات اجرایی که رئیس نیز جزء آن است را انتخاب می کردند. الان چه کار می کنید؟ در دانشگاه هستم و کارهای پراکنده هم دارم. کار ...
ناگفته های محمدجواد ظریف در انتهای سال
تا چه اندازه به خاطر دیدگاه های سیاسی و اختلاف نظرهای سیاسی ممکن است یک دعوا بالا بگرید. ضمن اینکه من کسی را متهم به سوءاستفاده سیاسی از برجام و مخالفت با آن نمی کنم اما بالاخره این اتفاق رخ داده و روزی که توافق حاصل شد هم این نگرانی را داشتم که به جای آنکه ما از برجام برای منافع ملی استفاده کنیم، به فکر این باشیم که ثابت کنیم من درست می گفتم. آقای ظریف سال93 با آقای ظریف سال 94 فرق کرده ...
به پرسپولیس نرفتم چون استقلالی ام
هم آمده بودند؟ - بله، یک بنده خدایی هم از اراک آمده بود. این همه راه و با وجود مشغله های فراوان شب عید به تهران آمده و مرا شرمنده کرده بود. امیدوارم بتوانم روزی محبت این عزیزان را جبران کنم. * سال 94 برای تو چطور بود؟ - من یکی خیلی سال هیجان انگیزی نداشتم. * برای استقلال چطور بود؟ - سالی پر از فراز و نشیب که خدا را شکر در نهایت با صدرنشینی ...
صفحه اول روزنامه های چهارشنبه 26 اسفندماه 94 + فال روزانه + فال حافظ
....مگر با خدا باشی. حاجات تو زمانی برآورده می شوند که نماز حاجات بخوانی. تو باید خوبی خودت را به همگان ثابت کنی. حس خودت را نشان بده اگر در عین نداری به مستمندان کمک کنی مردی. فال روز متولدین شهریور: امروز گفتن حقیقت به دیگران سخت تر شده است، برای اینکه به نظر می رسد که آنها نسبت به همیشه بیشتر غیر قابل پیش بینی شده اند. با وجود این در نظر داشته باشید که بخشی از این انرژی نا ...
بگذار یک دکتر دیگر شهید شود
دارم ادامه تحصیل بدهم. همین طور هم شد و در دانشگاه تهران قبول شد ولی بنا به دلایلی نرفت، رفت جبهه و سال بعد شرکت کرد، این بار در دانشگاه ارومیه پذیرفته شد، به او گفتم: تو معلمی ، دیگر درس خواندن برای چه است؟ در جوابم گفت: دوست ندارم در همین سطح بمانم، می خواهم به سطح بالاتری دست بیابم. یک بار برادر بزرگش به او گفت: جعفر! بابا جبهه هست، محمد هم جبهه هست، تو دیگر چرا می خواهی به ...
اگر برانکو پرسپولیسی نبود به تیمش می پیوستم!
تمایلی نداشت درباره برخی موضوعات استقلال و سوالات بی پاسخ این فصل درباره تیم آبی پوش و خودش صحبت شود، اما حرفهای تازه ای رادر گفت و گو با کاپ بر زبان آورد که در زیر می خوانید: *سال 94 حضور در دو استقلال متفاوت، یکی به سرمربیگری امیر قلعه نویی و دیگری به سرمربیگری پرویز مظلومی را تجربه کردی؛ چه تفاوت هایی میان دو تیم وجود داشت؟ شخصا اعتقاد دارم زمان های مختلف را نباید با هم قیاس کرد. ما در ...
خواص طلبکار(پاورقی)
...! خدایا من تو را بر علیه آن دو شاهد می گیرم و کسانی را که امروز در این جسله حضور دارند بر آن دو شاهد می گیرم. سپس فرمود: اما اعتراض شما به مسئله مشورت نکردن با شما، باید بگویم قسم به خدا من رغبتی به حکومت نداشته و دلبستگی ای به آن نداشتم، ولی شما خودتان مرا به حکومت دعوت کرده اید و به سوی حکومت کشانده اید، در حالی که من خوشم نمی آمد. وقتی کار به سوی من آمد در کتاب خدا و وظایفی که بر ...
گفتگوی خواندنی با همسر شهید محمد مسرور
...، به مسجد نرفت. میخواست مشغول به خواندن نماز شود که به او گفتم: بایست تا من پشت سرت نماز بخوانم. اولش قبول نمی کرد، اما با اصرار من قبول کرد. بعد از نماز محمد به من گفت: بنده ی خدا، نمازت قبول نیست... ، که من در جوابش گفتم: مطمئنم مقبول ترین نمازم، همین نماز است. و الان به این مسئله یقین پیدا کرده ام. شهید مسرور از فعالیت های فرهنگی اش مانند سایت شهود عشق و ... برای شما هم توضیح ...
فرهنگ در رسانه
نامدار سینما بازی کنی، در حالی که بار اصلی روی دوش تو بود. این تجربه چه حاصلی برایت داشت؟ خدا را شکر می کنم که توانستم در این دوسال از تک تک همبازی هایم یاد بگیرم و پا به پای آنها جلو برم. من در کیمیا شانس داشتم در کنار کسانی بازی کنم که بسیار دوستشان دارم. از خانواده کیمیا گرفته تا بقیه. مامان، آقای پورشیرازی و علی شادمان برای من مانند خانواده واقعی ام بودند و فکر می کنم به دلیل حسی که بین ...