سایر منابع:
سایر خبرها
ادامه پیشروی ارتش سوریه در استان حمص
های اطراف آن کشته شدند. یگان های ارتش، تجمع های تروریست های داعش در دو منطقه در غرب سد عقارب در فاصله 31 کیلومتری حماه را درهم کوبیدند که در این عملیات نیز سه خودرو حامل تیربار سنگین منهدم شد. منابع محلی در شهرک سرمدا در نزدیکی گذرگاه مرزی باب الهوی در مرزهای ترکیه در ریف شمالی ادلب اعلام کردند که یک خودرو بمب گذاری شده در میدان اصلی شهر منفجر و به کشته شدن هشت عضو گروه تروریستی موسوم به ...
وخامت اوضاع انسانی شیعیان فوعه و کفریا+عکس
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ،صدها تن از کودکان دو شهر شیعه نشین و محاصره شده فوعه و کفریا واقع در شمال استان ادلب سوریه با برپایی تظاهراتی خواستار شکستن حلقه محاصره گروه های تروریستی تکفیری علیه مردم بی دفاع این شهرها شدند. بنابر این گزارش، معترضان با در دست گرفتن پلاکاردهای حاوی مطالبی در محکومیت محاصره ظالمانه تروریستهای تکفیری از مجامع بین المللی خواستند تا برای ایجاد فشار به دولت ...
آزادی تدمر،مقدمه شکست داعش در سوریه و عراق
به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از العالم، الیاس فرحات کارشناس نظامی لبنانی گفت: گروه داعش بزرگترین گروهی است که به صورت خونباری، در منطقه الطبقه و هم اکنون در تدمر با ارتش سوریه درگیر شده است . وی افزود: بر اساس آمارهایی که مرکز موسوم به دیده بان حقوق بشر سوری متعلق به مخالفان سوری در لندن ارائه داده است، در درگیری های شهر تدمر 400 تن از نیروهای داعش و 180 تن از نیروهای ارتش کشته شدند ...
یک کشته و 9 زخمی در انفجار تروریستی بغداد
یک منبع آگاه پلیس عراق گفت: انفجار صبح امروز بمب در مرکز بغداد ٬ یک کشته و دستکم 9 زخمی بر جای گذاشت. به گزارش پایگاه خبری السومریة نیوز، این منبع افزود: تروریست ها صبح امروز سه شنبه ٬ یک بمب را در منطقه باب شرقی واقع در مرکز بغداد و در محل تجمع کارگران منفجر کردند که در اثر آن یک نفر کشته و9 تن دیگر زخمی شدند. وی این آمار را اولیه واحتمال افزایش آن را وارد دانست. این منبع ...
آغاز مرحله ما بعد تدمر در شرق سوریه/ قریتین، دیرالزور و رقه اهداف بعدی عملیات محور مقاومت/ تک و پاتک ...
عملیات بعدی نیروهای ارتش سوریه و گروه های هم پیمان آن پس از نبردهای شدید با تروریست های تکفیری داعش عصر روز گذشته بطور کامل بر کلیه بخش های شهر تاریخی و باستانی تدمر (پالمیرا) واقع در حاشیه شرقی استان حمص این کشور سیطره یافته و نیروهای داعش را از آن بیرون راندند. عملیات بازپس گیری شهر تدمر از 10 ماه پیش بصورت رسمی آغاز شده بود اما تلاش های نیروهای کم تعداد ارتش سوریه جهت پیشروی در محور ...
جهان تشیع در سالی که گذشت/ قسمت اول: بهار 1394
ریف ادلب را با 150 موشک و خمپاره گلوله باران کرد. عراق: شامگاه روز 2 اردیبهشت، وسام کنعان معاون نظامی ابوبکر بغدادی سرکرده داعش در شهر موصل به هلاکت رسید./ روز 3 اردیبهشت در انفجار خودروی بمب گذاری شده در نزدیک شهر سامراء، 8 زائر شیعه عراقی به شهادت رسیدند./ در روز 5 اردیبهشت، سرتیپ حسن عباس طوفان فرمانده لشگر یکم ارتش عراق در نبرد با داعش به شهادت رسید/ در روز 23 اردیبهشت 9 نفر از ...
مروری بر پرونده تهاجم نظامی عربستان به یمن + آمار تلفات
...> نگاهی به جمهوری یمن یمن کشوری عربی در جنوب غربی آسیا، در جنوب شبه جزیره عربستان و واقع در خاورمیانه است. پایتخت یمن شهر صنعا است، 536869 کیلومتر مربع وسعت و حدود 23013376 جمعیت دارد؛ سرحدّات یمن از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به تنگه باب المندب، از مغرب به دریای سرخ و از سمت شرق به سلطان نشین عمان و خلیج فارس محدود می شود. یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحل غربی در کرانه دریای سرخ و ساحل ...
مهمترین عناوین خبری ایرنا از شامگاه یکشنبه تا صبح دوشنبه
داعش آب منطقه کبیسه شهرستان هیت واقع در استان الانبار را به روی ساکنان این منطقه بسته است. تهران – نخست وزیر پیشین مالزی به همراه برخی مقام های احزاب سیاسی این کشور، روز یکشنبه در گردهمایی مخالفان دولت، از یک کمپین تبلیغاتی با هدف جمع آوری امضا برای برکناری نخست وزیر این کشور که به فساد گسترده مالی متهم است، خبر داد. لندن - دیانا آبوت وزیر توسعه بین الملل کابینه در سایه حزب کارگر در یادداشتی ضمن محکوم کردن جنایت های گسترده ریاض در یمن، فروش اسلحه از سوی دولت انگلیس به عربستان را اقدامی غیر اخلاقی و نامشروع توصیف کرد. شبس*1613 ...
چرا بروکسل؛ بعد از آن نوبت کجاست
حمله آمریکایی- غربی به افغانستان در ماه اکتبر 2001 در پی حملات یازدهم سپتامبر، شماری از سرکردگان خود را به یمن و پس از آن به سوریه اعزام کرد و گروه تروریستی جبهه النصره را تشکیل داد. اخبار رسیده از سوریه طی روز پنجشنبه، حاکی است که نیروهای ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه وارد شهر پالمیرا (تدمر) شدند که از نزدیک به یک سال پیش تحت اشغال داعش درآمده است، در حالی که نیروهای ارتش عراق تحت ...
مقصد بعدی داعش کجاست؟
آن به سوریه اعزام کرد و گروه تروریستی جبهه النصره را تشکیل داد. اخبار رسیده از سوریه طی روز پنجشنبه، حاکی است که نیروهای ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه وارد شهر پالمیرا (تدمر) شدند که از نزدیک به یک سال پیش تحت اشغال داعش درآمده است، در حالی که نیروهای ارتش عراق تحت حمایت نیروهای ویژه آمریکا و جنگنده های آن و نیز با پشتیبانی یگان هایی از نیروهای پیشمرگه کُرد به ورودی های شهر موصل ...
رهبر داعش از خلافت خودخوانده تا ستاره فوتبال بودن
زمان در اختیار گروهی سه نفره بود. بسیاری از تصمیمات این شورا به اطلاع اسامه بن لادن و سایر طرفداران (السعاه)در سراسر استان های عراق می رسید. یکی از این افراد مناف الراوی در سال 2010 به دست دولت عراق بازداشت شد، دستگیری مناف که مسئول انتقال پیام ها بین ابو عمر و رهبران داعش بود موجب لو رفتن ابو عمر و ابو ایوب در تکریت شد. در آوریل 2010 این دو با انفجار خود به جای دستگیری راه جدیدی را پیش روی بغدادی ...
اختلاف عربستان و امارات و فرصت های پیش روی انصارالله مقاومت
گروه بین الملل مشرق – با گذشت یک سال از آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن به منظور سرکوب و جلوگیری از قدرت یابی انصارالله و حامیان این جنبش در صنعا، معادلات و روابط میان امارات و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر تاثیرگذار در شبه جزیره عربستان بسیار پیچیده شده است. با آغاز حمله عربستان به یمن، می توان [...] گروه بین الملل مشرق – با گذشت یک سال از آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن به منظور سرکوب و جلوگیری از قدرت یابی انصارالله و حامیان این جنبش در صنعا، معادلات و روابط میان امارات و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر تاثیرگذار در شبه جزیره عربستان بسیار پیچیده شده است. با آغاز حمله عربستان به یمن، می توان امارات را به عنوان مهمترین کشوری دانست که به صورت جدی و در قالب نظامی، درکنار سعودی ها، به معادلات یمن ورود نمود. اختلافات میان امارات و عربستان از همان شبِ آغاز تهاجم به یمن نمایان شد. احمد پسر علی عبدالله صالح تا قبل از حمله عربستان به یمن، سفیر یمن در ابوظبی بوده و روابط بسیار خوبی میان حکومت پدرش و امارات برقرار کرده بود. علی عبدالله صالح از طریق پسرش در امارات یک شب قبل از حمله، از قصد عربستان اطلاع یافت و منزل خود را ترک کرد تا قربانی این حملات نشود. سعودی ها امارات را مسئول این کار می دانند و آن ها را متهم به خیانت می کنند. احمد پسر علی عبدالله صالح، سه روز پس از آغاز عملیات عربستان، از سوی عبدربه منصورهادی که در عدن حکومت تشکیل داده بود، از سِمتش به عنوان سفیر برکنار شد.[1] علی عبدالله صالح که قدرت خود را از دست رفته می دید، پس از تهاجم عربستان و امارات، در جبهه انصارالله علیه این دو کشور قرار گرفت. همچنین اخیراً عبدالله بن زاید، وزیر امور خارجه امارات، یکی از توئیت های حسن فرحان المالکی معارض مطرح عربستانی را در توئیتر بازنشر داد که این اقدام وی، باعث تعجب و بهت طرفداران سعودی در فضای مجازی شده است. متن این توئیت جامعه سعودی را مبلّغ فرهنگ مردگی و تحقیر انسان و ترس از حضور زنان می داند و اعتقاد دارد که باید در جامعه ی عربستان اصالت بر بیان واقعیت ها و عدم سانسور باشد.[2] در این نوشتار ما به دنبال بررسی اختلافات پیشین این دو کشور، تأثیر اختلافات امروزی این دو بازیگر بر معادلات یمن و چالش ها و فرصت های پیش روی انصارالله و محور مقاومت از اختلافات این دو هستیم. 1- اختلافات امارات و سعودی پیش از جنگ یمن 1-1- حدود مرزی امارت: منطقه بوریمی را می توان اصلی ترین اختلاف مرزی میان عربستان و امارت دانست، هرچند در مرز عمان و امارات قرار داشته و از خاک سرزمینی عربستان دور است. بوریمی منطقه ای پرآب و دارای مخازن قابل توجه نفت است که در 16 کیلومتری ابوظبی است. اختلاف بر سر حاکمیت بوریمی به سال 1952 پس از تشکیل امارت بر می گردد. مسئله بوریمی به ظاهر در سال 1974 در جده با توافقنامه ای میان امارات و عمان دو کشور مدعی این منطقه با نقش آفرینی عربستان حل شد. سعودی ها در آن برهه تلاش نمودند این منطقه در اختیار اماراتی ها قرار نگیرد و منابع نفتی امارات به رقیبی برای عربستان تبدیل نشود؛ اما این اختلاف در مورد مرز در بوریمی همواره وجود داشته است و در سال 2005 بار دیگر بسیار جدی شد. امارات نقشه ی این کشور را بر روی کارت شناسایی شهروندان به گونه ای ترسیم نمود که توافق سال 1974 را در حدِ مرزهای امارات و عربستان نقض نمود. در این نقشه خاک امارات به قطر متصل می شد و بوریمی در خاک امارات قرار داشت. از دیگر مناطق مورد اختلاف سعودی ها و اماراتی ها، منطقه ی سبرخه مطی است. این منطقه هم از جمله مناطقی است که در توافق جده در سال 1974 به عربستان رسید. اماراتی ها این منطقه را از آن خود می دانند و معتقدند قرارداد 1974 در حالی بسته شد که امارات در حال پیمودن مسیر استقلال خویش بود و سعودی ها شرط پذیرش استقلال امارات را منوط به پذیرش این قرارداد نموده بودند. لذا امارات در شرایطِ تحت فشار این قرارداد را پذیرفته است و امروزه به آن پایبند نخواهد بود و مناطقی چون بوریمی، سبرخه مطی و خور العدید را از آن خود می داند.[3] 2-1- اختلافات در حوزه ی انرژی و نفت: در سال 2006 سعودی ها با طرح احداث خط لوله ی دلفین برای انتقال گاز قطر به امارات مخالفت نمودند و مدعی بودند این خط از مناطق خاک عربستان سعودی در خور العدید می گذرد. این منطقه هم در سال 1974 طبق قرارداد جده، جزئی از خاک عربستان محسوب شد. پذیرش این مناطق به حاکمیت سعودی ها، امارتی ها را نگران این موضوع می نماید که منابع نفتی زرکوه در محدوده 20 مایلی آب های سرزمینی سعودی ها قرار خواهد گرفت. هم چنین منطقه ی سبرخه مطی در امتداد خط ساحلی به طول 25 کیلومتر به سواحل خلیج فارس در حدفاصل مرزهای ابوظبی و قطر قرارگرفته و حدود 80 درصد ذخایر نفتی منطقه ی خیز الشیبه را به خود اختصاص داده است. این منطقه همواره مورد اختلاف سعودی ها و امارتی ها بوده است که جنگی برای کسب میدان های نفتی است.[4] اختلافات مرزی امارات و سعودی ها نشأت گرفته از رقابت نفتی و انرژی های زیرزمینی است که امارات در سال 1974 با پذیرش قطعنامه ای معروف به جده، بسیاری از منابع و سرزمین های با ارزش مورد ادعای خویش را از دست داد. 2- رقابت امارات و عربستان پس از آغاز تهاجم به یمن 1-2- عبدربه منصورهادی و خالد بحاح: پس از آنکه طبق طرح شورای همکاری خلیج فارس، علی عبدالله صالح از قدرت کناره گیری نمود، عبدربه منصورهادی که از سال 1994 معاون رئیس جمهور یمن بود به قدرت رسید. عبدربه منصورهادی چهره ای بسیار نزدیک به عربستان سعودی و برخی جریان های اخوان المسلمین یمن و حزب الاصلاح است. عبدربه منصورهادی، خالد بحاح را- که از شخصیت های جنوبی و نزدیک به امارات بود- به عنوان نخست وزیر خود انتخاب و مأمور تشکیل کابینه نمود. پس از موج دوم انقلاب یمن و رسیدن انصارالله به صنعا، این دو چهره هر دو ضمن استعفا، به عدن گریختند. اما با آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن، عبدربه منصورهادی و خالد بحاح ضمن قانونی دانستن قدرت خویش، در عدن کابینه تشکیل دادند و با کمک ائتلاف سعودی ها و اماراتی ها، تا کنون در حال جنگ با انصارالله و ارتش یمن هستند. انصارالله باید به دنبال این باشد که در فرصتی مناسب و با کمترین ضرر، این ائتلاف ناخواسته را میان آن ها و دیکتاتور سابق یمن پایان دهد. به نظر می رسد یک راه حل سیاسی مناسب در قبال سعودی ها، راه حلی باشد مبنی بر کنار گذاشتن علی عبدالله صالح و همراه نمودن جنوبی ها و حراکی هایی که پس از قرار گرفتن علی عبدالله صالح در کنار انصارالله، از انصارالله فاصله گرفتند. اما با گذشت زمان، اختلاف میان خالد بحاح و عبدربه منصورهادی افزایش یافت، به طوری که عبدربه منصورهادیطی حکمی در آذرماه، در کابینه ای که خالد بحاح به عنوان نخست وزیر ریاستش را بر عهده دارد، اصلاحاتی انجام داد و 5 کرسی را تغییر داد. خالد بحاح در واکنش به این کار، در بیانیه ای به طور رسمی اعلام کرد که تغییرات اعمال شده در کابینه توسط عبدربه منصورهادی را ردّ می کند و آن را نامشروع و غیرقانونی نامید. هم چنین روزنامه ی سعودی الحیات خبر استعفای خالد بحاح را در اعتراض به اقدام عبدربه منصورهادی، رئیس جمهور مستعفی، منتشر کرد (وی بدون مشاوره با خالد بحاح در کابینه تغییراتی داده بود). این اختلاف را در شرایط فعلی، می توان کاملاً به سود انصارالله ذکر کرد.[5] هرچند این استعفا هیچ گاه رخ نداد، اما اختلاف خالد بحاح و عبدربه منصورهادی همچنان پا برجاست. بارها در رسانه های اماراتی و سعودی، این اختلافات حول شخصیت های عبدربه منصورهادی و خالد بحاح فاش شده است. حمله گروه های نزدیک به عربستان به محل اقامت خالد بحاح را می توان نمونه ی بارز این اختلافات دانست. در بیانیه ی الاصلاح (حزب نزدیک به اخوان المسلمین) که ساعاتی پس از انتشار از سایت رسمی این حزب حذف شد، آمده بود: امروزه پی برده ایم که برخی طرف های داخل ائتلاف در راستای شکست عربستان کار می کنند و سعی دارند تا مملکت سعودی را در مسائل حاشیه ای فرو ببرند و از پرداختن به هدف اصلی بازدارند. پس از صدور این بیانیه که مملو از طعنه های شدید به امارات بود، پایگاه خبری امارات 24 در گزارشی حزب الاصلاح را به دروغ گویی متهم کرد.[6] 2-2- سناریوی مطلوب از منظر امارات و سعودی برای یمن: سناریوی مطلوب برای سعودی ها در یمن را می توان در طرح شش فدرالی شورای همکاری خلیج فارس که از سوی سعودی ها ارائه شد، مشاهده نمود. فدرالی شدن یمن، برونداد اصلی کنفرانس گفتگوی ملی یمن در اوایل سال 2014 میلادی نیز بود که تقسیم این کشور به شش منطقه ی فدرالی را پیشنهاد کرده بود. این شش منطقه ی فدرالی عبارت بودند از: 1٫ اقلیم حضرموت به مرکزیت المکلا؛ 2٫ اقلیم سبا به مرکزیت سبا؛ 3٫ اقلیم عدن به مرکزیت عدن؛ 4٫ اقلیم الجند به مرکزیت تعز؛ 5٫ اقلیم ازال به مرکزیت صنعاء؛ 6٫ اقلیم تهامه به مرکزیت حدیده. در واقع، از شش اقلیم یمن، دو اقلیم حضرموت و عدن در جنوب و چهار اقلیم سبا، الجند، ازال و تهامه در شمال هستند.[7] طرح تقسیم یمن به شش منطقه ی فدرالی، طرحی است که با حمایت دولت عبدربه منصورهادی در سال 2014 در کنفرانس گفتگوی ملی یمن مورد تصویب قرار گرفت. پس از اینکه کنفرانس گفتگوی ملی یمن طرح تقسیم این کشور به شش اقلیم را به عبدربه منصورهادی تقدیم کرد، عبدربه منصورهادی در توصیف این طرح عنوان کرد: چنین سیستمی می تواند باعث پایان دادن به انحصار ثروت و توزیع عادلانه ی منابع کشور شود.... سیستم فدرال، یمن را از کشوری فقیر به کشوری ثروتمند تبدیل خواهد کرد.... سیستم فدرال، درمان بحران انحصار قدرت و ثروت و نیز راه حل مشکلات اقتصادی این روز های یمن است. [8] اما امارت و خالد بحاح به دنبال تجزیه ی یمن به دو قسمت یمن شمالی و جنوبی همانند سال های دهه ی 80 میلادی پیش از وحدت دو یمن هستند؛ زیرا اماراتی ها معتقدند با تشکیل یمن جنوبی به دلیل وجود گروه های حراک جنوبی و نفوذ آنان در جنوب یمن، می توانند منافع خود را کسب نمایند. این درحالی است که تجزیه یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی، به هیچ وجه سناریوی مطلوبی برای سعودی ها نیست. در صورت تجزیه ی دوگانه ی یمن، دشمنان فعلی عربستان سعودی و انصارالله، در شمال به قدرت خواهند رسید و سعودی ها همچنان تهدید را پیش روی خود خواهند دید. شبکه های اماراتی در مورد پرونده ی یمن معتقدند که طرح تجزیه جنوب در اولویت های منافع یمن قرار دارد. این شبکه ها در همین راستا مهمانان زیادی را از اعضای جنبش حراک جنوبی و حامیان پروژه ی تجزیه یمن به برنامه های خود دعوت می کنند. از جمله ی این افراد، عبدالرحمن الجفری، هیثم قاسم طاهر، قاسم عبدالرب، لطفی شطاره، جمیل مهدی، هادی المفقعی، علی أحمد حسن، فیصل الصمه، سالم جبران، دکتر أیمن الصوفی و علی منصور هستند که تحولات و حضور نظامی امارات در یمن هم نشان دهنده ی هدف اماراتی ها مبنی بر تجزیه ی دوگانه است. حضور پررنگ نیروهای آنان در عدن، المهره، حضرموت و شبه نسبت به استان های شمالی چون مأرب و تعز، نشان دهنده ی این سناریو است.[9] یکی از دلایل توجه امارات به یمن جنوبی، پروژه ی مشهور مدینه النور است. این پروژه در سال 2006 با حضور بیش از 150 شرکت بزرگ جهانی به تصویب رسید. هدف این طرح تبدیل نمودن عدن و منطقه الحره در این استان به یک گلوگاه اقتصادی میان افریقا و شبه جزیره عربستان است. این طرح با هزینه ی تقریبیِ 140 میلیارد دلار، چندین برابر دبی طراحی شده است. لذا امارات از زمان تصویب این طرح به عنوان رقیب دبی، برای جلوگیری از شکوفایی و اجرای این پروژه تلاش نمود.[10] این پروژه به حدی برای سعودی ها حائز اهمیت است که انور عشقی سرلشکر بازنشسته ی سعودی ها، تابستان سال گذشته در نشست شورای روابط خارجی آمریکا با حضور دوری گلد مدیر سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی، دو پروژه ی مهم مدینه النور و میدان نفتی واعد در استان جوف یمن را به عنوان دو پروژه ی مهم در آینده ی غرب آسیا معرفی می نماید که برای سعودی ها نیز حائز اهمیت است. همچنین برخی تحلیلگران معتقدند هدف از طرح شش فدرالی یمن، کنترل عربستان بر مناطق نفت خیز است. عربستان به دنبال حضرموت، مأرب و جوف است تا به این ترتیب تسلط خود بر میدان های نفتی را تضمین کرده و پروژه هایی را که این روزها زیاد از آن سخن می گوید، به ویژه پروژه گذرگاه های نفتی در حضرموت تا بحر العرب را به اجرا درآورد به گونه ای که ریاض را از تنگه ی هرمز بی نیاز کند.[11] 3- فرصت های پیش رویِ محور مقاومت از اختلاف امارات و سعودی 1-3- پذیرش خالد بحاح در طرح مسقط: تاکنون انصارالله با هوشمندی سعی کرده است از اختلاف میان خالد بحاح و عبدربه منصورهادی بهره برداری نماید. این اختلاف به دلیل حمایت امارات از اخوان المسلمین یمن و مخالفت عربستان با اخوانی ها در کنار رقابت پیشینه ی این دو کشور- که پیش تر اشاره شد- ایجاد شده است. انصارالله در اقدامی راهبردی در طرح مسقط- که در مهرماه نگاشته شد- خالد بحاح را به عنوان نخست وزیر دولت انتقالی پذیرفت. این اقدام در سایه ی اختلاف امارات و عربستان در شیوه ی عملکرد ائتلاف عربی، فاصله ی میان عبدربه منصورهادی و خالد بحاح را تشدید کرد. طرح هفت بندیِ مسقط، نتیجه ی مذاکرات ولد الشیخ، فرستاده ی ویژه ی سازمان ملل، انصارالله و علی عبدالله صالح در دو نوبت حضور در مسقط بوده است و نمایندگان هادی در این مذاکرات حضور نداشتند. تنها در نوبت اول مذاکرات مسقط، نمایندگان استخبارات سعودی با رتبه ی پایین حضور داشتند. طرح مسقط بااینکه ابتدا قطعنامه ی 2216 را می پذیرد، اما در ادامه هفت بندی را یادآور می شود که به نوعی نقض قطعنامه ی 2216 است.[12] این هفت بند به خوبی نشان می دهد که علی رغم چند ماه بمباران زیرساخت های یمن و حملات نیروهای دیگر کشورهای عربی یا استیجاری از کلمبیا، سودان و... ورق قدرت به سود انصارالله برگشته است. توافق مسقط نه تنها انصارالله را به رسمیت شناخته است، بلکه حضور او را در شمال یمن مشروعیت می بخشد و از انصارالله می خواهد که با واگذاری جنوب به جنبش و گروه های دیگر از جمله جنبش حراک- که به طورکلی با آل سعود اختلافاتی دارد- مقدمه راه حل سیاسی را هموار کند. طرح مسقط هم چنین تأکید می کند که همه ی بازیگران دولتِ انتقالی در سایه، خالد بحاح را به عنوان نخست وزیر بپذیرند و سپس ظرف 60 روز دولت ملی تشکیل شود. خالد بحاح هرچند در ائتلاف با انصارالله نیست، اما گزینه ای بهتر برای شروع دوران گفتگوی یمنی- یمنی نسبت به عبدربه منصورهادی است. هم چنین با اشاره به رفع محاصره ی زمینی، هوایی و دریایی یمن، تلویحاً از عربستان درخواست عقب نشینی و پایان جنگ می کند.[13]سعودی ها همواره با طرح مسقط مخالفت نموده اند و خواستار اجرای طرح شورای همکاری خلیج فارس و شش فدرالی شدن یمن بوده اند. یکی از دلایل توجه امارات به یمن جنوبی، پروژه مشهور مدینه النور است. این پروژه در سال 2006 با حضور بیش از 150 شرکت بزرگ جهانی به تصویب رسید. هدف از این طرح، تبدیل نمودن عدن و منطقه الحره در این استان به یک گلوگاه اقتصادی میان افریقا و شبه جزیره عربستان است. 2-3- ترس سعودی ها از استقلال یا تشکیل فدرال جنوبی: همان گونه که گفته شد، یکی از اختلافات میان سعودی ها و امارات، سناریوی مطلوب این دو برای یمن است. اماراتی ها به دنبال نزدیک شدن به جنوبی ها و ایجاد ناآرامی و مقدمه سازی برای تشکیل یمن جنوبی هستند. برخی تحلیلگران معتقدند عربستان به منظور منصرف نمودن جنوبی ها و امارات از استقلال یمن، القاعده را وارد معادلات جنوبی نموده است تا ضمن ناامنی و ایجاد هزینه برای جنوبی ها، گروه های حامی استقلال بالاجبار از میان انصارالله و علی عبدالله صالح، عربستان را انتخاب نمایند؛ اما در واقعیت معادلات متفاوت تری رخ داد. منابع نظامی و محلی یمن اعلام کردند که امارات قصد دارد دو تیپ نظامی از افراد سلفی در شهر عدن تشکیل دهد. به گزارش خبرگزاری یمن ، یک مسئول در وزارت دفاع یمن که خواست نامش فاش نشود، گفت: امارات به تازگی تصمیم گرفته در منطقه المشاریع در دار سعد ، دو تیپ برای گروه های سلفی تشکیل دهد و شخصی به نام مهران القباطی برای فرماندهی یکی از این دو گروه تعیین شده است. امارات برای این دو تیپ، نام های تیپ زاید و تیپ خلیفه انتخاب کرده است. [14] این رفتار امارات موجب افزایش ناآرامی ها و تقویت سناریوی استقلال یا تشکیل فدرال جنوبی خواهد شد. این اتفاقات فرصتی جدید برای انصارالله و محور مقاومت ایجاد خواهد نمود؛ زیرا انصارالله و محور مقاومت در این شرایط می توانند با سوق دادن معادلات به عرصه ی سیاسی و دیپلماتیک، در مذاکرات، سعودی ها را مجبور به پذیرش آتش بس و آغاز گفتگوهای سیاسی نمایند. طی چند روز اخیر با نزدیک شدن به سالگرد آغاز حمله ی سعودی ها، اخباری مبنی بر مذاکرات میان انصارالله و سعودی ها به گوش می رسد. با به رسمیت شناختن انصارالله از سوی عربستان و سکوت امارات در قبال این مذاکرات، به نظر می رسد انصارالله به دنبال بهره برداری از فرصت ناآرامی های جنوب و معامله با سعودی هاست. عبدالباری عطوان تحلیل گر مطرح جهان عرب و سردبیر روزنامه ی رأی الیوم در تحلیلی در خصوص تن دادن عربستان به مذاکره با انصارالله، شش دلیل را نام می برد. یکی از دلایلی که او نام می برد، ناآرامی های جنوب و فعالیت گروه های سلفی است؛ زیرا نیروهای عبدربه منصورهادی بنا به گفته ی فرمانده ی پلیس استان عدن بیش از چند هفته دیگر نمی توانند این استان را نگه دارند و ترورها و عملیات انتحاری هر روز اتفاق می افتد. از سوی دیگر آمریکا از به قدرت رسیدن نیروهای القاعده و داعش در نزدیکی باب المندب که می تواند خطوط کشتیرانی تجاری و نظامی را تهدید کند، هراس دارد.[15] حراک جنوبی در دوران علی عبدالله صالح روابط بسیار خوبی با ایران داشت. امروزه هم حراک جنوبی به بخش های مختلفی تبدیل شده است. بخشی از آنان با انصارالله و بخشی با امارات و طیفی هم با عبدربه منصورهادی همکاری می نمایند. امارات بسیار به دنبال نزدیکی به این گروه بوده و همان طور که گفته شد، در رسانه های اماراتی شخصیت های جدایی طلب یمن جنوبی نقش پررنگی دارند.فعالیت اماراتی ها در جنوب ترس عربستانی ها را بیشتر نموده است. لذا انصارالله باید با استفاده از فرصت پیش آمده خصوصاً در صورت جدی تر شدن اقدام اماراتی ها و تشکیل فدرال جنوبی، از سعودی ها امتیازگیری نماید. 3-3- پایان بخشیدن ائتلاف ناخواسته با علی عبدالله صالح علی عبدالله صالح پس از حمله ی سعودی ها به یمن و حمایت آنان از عبدربه منصورهادی که مدتی معاونش بود، تصمیم گرفت در کنار انصارالله و کمیته های مردمی برای بازگشت خود به قدرت فعالیت نماید. علی عبدالله صالح پس از حمله ی سعودی ها، اظهارات شدیدی را علیه عربستان به کار برده است، اما بسیاری تحلیلگران معتقدند آخرین گزینه ی پیش روی عربستان، بازگشت به سوی علی عبدالله صالح و تشویق او به کودتا علیه انصارالله است. این سناریو از دید انصارالله هم دور نبوده است به گونه ای که محمد البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله در گفتگو با رویترز می گوید: عربستان در نهایت تلاش می کند به ائتلاف این جنبش با صالح پایان دهد و صالح را به کودتا بر ضد حوثی ها تشویق کند. وی هشدار داد رئیس جمهور سابق در صورتی که دست به چنین کاری بزند، به پایان خط خواهد رسید. سعودی ها به مدت 35 سال از صالح حمایت کردند و اکنون صالح حاضر نشده است با ما بجنگد... نجنگیدن صالح با ما به علت علاقه به ما نیست بلکه به علت ترس از ما است .[16] این عبارات به خوبی نشان می دهد که خطر سوق پیدا کردن علی عبدالله صالح و قسمتی از ارتش وفادار او به سوی عربستان و خیانت به انصارالله و کمیته های مردمی وجود دارد. لذا انصارالله باید به دنبال این باشد که در فرصتی مناسب و با کمترین ضرر، این ائتلاف ناخواسته را میان آن ها و دیکتاتور سابق یمن پایان دهد. به نظر می رسد یک راه حل سیاسی مناسب در قبال سعودی ها، راه حلی باشد مبنی بر کنار گذاشتن علی عبدالله صالح و همراه نمودن جنوبی ها و حراکی هایی که پس از قرار گرفتن علی عبدالله صالح در کنار انصارالله، از انصارالله فاصله گرفتند. با توجه به نزدیکی پسر علی عبدالله صالح به اماراتی ها و دشمنی میان علی عبدالله صالح و سعودی ها در این برهه و چرخش امارات به سمت جنوبی ها به منظور نفوذ در جنوب و استقلال این منطقه، فرصت مناسبی برای رها شدن انصارالله از ائتلاف ناخواسته با علی عبدالله صالح فرا رسیده است. نتیجه گیری امارات و عربستان سعودی به دلیل اختلافات مرزی با یکدیگر و رقابت های گازی طی چند دهه اخیر، تنش هایی را تجربه نموده اند. پس از حضور امارات در ائتلاف سعودی ها برای حمله به یمن، اختلاف این دو کشور در یمن از روز نخست تا کنون افزایش یافته است. امارات در یمن، به دنبال افزایش نقش و نفوذ خود در شبه جزیره عربستان، استقلال یا ایجاد فدرال جنوبی به منظور افزایش نقش خود در آنجا و نیز جلوگیری از تبدیل شدن بندر عدن به عنوان رقیبی برای دبی است. این در حالی است که عربستانی ها تجزیه دوگانه ی شمالی- جنوبی یمن را به عنوان یک تهدید می نگرند، اتفاقی که موجب می شود ضمن حفظ تهدید انصارالله در شمال و دسترسی این جنبش به باب المندب، یمن جنوبی و بنادر آن تحت نفوذ اماراتی ها قرار بگیرد. این اختلافات، فرصتی برای انصارالله و محور مقاومت به منظور امتیازگیری از سعودی خواهد بود. *محمدمحسن فایضی/ کارشناس اندیشکده راهبردی تبیین Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
عبدالملک الحوثی؛ فارغ التحصیل سیاست در آکادمی آتش و خون + تصاویر و فیلم
عبدالملک در زمان شکل گیری و شکوفایی جنبش انصارالله، در کنار پدر و برادر خود، و در آوردگاه آتش و خونی که از 2004 در منطقه شیعه نشین یمن برپا بوده است، درس هایی از سیاست آموخت که در هیچ کلاس علم سیاستی و هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود؛ جوان 34 ساله ای که رسانه های دنیا برای دانستن اطلاعات دست [...] عبدالملک در زمان شکل گیری و شکوفایی جنبش انصارالله، در کنار پدر و برادر خود، و در آوردگاه آتش و خونی که از 2004 در منطقه شیعه نشین یمن برپا بوده است، درس هایی از سیاست آموخت که در هیچ کلاس علم سیاستی و هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود؛ جوان 34 ساله ای که رسانه های دنیا برای دانستن اطلاعات دست اول درباره او بسیار مشتاق و گوش به زنگ هستند. گروه بین الملل مشرق – کشور یمن 528 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن در حال حاضر حدود 25 میلیون نفر است. یمن از شمال با عربستان سعودی و از شرق با عمان هم مرز است. در جنوب بر دریای عرب و از غرب بر دریای سرخ مشرف است. نقشه یمن – استان های این کشور با رنگ های مختلف متمایز شده است شیعیان زیدی، حدود یک سوم جمعیت یمن را تشکیل می دهند، و اکثریت جمعیت این کشور قدیمی و ریشه دار (در حدود 55درصد)، سنی های شافعی مذهب هستند. با این حال، جنبش مردمی انصارالله، یعنی جنبش شیعیان زیدی این کشور، اکنون به قدرت مسلط و تعیین کننده عرصه سیاست این کشور تبدیل شده اند. جنبشی که حمایت اکثریت مردم ستم کشیده یمن را پشت سر دارند. یکی از دلایل اصلی چنین نفوذ و تسلطی، علی رغم در دست نداشتن اکثریت جمعیتی، مدیون رهبری جوان 34 ساله ای است که رسانه های دنیا برای دانستن اطلاعات جدید و دست اول درباره او بسیار مشتاق و گوش به زنگ هستند. اما او که به دلیل زیستن در دامنه آتشفشان، در همه این سال ها، یعنی از 2004 که برادر بزرگش حسین الحوثی به دست نیروهای علی عبدالله صالح مخلوع به شهادت رسید، پختگی امنیتی و اطلاعاتی بسیار بیش از سن خود دارد، به ندرت اهل در اختیار گذاشتن اطلاعات رسانه ای از خود است. در سطور پیش رو، قصد داریم تاریخچه ای اجمالی از زیدیه، انصارالله و حوثی ها، وضعیت یمن در سال های اخیر و سوابق و عملکرد رهبران جنبش انصارالله پیش چشم مخاطبان مشرق قرار دهیم . شهید سید حسین بدرالدین الحوثی زیدیه زیدیه یکی از شاخه های تشیع است که نام آن برگرفته از نام زید، فرزند امام سجاد(ع) و برادر امام محمد باقر است. شاخص ترین وجه اعتقادی آن ها، باور به امامت زید به جای برادر بزرگوارش است. زید بن علی(ع) که فردی بسیار شجاع و اهل علم و دانش بود، در سال 122 یا 121 ه.ق در دوران خلافت هشام بن عبدالملک اموی بر ضد حکومت ظلم و جور امویان در کوفه قیام کرد و با جمع کثیری از یارانش به شهادت رسید. البته زید بن علی، مورد احترام شیعه امامیه هم هست، چرا که به خونخواهی قیام عاشورا علیه امویان قیام کرد، لیکن امامت را در حضرت باقر و اخلاف ایشان جاری می دانند. زیدی ها تنها برای 5 شخصیت عصمت قائل هستند: پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع). اما آن ها هم مانند امامیه، امامت را خاص اولاد امام حسن و حسین (علیهما السلام) می دانند با این تفاوت که به جز سه امام نخست، به نص در تعیین امام قایل نیستند. به این معنی که، به استناد حدیث ثقلین از پیامبر گرامی اسلام، امامت را حق آل علی می دانند، ولی عترت را (مانند امامیه) منحصر در اولاد خاص حسنین (علیهما السلام) نمی دانند. یعنی از اولاد و اعقاب این دو امام، هر کدام که دارای شرایط خاص و صلاحیت های لازم باشد و در راه خدا قیام کند و مردم را به طاعت خداوند و امامت خود دعوت نماید، امام خواهد بود. از این رو در برخی منابع تاریخی، تا 110 امام هم برای زیدیه ذکر شده است. مضاف بر این که، بخش عمده زیدیه به مهدویت قایل نیستند و علت آن اعتقاد به استمرار امامان حاضر، و همچنین قایل به شناخته شده بودن امام برای عموم است. در منابع فقهی زیدیه، علاوه بر نسب بردن از امام حسن و امام حسین، سه شرط اساسی دیگر برای امامت وجود دارد: 1: اعلم و افضل زمانه بودن، یا یکی از علما و فضلاء زمانه بودن. 2: طلب بیعت از مردم. 3: به قیام با شمشیر علیه حکام جائر اقدام کند. مساله قابل توجه در تفسیر زیدیه از امام این است که این صفت بیشتر ناظر به مفهوم حاکم اسلامی از بعد سیاسی آن است. بدین مفهوم که امام در برابر جور دعوت به بیعت و جهاد می کند. وظیفه اصلی او اجرای حدود و حفظ حریم دین است. عصمت و علم لدنی از شروط امامت در تفسیر زیدیه نیست و از این رو امام تعظیم ذاتی و قداست وجودی ندارد. بنابراین امام در نزد زیدیه تجلی قدسی و نایب پیامبر محسوب نمی شود. شاید به همین دلیل، بر خلاف امامیه که نص را در تعیین امام واجب می دانند، نقش پذیرش مردمی در انتخاب فرد به امامت در بین زیدیه پررنگ است. مردم یمن، مردمی ستم کشیده و پرطاقت هستند. کشور آن ها، بر عکس تازه به دوران رسیده های حاشیه خلیج فارس، سابقه ای به وسعت تاریخ دارد. جنگندگی و سلحشوری به نوعی در ذات مردم یمن است که جزو اصیل ترین بخش قوم عرب هستند. یک یمنی، از کودکی با سلاح اخت و عجین است و نماد خنجر پهن یمنی، بر همین خصیصه آ ن ها تاکید دارد. و اما اصول عقاید زیدیه 5 مورد و به قرار زیر است: 1- توحید 2- عدل 3- وعد و وعید : همان بشارت و انذار و خبردادن خداوند از ثواب و عقاب است. زیدیه معتقدند هر کس کافر یا گنهکار- بدون توبه- از دنیا برود همیشه در جهنم می ماند و در مورد شفاعت می گویند: آنان که وارد آتش شوند دیگر خلاصی ندارند. 4: نبوات یعنی ایمان به سفیران الهی که دارای شریعتند و برای اثبات پیامبری خود معجزه داشتند. و باید پیامبران، قبل و بعد از بعثت از انجام گناه معصوم باشند. 5: امر به معروف و نهی از منکر : یکی از مهم ترین اعتقادات زیدیه است که مقدمات و شروط خاصی برای آن قایل هستند. اهمیت آن به حدی است که شرط اصلی امامت، دعوت مدعی امامت به جهاد، از باب امر به معروف و نهی از منکر است. دو رویداد غدیر و عاشورا ، جزو مناسبت های مهم برای زیدی هاست. بعد از انقلاب اسلامی ایران و نفوذ شیعه اثنی عشری در یمن، مراسمی چون عزاداری عاشورا (که قبل از اتقلاب ایران در یمن تقریبا وجود نداشت) و دعای کمیل، تا حد زیادی میان شیعیان یمنی هم شیوع پیدا کرد، که یکی از دلایل آن تحت ستم بودن این شیعیان پس از برقراری نظام جمهوری در 1962، بود. راهپیمایی زنان عزادار یمنی در روز عاشورا – صنعاء جارودیه ، سلیمانیه یا جریریه و صالحیه و ابتریه از جمله سه فرقه اصلی زیدیه هستند، و فرقه های دیگری مانند هادویه و قاسمیه در یمن و ناصریه هم در ایران شکل گرفتند. لازم به ذکر است که هادویه که در شمال یمن سکونت دارند، شبیه ترین فرقه زیدیه به اهل سنت است. علی عبدالله صالح، دیکتاتور مخلوع یمن، زیدی هادوی بود. عقاید این فرقه های زیدیه در دامنه ای از اعتقادات مذهب جعفری تا عقاید سنی های حنفی و شافعی متغیر است که وارد تفصیل آن در این مقال نمی شویم. فقط باید خاطرنشان کرد که پس از روی کار آمدن یک حکومت شیعه جعفری در ایران، عقاید زیدی های یمن به طور گسترده ای تحت تاثیر عقاید اثنی عشری قرار گرفته است. بزرگان زیدیه در ادوار تاریخ از سده دوم هجری، تقریبا همواره تمرکز زیدیان در دو منطقه بوده است: شمال ایران(دیلمان و طبرستان) و یمن. از این رو اولیا و احیاگران زیدیه هم در این دو منطقه متمرکز بوده اند. وبسایت ویکی شیعه اسامی بزرگان زیدیه را به ترتیب تاریخی، این گونه آورده است: امام زید بن علی (د. 122 ق.) در سده دوم، قاسم رسی (د. 246 ق.) در سدۀ سوم، ناصر الدین حسن بن علی ملقب به اطروش (د. 304 ق.) در سده چهارم در دیلمان و طبرستان، احمد بن یحیی بن حسین (د. 325 ق.) در همان سده در سرزمین یمن، یوسف بن یحیی بن احمد (د. 403 ق.) در سده پنجم در یمن، احمد بن حسین بن هارون (د. 411 ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن هارون ملقب به ابو طالب کبیر (د. 424 ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن اسحاق جرجانی (د. 499 ق.) در سده پنجم در گرگان و ری، یحیی بن احمد بن ابی القاسم ملقب به ابو طالب صغیر (د. 520 ق.) در سده ششم در دیلمان، احمد بن سلیمان بن محمد مشهور به متوکل (د. 566 ق.) در همان سده در یمن، عبد اللّه بن حمزه بن سلیمان مشهور به المنصور باللّه (د. 614 ق.) در سده هفتم در یمن، محمد بن مطهر بن یحیی ملقب به المهدی لدین اللّه (د. 729 ق.) در سده هشتم، احمد بن یحیی بن مرتضی (د. 840 ق.) و علی بن صلاح الدین (د. 840 ق.) در سده نهم، یحیی شرف الدین بن شمس الدین (د. 965 ق.) در سده دهم، المنصوربالله قاسم بن محمد بن علی (د. 1029 ق.) در سده یازدهم، یوسف بن متوکل (د. 1140 ق.) و محمد بن احمد بن حسن (د. 1130 ق.) در سده دوازدهم، علی بن عباس بن حسین (د. 1189 ق.) و اسماعیل بن احمد بن عبد اللّه کبس (د. 1250 ق.) در سده های دوازدهم و سیزدهم و سرانجام محمد بن یحیی بن محمد (د. 1322 ق.) در سده چهاردهم. (داخل پرانتز تاریخ وفات یا شهادت این بزرگان است). سابقه زیدیه در سیاست زیدیه بنا به اعتقاد استوار خود به اصل امر به معروف و نهی از منکر، و ضرورت جهاد، از زمان زید بن علی(ع) و فرزندش یحیی در قرن دوم هجری، که حرکت علیه جور خلیفه هشام بن عبدالمک اموی را در کوفه و سپس خراسان شروع کردند و شجاعانه به شهادت رسیدند، تا زمان قیام محمد بن ابراهیم (معروف به ابن طبا طبا) به فرماندهی ابوالسرایای سرّی علیه مامون عباسی (199 هجری)، نقش پررنگی در احیا و استمرار تفکر شیعی و مبارزه با ظلم حکام داشتند. همزمان امامان زیدی و در راس آن ها قاسم بن ابراهیم (مشهور به قاسم رسّی متوفی به 246 هجری) با تالیفات خود نقشی اساسی در تدوین و تنظیم اصول اعتقادی زیدیه به عنوان یک شاخه از شیعه داشتند. یکی از مشهورترین این قیام ها، واقعه موسوم به قیام فخ در روز 8 ذی الحجه در سال 169 هجری بود که یوم الفخ خوانده می شود. پیشوای این قیام، حسین بن علی، نواده امام حسن مجتبی(ع)، معروف به صاحب الفخ بود که بر علیه خلیفه عباسی، الهادی به پاخاست و مدینه را به تصرف در آورد و با حدود 300 سرباز به قصد فتح مکه شتافت. فرمانده عباسیان (موسی بن عیسی) بعد از اطلاع از حرکت حسین بن علی به طرف مکه در راس سپاهی عظیم در منطقه فخ مانع ورود کاروان حسین بن علی به مکه شد به طوری که تعداد لشگریان دشمن 4000 نفر بود و حال آن که حسین بن علی کمتر از 400 نفر را به همراه داشت. در نبرد نابرابری که شکل گرفت، گویی تاریخ عاشورا تکرار شد. بدین مفهوم که، بعد از اقامه نماز ظهر، حسین بن علی، با اقتدا به عموی بزرگوارش، سرسلسله شهدای شیعه، سپاه عباسی را در خطبه ای به حق دعوت کرد، لیکن سپاه عباسی هم به سان سپاه اموی، به حمله دست زد. در این جنگ حسین بن علی 26 ساله و صد تن از یارانش به شهادت رسیدند و بقیه به اسیری گرفته شدند. سرهای شهدا را، چون سرهای شهدای کربلا بر سر نیزه کردند و پیکرهای بی سر آنان را سه روز در آفتاب داغ بیابان رها کردند. فرماندهان عباسی برای قدرت نمایی در مدینه مجلسی تشکیل دادند و سرهای شهداء و حسین بن علی را در میان مجلس و در حضور امام کاظم علیه السلام قرار دادند و به ایشان فرمودند: آیا این سر را می شناسی؟ امام فرمودند: بلی و کلمات استرجاع را به زبان آوردند و ادامه دادند: مضی والله مسلما صالحا صواما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فی اهل بیته مثله ( گویی تاریخ شیعه، جز تسلسل الگوی ازلی حماسه اباعبدالله نیست). در نبرد نابرابری که شکل گرفت، گویی تاریخ عاشورا تکرار شد. بدین مفهوم که، بعد از اقامه نماز ظهر، حسین بن علی، با اقتدا به عموی بزرگوارش، سرسلسله شهدای شیعه، سپاه عباسی را در خطبه ای به حق دعوت کرد، لیکن سپاه عباسی هم به سان سپاه اموی، به حمله دست زد. در این جنگ حسین بن علی 26 ساله و صد تن از یارانش به شهادت رسیدند و بقیه به اسیری گرفته شدند. سرهای شهدا را، چون سرهای شهدای کربلا بر سر نیزه کردند و پیکرهای بی سر آنان را سه روز در آفتاب داغ بیابان رها کردند. یکی از بازماندگان این واقعه، ادریس بن عبدالله بود که در سال 172ه به مغرب گریخت و بر عباسیان خروج کرد. او در این منطقه، با اتحاد با قبایل عرب و بربر، حکومت ادارسه یا ادریسیان را بنیان گذاشت که تا سال 275 هجری در آفریقیه(مراکش کنونی) پابرجا بود. اما یکی از موفق ترین نمونه های تشکیل حکومت در بین زیدیه، قیام حسن بن زید از نوادگان امام حسن(ع) معروف به داعی کبیر یا داعی اول(متوفی به سال270 قمری در آمل) در طبرستان بود. او که از سادات علوی ری بود، به دعوت اهالی شیعه طبرستان به آمل رفت تا قیام مردم آن ولایت را رهبری کند(250 ه). او که یک فرمانده نظامی هوشمند بود، پس از چندین نبرد با سپاه طاهریان، توانست بر طبرستان و بخشی از دیلمان تسلط یابد و نخستین حکومت علویان طبرستان را پایه بگذارد. تمام دوران حکومت او به دفاع در برابر هجوم طاهریان، عباسیان و صفاریان گذشت و بارها مجبور به واگذاری ولایت تحت حکومتش شد ولی با سماجت و پشتکار، و پناه گرفتن در ارتفاعات البرز، توانست بازگردد و قلمرو خود را باز پس گیرد. او در اوج قدرت علویان، توانست قزوین، ری و گرگان و قومس را هم تحت تسلط خود درآورد. خاندان او تا 316 ه بر طبرستان حاکم بود. علی رغم جایگاه بلند داعی کبیر در تاریخ زیدیه، او جزو ائمه زیدیه محسوب نشد و برخی منابع، علت آن را غلبه وجه سلحشوری او بر وجه مذهبیش دانسته اند. مقبره ناصر کبیر برادر داعی کبیر در آمل حکومت زیدیان در یمن هادی یحیی بن حسین بن قاسم رسّی، از امامان زیدی، در سال 280 ه، در یمن حکومت مستقل شیعی زیدی را بنیان گذاشت. از آن زمان، تا سال 1382 هجری قمری/1962 حکومت های زیدی با اوج و فرودهای بسیار امتداد داشته است و امامان و شخصیت های زیدی بسیاری ظهور کردند. در طول تاریخ یمن، این کشور دوبار، در اواخر قرن دهم و اوایل قرن چهاردهم هجری، به تصرف عثمانی درآمد که دوران فترت امامان زیدی بود. اما باز با رهبری متوکل علی الله یحیی، مبارزات مردم یمن به سرانجام رسید و یمن از سلطه عثمانی خارج شد. در فاصله میان جنگ های جهانی، کم کم اعتراضات به خودمداری و شکل موروثی حکومت امامان زیدیه افزایش یافت. به علاوه تحولات فرهنگی و اجتماعی این دوره، موجب برپاشدن انقلاب علیه حکومت زیدیان شد. اما این انقلاب شکست خورد و فرزند یحیی، یعنی ناصر لدین الله احمد به امامت رسید. در نهایت، در بستر نارضایتی های موجود در جامعه، و همزمان با خیزش ناسیونالیزم عربی، در سال 1962 میلادی، نیروهای عبدالله سلال افسر ارتش یمن، در شمال این کشور بر علیه محمد البدر ، آخرین پادشاه سلسله متوکلیه کودتا کردند، و با پشتیبانی قوای ارتش مصر که جمال عبدالناصر به این کشور فرستاده بود، پادشاهی را در شمال یمن برانداخته و در آن جا نظام جمهوری عربی یمن برپا کردند. عبدالله سلال یکی از طراحان این کودتا، افسر جوان ارتش یمن، علی عبدالله صالح بود. البته نزاع جمهوری خواهان با سلطنت طلبان (به پشتیبانی عربستان سعودی) تا سال 1967 به طول انجامید. علی عبدالله صالح جوان در این سال السلال با کودتای بدون خونریزی نخست وزیر خود، عبدالرحمن الاریانی ، برکنار شد و الاریانی خود رییس جمهور یمن شد. عبدالرحمن الاریانی در سال 1967، کمونیست های یمن جنوبی، با حمایت اتحاد شوروی، اعلام جمهوری دموکراتیک کردند. الاریانی، که در دوران پادشاهی متوکلیه، رهبر جنبش اپوزیسیون الاحرار بود، در دوره ریاست جمهوری خود تا 1974، هم با شورشیان سلطنت طلب به توافق رسید، هم زمینه های اتحاد دوباره با کمونیست های یمن جنوبی را فراهم کرد. تا سال 1990 و فروپاشی شوروی، این کشور دو بخشی بود. با کودتای نظامی ابراهیم محمد الحمدی علیه الاریانی در 1974، به مدت 4 سال ژنرال ها بر یمن حکومت کردند، تا علی عبدالله صالح در 1978 به ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) رسید. در 1990 دوباره اتحاد دو یمن برقرار شد و علی عبدالله صالح رییس جمهور یمن شد. سمت راست: ابراهیم محمد الحمدی حوثی ها جنبش حوثی نام خود را از نام شیخ بدرالدین الحوثی الطباطبایی ، روحانی شیعه زیدی گرفته است که یکی از رهبران معنوی جماعت زیدی یمن بوده است. او گرچه به لحاظ مذهبی، به دلیل ابراز بعضی عقاید نزدیک به مکتب اثنی عشری(تحت تاثیر حضرت امام) دچار اختلافاتی با سایر مراجع دینی زیدی یمن شد، اما نقشی اساسی در شکل گیری یک حرکت سیاسی-اجتماعی میان زیدی ها داشت که اتحاد شباب نام گرفت. شیخ بدرالدین الحوثی تاکید این جنبش بر جهاد و امر به معروف از شاخصه های فکری آن به حساب می آمد. در سال 1986، یک موسسه فرهنگی به همان نام اتحاد شباب در شمال یمن تاسیس شد که چهره های اصلی آن نجم الدین مویدی و بدرالدین الحوثی بودند. کم کم مدارس و اردوهای تابستانی وابسته به این موسسه در سرتاسر شمال یمن گسترش پیدا کرد. چند سال بعد، با اتحاد یمن در 1990، و شکل گیری جمهوری یمن، و فضای نسبتا باز سیاسی در آن برهه، حزب الحق از درون همین اتحاد شباب پدیدار گشت. حزب الحق به دلیل اختلافات درونی و همجنین فشار از سوی دولت عبدالله صالح، خیلی زود منحل شد. در سال 1992، محمد بدرالدین الحوثی ، پسر شیخ بدرالدین، مکتب الشباب المومن را راه اندازی کرد که البته به دلیل بالاگرفتن اختلافاتی، خیلی زود دچار انشعاباتی شد. محمد بدرالدین آخرین پادشاه (امام) یمن یکی از دلایل این اختلافات، مخالفت مجدالدین مویدی با پاره ای موارد مطروحه در جلسات درسی حسین بدرالدین الحوثی ، نظریه پرداز اصلی این سازمان بود، که آن ها را مخالف عقاید زیدیه می دید(باز هم تحت تاثیر شیعه امامیه). نتیجه این اختلاف و کشمکش ها، دست بالا یافتن حسین الحوثی، بود. شیخ بدرالدین الحوثی و فرزندانش از آن پس، الشباب المومن وجه سیاسی پررنگ تری پیدا کرد و از یک تشکیلات فرهنگی، تبدیل به یک تشکیلات سیاسی شد. یکی از نشانه های تاثیرپذیری حسین الحوثی و طرفداران او از شیعه امامیه، تاکید آن ها بر آیین بزرگداشت عید غدیر بود که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، با وجود گرامی بودن برای زیدی ها تا پیش از آن چندان جلوه بیرونی نداشت. به نحوی که ، یکی از خواست های سیاسی آن ها از حکومت سکولار عبدالله صالح، آزادی گرامیداشت این روز بود. حسین بدرالدین الحوثی، متولد 1959، در یکی از قریه های استان صعده چشم به جهان گشود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه صعده گذراند. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، شیخ بدرالدین و پسرش، در سلک علاقه مندان سرسخت ایشان درآمدند، چرا که ظهور یک مرجع شیعی انقلابی، بسیار منطبق بر سرشت انقلابی و جهادگرانه مکتب زیدی بود. علقه انقلابی او به ایران اسلامی، باعث شد که در سال 1986، تمام تلاش خود را برای سفر به ایران به کار بگیرد. این کار، در اوج جنگ ایران و عراق، برای جوان عرب گمنامی مثل او اصلا ساده نبود. بالاخره او پس از اقامتی یک ماهه در سوریه، به همراه شوهر خواهرش وارد ایران شد. در ایران به قم رفت و در حدود 20 روزی که در ایران بود، با برخی شخصیت های ایرانی و عراقی مبارز ساکن در ایران دیدار کرد. به گفته شوهر خواهرش، عبدالرحیم الحمران، در این برهه، حسین چنان مجذوب انقلاب ایران بود که قصد پیوستن به سپاه بدر را داشت. شیخ بدرالدین، پدر حسین، در سال 1995، در پی اختلاف با علی عبدالله صالح، بر سر سرکوب حزب سوسیالیست یمن (بدرالدین مخالف این سرکوب بود)، مجبور شد که کشور را ترک کند. او بعد از اقامت کوتاهی در عربستان و اردن، از طریق سوریه به ایران آمد و یک سال در ایران زندگی کرد. این بار حسین که نماینده پارلمان یمن هم بود (1993-1997) برای بازگرداندن پدر به ایران سفر کرد (البته بعدا بدرالدین چند سالی رحل اقامت در ایران افکند). گزارش هایی هم بر این مبنا وجود دارد که حسین هم مدت کوتاهی هم در قم به تحصیل علوم دینی اشتغال داشته است. شیخ بدرالدین از سال 2002، جنبش شباب المومن به رهبری حسین الحوثی، بر شدت جهت گیری های سیاسی خود می افزاید. خود او در این سال، پس از پایان سخنرانی ها و نمازهای جماعت، شعار جدید این جنبش را مطرح می کند: الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، لعنت بر یهود، پیروزی از آن اسلام است. واضح است که این شعار، کاملا برگرفته از فلسفه انقلاب اسلامی ایران است و تاثیرپذیری عمیق انصارالله را از ملت ایران نشان می دهد. البته گفتنی است که از سال 2000 تا این مقطع، حکومت یمن و حزب حاکم الموتمر الشعبی العام ، برای مقابله با نفوذ سلفی-اخوانی های حزب التجمع الیمنی للاصلاح حتی از جنبش شباب حمایت هم می کرد. لیکن با آشکار شدن مواضع انقلابی حسین الحوثی درگیری های حکومت علی عبدالله صالح با آن ها شروع شد. از این جاست که اصطلاح حوثی ها که رسانه های دولتی برای اشاره به طرفداران حسین الحوثی به کار می بردند، عمومیت یافت. دولت یمن حوثی ها را جنبشی معرفی می کرد که قصد اعاده حکومت امامی زیدی را دارند و در نتیجه یک جنبش ارتجاعی و عقب مانده هستند. حوثی ها اما همواره هدف خود را احقاق حقوق شیعیان زیدی می داند که از سال 1962 تحت ستم بوده اند. در سال 2003، همزمان با حمله یکجانبه آمریکا به عراق، طرفداران شباب المومن، مقابل سفارت آمریکا در صنعا تجمع کردند و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر دادند. در حمله نیروهای امنیتی و نظامی دولت یمن به آن ها، چندین نفر کشته شدند و حدود 600 نفر دستگیر شدند. در پی این رویداد، دولت یمن به حوثی ها اعلام جنگ کرد و برای دستگیری رهبر آن ها 55000 دلار جایزه تعیین کرد. در سال 2004، ارتش یمن به صعده حمله کرد. حسین الحوثی و چند صد نفر از وفادارنش در ارتفاعات شمال یمن، دست به مقاومت زدند. در نهایت اما پس از چند ماه مقاومت، حسین الحوثی و 20 نفر از یارانش، در ناحیه مران، در درگیری با نیروهای دولت یمن به شهادت رسیدند. دولت یمن، جنازه او را پس از 9 سال، در سال 2013 تحویل خانواده اش داد، و پیکر او در یک مراسم باشکوه با حضور گسترده حوثی ها و غریوهای پرطنین مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل، تشییع شد. تشییع پیکر شهید حسین بدرالدین الحوثی حضور میلیونی مردم یمن در مراسم تشییع پیکر شهید حسین بدرالدین با شهادت حسین، پدرش شیخ بدرالدین، رهبری جنبش را به عهده گرفت. بدرالدین، علاوه بر اقامت سال 1995 خود در ایران، بارها به ایران سفر کرد و چند سالی را در قم به درس و مباحثه گذرانده بود. پس از مدتی کوتاه، به دلیل کهولت سن و بیماری، رهبری نظامی-سیاسی را به سومین پسرش، عبدالملک بدرالدین الحوثی سپرد، و خود مرشد معنوی آن باقی ماند. شیخ بدرالدین برای درمان بیماری ریوی خود به آلمان سفر کرده بود، در نهایت در آذرماه 1389 درگذشت. نماز عبدالملک بر پیکر برادر شهیدش جنگ های انصارالله با دولت یمن با شهادت حسین الحوثی و یارانش، اندیشه های او به سرعت در مناطق شیعه نشین یمن منتشر شد و به طرز فوق العاده ای بر شمار هواداران انصارالله در میان جوانان یمنی افزود. البته نحوه شهادت حماسی حسین و یارانش و مقاومت چندماهه آن ها هم در تبلیغ جنبش بسیار موثر بود. شیخ بدرالدین هم که به کوه های صعب العبور شمال یمن نقل مکان کرده بود، از همان جا فرماندهی حوثی ها را به عهده داشت. نیروهای دولتی یمن، با پشتیبانی عربستان و چراغ سبز آمریکا و هم پیمانان آن، در اواخر ژانویه 2005، از زمین و آسمان به استان صعده حمله کرد، تا کار جنبش انصارالله را یکسره کند، اما با مقاومت جانانه آن ها روبه رو شد. در نهایت، با افزایش تلفات ارتش و البته کشته شدن تعداد زیادی غیرنظامی زیر بمباران و توپخانه ارتش یمن، در 27 مارس، پایان حمله دوم به صعده از سوی دولت یمن اعلام شد. پس از این حمله، فشارها و سرکوب ها نسبت به شیعیان به شدت افزایش یافت. مساله این جا بود، که علی عبدالله صالح که به لحاظ قومی، زیدی هادوی است، به لحاظ ایدئولوژیک هوادار اندیشه بعث است. از همین رو بخش زیادی از افسران امنیتی و نظامی صدام، پس از حمله آمریکا و سقوط صدام به یمن گریختند و به خدمت دولت یمن درآمدند. از سوی دیگر، دولت عربستان با حمایت های مالی و ایدئولوژیک، وزن وهابی های یمن را که اقلیت هستند، در حکومت یمن بالا برد. خود عبدالله صالح هم به هوای نزدیکی به عربستان این امر را تسهیل کرد. در صورتی که بخش اصلی جمعیت یمن شافعی مذهب هستند که شبیه ترین شاخه اهل سنت به شیعه است. به هر حال، سرکوب شیعیان زیدی که متمایل به مذهب جعفری هستند، و جنبش انصارالله کانال اصلی ورود آن ها به مکتب جعفری است، به استراتژی مشترک علی عبدالله صالح، عربستان سعودی و ایالات متحده تبدیل شد. مضاف بر این که عبدالله صالح ابایی نداشته است که دشمنی خود را با شیعیان آشکار کند، چرا که پتانسیل آن ها را برای تبدیل به شیعیان جعفری طرفدار ایران بسیار بالا می دید. دور سوم جنگ در اواخر سال 2005 شروع و تا اوایل سال 2006 به طول انجامید. دولت به برخی پایگاه های نظامی جنبش انصارالله در حومه صعده حمله برد و حوثی ها برای دفاع وارد جنگ شدند. در یکی از هجوم های ارتش، حدود 80 نفر از اعضای جنبش جان باختند. به دلیل برگزاری مقدمات انتخابات ریاست جمهوری در سال 2006، عبدالله صالح حاضر شد برخی زندانیان وابسته به جنبش را آزاد کند تا آرامش نسبی برای برگزاری انتخابات برقرار شود. پیمان صلحی بین دو طرف برقرار شد. اما با برگزاری انتخابات، دولت یمن توافق را زیر پا گذاشت و دور جدیدی از حملات را آغاز کرد. دور چهارم جنگ از فوریه تا ژوئن 2007 طول کشید. باز هم آغازکننده جنگ دولت یمن بود که به بهانه تهدید جامعه یهودی السالم از سوی انصارالله وارد عمل شد. بهانه ای که به شدت از جانب رهبران جنبش رد شد. در جواب، انصارالله به فرماندهی عبدالملک، کل استان صعده را به محل تقابل با ارتش یمن تبدیل کردند و اولین بار درایت نظامی رهبر جوان انصارالله در این جنگ رخ نمود. با میانجی گری دولت قطر، و سفر شیخ حمد آل نهیان، امیر سابق قطر به یمن، و قول کمک به بازسازی استان صعده، توافق صلح رسمی میان دو طرف در دوم فوریه در دوحه منعقد شد، که البته بیش از یک ماه طول نکشید. دور پنجم جنگ هم با اتهام زنی رییس جمهور یمن به انصارالله مبنی بر نقض توافق صلح آغاز شد. ارتش یمن یک بار دیگر به قصد ریشه کنی جنبش انصارلله در مارس 2008 به صعده حمله کرد. این بار نیروهای انصارالله، برای اولین بار با سلاح سنگین، و با تاکتیک و هماهنگی چشمگیری به مقابله پرداختند. فرماندهی عبدالملک جوان، باعث شد دامنه جنگ از دست دولت یمن به در برود و 4 استان همجوار صعده هم وارد درگیری شوند. ورود قبایلی مانند قبیله حاشد به نفع عبدالله صالح و حمایت همه جانبه عربستان هم نتوانست موجب کنترل انصارالله شود. در نتیجه، دیکتاتور یمن، جهت جلوگیری از گسترش درگیری ها به کل یمن و حفظ کنترل خود بر صنعا، در 17 ژوئن 2008، به بهانه سی امین سال به قدرت رسیدنش، اعلام آتش بس یکجانبه کرد. این جنگ ثابت کرد که فرمانده جدید جنبش، علی رغم جوانی، به لحاظ نظامی و سیاسی مراحل پختگی را خیلی زود طی می کند. در ماه مارس 2009، شعله های جنگ ششم صعده یا جنگ زمین سوخته زبانه کشید. این بار دولت یمن با کمک القاعده و حتی ورود مستقیم عربستان سعودی به جنگ، راهبرد تبدیل استان صعده به یک ویرانه را در پیش گرفت. در حملات هوایی ارتش یمن و عربستان سعودی، صدها زن و کودک شیعه به شهادت رسیدند و هزاران نفر آواره شدند. ورود مستقیم عربستان به جنگ در نوامبر 2009، به بهانه کشته شدن یک مرزبان این کشور به دست انصارالله رقم خورد. بسیاری از ناظران، همان موقع، این مساله را نقشه علی عبدالله صالح برای وارد کردن عربستان و استفاده از نیروی زمینی سعودی ها برای ریشه کنی جنبش می دانستند. در نهایت اما نه تنها ارتش یمن در مقابل کشتارهای خود تلفات سنگینی هم از خود به جا گذاشت، نیروی زمینی عربستان هم در شکستی مفتضحانه، سه پادگان مرزی خود به نام های قمرا، الجابری و جبل الدخان را نیز در تصرف نیروهای انصارالله دید. به علاوه حوثی ها و کمیته های مقاومت، ده ها کیلومتر در درون مرزهای سعودی پیشروی کردند. در این جنگ دولت یمن و عربستان از انواع و اقسام موشک ها، راکت ها و حتی بمب های خوشه ای و فسفری برای نابودی استان صعده، پایگاه انصارالله، استفاده کردند. در این میان مقامات یمن، عربستان و حتی سران القاعده یمن، جمهوری اسلامی را به حمایت از حوثی ها، به قصد تبدیل آن ها به حزب الله دوم، متهم کردند. در نهایت این جنگ با متوقف کردن حملات هوایی و موشکی از سوی عربستان، و قبول عقب نشینی از خاک عربستان از طرف انصارالله، در اواخر ژانویه 2010 متوقف شد. در روزهای پایانی سال 2013 (آذرماه 1392)، سلفی های تحت حمایت عربستان و حزب اخوانی اصلاح و نیروهای تکفیری منطقه دماج ، قصد داشتند تا با یورش نظامی، استان صعده را به تصرف خود درآورند. طبیعی بود که نفس تحمل سلفی ها، در مرکز شیعیان یمن، یعنی استان صعده، برای جنبش انصارالله که اکنون تجربه 6 جنگ سخت با دولت یمن و عربستان و القاعده را داشت، ناممکن بود. در نبردی که در مناطق دماج و کتاف درگرفت، انصارالله شکست سختی به سلفی ها وارد کرد. از آن جا بود که حرکت جنبش برای حضور در کل یمن مبارزه با گروه های تکفیری و تروریستی آغاز شد. رهبری واحد و مقتدرانه عبدالملک، آموزش نظامی مناسب نیروها و از همه مهم تر آمادگی جنبش برای نبرد و جانفشانی، در نهایت موجب شد تا القاعده به جنوب یمن عقب بنشیند. ارتش کشور هم که بعد از برکناری عبدالله صالح در سال 2012 (در پیامد خیزش های عربی)، هیچ گاه انسجام خود را بازنیافت، با کنار کشیدن فرمانده متنفذ خود محسن الاحمر و نیروهای تحت فرمانش از نبرد، عملا پایگاه ها و انبارهای مهمات خود را در اختیار انصارالله گذاشت. جبهه ای که حزب اصلاح در برابر انصارالله تشکیل داده بود تقریبا از هم پاشید. محسن الاحمر در نهایت، در سپتامبر سال گذشته کنترل صنعا به دست انصارالله افتاد و آن ها که تقریبا جایگزین دولت ضعیف و لرزان عبد ربه منصور هادی شدند، کمیته های مردمی را برای اداره و تامین امنیت شهر تشکیل دادند. در 23 ژانویه 2015، در واکنش به کارشکنی های منصور هادی در روند توافق یمن، و ارتباطات او با عربستان و سایر دولت های خارجی جهت مداخله نظامی در یمن، انصارالله کاخ ریاست جمهوری را هم به تصرف درآورد و رییس جمهور و نخست وزیر را در حبس خانگی قرار داد. با فرار منصور هادی از صنعا به یمن، ماجراهای دخالت نظامی ناجوانمردانه عربستان و هم پیمانانش کلید خورد که برای همگان داستان آشنایی است و روز گذشته اولین سالگرد آن بود. عبدالملک بدرالدین الحوثی وقتی در سال 2009، در بحبوحه جنگ ششم دولت یمن با حوثی ها، رسانه های دولتی خبر از کشته شدن رهبر انصارالله دادند، چند روز بعد، شبکه الجزیره کلیپی را نمایش داد که برای اولین بار چهره شخص اول جنبش شیعیان یمن را بین المللی می کرد. در این کلیپ، همگان جوانی 27 ساله با چهره ای مصمم و شانه هایی پهن می دیدند که خنجر معروف یمنی به کمر، به دولت یمن هشدار می داد که حمله دوباره به صعده، چیزی جز شکست به همراه نخواهد داشت. بسیاری از کسانی که آن ویدئو را از الجزیره دیدند، متوجه شباهت آن با ویدئوهای یک شخصیت مطرح در منطقه غرب آسیا شدند: سید حسن نصرالله. نوع کادربندی دوربین، به نحوی که هیبت سخنران کل کادر را در بر بگیرد، نگریستن مستقیم به دوربین، چنان که گویی به چشمان مخاطب زل زده است، نحوه خطابی و پرطنین بیان، استفاده از حرکات دست جهت تاکید، حتی حضور یک محافظ بلند بالا و مصمم، در پشت سر، همه ناخودآگاه خیلی ها را به یاد سید مقاومت لبنان می انداخت. شاید بسیاری از مخاطبان آن روز، ته دل پوزخندی زدند و این تقلید را از باب آرزو بر جوانان عیب نیست، به حساب سوداهای خام و جاه طلبی عبدالملک گذاشتند. آن روز، شاید خوشبین ترین ناظران مسایل منطقه هم تصورش را نمی کردند که 5 سال بعد، این جوان متولد 1982 در ارتفاعات مرّان صعده، به قدرتمندترین مرد یمن تبدیل شود. دانلود – سخنرانی عبدالملک جوان در جمع انصارالله او از کودکی، یعنی از اوایل دهه 1990 میلادی، در خانه ای با فضای پرشور انقلابی رشد کرد، چرا که پدر و برادرش از شیفتگان ایدئولوژی سیاسی شیعه و شور ستیهنده انقلاب اسلامی ایران بودند. مضاف بر این که پدر او یک روحانی شیعه با اعتقادات متمایل به مکتب جعفری بود (بسیاری بر این باورند که مذهب زیدی های جارودیه به واسطه نفوذ معنوی ایران مدت هاست که به شیعه جعفری گرویده است) و او در کنار درس سیاست، درس دین را هم در محضر پدر و سایر علمای زیدی آموخته است. یکی از مهم ترین عوامل موفقیت یک رهبر سیاسی، بنا به تجربه تاریخی، داشتن یک ایدئولوژی و چارچوب مشخص فکری است که به او جهت حرکت و توان تصمیم گیری در برخورد با گلوگاه ها و دوراهی هایی می دهد که لاجرم بر سر راه یک کنش گر سیاسی، آن هم در سطح رهبری، قرار می گیرد. عبدالملک الحوثی، این مشرب فکری را در باورها و تفکرات سیاسی شیعه پیدا می کند. مضاف بر این که او به ناگزیر، در زمان شکل گیری و شکوفایی جنبش انصارالله، در کنار پدر و برادر خود، و در آوردگاه آتش و خونی که از 2004 در منطقه شیعه نشین یمن برپا بوده است، درس هایی از سیاست آموخت که سر هیچ کلاس علم سیاستی و در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود. همین امر خود را در پختگی اطلاعاتی او نشان می دهد، که در انتخاب حلقه اول اطرافیان خود بسیار محتاط و اندیشمندانه عمل کرده است، به نحوی که کم ترین اطلاعات به درد بخور از محل و شیوه زندگی او به بیرون بروز پیدا کند. به علاوه، شیوه ارتباط او با طرفداران، از طریق ویدئو کنفرانس، و جابه جایی های مستمر او، تا این لحظه کم ترین شانس را هم به تروریست ها و جاسوسانی که تشنه به خون او هستند، باقی نگذاشته است. قطعا در این زمینه، تجربیات امنیتی-اطلاعاتی سایر گروه های محور مقاومت، به ویژه حزب الله، مستقیم و غیرمستقیم در اینگونه هوشمندی های راهبردی تاثیرگذار بوده است. از سویی دیگر، وجود یک الگوی عینی و تاریخی، به نام انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، مهم ترین نقطه اتکاء و قوت قلب جنبش انصارالله، و هر جنبش شیعی در سرتاسر دنیاست. جدای از هر نوع پشتیبانی عملی ایران از این جنبش، همین که یک نمونه واقعی از یک حکومت شیعه در کشوری به وسعت ایران، در نزدیک یمن، وجود دارد، بزرگ ترین قوت قلب و محمل انتقال تجربیات و دستاوردهای ذی قیمت به انصارالله است. مردم یمن، مردمی ستم کشیده و پرطاقت هستند. کشور آن ها، بر عکس تازه به دوران رسیده های حاشیه خلیج فارس، سابقه ای به وسعت تاریخ دارد. جنگندگی و سلحشوری به نوعی در ذات مردم یمن است که جزو اصیل ترین بخش قوم عرب هستند. یک یمنی، از کودکی با سلاح اخت و عجین است و نماد خنجر پهن یمنی، بر همین خصیصه آ ن ها تاکید دارد. این روح سلحشوری هنگامی که با ایدئولوژی انقلابی و روح شهادت طلبی شیعه ترکیب شود، نتیجه همین می شود که آن جوان یمنی ویدیوی سال 2009با چفیه و خنجر یمنی، که خواسته و ناخواسته، حرکات سید حسن را مشق می کرد، اکنون به مرد قدرتمند یمن تبدیل شده است. کارل اشمیت ، حقوقدان و فیلسوف شهیر آلمانی، در دو کتاب برجسته خود الهیات سیاسی و مفهوم امر سیاسی ، حاکم سیاسی را کسی می داند که در وضعیت استثنا ، حرف نهایی را می زند. وضعیت استثنا، یعنی زمانی که همه قانون ها تعلیق می شوند و نه مجلسی اعتبار دارد و نه دادگاهی، وضعیتی که همه مناصب قانونی که تا دیروز بر مبنای قانون نوشته، حکم می راندند، امروز به دلیل تعلیق قانون، دستورشان اعتباری ندارد. بر مبنای نظر اشمیت، در چنین وضعیتی، به طور طبیعی و عینی، تنها حکم کسی نافذ است که بتواند آن گاه که اضطرار ایجاب کرد، یک حکم را به زیردستان خود بقبولاند: کشتن و کشته شدن. تفسیر ساده این حرف این است که، در زمانه تعلیق همه قوانین (از آن سنخ که در یمن و سوریه و عراق در جریان است و گویی همه قوانین بشری و غیربشری تعلیق شده و از زمین و زمان آتش بر سر مردم می بارد)، نه سیاستمداران بزدل و ترسویی از نوع عبد ربه منصور هادی، که کسانی قدرت واقعی سیاسی را در دست خواهند گرفت، که پیروان یا طرفداران خود را به کشتن و کشته شدن در راه هدف مجاب کرده باشند. این امر تنها از رهبرانی برمی آید که صاحب ایدئولوژی باشند. این شاید یکی از دلایل توفیق رهبرانی از جنس عبدالملک باشد که در منطقه ای پر از وضعیت های استثنایی زندگی می کنند. منابع: http://www.bbc.com/news/world-middle-east-31645145 http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%88%D8%AB%D9%8A%D9%88%D9%86 http://www.france24.com/ar/20140902 http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12608 http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/4610/33619/ http://ketaab.iec-md.org/TAARIKH/zeidieh_taarikh_aqaaed_farmaaniyaan_13.html http://tahoor.com/fa/Article/View/114159 http://www.rasekhoon.net/article/show/157602 http://www.emamat.ir/home/فصل نامه/item/3825 http://islampedia.ir/fa/1389/11 http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=258033 http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/6333/70462/ http://fa.wikishia.net/%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87 http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6556/76231/ http://hajj.ir/14/47234 http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B9%DB%8C_%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1 http://en.wikipedia.org/wiki/Abdul_Rahman_al-Iryani http://en.wikipedia.org/wiki/Abdullah_al-Sallal http://www.hawzah.net/fa/magazine/view/3814/7112/86471/ http://www.taghribnews.ir/vdcau0ne.49nu015kk4.txt http://www.defapress.ir/Fa/News/43191 http://alwaght.com/fa/News/8704 http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D9%88%D8%AB%DB%8C%E2%80%8C_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%DB%8C%D9%85%D9%86 http://www.mashreghnews.ir/fa/news/16412 http://triboun.parsiblog.com/Posts/310 http://mahramanehnews.ir/2345 http://www.siasi.aja.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=NEWS&CategoryID=c87925e3-6212-4edb-8000-06514d793094&WebPartID=6c9f67fc-aed3-436f-ab57-bcaf23d99527&ID=377f601c-84c6-4ecb-9d13-69004f8292df http://www.csr.ir/departments.aspx?abtid=01&&depid=44&&semid=397 http://www.irdc.ir/fa/content/58292/print.aspx http://www.teribon.ir/archives/274203 http://isna.ir/fa/news/93100703056/2014 http://www.middleeasteye.net/in-depth/features/abdel-malek-al-houthi-shadow-rebel-leader-kingmaker-988988591 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
جهان در اولین هفته فروردین 95؛ از پیروزی های ارتش سوریه تا انفجار در قلب سیاسی اروپا
عربستان) بود. پیوستن 600 فرانسوی به داعش نخست وزیر فرانسه اذعان کرده است که 600 شهروند این کشور به گروه تروریستی داعش پیوسته اند. مانوئل والاس نخست وزیر فرانسه همچنین تصریح کرد 800 فرانسوی دیگر هم منتظر هستند تا شرایط برای سفر به مناطق تحت اشغال داعش فراهم شود. روسیه به صورت یک جانبه آتش بس سوریه را کنترل خواهد کرد ژنرال سرگئی رودسکی، رئیس مدیریت عملیات ارتش ...