سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی برجام به مذاق آمریکایی ها خوش می آید؛ برجامیزه کردن توان موشکی ایران؛ دستورکار جدید واشنگتن
برجام درصدد آن بودند که به اهداف اولیه خود مانند کاهش انگیزه و حمایت مردم ایراناز طرح های استراتژیک مانند برنامه هسته ای با بالا بردن هزینه های بین المللیآن برای جمهوری اسلامی، برسند. پروژه های اصلی آنان به غیر از مسئله هسته ای عبارت است از: 1. از بین بردن قدرت موشکی ایران با برچسب احتمال حمل کلاهک هسته ای توسط موشک هایبالستیک . 2. کاهش نفوذ و در صورت امکان از بین ...
رشته هایی که پنبه شد !
همه امور کشور حتی آب خوردن مردم هم به توافق هسته ای - بخوانید توافق با آمریکا - بستگی دارد، دست به کار شد و رهبرمعظم انقلاب با وجود آن که از ابتدا اعلام کرده بودند به آمریکا اعتماد ندارند، نه فقط به دولت اجازه مذاکره در چارچوب مسائل هسته ای را دادند بلکه از حمایت دولتمردان در این عرصه نیز دریغ نورزیدند. ولی امروزه به گواهی واقعیات غیرقابل تردید که به چند نمونه از آن اشاره شد، به وضوح می توان دید که ...
نیویورک تایمز: نابودی تروریست ها به مذاکره ایران و عربستان بستگی دارد
شیعه برای دستیابی به شکلی از توافق. اما داعش به این سادگی ها هم انکار شدنی نیست. آن ها به خوبی شبکه سازی کرده و معتقد به هیچ هنجار اجتماعی و شهروندی نیستند. و آمریکا برای این مشکل راه حلی ندارد. تنها مردم همان منطقه می توانند صلح و ثبات را به منطقه خودشان بازگردانند و واقعا داعش را شکست داده و مشروعیت چنین تفکراتی را سلب کنند؛ اما این منطقه بسیار جدا از هم، عصبانی و سردرگم تر از آن است ...
لاریجانی: ماجراجویی غرب در حوزه موشکی ایران یک جنجال آفرینی تبلیغاتی است/باید دقت کرد از طرق دیگر اقدام ...
اسلامی بود. وی افزود: در زمان اعمال تحریم ها، مسائل و مشکلاتی به ویژه بالا رفتن هزینه تولید و بروز برخی مشکلات دیگر در حوزه تولید ایجاد شد، حال در مذاکرات هسته ای هدف اصلی این بود که تحریم ها برداشته شده، این مسئله سنگی بود که غربی ها بر سر راه ملت ایران انداختند و خوشبختانه در سال گذشته همه همت کردند تا این سنگ برداشته شد. رئیس مجلس تصریح کرد: در این رابطه باید دقت کرد همان ...
عیدانه پر حاشیه هاشمی
اطلاعات و معاونین ایشان، معاون حقوقی رییس جمهور و جمعی از استانداران مهمان آیت الله هاشمی رفسنجانی بودند. وی در سخنان خویش در دیدار وزیر، قائم مقام و معاونین وزارت کشور به برگزاری مطلوب و آرام انتخابات هفتم اسفند ماه سال گذشته اشاره کرد و افزود: انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، به اسلام، کشور و مردم در مجامع جهانی و بین المللی اعتباری دوباره بخشید و باعث شادی و امیدواری بیشتر مردم شد ...
نوروز از رنگ آمیزی اتاق شیرازی تا مشقی که میراث در آن حضور نداشت
اند و پدرخوانده و مادر خوانده مهربان تر از پدر و مادر آن شده اند. مشقی که میراث ندارد / پروپاگاندای رسانه ای اما شاید آخرین اتفاق مهم سال 95 میراث تهران به میدان مشق ختم شود. افتتاح میدان مشق پس از 150 سال تیتری حیرت آور برای میراثیان بود. با این تیتر 12 فروردین میدان مشق میزبان مسوولان و مردم شد. پیش از این در خبرها آمده بود که قرار است باغ ملی یا همان میدان مشق با هماهنگی ...
ناگفته های لغو یک سفر روحانی
کننده در گفتگوهای هسته ای، همه تعهداتی را که داده اند، عملی کنند و تحریم ها لغو شود. این اظهارات فیشر از این جهت مورد توجه قرار گرفت که حرف میزبان اصلی مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 و به ویژه میزبان دور آخر مذاکراتی که برجام از دل آن متولد شد، دارای وزن ویژه ای بوده و با اظهارات رئیس یک کشور فزرتی قابل مقایسه نیست. میزبان مذاکرات وین هم اشتباه کرد! شاید بررسی واکنش ...
"نو" روزِ بورس
ها است که در ماههای پایانی سال گذشته وارد فاز اجرایی شد و حالا همه چشم انتظار اجرای عملی مفاد برجام هستند تا شاید با رفع تحریم ها و ورود سرمایه گذاران خارجی شرایط بهتری برای اقتصاد و بازار سهام رقم بخورد. همچنین جدای از بحث مذاکرات هسته ای بنظر می رسد با توجه به این که اقتصاد کشور سالهاست که با نفت گره خورده است، بنابراین با هر افت و خیزی درآمدهای کشور تحت تاثیر قرار می گیرد که این اتفاق ...
سروری: حامیان دولت نمی خواهند لاریجانی را از دست بدهند
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، "پرویز سروری" قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، با اشاره به عملکرد اصولگرایانِ تهران در انتخابات مجلس دهم اظهار داشت: اصولگرایان تهران نسبت به انتخابات گذشته مجلس، رشد قابل توجهی در رأی نفر اول و سی ام خود داشتند. وی با بیان اینکه اصولگرایان در کل کشور، حائز اکثریت هستند، افزود: در تهران هم بایستی با آسیب شناسی، به شکل مناسب تری جریان اصولگرایی را ...
هر جا مثل صنعت دفاعی و موشکی متعهدانه عمل کردیم موفق بوده ایم
این شعارها در عمل که نه در شعار، برنامه کاری و عملی دولت و ملت در آن سال و در سال های بعدی باشد، و همه تمرین کنیم برای رسیدن به جامعه ای مطلوب با اقتصادی مقاوم، مراکز تحقیقاتی و پژوهشی نیازی نیست که به دنبال راهبرد و راهکار حل مشکلات جامعه باشند. همه این شعارها نسخه نجات و رمز پیشرفت ملت ایران است. طی این همه سال رهبر معظم انقلاب خود بیشتر از دیگران دغدغه حل مشکلات اقتصادی مردم را ...
سلاح سایبری؛ پاسخ ایران به حملات سایبری آمریکا
اراضی اشغالی (تل آویو) سفر کرده است این اتفاق ها نشان می دهد که مسئله برجام و توافق هسته ای هیچ تض مینی برای قطع حملات سایبری علیه تاسیسات هسته ای ایران از سوی آمریکا نمی تواند باشد؛ این درحالی است که حملات سایبری به تاسیسات هسته ای، یکی از مجموع حملات علیه زیرساخت های ایران محسوب می شود. آمریکا یک تروریست سایبری است امروزه سایبر تروریسم (Cyberterrorism) خطرناکتر از ...
روایتی از مهمترین اتفاقات نوروز 95
، سال 1395 را سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل نامگذاری کردند. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری که لحظاتی بعد از تحویل سال جدید مطرح شد، بدین شرح است: سالی که تمام شد مانند همه سال های دیگر، آمیزه ای از شیرینی ها و تلخی ها و فرازها و فرودها بود؛ طبیعت زندگی همین است؛ از تلخی حادثه منا تا شیرینی راهپیمائی 22 بهمن و انتخابات هفتم اسفند؛ در تجربه برجام، از امیدهائی که برانگیخت، تا نگرانی هائی که در کنار ...
پیام رای دهندگان ایرانی چه بود؟/ انتخابات اسفند، نقطه بازگشتی برای آیت الله هاشمی/ روحانی - عارف ...
...> در تهران، تمام سی کرسی مجلس شورا به نامزدهای لیست امید رسید که توسط شورای سیاستگذاری ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان تعیین شده بودند. حتی حدادعادل رئیس سابق مجلس نیز کرسی خود را از دست داد. محافظه کاران و تعدادی از تندروها در استان های دیگر شانس بیشتری آوردند و همچنان حضور پررنگی در مجلس خواهند داشت. اما آن ها تسلط کامل خود که از سال 2004 از آن برخوردار بودند را از دست دادند. نتایج این ...
متن کامل اظهارات اوباما پس از پایان نشست امنیت هسته ای در واشنگتن
درباره سیاست خارجی، سیاست هسته ای یا شبه جزیره کره یا به طور کلی درباره جهان نمی داند. انتخابات آمریکا برای مردم دنیا مهم است. هر کاری ما انجام دهیم برای مردم دنیا اهمیت دارد. حتی کشورهایی که با ما نظر موافق ندارند، خواستار شفافیت در انتخابات آمریکا هستند زیرا می دانند که سیاست هایی که ما به اجرا می گذاریم، علاوه بر تامین امنیت و بالندگی داخلی بر امنیت و بالندگی جهانی نیز تاثیر خواهد داشت. اتحاد ...
یادداشت رسایی علیه هاشمی/ رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت، مساله این است
خانواده ایرانی - حمید رسایی نماینده مردم تهران و نائب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی یادداشتی با عنوان رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت، مساله این است منتشر کرد. به گزارش فارس،، متن کامل این مطلب به شرح زیر است: شاید به دلیل گذر زمان، برخی فراموش کرده باشند که مواضع دشمن شاد کن هاشمی رفسنجانی و پاسخ های روشنگرانه و صریح امام خامنه ای، تنها به موضع اخیر هاشمی درباره موضوع ...
دهدشتی: تمام تلاشمان برای موفقیت لیست امید در مرحله دوم را به کار می بندیم
نماینده مجلس نهم گفت: تمام تلاش خود را برای تداوم موفقیت لیست امید در مرحله دوم به کار می بندیم. به گزارش 9صبح؛ سیدحسین دهدشتی با اشاره به حضور پرشور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و پیروزی ائتلاف اصلاح طلبان و لیست امید در تهران و بسیاری از شهرستان ها، اظهار کرد: در مرحله دوم انتخابات معذوریت ها و ملاحظاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد و افرادی که شایستگی بیشتری دارند ...
قدرت دفاعی و موشکی ایران طرف مقابل را پای میز مذاکره کشاند/ رزمایش های نظامی لرزه به اندام دشمن انداخته ...
حجت الاسلام سیدناصر موسوی لارگانی نماینده مردم فلاورجان و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس ، پیرو سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع مداحان، اظهار داشت: مقام معظم رهبری طی دو سه سال اخیر در خصوص موضوع مذاکرات نظریات بسیار ارزشمندی را ارائه کردند. ایشان به مسئولان کشور تذکر دادند کسی که مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاده قابل اعتماد نیست و نباید به ...
خبرسازترین نظرات رییس جمهور در سال 94+جدول
...، برجام را خدا آورد، اظهار داشت:پیروزی ملت اراده حق بوده و همان خدا هم برای ملت سربلندی بیشتر و رفاه بیشتر خواهد آورد. ما باید برای خدمت به ملت افتخار کنیم. [13] 14 ما انتخابات بسیار مهمی در پیش رو داریم و در این انتخابات نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که مرکز قانونگذاری ماست و نمایندگان پنجمین دوره خبرگان رهبری انتخاب می شوند. انتخابات مجلس خبرگان رهبری مهم است چرا ...
از تشکیل دو فراکسیونی که جعفرزاده در مجلس دهم خبر داد تا تلخ و شیرین محیط زیست کشور که گیلانی ها باید به ...
سال های پایانی دهه 1370، تأسیس شد. در انتخابات مجلس هفتم، جبهه وفاق و کارآمدی، به رقابت جدی با فهرست آبادگران اصولگرا و معدود اصلاح طلبان رد صلاحیت نشده برخاست و توانست فراکسیونی را در مجلس تشکیل دهد. فراکسیون اصولگرایان مستقل نیز همان طور که گفته شد در مجلس هفتم، با انشعاب از فراکسیون اصولگرایان، تأسیس شد. ریاست این فراکسیون را محمد خوش چهره برعهده داشت. در مجالس هشتم و نهم هم دو ...
لاریجانی نوروز خود را چگونه گذراند؟
آخرین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در سال 94، سه شنبه 25 اسفند ماه به پایان رسید و بر این اساس وکلای ملت به تعطیلات دو هفته ای نوروزی رفتند تا پس از یک سال فعالیت، تعطیلات نوروز را در کنار خانواده بسر برند. اما نکته قابل توجه در این میان آن است که با وجود آنکه اکثر قریب به اتفاق مردم ایام نوروز خود را صرف دید و بازدید و سفر می کنند، مسئولان کشور از توجه به وظایف خویش نیز باز نمی ایستند ...
آمریکایی ها را باید پیوسته رصد کرد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، علی لاریجانی در دیدار نوروزی با مدیران و کارکنان مجلس شورای اسلامی که ظهر امروز برگزار شد افزود: در سال گذشته همه نهادهای کشور و همچنین مجلس همت کردند که سنگی را که دشمن جلوی پای ملت انداخته بود بردارند. وی گفت: اینجا باید دقت داشت که همان کشورهایی که این سنگ را انداختند ممکن است از راه دیگری وارد شوند و تحریم های دیگری وضع کنند پس باید همواره رصد ...
با دوستی آمریکا بایدفاتحه انقلاب را خواند
کرد و همین امر موجب وحشت آمریکا و جهان استکبار از قیام مردم شد. نماینده مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به سیاست های خصمانه آمریکا علیه ملت ایران، یادآور شد: همین آمریکا بود که 8 سال از صدام حمایت کرد تا جوانان ایرانی را به خاک و خون بکشد، کشوری که دم از حقوق بشر و آزادی می زند چرا مسلمانان را با محدودیت هایی مواجه کرده و سیاه پوستان را به راحتی به قتل می رساند؟ وی در واکنش ...
پاسخ به مطالبات مردمی اصلی ترین برنامه وزارت ارتباطات در سال 95
انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری عنوان کرد و گفت: خوشبختانه مردم به ندای رهبر معظم انقلاب لبیک گفتند و حضور پرشوری در انتخابات داشتند. واعظی افزود: این مردم هستند که در کشورمان برای سرنوشت خود تصمیم می گیرند و این مردم بودند که با حضور در یک همه پرسی بزرگ به نظام خود رای مثبت دادند . وی همچنین با اشاره به دشواری های سال 94 به خصوص مشکلات مالی گفت: اول سال 94 در دولت قیمت نفت 70 دلار پیش بینی شده بود اما متاسفانه این قیمت به حدود 25 دلار رسید؛ برای حل این مشکل همه دست به دست هم دادند تا با مشکلات مالی مقابله کنند. ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
دیگر زمان وعده و شعار تمام شد
از جمله اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف کار مضاعف، جهاد اقتصادی و حمایت از تولید داخلی، کار و سرمایه در سال های گذشته، اظهار داشت: نگاهی به نامگذاری سال های اخیر، متوجه می شویم که پیشرفت و توسعه کشور دغدغه معظم له است. وی به نامگذاری امسال توسط مقام معظم رهبری به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل اشاره کرد و افزود: معظم له کلید حل مشکلات اقتصادی مردم و معضلات جامعه را تقویت و رونق تولید داخلی بیان ...
جلالی 94: من شعار اشد مجازات برای سران فتنه ندادم/ جلالی 88: مجلس خواهان اشد مجازات برای موسوی و کروبی ...
نماینده - کاظم جلالی در گفتگو با خبرآنلاین در مورد اتفاقات سال 88 و مطرح شدن این موضوع که در مجلس هشتم خواستار اشد مجازات برای سران فتنه بوده؛ ولی در انتخابات مجلس دهم در لیست انتخاباتی قرار گرفته است که شعار آنها رفع حصر است، گفت؟ من نمی دانم این حرف را از کجا آورده اند، چون من معمولا مواضعم در ایام سال 88 مواضع روشنی است. وی افزود: همیشه شعار من و امثال آقای مطهری و دیگران این بود که ...
بلایی که هاشمی بر سر منتقد خودش آورد
است و بقیه ابزارند. درست مثل دهه شصت که دوران موشک خوردن ملت بود او دنبال گفتمان بود و "جنگ جنگ تا یک پیروزی" استراتژی اش و امروز که سایه موشک ها و تحریم ها و تهدید های هسته ای بالای سر ملت است این بازیگر دنبال گفتمان با دشمن است و موشک ها را توهم می پندارد. ولی ای کاش این بازیگر سیاست و آدم هایی از این دست آن موقع که در اوج قدرت بودند به جای بستن دهن منتقدان و سر داده شدن ...
نقض برجام در پرتو تحریم های جدید/ آیا دولت همچنان سکوت را ادامه می دهد؟
شده با مانع تراشیهای طرف مقابل مانع معامله، توافق و اثرگذاری برای ایران گردد و تازه تحریمهای جدید هم به بهانه های دیگری افزوده شود، عملاً چه تضمینی است که طی دو سه سال آینده از نظر میزان تحریم به همان نقطه قبلی نرسیم در حالی که در هسته ای نیز سالها عقب نشینی کرده ایم؟! این که مذاکره کنندگان ما در متن برجام جلوی افزایش تحریم ها به بهانه های دیگر را نگرفته اند یا ناشی از خوشبینی مضحک ایشان ...
چشم انداز 6 روند در سال 95
و تلاش برای تاثیرانگیزی این کشور در سطح جهان و مناطقی ماورای مرز های شوروی سابق را افزایش داده است. 2. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: هم اکنون مهم ترین حادثه سیاسی در حال تکوین را می توان انتخابات آمریکا دانست. زیرا نتیجه آن بی شک بر شرایط عمومی سیاسی، نظامی و اقتصادی بین المللی و بسیاری ملت ها تاثیر خواهد گذاشت. به خصوص شرایط سیاسی آینده در آمریکا در تداوم توافق هسته ای و سایر موارد ...
توهم خوش بینی دولت به دشمن، سد اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی
تا قبل از اجرای برجام همه چیز نظیر ضعف بخش های اقتصادی و تولیدی کشور را به توافق هسته ای گره می زد اما حال پس از اجرایی شدن برجام (انجام تعهدات ایرانی) از مواضع خود عقب نشینی کرده و اعلام کرده اند که برجام معجزه نمی کند. در حال حاضر بسیاری از کارخانه ها، تولیدی ها و شهرک های صنعتی کشور در وضعیت تعطیل یا نیمه تعطیل قرار دارند و مردم نیز مشکلات معشیتی و بیکاری را بیش از پیش لمس می کنند ...