سایر منابع:
سایر خبرها
در کوچه های مدینه پیچید: الله اکبر ... ، همه مردم شهر، دست از کار کشیدند. هر کس که صدای اذان بلال را می شنید، دست دیگری را می کشید و شتابان به سمت مسجد می آورد، همه ی مردم حتی زنان و کودکان در بیرون مسجد جمع شده بودند، مدینه به یکباره تعطیل شد. همه آنها به طنین گوش نواز و ملکوتی بلال گوش می دادند و بر دهان او خیره شده بودند. ناگهان، به یاد ایام حیات رسول خدا صلوات الله افتادند، فریاد ...
قضائیه موضوع فرق دارد. اینکه در قوه مجریه گرایش های مختلف وجود داشته باشد در ترمینالوژی حقوق و حکومتی دنیا به آن دولت ائتلافی می گویند. دولت ائتلافی هم چندان کارنامه خوبی ندارند. رئیس جمهور مجبور است از همه احزاب در دولت استفاده کند. اما این کار در مجلس خوب است؛ من چند وقت پیش با آقای قالیباف مذاکره می کردم، دوره اول آقای قالیباف بود که در مجلس حاضر شد. زحمت کشید و کارهای خوبی هم در مجلس کرد. گفتم یکی ...
چراغ مجالس و برنامه های حرم حضرت رقیه سلام الله علیها روشن نگه داشت، سید رضی بود. با انواع حمایت ها و خدماتی که انجام می داد در جشن هایشان، در عزاهایشان، در اقامه جماعت شان، در همه برنامه ها، در مراسم های ماه رمضان، حتی یک شب هم چراغ حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها خاموش نشد. بدون تردید یکی از افراد مؤثر شهید سیدرضی موسوی بود. من خودم بارها با چشمان خود دیدم که صورت زیبای او با تمام پهنای صورت ...
نکات شرعی را که لازم بود منتقل می کردند. یک ویژگی دیگر ایشان، ارادت شدید به اباعبدا... الحسین(ع) بود و بیت شعری که در آن زمان به خاطر سپردم و بعدها مصداق ایشان شد این بود که: دوست دارم از همه بهتر بمیرم همچو مولایم حسین بی سر بمیرم که شهید خودشان ابراز می کردند که من مثل مولایم امام حسین(ع) شهید می شوم. ایشان از جمله شهدایی بودند که شهادت خودش ...
جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک می دانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید که دیگر اینگونه فکر نمی کنید که مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا ...
لفن در دست زینب و نگاه پریشانش به صورت نگران رضا، نشان از آشفتگی اوضاع داشت. داره دروغ میگه رضا.. باور کن داره دورغ می گه دوباره بگیرش. دوباره زنگ بزن بهش...! تماس هایی که گرفته می شدند و همه بی پاسخ می ماندند، کلافه شان کرده بود. به استیصالی رسیده بودند که چاره ای برایش نبود. بعد از کلی تماس گرفتن دوباره سید آمد پشت خط زینب این بار با صدایی که پر از خواهش و التماس بود گف ...