سایر منابع:
سایر خبرها
به شنگول خبر میده که به یه شماره زنگ زده تا به اونجا بیان برای خلاص شدن از انرژی های منفی شاید این همه اتفاق بد واسمون میوفته واسه این انرژیاست! دو خانم به اونجا میان و تظاهر میکنن که خونه شون پر از انرژی های منفیه که داره خفه شون میکنه سپس ملحفه ای سفید میندازه رو سرشون تا مثلا کارشونو انجام بدن اما یه اسپری زیر ملحفه میزنه و اونا بیهوش میشن و میرن تو خواب عمیق آنها هم از فرصت استفاده میکنن و ...
تیم هماهنگ است. از طرفی نیاز داریم شرایط مالی تیم بهتر شود. می دانم مدیریت استقلال زحمت می کشد تا مشکلات مالی رفع شود، ولی ما نیاز به منابع مالی داریم تا بازیکن بگیریم، بتوانیم اردو برگزار کنیم، طلب سال گذشته بازیکنان را بدهیم و پول فصل جاری آنها را بپردازیم. ما قول هایی به بازیکنان داده ایم و امیدواریم که کارها درست پیش برود. بعضی از کارهای مربوط به تیم باید بهتر انجام شود از جمله شکایت ها. همه از ...
چی میگه؟ میخواهید موکب بزنید بعد به من نگفتید؟ آیدا قاسمی و مادرش اکرم کمالی از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان ریحانه از شب همه لباس هایش را آماده کرد که صبح خواب نماند. کاپشن صورتی، تیشرت سبز چمنی، شلوار مشکی. حتی گوشواره های قلبی را انداخت گوشش. دل تو دلش نبود. از وقتی چشم باز کرده بود، حرف حاج قاسم نقل خانه شان بود. وقتی سردار شهید شد 5 سالش بود ولی از آن موقع هر ...
این یکی مریم تمام نشده آن یکی مریم عکس فرستاد، قابلمه سیب زمینی بار گذاشته بود. - این همه سیب زمینی بار گذاشتی چیکار، می خوای خیرات بدی؟ تهیه ساندویچ الویه برای سالگرد حاج قاسم - می خوام ساندویج الویه درست کنم به یاد حاج قاسم توزیع کنم بین در و همسایه، حاجی به گردن ما حق داره. اندازه بابام دوسش داشتم، خیلی دلم می خواست امروز می رفتم کرمان کنار مزارش باهاش حرف می ...
میدم بهتون" و همین کار رو کرد. هنوز اون قرآن رو تو خونه دارم. جایی که رفتیم آب آشامیدنی نداشت، برق نداشت، به دستور حاجی رفته رفته اونجا آباد شد، 18 خانوار شدیم و کارمون کشاورزی یا دامداری بود. به خواست خود مردم دوست داشتن جایی که زندگی میکنن اسم حاجی روی زمین باشه و برای همین شد قاسم آباد. یکی از آن ها این طور می گوید که هنوز این حرف حاج قاسم درگوشم می پیچد: زندگی شرافتمندانه ای داشته باشید، آینده خانواده تان راتضمین کنید، اشتباهات گذشته تان را جبران کنید، نگذارید بچه هایتان نسل اندر نسل زیر سنگها در این جهل کشته شوند. ...
...> میرزا در پاسخ می نویسد که او برای شکایت به تهران آمد، اما جای شاکی و مجرم عوض شد و خود او مجازات شد. این بود که دید پادشاهی که 50 سال سلطنت کرده... هنوز امور را به اشتباه... به عرض او برسانند و تحقیق نکند بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت... این اراذل و اوباش بی پدر و مادر هایی که ثمره این شجره شده اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجری را باید قطع کرد. آیا میرزا برای قتل از ...
...، دوازده سالگی که مدل تقلیدم نقاشی های چاپ سنگی رستم نامه و هزارویک شب و اسکندرنامه گاهی هم نقاشی های قهوه خانه ای بود، تا برسیم به سال های سی تا سی و دو که از روی کاریکاتور های توفیق و حاجی بابا مشق کاریکاتور می کردم و برای همشاگردی ها کاریکاتور شاه و مصدق را می ساختم و هدیه می دادم. از آن به بعد چندسالی هم تا سال 36 که در دانشکده حقوق قبول شدم دفتر های شعر و داستانم مزین به شبه مینیاتور هایی ...
رفتیم توی مدرسه زندگی می کردیم. راستی! تخته رو پاک نکنی یه قت. فروغ خانم دو استکان چای ریخت و بعد رو به زن کرد و گفت: راستی! تو اینجا چیکار می کنی؟ معلمی یا مسافری یا چی؟ زن گفت: خانم من خونه ام اینجاست. توی مدرسه زندگی می کنم. خانم بلند شد رویش را بوسید و گفت: چقدر قشنگ. باریکلا. چه شانسی آوردم من. می دونم سخته ها، ولی خب قشنگه. می گم، این بچه های توی حیاط بابا یا ماماناشون همه معلم اند ...