سایر منابع:
سایر خبرها
سودای وزارتخانه حیات و ممات
با حال قبلش مقایسه کنم. از نظر من حال سلامت ما نسبت به گذشته خیلی بهتر است ولی مطلوب نیست. تسنیم: شما در 3 سال اخیر چند بار اتاق جراحی رفتید؟ حریرچی: آمارش در انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی تهران موجود است. من به طور متوسط در سال 1050 مورد عمل می کردم. به طور تمام وقت در انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) مشغول بودم و در هیچ بخش خصوصی هم کار نمی کردم. حدود 90 درصد ...
شتاب صادرات، رشد واردات
علاوه بر تامین نیاز های داخلی باید زمینه حضور موثر و ماندگار در بازارهای خارجی را هم ایجاد کند. من فکر می کنم راه مثبت شدن تراز تجاری به معنی واقعی، عمل به همین شاکله اصلی اقتصاد مقاومتی است و اگر می خواهیم در اقتصاد مقاومتی به نقطه خوب و مهمی برسیم، یعنی جایی که بنگاه های تولیدی ما منتفع شوند، چاره ای جز تمرکز بر رشد صادرات غیر نفتی نداریم. در این فرایند باید به ترکیب کالاهای صادراتی هم توجه کنیم ...
آیا روزی می توانیم با کهکشان های دیگر صحبت کنیم؟
میان برهایی باشند به مکان های مختلف کیهان. ساده ترین راه برای تصور یک کرم چاله این است که بر روی یک برگ کاغذ، با فاصله دو نقطه بگذارید. برای وصل کردن این دو نقطه به هم از نزدیک ترین راه، کافیست یک خط مستقیم بین آن ها بکشید. ولی یک راه نزدیک تر هم وجود دارد، کافیست که کاغذ را تا کنید تا دو نقطه از پشت به هم برسند. در آن هنگام می توانید با استفاده از یک سوزن، سوراخی ایجاد کنید تا دو نقطه به هم وصل ...
عکاسی موبایل؛ 10 نکته برای استفاده از انعکاس
باشد و نقطه ی تمرکز اصلی عکس را تشکیل دهد. البته در خیلی از موارد ممکن است انعکاس سوژه ی اصلی شما نباشد. سوژه ی اصلی می تواند یک فرد، یک درخت یا هر شیء دیگری باشد که در صحنه قرار گرفته است. درهرحال نزدیک کردن سوژه به لبه های کادر با فاصله ی ایده آل یک سوم می تواند به ساختن عکسی با ترکیب بندی خوب کمک کند. عکس از آرپی 2. از تقارن استفاده کنید تکنیک دیگری ...
چرا جهان های موازی باید وجود داشته باشند؟ (بخش اول)
چندجهانی انبساطی ما را از انتخاب کردن بی نیاز می کند. اگر طی میلیاردها سال جهان های موازی مختلفی به وجود آمده باشد، بنابراین هر یک از آنها قوانین فیزیکی متفاوتی خواهند داشت. این قوانین را هم یکی از پاسخ های نظریه ی ریسمان تعیین می کند. اگر این نظریه درست باشد، می توانیم یکی از ویژگی های عجیب جهان مان را با استفاده از آن توضیح دهیم. انبساط ابدی به تشکیل جهان های حبابی منجر می شود ...
توصیه های حجت الاسلام پناهیان به معتکفان
قلبت باز شود. حتی زبان از خوردن و آشامیدن می بندی تا به به کار افتادن قلبت کمک کند. از همین جا می توانی آداب اعتکاف را هم بفهمی. شاید باید کمتر حرف بزنی و به دیگران تنها با لبخند و نگاهی مهربان و گذرا ارتباط داشته باشی. هر کاری که می توانی انجام دهی تا از قساوت قلب فاصله بگیری، انجام بده. ولی در میان جمع، تنهاییِ خودت را از دست نده. وقتی ما نمی توانیم این معنا را درک کنیم که عالم محضر ...
علامه مصباح: مسئولان می دانستند که رهبری موافق چنین شیوه مذاکرات نیست
چنین فکر می کنند که چاره ای جز سازش با آمریکا وجود ندارد؛ زیرا در غیر این صورت هر روز فاصله ما با غرب بیشتر می شود! و همه این ها اثر تبلیغات و القائاتی است که دشمن در فکر آن ها داشته است. وی افزود: ا گر در داخل کشور نیز خدای ناکرده مسئولینی باشند که باور کرده باشند چاره ای جز کنار آمدن با آمریکا و یا به عبارت بهتر باج دادن به آمریکا وجود ندارد، در واقع از دو حال خارج نیستند؛ یا فکرشان ...
حسینیان: اصولگرایان جاذبه خود را نزد مردم از دست داده اند
گری ها و پشت پرده های خود بودند. در واقع بالای 80 درصد لیست از قبل از هماهنگی و تشکیل شوراهای نمایشی بسته شده بود. – یعنی قبل از راه اندازی کمیته هفت نفره تصمیم گیری؟ بله. 80 درصد لیست اصولگرایان قبل از این کمیته هفت نفره بسته شده بود. – با این وجود، وظیفه این کمیته هفت نفره از روز اول چه بود؟ من به این کمیته هفت نفره هیچ اعتقادی نداشتم و الان هم ندارم ...
احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد
هستند شوکه نشدم. فکر می کردید چند درصد این لیست رای می آورد؟ با وجود صحبت هایی که برخی با اصولگرایان کرده بودند که دست کم 20 نفر از لیست رای می آورد من معتقد بودم در بهترین حالت پنج نفر از لیست اصولگرایان در تهران به مجلس راه پیدا خواهند کرد و آن هم افراد معتدل لیست اصولگرایان خواهند بود. وقتی نتایج منتشر شد، متوجه شدم که بالای 70 درصد کسانی که تفکر اصولگرایی دارند به آن لیست ...
GOLDEN NEWS / خبرهای طلایی سه شنبه 24 فروردین
اختر فیزیکی ایجاد نشده بود. در حال حاضر، تیم های تحقیقاتی فرانسوی با موفقیت توانستند که ریبوز را در آزمایشگاه تهیه کنند که این یک گام کلیدی در درک منشا آران ای و حیات است. برای به دست آوردن این نتیجه، دانشمندان در موسسه de Chimie de Nice ، دانشگاه نیس سوفیا آنتی پولیس، در فرانسه تجزیه و تحلیل بسیار دقیقی از یک دنباله دار مصنوعی انجام دادند. اخترفیزیکدانان تشکیل ذرات غبار پوشش داده ...
بیادی: احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد/ حسینیان: حمایت اصولگرایان از احمدی نژاد هیچ اهمیتی ندارد
دنبال لابی گری ها و پشت پرده های خود بودند. در واقع بالای 80 درصد لیست از قبل از هماهنگی و تشکیل شوراهای نمایشی بسته شده بود. - یعنی قبل از راه اندازی کمیته هفت نفره تصمیم گیری؟ بله. 80 درصد لیست اصولگرایان قبل از این کمیته هفت نفره بسته شده بود. - با این وجود، وظیفه این کمیته هفت نفره از روز اول چه بود؟ من به این کمیته هفت نفره هیچ اعتقادی نداشتم و الان هم ...
آشنایی با 10 اصل کادر بندی در عکاسی +آموزش
به عکسهایی شلوغ و به هم ریخته و فاقد مرکز توجه مشخصی شود. کاری که لازم است انجام دهید این است که سوژه را انتخاب کنید، سپس نقطه ی کانونی یا زاویه ی دیدی را انتخاب کنید که سوژه را به مرکز توجه تبدیل کند. شما همیشه نمی توانید سایر اشیاء را از کادرتان حذف کنید، ولی می توانید آنها را در پس زمینه قرار داده یا از آنها برای بیان داستان عکس استفاده کنید.سایه ها، بافت ها و الگوها می توانند در ...
11 شیوه لاغری
تدبیر24 : در حالی که خوردن غذاهای سالم به میزان مناسب برای بسیاری، هدف اصلی محسوب می شود؛ اما نکات ظریفی در آشپزخانه های همه ما هست که داشتن تغذیه سالم را دشوار می کند و راه ساده تر برایمان این می شود که معده هایمان را با اسنک ها و غذاهای آماده و نیمه آماده و فست فودها پر کنیم. با این حال راه های دیگری هم هست که باعث می شود غذاهای سالم بخوریم. متخصصان می گویند، اصولی وجود دارد تا آن ها را در ...
به دنبال یک عاشقانه آرام
نداشتن رابطه و امکانات یا اینکه دست شان به آهنگسازهایی که بتوانند مطرح شان کنند نمی رسد، حیف می شوند. گلرویی: یک نکته دیگری هم هست. آن زمینه ای که شما ازش صحبت می کنید، اصولاً در موسیقی ما وجود ندارد. یعنی هنوز عمر کل ماجرا به 20 سال هم نرسیده و مضحک است که خواننده ای را دارای پیش زمینه و به اصطلاح پیشکسوت بدانیم. تازه همین خواننده ها هم در این 18-19 سال، 4-5 نسل عوض کرده اند و الان ...
حسن بیادی: احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد
... با وجود صحبت هایی که برخی با اصولگرایان کرده بودند که دست کم 20 نفر از لیست رای می آورد من معتقد بودم در بهترین حالت پنج نفر از لیست اصولگرایان در تهران به مجلس راه پیدا خواهند کرد و آن هم افراد معتدل لیست اصولگرایان خواهند بود. وقتی نتایج منتشر شد، متوجه شدم که بالای 70 درصد کسانی که تفکر اصولگرایی دارند به آن لیست رای ندادند و اگر رای هم دادند به ترکیب لیست ها رای دادند. - یعنی ...
احمدی نژاد سال 88 باید ردصلاحیت می شد
کن در جریان اصولگرایی بودند. این افراد بیشتر به دنبال لابی گری ها و پشت پرده های خود بودند. در واقع بالای 80 درصد لیست از قبل از هماهنگی و تشکیل شوراهای نمایشی بسته شده بود. - یعنی قبل از راه اندازی کمیته هفت نفره تصمیم گیری؟ بله. 80 درصد لیست اصولگرایان قبل از این کمیته هفت نفره بسته شده بود. - با این وجود، وظیفه این کمیته هفت نفره از روز اول چه بود؟ ...
رابطه ی شما با همسر سابق تان
باشند و از همان بی طرفی در کمک به حل دعواها یا سوءتفاهم ها استفاده کنند. هرچند که داشتن این نقش پراهمیت همه ی آنچه را که والد راه دور از دست می دهد، جبران نمی کند، اما این همکاری و همیاری می تواند برای اعضای خانواده سابق شما سودمند باشد. یکی از راه هایی که به کمک آن، توانستم از راه دور پشتیبان جف باشم ایفای نقش میانجی در منازعات بین او و پسرم جاش بود. البته آن موارد زیاد اتفاق نمی افتاد و ...
دوربین سینمایی جدید Lytro نیاز به پرده های سبز برای خلق افکت های تصویری را از بین می برد
دوربین های پیشرفته دیجیتالی ویژه تولید فیلم در بازار بیشمارند اما اغلب آنها بدون در نظر گرفتن واقعیت های مدرن فیلم سازی و گرایش شدید فیلمسازان به استفاده از افکت های کامپیوتری در آثارشان تولید می شوند. در حال حاضر برای آنکه بازیگران فیلم در داخل یک دنیای دیجیتالی قرار بگیرند، باز هم به همان صفحه سبز رنگ نیاز است. اما Lytro معتقد است که به راهکار بهتری برای این منظور دست یافته و در همین ...
کوهکن:تقدیس روسای جمهور دردولت سازندگی و اصلاحات اوج گرفت / رسولی:شمابا تقدیس یک نفر کشورراگرفتارکردید
به مجلس مشخص خواهد شد. از نگاه شما آقایان پیروز رقابت در دور اول، کدام یک از جناحین بودند؟ رسولی: فکر می کنم اینکه انتخاباتی در کشور برگزار شده و دو جریان فکری اصلی و ریشه دار به حدی از نحوه برگزاری این انتخابات خوشحال و خشنود هستند و خودشان را برنده انتخابات می دانند صرف نظر از ترکیب فکری و سیاسی راه یافتگان در مرحله اول انتخابات، خودش یک نتیجه میمون و مبارکی برای کشور و جریانات سیاسی ...
احمدی نژاد، 88 باید رد صلاحیت می شد
اصولگرایان انجام دادند مستثنا از این فرمول نیستند و به همین خاطر این مسائل پیش آمد. بر خلاف اصلاح طلبان که توانستند از شکست ها درس بگیرند و متحد شوند، چرا اصولگرایان از شکست هاعبرت نمی گیرند؟ دلیلش وجود همان تمامیت خواهان در بین اصولگرایان است که بسیاری از احزاب و جمعیت های اصولگرا را قبول ندارند و فقط خودشان را اصولگرا می دانند! چرا از این افراد فاصله نمی گیرید؟ اصولگرایان ...
پاسخ به غوغا زیستان
توسط نگارنده تدوین یافته و هنوز نیز بسیاری از مطالب مربوط به آن بزرگ در رسانه های گوناگون- یا بی ذکر نام- توسط اینجانب تهیه می شود. از این روی منتسب کردن چنین چیزی به بنده، بیشتر اسباب مضحکه است. به نظر می رسد آنچه دستاویز این جماعت در این انتساب شده، واپسین خط از آن یادداشت یعنی این فقره بوده: باز خدا پدر این سید را بیامرزد که نجیبانه شما را نانجیب می خواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با ...
شخصیت شناسی در زمان رانندگی
می خواهیم به شخصیت شناسی افراد در زمان رانندگی بپردازیم و عکس العمل افراد در مواقع مختلف در زمان رانندگی چگونه است و آنها چه شخصیتی دارند. شخصیت شناسی در زمان رانندگی برای عصبانی کردن بعضی افراد فقط کافی است از آنها سبقت بگیرید یا با سرعت کمتری جلوی اتومبیل شان رانندگی کنید، آن وقت است که با شما کورس رانندگی می گذارند یا با کمترین فاصله به اتومبیل تان نزدیک شده و یک سره نور ...
درس های اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ تحلیلی روان شناختی از تحولات صدر اسلام جلسه هشتم؛ ملاک ارزش یابی کار
او تناول کند، هفتاد برابر ثواب روزه روز عید غدیر به او می دهند. این ثواب به خاطر آن نیت است؛ او خورد تا برادر مؤمنش را شاد کند. نیت این قدر ماهیت کار را منقلب می کند. حال شما ارزش کار کسانی را حساب کنید که در جبهه شرکت می کنند؛ همه هستی شان را پای رضایت خدا می گذارند. چقدر انسان در زندگی خودش، خانواده اش و بستگانش آرزو دارد؛ می خواهد بچه هایش را بزرگ کند، دامادی و عروسی شان را ببیند؛ این فرد همه ...
تست و بررسی لکسس GS350 F مدل 2016 (+عکس)
این سگمنت است و نرمی چرم مورد استفاده، با چیزی که برند آلمانی در اختیار قرار می دهد، فاصله دارد؛ مخصوصاً در تکیه گاه سر و دست ها. در همین حال، صندلی راننده با قابلیت تنظیم در 16 جهت که بخشی از پکیج F اسپورت محسوب می شود، یک ابزار مفید برای هر نوع اندامی است. ضمن اینکه حتی اشخاص قد بلند و 180 سانتی متر نیز می توانند در صندلی های عقب احساس راحتی کنند. کنار آمدن با سیستم تاچ اینترفیس لکسس ...
45 نکته کلیدی در مورد کار با چک
امضاء خود نام خود را بنویسید تا از روی دست خط شما امکان جعل آن از بین برود . 14- مبلغ چک راکه باید روی قسمت جدا نشدنی دسته چک بنویسید، به نحوی بنویسید که بخشی از آن روی قسمت جدا شدنی دسته چک )چک( بیفتد و وقتی آنها را کنار هم قرار میدهید، عدد کامل دیده شود . 15- در صورت لزوم میتوانید از کاربن استفاده کنید تا از جعل چک جلوگیری شود . 16- وسایلی در بازار وجود دارند که برای ...
مرتضی آوینی :وقتی بشر به موسیقی عادت می کند، دیگر قابل اعتماد نیست
اینها حرف های منتشر نشده ای از سیدمرتضی آوینی است که گویا در نمازخانه روایت فتح در جمع عده ای از علاقه مندان و دوست داران هنر و تبلیغات مطرح شده است. موضوع اصلی این بحث ها هنر غربی و هنر اسلامی و وجوه تفاوت این دو است. آوینی در این جلسه های خودمانی درباره موسیقی و تبلیغات حرف می زده که هنوز [...] اینها حرف های منتشر نشده ای از سیدمرتضی آوینی است که گویا در نمازخانه روایت فتح در جمع عده ای از علاقه مندان و دوست داران هنر و تبلیغات مطرح شده است. موضوع اصلی این بحث ها هنر غربی و هنر اسلامی و وجوه تفاوت این دو است. آوینی در این جلسه های خودمانی درباره موسیقی و تبلیغات حرف می زده که هنوز کهنه نشده و انگار همین دیروز گفته شده است. به گزارش خبرگزاری دانشجو، نگاه شهید آوینی به موسیقی به نوبه خود نگاه بدیعی است که سعی کرده هنر واقعی را مطرح کند و تمایز آن را با مقوله تبلیغات که امروز به طور گسترده ای در غرب جای هنر را گرفته است بپردازد؛ سید مرتضی آوینی: درباره موسیقی حداقل دو جور می شود بحث کرد؛ این دو جور، یکی بحث فقهی درباره موسیقی است که اصلا در حد بنده نیست و آدم هایی مثل ما اصلا نباید به خودشان اجازه بدهند که وارد بحث های فقهی شوند، مسایلی کاملا تخصصی است و به هیچ وجه در حیطه ما نیست. مسایل کاملا تخصصی به تحصیلاتی در همان زمینه احتیاج دارند. به این دلیل است که اصلا از نظر فقهی درباره موسیقی بحث نمی کنیم؛ یعنی این وجه مطلب را به طور کلی کنار می گذاریم. بنابراین اگر ضمن بحث، این سوال پیش بیاید که موسیقی مجاز است یا نیست؟ حرام است یا نه؟ به طبع نمی توانم به این سوال ها جواب بدهم. باید از حضرت امام (ره) سوال کرد. البته از ایشان هم سوال شده و جواب هم داده اند. اما می شود درباره این بحث کرد که چرا در تلویزیون، به نظر امام (ره) عمل نمی شود؟ اینها بحث های فقهی نیستند؛ به مسایل اجتماعی و سیاسی برمی گردند و از بحث فقهی خارج می شوند. اگر از وجه فقهی شان خارج شوند، می شود درباره آنها بحث کرد. ولی هر چیزی که وجه فقهی به خود بگیرد، اصلا در محدوده ما نیست و وارد آن نمی شویم. بنابراین از اول مشخص است بحثی که می کنیم، بحثی نسبتا اعتقادی، از غیر وجه فقهی است. تبلیغات در غرب از بین رفته است حیوان ها و گیاهان که پایین ترین مرتبه عقل را هم ندارند؛ موسیقی بر آنها موثر است! دلیلش این است که اصلا برای دریافت موسیقی هیچ احتیاجی به عقل نیست. یعنی عقل نیست که محتوای موسیقی را ادراک می کند، بلکه اعصاب است. امروزه تبلیغات در غرب جای هنر را گرفته است؛ یعنی بدون هیچ شکی می شود گفت هنر در غرب مرده و به طور کلی اثری از هنر در غرب باقی نیست. از بعد رنسانس این اتفاق به تدریج افتاد و هنر در غرب از بین رفت. تا جایی که عقلم می رسد عرض می کنم که چرا از بین رفت. تبلیغات امروز در دنیای غرب جای هنر را گرفته است. مثال های خیلی ساده می توانند این مطلب را اثبات کنند. نگاهی به سینمای خوب می تواند این مطلب را به طور کامل به ما نشان بدهد، یا مثلا نگاهی به آثار هنری که در قرن های اخیر از به اصطلاح هنرمندان غربی صادر شده اند، خیلی راحت نشان می دهد که هنری در غرب باقی نمانده است. آخرین پدیده های هنری در غرب آپارت و پاپارت هستند. خودشان این اسم ها را گذاشته اند. آپارت از آپتیک است، یعنی آپتیک آرت و فقط به بازی های بصری ختم می شود؛ بازی های چشم؛ آن هم فقط در حد فیزیک چشم؛ در حد قوه باصره ظاهری ما و مشخصاتی که دارد؛ یعنی با توجه به مشخصات فیزیکی چشم، بازی های بصری اختراع کرده اند که اسم اینها را آرت –هنر- گذاشته اند که اصلا هنر نیست؛ مثلا کارهای وازرلی را ببینید که خیلی هم مشهورند و از آنها زیاد صحبت می کنند و از او به عنوان بزرگ ترین هنرمندان غرب اسم می برند. در تلویزیون هم گاهی پشت گوینده ها از تابلوهای او استفاده می کنند که در موزه هنرهای معاصر و جاهای منور الفکری هم هست. این کارها فقط مقداری کارهای بصری اند، مثلا خواسته کره را با تعداد دایره دربیاورد و با حالت هایی که به آنها داده، کره را تجسم کرده است. چیزهایی که ممکن است برای چشم قشنگ باشد ولی به هر ترتیب خودشان هم اسمش را با توجه به چیزی که هست، گذاشته اند: آپتیک آرت . یعنی هنر بصری. فقط هم مقداری بازی است. یعنی از محتوا به طور کامل خالی است و اصلا محتوایی باقی نمانده است. از بازی های چشمی چه چیزی دستگیر آدم می شود؟ تابلوهایی هست که از کنار نگاه شان می کنید، یک چیزند و از سوی دیگر که نگاه می کنید، چیز دیگر و به نسبت جهت هایی که می گیریم، صورت های جدیدی دارند. در این تابلوها چه محتوایی هست؟ آثار خیلی ضعیفی موجودند، اما نه به این مفهوم که هنر باشند. پاپارت هم که می گویند چیزی در همین حد است. یعنی اصلا ریشه این هنر تبلیغات است؛ تبلیغات تلویزیونی. یک مجسمه همبرگر جزو آثار هنری شان است که با گچ ساخته اند. کاملا مثل همبرگر است. همان رنگ ها را هم به آن زده اند؛ گوشت، پنیر، کاهو و... خیلی بزرگ ساخته شده اند. به کتاب های هنری شان مراجعه کنید –من دیده ام، کارم این بوده- این را به عنوان اثر هنری نمایش می دهند. پاپ از پاپیولار می آید؛ یعنی مردمی. هنر مردمی آنها هم صرفا ریشه در تبلیغات دارد و از آن نتیجه شده است. کاری به این معنا نداریم و نمی خواهیم به طور خاص درباره هنر غرب بحث کنیم. اصلا کاری نداریم، چون هنری در غرب باقی نمانده است. دلیل این اتفاق کاملا روشن است. چون هنر مستقیما تجلی روح انسان است. آثار هنری که از انسان ساطع می شوند، همان برتری روح انسان را دارند؛ یعنی همان قدر نسبت به حقیقت عالم و ذات مقدس پروردگار قرب و بعد دارند. از انسان کاملی همچون حضرت علی(ع)، نهج البلاغه صادر می شود که البته گزیده ای از فرمایشات و خطبه های ایشان است، ولی به هر ترتیب مشخص است که کلیت آن چه بوده و در تعریف آن گفته اند: دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق . از انسان بدبختی مثل وازارلی هم صرفا یک سری بازی بصری صادر می شود، چون تمدن غرب کلا از محتوای هنری خالی شده است. محتوای هنر هم همان حقیقت عالم وجود است. ولی در این که محتوای هنری مستقیما تجلی روح بشر است، هیچ شکی نیست. در بعضی کتاب های غربی درباره این بحث می کنند که چه طور گیاهان مقابل موسیقی رشد بیشتری دارند. حتی شنیده ام وقتی برای گاوها موسیقی گذاشته اند، دیده اند شیر گاوها بیشتر شده است. این چه چیزی را می رساند؟ اصلا برای دریافت موسیقی هیچ احتیاجی به عقل نیست. یعنی عقل نیست که محتوای موسیقی را ادراک می کند، بلکه اعصاب است. بنابراین همان مرتبه ای که روح نسبت به حقیقت عالم دارد، در اثر هنری ظاهر می شود و به هیچ وجه نمی شود کلک زد. همان طور که بیان انسان – حرف ها و کلام او- بیان کننده روح اوست، همان قدر اثر هنری هم مبین روح انسان است؛ بیان کننده روح هنرمندی که اثر هنری از آن ناشی و صادر شده است. اصلا هم نمی شود کلک زد. یعنی کسی که خمیرمایه درونی ندارد و روحش خالی از محتواست، نمی تواند کلک بزند و یک اثر هنری عظیم از خود خلق کند؛ محال است. یعنی اثر هنری درست با روح هنرمند متناسب است و اصلا نمی شود در این زمینه کلک زد و آدم را لو می دهد؛ مثل بیان. می گویند: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد عینا همین طور است. تا هنرمند محتوای درونی اش را بیان نکرده باشد، نهفته است ولی وقتی بیان کرد دیگر خود را لو می دهد. یعنی درونش را لو می دهد و نفسانیت خود را بیرون می ریزد. موسیقی نتیجه روح کسی است که آن را ساخته است این یک بحث مقدماتی درباره موسیقی است که لازم است بدانیم. چون اگر فعلا در مقدمه به عنوان هنر به موسیقی نگاه کنیم، موسیقی هم از محدوده ای که گفتیم خارج نیست. موسیقی مستقیما نتیجه روح کسی است که آن را ساخته است و از روح آن هنرمند موسیقی دان ناشی می شود. البته در غرب، آثار ضعیفی از هنر هست. اگر اینجا بگویم، زیاد درست نیست. ولی مثالی می زنم که همیشه زده ام و چیزی غیر از آن نمی گویم. در رمان های غربی و نویسندگانی که آنجا کار داستان نویسی می کنند – داستان نویسی بلند- در دوره بعد از رنسانس اصلا به هنر برخورد نکرده ام. ما به آثار بعد از رنسانس یعنی قرن های اخیر کار داریم. در این آثار به هنر برخورد نکرده ام جز نوشته های کسی به اسم هرمان هسه که آلمانی است و کتاب هایی نوشته ازجمله گرگ بیابان ، دمیان ، سفر به شرق و... در آثار داستایوسکی هم تا حدودی می شود هنر پیدا کرد. البته مساله روسیه اصلا جداست. هنر روسیه را به طور کلی باید از مقوله ای که درباره اش بحث می کنیم، جدا کرد. روسیه در قرن های اخیر جایگاهی دارد که مخصوص خود اوست و به طور جدی باید درباره اش حرف زد. به همین دلیل اگر داستایوسکی را وارد این مقوله نکنیم، خیلی بهتر است. چون ما در قرن های قبل از انقلاب اکتبر روسیه، آدمی به اسم تولستوی هم داشته ایم که مذهبی و مسیحی معتقدی است و اعتقادهایش در کتاب هایش هم ظاهر است و می شود از نوشته های او به عنوان اثر هنری نام برد و شکی نیست که هنرمند است. اصلا به روسیه کاری نداریم، درباره تمدن غرب بحث می کنیم و روسیه را در سال های اخیر است که می شود به تمدن غرب پیوند زد و قبلا جزو این تمدن نبوده است. آثار داستایوسکی را هم که ببینید، کاملا مشخص است. حالتی داشته اند مثل 60 سال پیش ما که چه طور فرهنگ غرب به این مملکت می آمد، همان طور کشمکشی بین فرهنگ قدیم شان و فرهنگ جدیدی که از طریق غرب وارد می شده، در نوشته های داستایوسکی خیلی صریح مشخص است. این بحث به عنوان مقدمه برای بحث موسیقی لازم بود و عرض کردم موسیقی هم نتیجه روح هنرمند است. یعنی تجلی روح هنرمند و عین ذات اوست و اصلا از ذات هنرمند قابل تفکیک نیست. همان رتبه ای که ذات هنرمند موسیقی دان دارد، موسیقی هم که از او صادر می شود، همان رتبه را دارد. هیچ عاملی در تبلیغات غربی به اندازه موسیقی مهم و موثر نیست عامل اصلی برای هنر و تبلیغات غرب و هیچ عاملی دیگر هنری یا تبلیغاتی این قدر در تبلیغات غربی مهم و موثر نیست که موسیقی هست. موسیقی در تبلیغات غرب یک عامل اصلی است و می شود گفت که اصلی ترین عامل به شمار می رود در تبلیغات غربی که عین هنر غرب است، موسیقی یک عامل اصلی است. عامل اصلی برای هنر و تبلیغات غرب و هیچ عاملی دیگر هنری یا تبلیغاتی این قدر در تبلیغات غربی مهم و موثر نیست که موسیقی هست. موسیقی در تبلیغات غرب یک عامل اصلی است و می شود گفت که اصلی ترین عامل به شمار می رود. این مقدمه ها را می گوییم چون قبل از این که وارد اصل بحث موسیقی بشویم، لازم است. به عنوان نمونه در یک فیلم غربی -هریک از فیلم ها که باشد، فرقی نمی کند – در هر جای دنیا که ساخته شده باشد، موسیقی در آن اصل است. راه راحتی هم دارد که می شود تشخیص داد چه طور اصل است. در فیلم ها و تبلیغات غربی، احساساتی را که می خواهند به تماشاچی منتقل کنند، از روش دیگری جز موسیقی انتقال نمی دهند. اگر احساس غم و اندوهی هست که می خواهند آن را به تماشاچی منتقل کنند، عامل اصلی آن هم موسیقی است. اگر می خواهند شادی را به تماشاچی منتقل کنند، عینا همین طور است و عامل اصلی آن موسیقی است. همین طور درباره هیجان و خیلی از مسایل دیگر. ان شاء الله در اینجا به بحثی درباره قالب و محتوا می رسیم؛ درباره قالب و محتوا و نسبت آنها با هم که اصلا در هنر قالب و محتوا چه نقشی دارند و نسبت آنها با هم باید چه طور باشد. گاهی در سینمای غرب می بینید صرفا چهارچوب اس وقس داری که هنرمند یا فیلم ساز، انتخاب و فیلمش را بر آن مبتنی کرده، ریتم موسیقی است. یعنی اصلا ریتم موسیقی است که به فیلم حیات داده و آن را ساخته. چهارچوب اصلی، فیلم است و بقیه فیلم روی این چهارچوب بنا شده است: ریتم موسیقی . نمونه اش الان در ذهنم نمی آید. اگر ذهن تان یاری می کند، یک نمونه بگویید، ولی لااقل در قسمت های هیجانی فیلم این مطلب کاملا واضح است. این روح تبلیغات غرب است، منتها کم کم ظاهر می شود. در کارهای اوایل اختراع سینما این مساله بروز چندانی نداشت. ولی رفته رفته ظاهر شده و می شود پیش بینی کرد که در آینده سینمای غرب خیلی شدیدتر از این خواهد بود. به عنوان نمونه، فیلم های کارتون از این دست زیاد دیده اید. فیلم های والت دیسنی که حتی براساس موسیقی تصویرگذاری شده اند. یعنی متناسب با موسیقی برایش تصویر گذاشته اند. مثلا باله قو را دیده ام که بر این اساس ساخته اند و برایش تصویر گذاشته اند. عقل نیست که محتوای موسیقی را ادراک می کند، بلکه اعصاب است موسیقی به هر ترتیب عامل اساسی تبلیغات غرب است. دلیل این که از موسیقی به این شکل استفاده می کنند، این است که موسیقی برای تاثیرگذاری بر بشر، مانع عقل را برابر خود ندارد. موسیقی فقط به وسیله اعصاب دریافت می شود. یعنی احساساتی که در موسیقی موجود است، فقط از راه اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دریافت می شود- که توضیحش را بعد عرض می کنم. در بعضی کتاب های غربی درباره این بحث می کنند که چه طور گیاهان مقابل موسیقی رشد بیشتری دارند. حتی شنیده ام وقتی برای گاوها موسیقی گذاشته اند، دیده اند شیر گاوها بیشتر شده است. این چه چیزی را می رساند؟ نمی خواهم از این مطلب استفاده کنم که در دام داری ها باید موسیقی پخش کرد. البته روشی هم که الان در دام داری ها وجود دارد، غلط است و ریشه در تمدن غرب دارد. فعلا به روش های غلطی که اعمال می شود، کاری نداریم. موسیقی اصلا از راه عقل دریافت نمی شود. بلکه به طور مستقیم روی اعصاب موثر است و از راه اعصاب، تاثرات به انسان منتقل می شود. تاثراتی که در موسیقی موجود است، یک دلیل خیلی ساده دارد. بچه ای که اصلا رقص ندیده، به هیچ وجه ندیده کسی برقصد – نمونه اش را خودم دیده ام- بچه ای که از اول بچگی اصلا رقص ندیده و موسیقی هم نشنیده است؛ اگر عده ای دوروبرش شروع کنند به دست زدن، ببینید چه حالتی از خودش بروز می دهد؟ کاری هم نداریم که در اثر موسیقی، رشد گیاه بیشتر می شود یا کم تر؟ یا اصلا این افزایش رشد چه دلیلی دارد؟ یا اگر در دام داری ها شیر گاوها بیشتر می شود، دلیلش چیست؟ می دانیم که گیاهان عقل ندارند. حیوان ها به مفهومی که درباره انسان مطرح است، عقل ندارند. یعنی حتی از مراتب پایین عقل هم که فاهمه و واهمه است، برخوردار نیستند. درباره عقل ان شاء الله بحث می کنیم؛ یعنی حیوان ها و گیاهان حتی پایین ترین مرتبه عقل را هم ندارند که در زبان معمولی به آن فهم یا هوش می گوییم. پس چه طور است که موسیقی بر آنها موثر است؟ دلیلش این است که اصلا برای دریافت موسیقی هیچ احتیاجی به عقل نیست. یعنی عقل نیست که محتوای موسیقی را ادراک می کند، بلکه اعصاب است. در حالی که در یک کلام با محتوا – که هر دو صدا هستند- کسی که حرف می زند و کلمه ها را مبتنی بر محتوایی به کار می برد، طرف مقابل این محتوا را چه طور دریافت می کند؟ مسلما از طریق عقل. آن قضاوتی که انسان نسبت به آن بیان می کند، وجودش از آن محتوا تاثیرپذیری دارد. محتوا را می گیرد، درباره آن قضاوت می کند. حالا یا تصدیق می کند یا رد می کند، اگر تصدیق کرد، وجودش متناسب با آن محتوا متاثر می شود. الان من که حرف می زنم، کلمه های ویژه ای را به کار می برم. معنای آن مورد نظرم است. شما معنا را از چه طریقی می گیرید؟ علامت ها، کلمه ها و اسم ها تمثیل و بیان حقیقت هایی هستند، چه قراردادی چه غیرقراردادی. آیا زبان صرفا قراردادی است یا ریشه های غیرقراردادی هم هست که قرارداد براساس آن ریشه ها برپا شده است؟ همین طور است. منتها فرض کنیم کلمه هایی که از آنها استفاده می کنیم، براساس قرارداد است. شما این قراردادها را در ذهن تان تنظیم می کنید؟ هریک از این قراردادها مقابل مفهوم دیگری وضع شده است. اصلا قرارداد به عربی می شود وضع. وقتی وضع را در علم نحو تعریف می کنند، می گویند وضع یعنی این که مقابل شیئ، شیئ دیگر را قرار دادن، آن چنان که وقتی شیء اول می آید، شی ء دوم در ذهن متبادر شود. چه طور؟ مثلا شما می گویید قرارداد مقابل وضع، معنی قرارداد، وضع است یا معنی وضع، قرارداد است. وقتی کسی می گوید وضع، در ذهن شما قرارداد هم می آید. مقابل این مایع شفافی که با باران نازل می شود، گفته اید آب که هر وقت این شی می آید، دیگری هم به خاطرتان می آید. وقتی آب می بینید، می خواهید آن را بیان کنید و می گویید آب. وضع یعنی این قرارداد در زبان که می گویند، همین است. ولی کلمه هایی که می گویم، هریک مقابل معنایی هستند و برای معنایی وضع شده اند. وقتی من یک کلمه می گویم، معنایش در ذهن شما متبادر می شود. اما این معنا را از چه راهی می گیرید؟ به وسیله عقل. راه دیگری ندارد. در موسیقی این چیزی که الان موجود است، جلسه های شب نشینی است که همه در فعل حرام صرف می شوند. اینها اصلا بوی دود تریاک می دهند و بوی گند مشروب و عرق کشمش از آن بلند است. این نی هایی را که کسایی به صورت تک نوازی زده گوش کنید و ببینید چه اندوهی در آن موجود است؛ چه اندوه یأس آمیزی! شما تاثیر گریه را به وسیله اعصاب نمی گیرید و گریه از راه اعصاب بر شما تاثیر نمی گذارد. از طریق اعصاب – یعنی اگر گریه را برای گیاه هم بگذارید- روی آن تاثیر بگذارد یا اگر گریه را برای گاو هم بگذارید، متالم شود، اصلا گریه بر اعصاب تاثیر نمی گذارد. اگر نوای نی، تناسب هایی بین صوت ها برقرار کند که این تناسب ها درست مثل موسیقی به وسیله اعصاب دریافت شوند، هیچ فرقی ندارد. چون وقتی آدم می خواهد ضجه بزند، با موسیقی ضجه می زند. آدم در خیلی از موارد به درگاه حضرت پروردگار که دعا می کند، با موسیقی است. اصلا آدم با موسیقی دعا می کند. موسیقی آهنگی است که به دعایش می دهد که در دستگاه های موسیقی فارسی هم هست. اگر آن دعا را بیاورید، می شود گفت که در کدام دستگاه است. یعنی موسیقی دارد. کاری به این معنا نداریم. منظورم این است که دلیل آن که اینها در تبلیغات چنین استفاده ای از موسیقی می کنند، این است که موسیقی اصلا از راه عقل دریافت نمی شود. بلکه به طور مستقیم روی اعصاب موثر است و از راه اعصاب، تاثرات به انسان منتقل می شود. تاثراتی که در موسیقی موجود است، یک دلیل خیلی ساده دارد. بچه ای که اصلا رقص ندیده، به هیچ وجه ندیده کسی برقصد – نمونه اش را خودم دیده ام- بچه ای که از اول بچگی اصلا رقص ندیده و موسیقی هم نشنیده است؛ اگر عده ای دوروبرش شروع کنند به دست زدن، ببینید چه حالتی از خودش بروز می دهد؟ کسی که موسیقی گوش می دهد، خودش را دست موسیقی می سپرد و بنده آن می شود دلیلش این است که تاثراتی که انسان از موسیقی می گیرد، فقط از راه اعصاب است و بعد تصمیم می گیرد آیا از آن متاثر شود یا نه. خودش را دست این موسیقی بسپرد یا نه. چون اصلا مساله، خود را دست موسیقی سپردن است، موسیقی گوش دادن نیست. اشتباه نشود. اصلا موسیقی گوش دادنی نیست. کسی که موسیقی گوش می دهد، خودش را دست موسیقی می سپرد و بنده آن می شود. یعنی تصمیم گرفته که موسیقی، خوب چیزی است و من می توانم موسیقی گوش کنم و تاثرات عصبی آن را بگیرم. به این دلیل دیگر عقلش کنترل ندارد. کسی که این طور است، مانع عقل را از همان اول از سر راه برداشته و تصمیم گرفته که خودش را به دست موسیقی بسپرد. دلیل خیلی ساده ای دارد؛ چه موسیقی را برای حضرت امام (ره) بگذارید، چه برای من، تفاوتی نمی کند. با این که مراتب عقلی مان متفاوت است ولی موسیقی را برای هریک بگذارید، تفاوتی نمی کند. ایشان هم اگر یک موسیقی شاد را بشنود، همه تاثیرهای موسیقی به ایشان منتقل می شود. منتها بعد تصمیم می گیرد و موسیقی را قطع می کند و خودش را دست موسیقی نمی سپرد. اگر کسی خودش را دست موسیقی بسپرد، خب لذت هم می برد. ولی اگر کسی خودش را دست موسیقی نسپرد، موسیقی برایش عذاب آور است. جدی می گویم. این طور نیست که موسیقی برای همه مردم لذت بخش باشد. این یک اشتباه است. اما متاسفانه موسیقی گوش کردن آن قدر در روزگار ما اشاعه دارد که اصلا نمی شود این حرف را به کسی زد. چون برایش این تجربه پیش نمی آید که مدتی موسیقی گوش نکند، بعد برایش یک موسیقی شادی آور – به قول خودشان – بگذارید و ببینید اصلا احساس شادی به آدم دست می دهد یا نه. چیزی غیر از عذاب نیست، غیر از تکرار اصواتی که اعصاب آدم را خرد کرده و جدا او را ناراحت می کند. کسی که خود را دست موسیقی نمی سپرد،یعنی معیارهایی را قبول نمی کند که در موسیقی هست و بنده موسیقی نمی شود – احساسی که در موسیقی موجود است به او منتقل نمی شود که هیچ، بلکه اصلا حالت اشمئزاز به انسان دست می دهد. ولی اگر خودش را بسپرد و مانع عقلش را از سر راه بردارد، به وسیله اعصاب به راحتی تاثرات آن منعکس می شود. بهترین دلیل آن که از طریق زیست شناسی -به قول خودشان – موجود است، این که وقتی برای گیاه موسیقی گذاشتند، رشد بیشتری پیدا کرد. این دلیل خوبی نیست. یعنی دلیل به نفع موسیقی نیست، ضدموسیقی است. یعنی موسیقی به وسیله اعصاب گیاهی هم درک می شود، یعنی به وسیله اعصاب حیوانی هم درک می شود. وقتی از راه اعصاب حیوانی درک شد، یعنی اصلا واسطه عقل را نمی خواهد. وقتی واسطه عقل را نخواهد، بحث کاملا فرق می کند. کسانی که موسیقی گوش می کنند، اولا موسیقی اعتیادآور است، خیلی شدید و اعتیادش از هر چیز دیگر هم شدیدتر است و حالت تخدیری آن خیلی عمیق تر از هر چیزی است؛ مثل تریاک، مشروب و... حالت تخدیری آن همچنان زیاد است که اصلا قابل ترک نیست. البته ما بحث فقهی نمی کنیم، اما چون خیلی از اصول فقه مبتنی بر مبحث های فلسفی است، شاید به بحث فقهی شبیه شود، ولی ما بحث فقهی نمی کنیم؛ به هیچ وجه. بحث اعتقادی می کنیم، شبیه بحث های فقهی می شود، ولی ما از آن نتیجه فقهی نمی گیریم. یکی از دلیل ها این که در اسلام بیشتر مرجع ها، موسیقی را مطلقا حرام می دانند، همین است. البته بیان نمی کنند و این موضوع از سوی مراجع بیان نشده. ولی منظورم این است که دلیل این که چنین برخوردی با موسیقی هم موجود است، ریشه اش در حدیث هایی است که از حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) رسیده است. یک دلیل همین است. دلیل های دیگر را هم عرض می کنم. ولی یکی از دلیل هایی که می شود برایش متصور شد، همین است که چرا اسلام چنین برخوردی با موسیقی دارد. یکی این است که وقتی انسان نتواند از راه عقلش بر چیزی نظارت کند، آن چیز قابل اعتماد نیست؛ به هیچ وجه. چون انسان اصلا موجودی عقلانی است. عقل مشخصه اصلی و فصل انسان است؛ یعنی اگر عقل را از انسان بگیرید، دیگر انسان نیست. عقل چیزی است که انسان را از موجودات دیگر جدا می کند. اگر بخواهید در تعریف انسان وارد شوید، عقل را باید به عنوان فصل ذکر کرد. فصل یعنی چیزی که اگر از آن موجود بگیرید، چیزی نمی ماند؛ یعنی مشخصه ای که آن موجود را از موجودات دیگر سوا می کند و فاصله می دهد. بنابراین آنچه انسان نتواند به وسیله عقل بر آن نظارت داشته باشد، اصلا قابل اعتماد نیست و نباید سراغش رفت. فرض کنید جذابیت هایی که از غیر راه عقل بر انسان تحمیل می شود، آیا اینها قابل اعتمادند؟ خیر. نمی شود به آنها اعتماد کرد. معاذالله اگر کسی صور قبیحه ببیند، خب جذابیت دارد. فیلم های پورنوگرافیک جذابیت دارند. آیا این جذابیت، جذابیتی است که به وسیله عقل بر انسان تحمیل می شود؟ خیر. می دانید که عقل این وسط کاره ای نیست. فقط خصوصیت های حیوانی را در بشر تحریک می کند. چون این غریزه، کشش و جاذبه در بشر موجود است، وقتی این تصویرها را نشانش می دهند، تصور لذتی که از جمع شدن با جنس مخالف موجود است، باعث گرایش انسان و جذابیت در بشر می شود. آیا این جذابیت به وسیله عقل به او تحمیل شده است؟ خیر. حالا که از راه عقل تحمیل نشده، اصلا قابل اعتماد نیست، این را به عنوان جاذبه کاذب می شناسیم و آن را کنار می گذاریم. چون اصل بر این است که ما در محدوده انسانیت باقی بمانیم. اگر کسی سر این اصل شک دارد، اصلا کاری با او نداریم. وقتی کسی در تعریف انسان می گوید حیوان ناطق، ما کاری با او نداریم. بگذارید تعریف کند حیوان ناطق. فقط آن ناطق را فصل انسان با حیوان می داند و ما کاری به او نداریم و کسی که انسان را حیوان ابزارساز تعریف می کند، به او هم کاری نداریم. با اینها اصلا کاری نداریم و بحثی هم نمی کنیم. ولی آن چیزی که در اسلام مطرح است، باید همیشه سعی کنیم در محدوده انسانی خودمان بمانیم و تکامل ما هم در همین محدوده است. گذشتن از این حد، سقوط و هبوط است. تکامل ما در محدوده انسانیت است؛ بنابراین از حد طریق عقل – که فصل انسان با اشیا و موجودات دیگر است- نمی شود خارج شد. یکی از بحث های اساسی درباره موسیقی، تناسب بین محتوا و قالب موسیقی است در ضمن همین مطلب که به آن اشاره هم شد، درباره دعا بود که وقتی انسان با تمام وجودش به فقر ذاتی اش مقابل حضرت پروردگار پی می برد و با حالت احتیاج و نیاز رو به درگاه حق می آورد، خب دعای انسان با موسیقی همراه است؛ یعنی اصلا موسیقی را با خود دارد. یا همین طور درباره قرآن خواندن که صوت خوش قرآن سفارش هم شده است. در حدیث های زیادی دیده ام – به ویژه حدیثی که فکر می کنم از امام سجاد(ع) باشد- نقل شده حضرت رسول(ص) صدای شان را سر نماز به قدر طاقت مأموم بلند می کردند، صوت خوش را به قدر طاقت مأموم از خودشان بروز می دادند. این طور نبوده با آهنگی که برای خودشان نماز می خوانند، برای مردم هم بخوانند. چون می گفتند و نقل شده از امام سجاد(ع). می گفتند اگر می خواستند با آن بیان بخوانند، همه از شدت لذت، غش می کردند. نقل شده ایشان صدای خوش حضرت داوود(ع) را داشتند. درباره اینها چه می شود گفت؟ این یکی از بحث های اساسی درباره موسیقی است. یعنی تناسبی که بین محتوا و قالب موسیقی موجود است و اگر این نسبت یا ارتباط قطع شود، آن وقت است که ما موسیقی را به طور کلی طرد می کنیم و حرام می دانیم. ولی تا وقتی این محتوا را دارد و ارتباط ظاهر و قالب آن با محتوا حفظ شده است، سفارش هم شده در حدیث ها درباره این که مثلا انسان قرآن را با صوت خوش بخواند یا نمازش را با صوت خوش بخواند. دلیلش این است که وقتی در آن دعا انسان با تمام وجودش مشغول دعاست، محتوای دعا ریشه ای صوتی است که انسان به بیان و لحن خود می دهد. موسیقی که در دعا از انسان صادر می شود، متناسب با محتوای دعاست که به نیاز و فقر ذاتی انسان برابر خداوند مربوط است. وقتی بشر به موسیقی عادت می کند، دیگر قابل اعتماد نیست. اعتیادش خیلی شدیدتر است و فقط باید خودش را به موسیقی بسپرد؛ موسیقی چنین طلبی از انسان دارد. طلب بندگی و معبودیت می کند چون باید خودش را بسپرد، اعصابش را در اختیار آن بگذارد تا آن تاثر در او ایجاد شود. بنابراین از اول انتخاب کرده و بنده وار تاثیر موسیقی را پذیرفته است. مثل دیگر؛ الان صحبت سر این بود که از نظر فنی دعای آدمی که با کمال نیاز دعا می کند، جزو یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی است. ولی چه طور است که حرام نیست؟ در حالی که شجریان مثلا حرام است. هیچ شکی هم در آن نیست. بحث فقهی نمی کنیم، ولی شکی نداریم که شجریان را نمی شود گوش داد. چون این حضراتی که این قدر لیبرال هم هستند، شجریان را در تلویزیون پخش نمی کنند، رادیو را نمی دانم. ولی در تلویزیون پخش نمی کنند؛ یعنی قشنگ معلوم است که این قدر آش شور است که خود اینها هم فهمیده اند. منتها چه طور این قدر شور است؟ در حالی که همان دستگاه ها را ممکن است ایشان هم بخواند. وقتی انسان در قرآن صوت خوش دارد، حتما از نظر فنی در یکی از دستگاه های موسیقی فارسی است. چه طور این کار حرام نیست، اما وقتی این موسیقی ارتباطش را با محتوای معنوی قطع می کند، حرام می شود. چرا؟ اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید، برای این که باعث گناه می شود حتی در ظاهرش هم مشخص است. یعنی وقتی ظاهر، ارتباط خودش را با آن محتوای الهی، روحانی و معنوی قطع می کند، هرچند از نظر فنی در همان دستگاه های موسیقی است، منتها با این حال دیگر قابل گوش دادن نیست و حرام است، یعنی گناه دارد. اصلا مساله اساسی در موسیقی همین جاست. اگر این مساله ادراک نشود، نمی شود فهمید چرا برخورد اسلام با موسیقی این طور است. بله، از نظر فنی مثل این است که ما 32 حرف در فارسی داریم. کلامی که انسان می گوید، از این 32 حرف خارج نیست. حتی شعر از نظر عروضی در وزن های خاصی است. فعولن، فعولن، فعولن فعول. چنین گفت رستم به اسفندیار فعولن فعولن فعول بر این وزن است و هرکس بخواهد شعر بگوید به هر ترتیب از این وزن های عروضی خارج نیست. اما آیا هر شعری قابل گوش دادن است؟ نیست. هر شعری هم خوب نیست. نمی شود گفت شعرهایی را که در وزن فعولن فعولن فعولن فعول است، کسی گوش نکند، ولی اگر در وزن های عروضی دیگری آمد، گوش کند. این طور نیست. درباره موسیقی هم همین طور است. دستگاه های موسیقی ایرانی از نظر فنی شبیه همین وزن های عروضی شعرند. اصل محتواست که در این دستگاه ظاهر می شود؛ محتوایی که در این قالب ریخته می شود. وزن های عروضی یا دستگاه های موسیقی فارسی مثل ظرف هایی هستند که آن محتوا را در بر می گیرند. البته ارتباط خیلی غنی تر و حقیقی بین این ظرف و آن محتوا موجود است. ولی از نظر ظرف بودن آن، وزن های عروضی هم چنان که ظرف است برای شعر، دستگاه های موسیقی فارسی هم ظرف هستند، برای محتوای شان. این طور هم نیست که هر موسیقی و آهنگی به دلیل این که محتوایش قرآن است، خالی از اشکال باشد. من خیلی از اقسام قرائت های قرآن را که الان هست، گوش نمی کنم، چون موسیقی بر محتوایش غالب است و صورت موسیقی دارد، نه صورت قرآن. خیلی از چیزهایی که الان وجود دارند، اصلا قابل گوش دادن نیستند و بهتر است -یعنی پیشنهاد می کنم- گوش ندهید. حکم شرعی نمی دهم، پیشنهاد می کنم گوش نکنید. چون در آنها موسیقی اصل است، نه قرآن. این یک حساب خیلی ساده است و حساب فقهی هم نمی خواهد. اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید، برای این که باعث گناه می شود. این سلیقه شخصی نیست. وقتی در قرائت قرآن هم موسیقی بر محتوا غلبه کند، گوش کردنش گناه دارد. فرض کنید در همین اذا الشمس کورت شیخ عنتر بدوی، به نظر ما قرآن اصالت دارد یا موسیقی؟ موسیقی غلبه دارد. خیلی از سوره هایی که همین آقای عبدالباسط می خواند، کاملا مشخص است و شکی ندارم که تمرین کرده هریک از اینها را با چه لحن و موسیقی بخواند و ترکیب موسیقی اش نسبت به معنایش اصل است. در بیشتر چیزهایی که شنیده ام، دیده ام که اصلا معنای قرآن و محتوای آن مورد نظر نیست؛ فقط موسیقی قرآن است که مورد نظر است. شخصا قرآن هایی را که بچه های شیعه با همین صوت معمولی می خوانند، ترجیح می دهم. آقایی هست به اسم قادری که قبل از انقلاب هم می خوانده، قرائت قرآنش را خیلی دوست دارم. چون لحن آن با معنایش متناسب است. وقتی می شنوید، معنایی که درباره قیامت می گوید، در دل تان ظاهر می شود. نه این که وقتی تمام شد، بتوانید آهنگ آن را با سوت بزنید. این خیلی فرق دارد. آن دیگر قرائت قرآن نیست، موسیقی است و می شود با سوت هم زد. قرائت قرآن آن است که وقتی درباره قیامت می گوید، تن آدم بلرزد. منظورم از ارتباط محتوا با قالب اینجاست. البته این حد خیلی ظریف است و اصلا قابل تشخیص نیست. حدش آن قدر ظریف است که اگر می گفتند محدوده طول و حرام بودن موسیقی این است که موسیقی هایی که مثلا در دستگاه ابوعطا خوانده شده اند، به طور کلی حرام هستند و آنهایی که در دستگاه های دیگر خوانده شده اند، حلال. اگر محدوده اش این بود، خیلی راحت می شد، کاری نداشت و جمهوری اسلامی هم می توانست به راحتی در رادیو و تلویزیون به این مساله عمل کند. دلیل اصلی این که نمی تواند عمل کند، این است که حد آن مشخص نیست. حد این مساله به مطابقت محتوا و قالب باز می گردد. حالا که حد این است، اصل در درک موسیقی هم همین است. موسیقی که الان موجود است، اصلا بوی دود تریاک می دهند و بوی گند مشروب و عرق کشمش از آن بلند است این که گفتم هنر، مستقیما تجلی روح انسان است، منظورم این بود و می خواستم این استفاده را کنم که نهج البلاغه حضرت علی(ع) هم در همین 28 حرف عربی است. از این 28 حرف خارج نیست. از کلمه های عربی هم خارج نیست. ایشان کلمه های جدیدی برای بیان مقاصدشان نیاورده، بلکه از همان کلمه ها استفاده های جدیدی کرده اند؛ در همان 28 حرف و همان قالب ها. حتی در همان وزن های عروضی هم شعرهایی به ایشان نسبت داده اند. همان وزن های عروضی که عرب ها به طور معمول شعر می گویند. اما این کجا و آن کجا؟ دلیلش چیست؟ دلیلش آن روحی است که پشت این معانی است. آن روحی که ریشه تجلی این کلمه هاست. در موسیقی هم همین طور است. در موسیقی این چیزی که الان موجود است، جلسه های شب نشینی است که همه در فعل حرام صرف می شوند. اینها اصلا بوی دود تریاک می دهند و بوی گند مشروب و عرق کشمش از آن بلند است. این نی هایی را که کسایی به صورت تک نوازی زده گوش کنید و ببینید چه اندوهی در آن موجود است؛ چه اندوه یأس آمیزی! اندوهی داریم که اندوه خوشی است؛ اندوهی که آدم دلش می خواهد تمام دلش از آن پر باشد. آن اندوه و غمی که حافظ در شعرهایش به آن اشاره می کند، یا آن غمی که در روضه دنبالش می رویم، یکی است. ولی یک اندوه هم داریم که ریشه اش در یأس و قنوط است. آن اندوه اصلا قابل تحمل نیست، تخدیر نفس بشر است. موسیقی کسایی را گوش کنید، چنین حالتی به انسان دست می دهد؛ چون ریشه اش در دود تریاک است. آن تخدیر در موسیقی ظاهر می شود و جلو آن را هم نمی شود گرفت. همان طور که روح هنرمند در اثر هنری اش ظاهر می شود. اصلا هم نمی شود مانعی در برابر قرار داد و کلک هم نمی شود زد؛ در موسیقی که به هیچ وجه. در موسیقی این ارتباط نسبت به زمینه های هنری دیگر مستقیم تر و خیلی نزدیک تر است. برای این که تاثیرهای موسیقی هم از راه اعصاب دریافت می شود. از آن طرف هم عواملی که موسیقی برای بیان از آنها استفاده می کند، عوامل مجردند؛ مجرد از معناهای کلامی و ادبی؛ معناهایی که عقل انسان بر آنها نظارت دارد. فرض کنید این کاری را که می گویم شما به وسیله عقل تان ناظر بر آن هستید؛ وقتی تصدیق کردید، می پذیرید. بعد هم تاثراتش را می گیرید. اما عواملی که موسیقی از آنها استفاده می کند، فقط تناسب های مجرد بین صوت هاست. این تناسب های مجرد، اصلا از راه عقل ادراک نمی شوند. نت های مختلف را بزنید. اصلا انسان اینها را به وسیله عقل نمی فهمد. ولی وقتی من می گویم آب شما می فهمید، ولی اگر بگویم دام دام دام نمی فهمید. تکرار این نت ها با عقل، ادراک نمی شود و عقل، نظارتی بر آنها ندارد. بیان این، از راه تناسب های مجرد ریاضی است که در عالم بین صوت ها هست. تا کسی بنده وار با موسیقی برخورد نکند، تاثیری روی انسان نمی گذارد این تناسب هایی که برای بشر خوش آیند بوده یا بدآیند، در طول سال ها از همان اول انتخاب شده است که بشر به کره ارض هبوط کرده. از همان اول، این تناسب های مختلف را از طبیعت انتخاب کرده و برگزیده و تا امروز حفظ کرده. تناسب های ریاضی هم بین اینها موجود است که فقط تجرد ریاضی دارند. چون بیان شان به وسیله تناسب های مجرد است و عقل، نظارتی بر آنها ندارد و از راه عقل هم ادراک نمی شوند و تاثرات شان هم فقط از راه اعصاب است که دریافت می شود، نه از راه عقل. به این دلیل است که تمدن غرب از آنها به عنوان عامل اصلی در تبلیغات استفاده می کند. مساله مهم دیگری هم که به عنوان جمع بندی عرض می کنم، این که تا کسی بنده وار با موسیقی برخورد نکند، تاثیری روی انسان نمی گذارد. برای این که آدم راحت می تواند قطع کند و گوش ندهد. وقتی بنده وار نشستید و تاثیر آن را پذیرفتید، آن وقت موثر است؛ از غیر طریق عقل و از طریق تاثیرها روی انسان موثر است. منظورم این بود کسانی که موسیقی گوش می کنند، اولا موسیقی اعتیادآور است، خیلی شدید و اعتیادش از هر چیز دیگر هم شدیدتر است و حالت تخدیری آن خیلی عمیق تر از هر چیزی است؛ مثل تریاک، مشروب و... حالت تخدیری آن همچنان زیاد است که اصلا قابل ترک نیست. مصاحبه ای از حضرت امام (ره) هست اوایلی که تشریف آورده بودند، یا وقتی اروپا و فرانسه بودند، فرموده بودند اصلا مغزی که به گوش دادن موسیقی عادت کرد، دیگر قابل استفاده نیست. وقتی بشر به موسیقی عادت می کند، دیگر قابل اعتماد نیست. اعتیادش خیلی شدیدتر است و فقط باید خودش را به موسیقی بسپرد؛ موسیقی چنین طلبی از انسان دارد. طلب بندگی و معبودیت می کند چون باید خودش را بسپرد، اعصابش را در اختیار آن بگذارد تا آن تاثر در او ایجاد شود. بنابراین از اول انتخاب کرده و بنده وار تاثیر موسیقی را پذیرفته است. کد مطلب : سایر اخبار ...
در سینمای ایران فیلم ساز تولید نمی شود
پرداخت و افزود: ما در سینمای امروز ایران نیاز به نقد جدی و اساسی داریم. هر چند با نقد به طور جدی مقابله می شود. شما حساب کنید وقتی یک فیلم ساز مطرح مثل بهروز افخمی ضد نقد است وای به حال دیگران اما باز هم نقد در چنین جامعه ای کار خود را انجام می دهد. منتقد با فیلم ساز پدر کشتگی ندارد فراستی ادامه داد: به محض اینکه به یک فیلم ساز میگویی فیلم بدی ساختی، کارگردان آن اثر فکر می کند ...
ریزش ها و رویش های انقلاب اسلامی؛ آسیب ها و تکالیف
چهره های نورانی شما را از نزدیک زیارت کنیم و خد را بر این نعمت های عظیمش شکر کنیم. در جریان مبارزاتی که به دست مبارک امام شروع شد و به دست مبارک ایشان به پیروزی رسید و میراثی برای آیندگان به ما سپرده شد، تحولات بسیار گوناگونی واقع شده که بعضی هایش را دیده اید و بیشترش را شنیده اید. در هر مقطعی – گاهی چند روز و گاهی چند ماه و گاهی چند سال- حوادثی اتفاق می افتاد که دل ها مضطرب و زیر و رو می ...
سرمقاله های روزنامه های 24 فروردین
، سطح رفاه کشور را با سطح امکانات موجود به سمت پایین بکشانیم. اگر جامعه این را بخواهد شاید بتوان چنین کرد. یک راه دیگر این است که از همه امکانات ملی و میهنی با کارآمدترین و بهره ورترین حالت استفاده کنیم. ایران منابع طبیعی قابل توجهی دارد، جوانان درس خوانده و آموزش دیده کافی دارد، محل جغرافیایی خوبی برای تجارت و ترانزیت است، پیشینه تاریخی خوبی دارد و رفت و آمد ده ها هیأت سرمایه گذاری از کشورهای دیگر ...
تسهیلات ویژه درشهرک های صنعتی به قطعه سازان وطنی
صنایع کوچک فراهم کنند که قیمت ها کاهش یابد، نه افزایش. چراکه زیربناها با هزینه دولتی ساخته می شوند، بنابراین هزینه ها بسیار پایین می آید. البته اعتقاد داریم که باید در این راه فعال تر باشیم و حتی شهرک های صنعتی نیاز به پوست اندازی دارند که تا آن نقطه مطلوب فاصله دارند؛ اما سیاست جدید سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران ارتقای وضعیت شهرک های صنعتی است.فعالان قطعه ساز باید به این اصل دست یابند که ...