مهدی؛ احمد؛ بهشت / اینجا طلائیه، مقر ابالفضل العباس (ع) است
سایر منابع:
سایر خبرها
شیرین ترین خاطره جنگ به روایت یک فرمانده
بندبند این جوان بور و خوش چهره تبریزی آمیخته بود که وقتی خبر حمله شوروی سابق را به افغانستان شنید، برای کمک به برادران مسلمانش درنگ نکرد و راهی آن دیار شد. وی با تأسیس مرکز آموزش مجاهدان افغانی به آموزش نظامی حدود 300 نفر از نیروهای افغانستان پرداخت. تجربه چند ماه جنگیدن در افغانستان، کمی بعد در کوچه های سوسنگرد به کمکش آمد. با شروع جنگ خودش را به جبهه های جنوب رساند تا کنار همه مدافعانی که از سراسر ...
شهید علی تجلایی ؛ از آموزش حاج قاسم تا شمایل شفق خونین بدر
از کردستان تا سوسنگرد و از شلمچه تا شرق دجله، این روح بیقرار جنگ، این جان و جنون جاری در جبهه، این شور شگفت، هرجا که رفت ردپایی از عشق گذاشت و دست آخر، جز عشق هیچ از او نماند. حتی نشانی از تنش... این شد که حاج قاسم در وصفش گفت: او دهها بار به شهادت رسیده بود پیش از این شهادت ظاهری اش به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات ، 25 اسفند 1363 روز شهادت یکی از شگفت انگیزترین و پراعجابترین پدیده های ...
سید موسوی
، فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) یا خالق هستی برای زمین و زمان تبیین کنند. یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، آن عزیز زنگ زد و گفت: سید آن روز در آن جلسه چطور شما این حرف را زدی؟ گفتم: نمی دانم ولی عقل ام در همین حد به ام اجازه می داد که بگویم شاید یک روزی خداوند متعال مأموریت حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس را برای زمین و زمان تبیین کند و مخلوقات قادر متعال متوجه اراده علم دار شهید ...
مرور ده شاه نقش کارنامه پربار بهروز وثوقی به بهانه سالروز تولدش | بی همتا
به همین خاطر نه قبل و نه بعد از آن وثوقی شخصیتی بازی نکرد که شبیه این شوفرِ لاابالی باشد که بی دلیل دروغ می گوید، لاف می زند و وعده و وعید می دهد؛ اما همه او را دوست دارند و با علاقه پای لاف زنی های پرشورش با آن آب و تابی که هر بار داستان را متفاوت و مبالغه آمیزتر و با لکنت زبان شیرینش آن را بیان می کند، می نشینند. عباس در قید و بند چیزی نیست و بیهوده گذران عمر می کند؛ اما در عمقِ وجودش یک مردانگی ...
این جماعت، شفاگرفته ی عشق و دامن گیر بهشت اند
زندگی شخصی خطایی می کردم، با خود می گفتم این هفته دیگر شهدا مرا شیفت قبول نمی کنند اما نه، آنها هیچگاه عنایت خود را از ما بر نمی دارند؛ خیلی چیزها از شهدا گرفتم. طاهری مقدر ادامه می دهد: تابلوی کاشی مزار حاج قاسم را دقت کردید؟ چشمان او با آدم حرف می زند؛ یادم می آید فرزند دومم را که پنج ماه باردار بودم، دکتر گفته بود سندروم داون دارد؛ به حاج قاسم متوسل شدم و او را قسم دادم و برایش سوره ...
قصه پُرغصه اسطوره های فراموش شده
عقایدشان تا پای جان ایستاده اند و با اشتیاق و علاقه از رفتن دوباره به جبهه سخن می گویند. نزدیک یکی دیگر از جانبازان می شوم که زیر سایه درختی نشسته و به گوشه ای خیره شده است؛ سلام کرده و اجازه می خواهم تا چند دقیقه ای وقتش را بگیرم، به محض دیدنم، از جایش بلند شده و سلام می کند. سیف الله دهقان نسب، 51 بهار را پشت سر گذرانده، زمانی که جنگ شروع می شود به عنوان نیروی بسیجی در دفاع ...
ماجرای فرصت سازی بچه های مسجد در دل محرومیت ها
...؛ به نظرم اگر بخواهیم فضا را برای ورود نوجوانان آماده کنیم باید فضا را برای آنها دلسپند و دلپذیر کنیم. وی در ادامه گفت: ما در مسجد پنبه چی فضا را با توجه به نیاز بچه ها آماده کردیم به گونه ای که همین نوجوانان کارهای مسجد را انجام می دهند، کارهای فرهنگی می کنند و دکور می زنند، واقعیت آن است که اگر بخواهیم اسلام و انقلاب را در این مملکت را قوی کنیم و استحکام بخشیم باید سراغ نوجوانان و ...
به مناسبت سالروز رحلت؛ نظر رهبر معظم انقلاب پیرامون شخصیت مرحوم حاج احمد آقای خمینی
قضایایی که اواخر عمر شریف ایشان پیش آمد، این گونه بود. ما دچار اشتباهی بودیم و خیال می کردیم که شاید امام مثلاً ته دلشان نیز همین باشد. بعد معلوم شد که نه، این گونه نبوده است؛ ما نمی دانستیم. البته در خدمت امام، مکرّر مذاکره شده بود؛ اما انسان، تنها دیدگاه های صریح و لبّ نظر امام را می دانست. شاید در بعضی از مسائل به شکل دیگری عمل می کرد. به هرحال، حاج احمد آقا این نقش را داشتند که نظر امام ...
(تصویر) عکسی از شیخ حسین انصاریان زیر تابوت فرمانده
رمضان و جمعی از فرماندهان برگزار شد. آن روز ها هوا سرد بود و رضا دستواره سرما خورده بود. حاج عباس بعد از اتمام جلسه، دم سنگر پوتینش را پوشید تا برای هدایت گردان ها به خط مقدم برود. هر دو فرمانده حال جسمی مساعدی نداشتند. رضا دستواره در حالی که بند پوتینش را می بست، به حاج عباس کریمی گفت: تو هنوز حالت خوب نشده. من میرم خط مقدم شما برو سنگر حاج عباس هم می گفت: نه، تو برو تو سنگر، من میرم ...
مدیر کل بنیاد شهید خراسان رضوی: شهیدان ماه رمضان حرم رضوی، روحانی تراز انقلاب اسلامی بودند
خون خود غلتید با لب تشنه و تنی مجروح کمی از داغ کربلا را دید با لب روزه در لباس رسول چامه ی عاشقی سرود آنجا لحظه ی آخر نفس زدنش خوب شد دخترش نبود آنجا تسلیت دختر گل بابا! داغ بابا چقدر سنگین است بعد از این جای خالی بابا خاطراتی کبود و غمگین است همه دیدند قاتل او را هدف خشم و بغض مردم شد آه از آن ساعتی که ...