سایر خبرها
گفت و گو با مادر یک پهلوانِ شهید
شبیه ترین شهدا به مولایش حسین(ع) بود. چند فرزند دارید مادر؟ از خودتان بگویید. من 51 سال دارم و حاصل همه زندگی ام دو فرزند است؛ یکی رضا که شهید شد و دیگری خواهرش زهرا. خانواده ما بسیار مذهبی بود و خوب به یاد دارم از همان دوران کودکی حواس مان به نانی که به خانه می آید بود. من و پدر بچه ها رزق حلال را برای عاقبت به خیری شان مؤثر می دانستیم. پدر رضا 30 سال بیشتر نداشت که به رحمت خدا رفت ...
زن پزشک در دادگاه، همسرش را شوکه کرد
کتکم بزند؟ حتماً باید بلایی سرم بیاید تا حرف هایم تأیید شود؟ به چه دل خوش کنم؟ به خوش رفتاری همسرم؟ به محبت کردن و صحبت های قشنگش؟ یا دلخون شدنم؟ و... در پایان قاضی عموزادی از زوج پزشک خواست از نظرات مشاوران خانواده استفاده کنند تا شاید رویه زندگی شان تغییر کند. بدین ترتیب قرار شد در جلسه بعد به این پرونده رسیدگی شود. ...
روایت رفاقت 30 ساله با حاج محمد ناظری
می شناسد. قبادی در گفت وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس درخصوص شهید ناظری گفت: من و محمد از سال 58 قبل از اینکه ایشان متاهل شود با هم دوست بودیم و بعد از تاهل ارتباط خانوادگی پیدا کردیم. وی ادامه داد: شهید ناظری یک شخصیت فوق العاده کاریزما داشت. خصوصیاتی خاص داشت که مشابه ندارد تا بگویم ناظری مانند فلانی بود. همچون فیدل کاسترو که شخصیت مشابهی را نمی توان برایش پیدا کرد و فقط یک نفر ...
کن جشنواره دگرباش هاست/این همه سالن برای سینمای روشنفکری زیاد است/آوینی به عنوان فیلمساز ماندگار است
در هفت در وهله اول می خواهیم برنامه جذابی داشته باشیم. شما موضع گیری فراستی در هفت را در نظر بگیرید. ممکن است کسی بگوید این موضع هفت نیست. چون 2 هفته بعد یا 2 هفته قبلش احتمالا من یا رسول صدرعاملی آن را نقض و نظر دیگری مطرح می کنیم. اصلا ممکن است خود فراستی حرفش را پس بگیرد یا نظر دیگری بدهد. این به این معنا نیست که موضع هفت، حرف های فراستی است یا حرف های افخمی است یا صدرعاملی. ما می خواهیم ...
گفت وگویی خواندنی با همسر شهید مدافع حرم ایوب رحیم پور
متوجه می شوند. راستش را بخواهید انقدر زود انتظار این حرف ها را نداشتم. خیلی ناراحتند که من اجازه ندادم پیکر پدرشان را ببینند. می گویند نگاه کن بچه های شهدا پیکر پدرشان را دیدند. محمد پارسا بعد از شهادت پدرش خیلی مراقب ما است و می گوید بابا گفته حواسم به شما باشد. خواب شهادتش را دیده بود ایوب پیش از رفتن همه کارها را انجام داد. رفت و حضانت بچه ها را به من داد و هر چه را ...
امین حیایی از شایعه طلاق تا ما خیلی خوشبختیم! +تصاویر
علاقه ی او هستندیک خواهر زاده به نام امیر علی دارد که او را بسیار دوست میدارد .دایی امین نیز از نقاشانایران محسوب میشود به قول رضا رشید پور (در برنامه ی عبور شیشه ای از همان بچگی نیزپولساز بوده است به این ترتیب که بچه های همسایگان را در پارکینگ منزل جمع می کردوبا چوب وحلب وپارچه نمایش به راه می انداخت وپانتومیم اجرا می کرد در ضمن بلیط هایاین نمایش به گفته ی خودش دانه ای یک قران بوده است. ...
نمی خواستم شرمنده حضرت زینب(س) شوم
خاطرات مادرانه ما پنج فرزند داشتیم که یکی از آنها را در راه خدا دادیم؛ شهید سعید حیدری. خوب به یاد دارم همسرم از همان اولین روزهای تشکیل خانواده به رزق حلال پایبند بود. می گفت این توجه باعث عاقبت بخیری بچه ها می شود. عزت بیاری از دردانه اش برایمان می گوید: سعید متولد 1347بود. زمان انقلاب سن و سال چندانی نداشت اما در تظاهرات و راهپیمایی های ضد رژیم سهمی اندک داشت. با تشکیل بسیج، پسرم راهی شد ...
خانه پر ماجرای 2 برادر شهید سادات! + عکس
بود و هنوز هم برای مراسم های مذهبی از مردم پذیرایی می کنم. می گوید: نمی خواستیم به ایران بیائیم، صدام ما را بیرون کرد. از سید صاحب فقط دو تا پا در بهشت زهرا(س) است پدر شهیدان محمدی، می گوید: وقتی خبر شهادت بچه ها را آرودند، یکی یکی اطلاع دادند. اولی را گفتم در راه اسلام بوده است ناراحت نیستم! و وقتی گفتند سید مهدی مجروح شده است، گفتم؛ بگویید شهید شده است! مکث کردند، گفتم ...
انتقاد تند مدیرعامل ذوب آهن از فدراسیون فوتبال: رای رحمتی را به شیپورچی بدهند!
....چنین اتفاقاتی نشان می دهد در فدراسیون فوتبال در زمینه تصمیم گیری وحدت رویه نیست.در دوره قبل جام حذفی در سال گذشته ما در جلسه ای با محوریت رییس وقت سازمان لیگ و در حضور بچه های نفت نشستیم و مصوب کردیم فینال حذفی 12 خرداد باشد زیرا بحث منافع ملی مطرح بود.منصوریان می تواند در این باره شهادت بدهد.امسال هم ما صحبت کردیم اما حالا که مدت زمان کمی تا فینال مانده کسی نمی داند دقیقا بازی در چه زمانی ...
فرهنگ در رسانه
به یاد داشت و یک هدیه کوچک و شیرینی برای منزل تهیه می کرد. در همه شرایط زندگی می گفت خدایا راضی ام به رضای تو. تکیه کلامش هم همیشه شهیدان زنده اند الله اکبر بود. وی چند بچه یتیم را سرپرستی می کرد که بعد از شهادتش خانواده متوجه این موضوع می شوند. و تازه بعد از شهادتش بود که فامیل و همسایگان سمت و درجه وی را فهمیدند. همسر شهید: آذرماه سال 72 در شهر چهارمحال و بختیاری من و حاجی با هم ...
ارتفاعات 2100 متری سورن به دست سپاه فتح شد +تصاویر
می کنند. امنیت! واژه امنیت را هر زمانی که می شنیدم یک واژه کلیشه ای به نظرم می آمد که چرا همه از امنیت می گویند . چرا ماموستاها در نماز جمعه هر بار از امنیت می گویند، چرا رئیس جمهور و مسئولین همه از امنیت می گویند، پدرم اگر چه از بیکاری و اقتصاد بد و گرانی می گفت اما همیشه حرف از امنیت که می شود می گوید خدا را شکر. درکش برایم سخت بود. تا امروز که صلابت کوههای استوار را به چشم ...
تراژدی دردناک قربانیانِ بمباران شیمیایی در دو پرده
به گزارش ستاره ها؛ خدر صداقت یکی از اهالی سردشت است که در زمان واقعه ی بمباران شیمیایی سردشت، به همراه خانواده اش در این شهر زندگی می کرده است. او متولد سال 1327 و دارای سه فرزند به نام های رحیم، آرتون و زیبا است. خانواده ی پنج نفره ی صداقت، همگی در پی بمباران شیمیایی سردشت، مصدوم شدند؛ این در حالیست که زیبا، فرزند کوچک این خانواده، در زمان حادثه، در شکم مادرش بوده است. آقای صداقت در ...
20 سال فقط شاگردی کردم/ ماجرای توسل به حضرت زهرا (س) برای دیدار با رهبر/ واکنش پناهی به سوال درباره اکبر ...
معروف شوند؟ خیر. این طور نیست زیرا خلاف جهت آب نمی شود شنا کرد. کسانی که از سبک های غربی الگوبرداری می کنند، استاد ندیده اند. شما خودتان استاد دیده اید؟ بله. من 20 سال نخواندم و شاگردی کردم. چند سال شاگرد حاج منصور بودم. از خودشان بپرسید؛ ایشان می خواندند و من زار می زدم. همه به من می گفتند بخوان اما من نمی خواندم و فقط با روضه های ایشان گریه می کردم. حاج منصور هنوز ...
گفتگو با خسرو خسروشاهی، صدای دلنشین تلویزیون (2)
آدمی هستی که دیده ام چون 27 سال است که یکشنبه ها به کلیسا می آیی و باز از این حرف ها می زنی. جالب است که با دیدن این فیلم، عشق شما به خدا بیشتر می شود. آخر فیلم که شخصیت ایستوود می خواهد دختر جوان را بکشد، می رود و با کشیش حرف می زند. جمله کشیش خیلی جالب است که تو چه کاره هستی؟ آن که جان داده خودش هم جان را می گیرد. ببینید، ما اصل و پایه را روی این می گذاریم که یک فیلم خوب را به درستی ...
امیدوارم سوشا بفهمدچه آینده سیاهی در انتظارش است
زد و در نهایت قهرمان نشد برخی می گویند مقصر اصلی سوشا و گل های بدی بود که او خورد. من با خود شما صحبت کردم و بعد از آن ماجرایی که برای سوشا به وجود آمد گفتم که حاضرم دو هفته بروم و تمرین کنم تا این بچه مرا بیشتر بشناسد. حرف من این نبود که من حتما بروم منظورم این بود که یکی مثل من برود که خطری برای ایشان نداشته باشد و دنبال بازی کردن نباشد. همان روز اگر طاهری و مسئولان باشگاه پرسپولیس این ...
ازدواج اجباری در چهارچوب قانون
را دچار آسیب های روحی و روانی جبران ناپذیری می کنند. دختری به اجبار متحمل به ازدواجی می شود که برای رهایی از این کابوس باید سالها رنج و درد را تحمل کند. سال ها پله های دادگاه را بشمارد. دریا 9 سال است که در پی گرفتن طلاق است. طلاق روزی برای مادرش شاید کار ناپسندی معنی می شد. روزی دختر با لباس سفید عروس به خانه شوهر می آمد و روزی با کفن سفید از دنیا می رفت حتی اگر شوهرش را دوست نداشت. حتی ...
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
کل به جز این پاسخی نمی یابد که از جوار تو با صد سوال برگردد ازین به بعد در این شعر تو خدا هستی و امر کن گذر ماه و سال برگردد ببینم او که مرا شاعر آفریده تویی کسی که قبل من این شعر را شنیده تویی بگو بلا بنویسند، ها که می خواهیم تمام دهر نخواهند ما که می خواهیم و چشم های تو جنات تحت الانهار و چند تایی ...
صدای سیمین غانم، خاطره ساز و ماندگار است
همین دلیل من هنرم را در کنار زندگی ام پذیرفتم. خدا را شکر هرگز جذب پول و زرق و برق و دنیای پوشالی آن نشدم. خاطره شکل گیری گل گلدون را تعریف کنید. - بعد از اجرای نخستین ترانه پاپ من که نامش فلک چشات بود و ملودی آن از فریبرز لاچینی و ترانه آن از سعید دبیری بود، این ترانه حدود دو سال رکورد همه ترانه ها را شکست. آهنگسازان بنامی سمت من جذب شدند و چند ترانه در این زمینه اجرا کردم که در ...
اولین بار که چشمش به کعبه افتاد، تنها آرزویش شهادت بود
شهادت ادامه داشت. اوایل زندگی دوری های چند ماهه حاجی برایم بسیار سخت بود و هر لحظه فقط از خداوند می خواستم که کمکم کند تا بتوانم لحظه های دوری از حاجی را تحمل کنم. بسیار به حاجی وابسته بودم. سال 86 راهی سرزمین قبله شدیم. می گویند اولین لحظه که نگاهت به خانه خدا افتاد هر دعایی بکنی آن دعا مستجاب است. وقتی وارد حرم امن الهی شدیم، حاجی حس و حال عجیبی داشت. بعد از اینکه دعا و نیایشش تمام شد، گفتم ...
از یادگیری TOEFL تا کار با سلاح های سنگین
هم این موضوع را قبول داشتند حتی به شوخی بعضی مواقع شیخ مجتبی صدایش می زدند. سه سال و نیم پیش مادرم به رحمت خدا رفت. اواخر عمرش سرطان گرفته بود، سه ماه بیشتر نبود که متوجه بیماری اش شدیم و فوت کرد. فوت مادرم خیلی روی مجتبی تاثیر داشت تا چندسال گوشه گیر بود، خیلی مادرم را دوست داشت و متقابلا مادرم هم از همه بچه ها بیشتر مجتبی را دوست داشت با وجودی که من یک خواهر بودم اما همه توجه مادر و ...
زنی که شهید تربیت کرد و مشق عشق یعنی شهادت را خوب دیکته می کند
فرمانده ی نیروهای اطلاعاتی حزب الله بود. اسرائیل می گفت حاج عماد رو نمیبینیم ولی برق شمشیرش همه جا حس می شود. این زن به بچه هایش می گفت بابا وقتی برمیگردد خانه؛ که امام زمان ظهور کند!! این زن شهید تربیت کرد.. بعد از شهادت همسرش حاج عماد مغنیه، برادر سعده جانشین شوهر خواهرش شد. حتی نیروهای لبنانی میخواستند که او را تحویل اسرائیل بدهند. ولی سید حسن نصرالله گفت: دستی که به طرف مصطفی بدرالدین دراز بشود قطع می کنیم چون دست اسرائیل است.. مصطفی بدرالدین شهید شد، برایتان از زنی نوشتم که شهید نشده، ولی هرروز چندبار شهید می شود. ...
دو روایت از داستان زخم های جانبازان نخاعی
ذهنم تداعی شد... آن موقع همسرم باردار بود، چند ماه بعد پسرم به دنیا آمد و اکنون سه نوه دارم." ذاکری در سومین مجروحیتش در سال 61، به دلیل شدت جراحت، قطع نخاع گردنی شد. بیماران قطع نخاع گردنی، کاملا قدرت حرکت را از گردن تا پاها از دست می دهند. جزئیات را که به خاطر می آورد، می گوید: "خیلی تلخ است..." کمی سکوت و بعد: "همیشه دوست دارم برای همه فضای شادی فراهم کنم. هر وقت ...
روایت یک شهید از همدان تا خان طومان
...> شهید مهدی حیدری متولد بیست و هشتم بهمن سال 1363 در قروه همدان، دارای کمربند مشکی جودو، خادم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، مربی دفاع شخصی و از همه مهم تر جوانی که با داشتن همسر و یک پسر که اول اردیبهشت وارد پنج سالگی شد از همه تعلقات دنیوی گذشت و بیست و یکم دی سال 94 در سوریه به شهادت رسید. در حالی که 10 روز بعد، خبر شهادتش را به خانواده اش دادند. در ادامه مشروح مصاحبه ما با دوستان و همسر شهید ...
قرآن مسیر شهادت را به ابوالفضل نشان داد
از بابت نبود ابوالفضل ناراحت هستند که دیگر بینمان نیست. خودم واقعاً دوستش داشتم و بچه دوست داشتنی ای بود. اخلاق آرام و خوبی داشت. خنده رو بود و با بچه ها بچگی و با بزرگ ترها، بزرگی می کرد. هیچ وقت به من و مادرش بی احترامی نکرد. پای مادرش را می بوسید و اگر یک روز ناراحت بودیم به خانه مان می آمد و سعی می کرد خوشحالمان کند. واقعاً قوت قلب من بود. سخن پایانی. این لطف خدا بود که ...
من نماینده ضامن آهو در جزیره ام!
کمتر می گفت. حاج محمد از شنیدن خبر مرگ ومیر آهوها خیلی ناراحت می شد، توی خودش می رفت. دلم نمی آمد بگویم 10 تا، کمتر می گفتم. می گفت: من نماینده ضامن آهو در جزیره ام! میثم قاسمی که سال ها است در حوزه حفاظت از محیط زیست فعالیت می کند، می گوید: بلایای بسیاری در سال گذشته و سال جاری بر سر محیط زیست آمده اما از نظر من شهادت حاج محمد بزرگترین فاجعه زیست محیطی امسال بود، فاجعه ای که جبرانش تقریبا امکان ناپذیر است. ...
وقتی برای رابطه جنسی آمادگی ندارم، چگونه به همسرم بگویم؟
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : شما خسته هستید و آمادگی برای رابطه جنسی ندارید، چه کار باید بکنید؟ چگونه به همسرتان بگویید؟ داشتن رابطه جنسی با همسرم، هربار که او می خواهد اجباری است؟ احساس می کنید آمادگی برای رابطه جنسی ندارید؟ کاملا قابل درک است. ممکن است نیمه شب به خاطر کابوسی که یکی از بچه ها دیده است، بیدار شده باشید و تا می خواستید سرتان را روی بالش ...
وظایف سه گانه آموزش و پرورش در برابر فرزندان شاهد
مالی در طی این چند سال، ماده 51 که افزایش 25 درصدی حقوقی برای ایثارگران است، اجرا نشده است. چه راهکارهایی برای تسری فرهنگ ایثار و شهادت در مدارس عادی داشته اید و آیا اصولاً چنین کاری در شرح وظایف شما هست؟ بله! وظیفه سوم ما ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است که معنی وسیعی دارد. یادواره، یادمان، نامگذاری مدارس به نام شهدا، دعوت و تجلیل و تکریم از خانواده شهدا و ایثارگران، خاطره گویی، راهیان نور ...
گلایه های سارا عبدالملکی از برخی بی توجهی ها
.... سارا عبدالملکی: کلا بیماری و مریضی خانواده ما را خیلی دوست دارد، از وقتی بچه بودم همه اش در بیمارستان و دنبال درمان بودیم. (خطاب به مادرش) الان اوضاع شما بهتر شده؟ من هفتم اسفندماه آزمایش مغز استخوان داشتم که نرفتم، سارا که بهتر شد می روم دنبال بهبودی خودم. الان چقدر از پاهایتان استفاده می کنید؟ سارا عبدالملکی: زانوهایم سفت نمی شود، هیچ ...
شرایط دشوار روحی بازماندگان
زخم عمیقی است اما دیدن نوع مرگ مادر، آن هم حلق آویز شدن، زخم این کودک را تبدیل به زخمی چرکی می کند. اعضای خانواده زن جوانی که در مهاباد خودکشی کرده، درباره ناآرامی ها و هذیان ها و گریه های فرزند او می گویند همه مشکلات بچه یک طرف اما پسر سه ساله اش انگار هنوز صحنه حلق آویز شدن مادرش، جلوی چشمانش است، این را می شود از فریاد زدن هایش و جمله: اون دختر کی بود؟ متوجه شد. موقعیت روحی و عاطفی ...
توهم و بی انصافی هم حد و مرزی دارد!!
اجازه ندادند تا زندگی کسانی که داوطلبانه به سوریه اعزام می شوند و یا آنهایی که به شهادت رسیده اند را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند شهید مدافع حرم که قبل از شهادتش چند مرحله ای به سوریه اعزام شده بود، در خانه اش یک کولر هم نداشته است تا خانواده محترمش در فصل تابستان و در اوج هوای شرجی و رطوبت بسیار بالا در شمال کشور اذیت نشوند. خیلی جسارت می خواهد که فردی بگوید پول های میلیونی به حساب ...