سایر منابع:
سایر خبرها
مورد عجیب بیماران ام اسی
نوزده سالش بود؛ به پدر و مادرش گفته می خواهم زن بگیرم. زهرا خانم در حالی که حرص می خورد و با حرارت حرف می زد؛ گفت: آخر یک بچه ی 19 ساله ای که پول شارژش را خودش نمی تواند بخرد، زن می خواهد برای چه؟ پسر نوزده ساله ی او برای این می خواست ازدواج کند که اصلا خوشش نمی آید قیافه ی زن بابایش را ببیند، او نمی خواهد در کنار او زندگی کند. زهرا خانم هم می گفت: وقتی مادر بالای سر بچه نباشد، می شود این. حالا ...
تازه داماد سینما: من شبیه پیرزن ها هستم!
به سربازی قوی دارد. یک نظرسنجی هم انجام شود، متوجه می شوند جه کسانی باید کار کنند چون مردم کارهای شان را بیشتر دوست داشته اند. آن وقت یک نفر با سابقه موفق و تجربه های خوب خانه نشین می شود و یک نفر تنها با رابطه مدام در حال کار کردن است. خواستگاری بدون مادر به تازگی متاهل شده ام ولی متاسفانه مادرم به خاطر کسالت نتوانست در مراسم خواستگاری من حضور داشته باشد. ننه مشهدی 21 کیلو ...
ماجرای علاقه خانواده ژوله به ازدواج
، استندآپش را شروع کرد. وی به داستان واقعی همسرهای متعدد پدربزرگ مادری و پدری اش اشاره کرد. ژوله در ادامه گفت: پدر من هم ابتدا همسر دیگری داشت که با وجود یک فرزند از او جدا شد و بعد با مادرم ازدواج کرد. وقتی من به دنیا آمدم، پدرم فوت کرد و مدتی بعد مادرم ازدواج کرد. پس از آن مادرم فوت شد و ناپدری ام مجدد مزدوج شد. کار به جایی رسید که من چندی پیش، پسر اول پدرم را به شوهر آخر مادرم معرفی می کردم ...
ازدواج در VIP امام رضا(ع)
قرار شد در بین مسیر حرم تا فرودگاه همراهی شان کنم. نیم ساعت بعد به همراه خادم بزرگوار جلوی مکان اقامتی این دو عزیز بودیم. حسین و ماریا را که دیدم اصلا گمان نکردم قرار است با دو غریبه که هزاران کیلومتر از من فاصله دارند، صحبت کنم. به ویژه هرم گرم خوش رویی آن ها در همان بدو ورود به صورتم خورد. ماریا با کمی ته لهجه روسی می توانست فارسی حرف بزند و جالب بود که تعارفات ما ایرانی ها در این زن ...
شب عروسی، شبی برای حرف مردم , خانم ها بیشتر تشریفاتی هستند یا آقایان
صد و پنجاه تا دویست نفر به طور میانگین مشغول طراحی، تدارک، و برگزاری مراسم هستند چون فقط یک بار در زندگی هر زن و مردی پیش می آید. شبکه های اجتماعی، اینترنت، ماهواره و تلگرام هم در کارند تا کوچک ترین گوشه این مراسم مشابه، چه در آن سوی کره زمین و چه بین اقوام و دوستان در همین نزدیکی، از نظر پنهان نماند. ماه ها و هفته ها صرف تدارک جزییات مراسمی می شود که قرار است اعلام کننده شروع رسمی ...
چهارمین ازدواج داماد فریبکار
قبلی را فروخته اند و قرار است مادر و مادربزرگ داماد هم با عروس و داماد در همان آپارتمان کوچک زندگی کنند. این بار مرد تازه وارد پرسید: خب چه اشکالی داشت، اجازه می دادید آن دو زن تنها هم چند صباحی آنجا بمانند و بعد بروند دنبال زندگی شان. اما مرد کارمند صدایش را کمی به گلو انداخت و گفت: ما هم مشکلی با این قضیه نداشتیم، اما آنها گفتند که قرار است تا آخر عمر با داماد و دخترم زندگی ...
از علاقه خانواده ژوله به ازدواج تا خواستگار فراری خواهر علی مشهدی!
...؛ کمدین امیرمهدی ژوله و علی مسعودی. در ابتدا ژوله از خوبی ازدواج گفت و با این جمله که خانواده ما کلا ازدواجی هستند، استندآپش را شروع کرد. وی به داستان واقعی همسرهای متعدد پدربزرگ مادری و پدری اش اشاره کرد. ژوله در ادامه گفت: پدر من هم ابتدا همسر دیگری داشت که با وجود یک فرزند از او جدا شد و بعد با مادرم ازدواج کرد. وقتی من به دنیا آمدم، پدرم فوت کرد و مدتی بعد مادرم ازدواج ...
اس ام اس سربازی
...> * اس ام اس درباره سربازی برادرم داشت دفتر چه سربازی رو پر میکرد. یه سوال بود که :”چه کسی در هزینه خانه را تامین میکند؟ چگونه؟ ” داداشم نوشت :پدرم به سختی... * * * * اس ام اس راجب سربازی رفتن به دخترعموم که چهار ساله میگم سه روز دیگه میرم سربازی میگه تو خودت خری واسه چی میخای بری خربازی... * ...
خانم بازیگر: برخی از مرد ها آرایش می کنند!
. وقتی از بابل به تهران آمدیم خیلی خوشحال بودم چون به محیط بازتری آمده بودم. مادرم تاثیر زیادی بر روحیه ام داشت، بازیگوش و پرانرژی بزرگ شدم. دوست داشتم از امکانات محیط های بزرگ استفاده کنم. در تهران مرا در یک دبیرستان خیلی خوب به نام مرجان در خیابان کاخ (فلسطین فعلی) ثبت نام کردند که هنوز هم هست. در رشته ریاضی درس خواندم. این تغییر آنقدر خوب بود که روحیه مرا خیلی تغییر داد. دیپلم که گرفتم دوست داشتم ...
کریس پرت، از دستفروشی تا ستاره شدن!
خاطر ندارم اولین بار چه زمانی برایم گذاشت ولی بهترین دوستم و بعدش هم دیگر همه، من را به این اسم صدا می کردند. پدر و مادرتان به چه کاری مشغولند؟ مادرم صندوق دار یک خواروبار فروشی به نام سیف وی است و پدرم هم مرده است او کارگر ساختمان سازی بو خیلی سخت کار می کرد. در معدن و این قبیل جاها هم کار کرده بود. جایی بزرگ شدم که قدر و ارزش پول را یاد گرفتم. ...
چقدر این بچه ها زود بزرگ می شوند
هم می شود بچه هایی که همراه با بزرگ ترها مشغول کارند را دید. اینجا کوره آجرپزی عباس زهره است. جایی که ده ها کارگر فصلی و ثابت در آن مشغول کارند. محل زندگی شان هم در نزدیکی کارگاه است خانه های یک و دو اتاقه کنار هم که کارگرها ساعات استراحت و خواب را در آنجا سپری می کنند. بیرون خانه ها کنار فنس هاییکوره های آجرپزی یا به گفته کارگران، کارگاه را از خانه ها جدا کرده است . بچه های 4-5 ساله ...
نگاه های هوس آلود مردان آزارم می داد - افکار گناه آلود به سراغم می آمد
به گزارش " جوان ایرانی "، زن 49ساله در حالی که عنوان می کرد انسان نباید لحظه ای از رحمت خدا غافل شود، به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: 16ساله بودم که در یک مراسم بسیار سنتی و زیبا ازدواج کردم. مهدی جوانی زحمتکش و کارگر ساختمانی بود. پدر و مادرم از ایمان و اخلاق او تعریف می کردند، من هم به دیدگاه و تجربه های بزرگ تر هایم احترام گذاشتم و به مهدی پاسخ مثبت دادم. آن قدر زندگی را ...
هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب
همکلاسی شان داشته باشد. اینها از آن غلط های بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی توانند به خانه ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی توانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاری ها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن قدر سخت گیری نکرده بودند، بعضی ها اگر مهریه شان سنگین نبود، اگر این جهیزیه های جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای این که ...
حلقه طلایی ازدواج در محاصره حلقه های ضدفرهنگی/ترس از طلاق بازار آزاد رابطه جنسی، چشم و همچشمی سرحلقه های ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، وضعیت ازدواج در ایران نگران کننده است، تعداد ازدواج ها رو به کاهش است، آمارها از بالارفتن بی سابقه سن ازدواج حکایت دارد و دادگاه ها و دفتر خانه های طلاق از پرترددترین مراکز حقوقی خانواده محسوب می شوند. زنگ های خطر برای تغییر ساختار جمعیت از جوان به پیری چند سالی است که به صدا در آمده است و همه مسئولان ذی ربط در ...
هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
پاش ها، زیاده روی ها، کارهای غلط، جهیزیه های سنگین. همه جور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خاله اش، یا نمی دانم خواهرش، یا آن همسایه شان یا آن همکلاسی شان داشته باشد. اینها از آن غلط های بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی توانند به خانه ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی توانند ازدواج کنند، به خاطر همین ...
حاج رضا برای گرفتن مجوز اعزام محاسن سفیدش را زد!
سالش بود، از نظر شرایط سنی هم محدودیت هایی برای اعزامش قائل شده بودند. همان زمان وقتی همرزمانش پرسیده بودند که حاجی شما چرا با این سن و سال عزم جهاد کرده اید، پدرم گفته بود می خواهم به ندای ولی امرم لبیک بگویم و پاسدار حرم حضرت زینب(س) باشم و به عنوان مدافع حرم و به فرمان ولی امر جان خود را نثار کنم. عاقبت پیگیری فراوان پدر نتیجه می دهد و او را برای دادن تست به یکی از تیپ های تکاوری خوزستان ارجاع می ...
داستان تحت تعقیب ترین مرد دنیا
که بر سر ساخت فیلمِ کتاب "زمان اختاپوس" قرارداد بسته نشود اسنودن آن ها را ملاقات نخواهد کرد (کوچرنا این موضوع را تکذیب می کند). به گفته استون و بورمن، تا آخر هفته به توافق رسیدند: قرار شد استون رمان را به فیلم تبدیل کند، و در مقابل کوچرنا دسترسی دائم به موکلش را فراهم می کرد. اولین بار استون را در ژوئن 2015 و پس از این که مطلع شدم مشغول ساخت فیلمی بر اساس رمان کوچرنا است ملاقات کردم ...
ارتباط چندش آورزن شوهر دار با پسر جوان/ هر روز به مغازه اش می رفتم
. شنیدن این حرف از زبان زن همسایه و آن پسر جوان که می گفتند تو حیف شده ای مرا برای دوری هر چه بیشتر از همسرم مصمم تر می کرد. بیچاره همسرم یک سال دندان روی جگر گذاشت و در برابر کم محلی ها و رفتارهای توهین آمیزم کوتاه می آمد. دست آخر هم به امید ازدواج با پسری که بتواند مرا به خوشبختی برساند از او طلاق گرفتم. غافل از آن بودم که خوشبختی واقعی همان زندگی ساده و بی آلایشی ...
نقش غریبه ها در عروسی
همراهان موقتی اجازه می دهند که فرصت چشیدن طعم شیرین این روزهای به یاد ماندنی را از آنها بگیرند! اردیبهشت ماه بود. یک جمعه شب نیمه ابری با رگبارهایی که مدام قطع و وصل می شد. ما، یعنی من و مسعود، به همراه خانواده های هر دو طرف برای شام به پارک رفته بودیم. بعد از شام که زحمت آن را مادرهایمان کشیده بودند، پدر مسعود دوباره سر حرف تاریخ عروسی را باز کرد. پدر من هم در تأیید اینکه ما نباید بیشتر ...
بدترین درد ما درک نکردن ماست
زیادی را پشت سر گذاشتم، من 2 بار ایست قلبی داشتم و شاید خیلی ها امیدی به بازگشتم نداشتند یا فکر می کردند از کما که بیرون بیایم تحلیل می روم اما برعکس شد . بعد ازدواج کرد، همه اینها را هم لطف خدا می دانم، من تا قبل از این مریضی هم آدم معتقدی بودم اما بعد از این اتفاق بیشتر معتقد شدم، اگر قبلا چیزی به نظرم کم و کسری می آمد الان می دانم و ایمان دارم که حتی اگر چیزی به مو برسد خدا نخواهد ...
گروگانگیری هولناک تازه داماد در شهریار / پدر نوعروس در این حادثه جان باخت
گروگانگیری تازه داماد در شهریار ساعت 6 و 30 دقیقه صبح پنجشنبه زنی هراسان با مرکز فوریت های پلیسی شهریار تماس گرفت و از گروگانگیری در خانه همسایه شان در خیابان ولیعصر(عج) کوچه صداقت پیشه خبر داد و گفت صدای تیراندازی از خانه همسایه به گوش می رسد . ماموران کلانتری همراه کار آگاهان جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران در محل حاضر و با ورود به مجتمع اسکان متوجه شدند مرد جوانی سه نفر ...
نگاه به زن در بخشی از جامعه ما
دادند که زن را به شدت کتک بزنند و کتک یک جریان عادی و غالب بود. دوستی تعریف می کرد، دامادمان جلوی مادر و پدرم، خواهرم را در خانه ی خودمان به شدت کتک زد، هیچ کس از خواهرم دفاع نکرد. معتقد بودند، زنشه، حق داره. آقایی دست خانم را شکسته بود و معتقد بود زیادی حرف می زد. 3. بعضی پدرها به دخترانشون که ازدواج کرده اند، سر نمی زنند. در جمع زنانه ای بسیاری از خانم ها، گله ...
راز قتل زن33ساله،بعد از6سال سربسته ماند/ شوهرمقتول،تنها متهم پرونده
را نمی پذیرم، من و همسرم گرچه بر سر یکسری مسائل با هم اختلاف داشتیم اما من او را نکشته ام چرا که دوستش داشتم. باید توضیح بدهم که من زمان وقوع مرگ همسرم در خانه نبودم و هیچ مدرکی علیه من وجود ندارد، بنابراین می خواهم هرچه زودتر قاتل همسرم پیدا شود و به مجازات برسد. پسر خانواده که تنها شاهد ماجرا نیز بود به قضات گفت: پدرم را عامل قتل مادرم نمی دانم چرا که روز مرگ مادرم کسی در خانه نبود. پس از پایان جلسه دادرسی، قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات اولیای دم و متهم پرونده، با ختم جلسه برای صدور رأی وارد شور شدند. ...
زندگی نابغه معلول در کهریزک کرج/ وقتی ضعف اقتصادی جوانی سامان را به هدر می دهد
ابراز ناراحتی از از دیدن تباه شدن فرزندش در کنج خانه و ناتوانی خود در نگهداری از او به تنهایی، گفت: اینگونه بود که سامانم را به کهریزک آوردم و با وجودی که می دانم از لحاظ روحی برای یک فرد آسیب دیده مانند او آغوش خانه و خانواده چیز دیگریست ولی، دیگر به تنهایی قادر به نگهداری از او نیستم و برادر بزرگترش که کمکی خوب برایم بود ازدواج کرده است و وظیفه دارد به خانواده خود برسد. وی که اکنون با کمک ...
روایت فرزند شهید قدوسی از پیشنهاد پدر برای تحصیل در سوربن/ شهید قدوسی مخالف خلخالی بود
گروگان بگیرند شهید قدوسی اجازه نداد. پدر می گفت اگر می خواهید به متهم برسید همسرش گناهی نکرده است. این بحث اتفاقاً قبلاً هم مطرح شده بود و عده ای این موضوع را به شهید بهشتی منتسب می کنند. می تواند هر دوی آن ها باشد. من خودم شاهد موضع پدرم بودم. فرزند مرحوم شهید بهشتی هم این را گفته اند و درست هم هست. احتمالاً نیروهایی که برای اجازه گرفتن رفته بودند، به هردو مراجعه کرده اند تا ...
نگاه برخی مسئولان به کردستان،نگاه توریستی است/بعنوان یک تُرک،کُردستان و کُردها را دوست دارم
خواندم در مهاباد دیپلم گرفتم در مهاباد ازدواج کردم و دوران جوانی ام تا 28 سالگی در مهاباد سپری شد . کردپرس-ارتباط شما با مهاباد که به قول خودتان محل رشد و نموتان به حساب می آید،چگونه بود . بعنوان یک تُرک،کُردستان و کُردها را دوست دارم.وقتی دلم می گیرد به کُردی آواز می خوانم.خودم را جدا از مردم کُرد نمی دانم و بهترین دوستانم در کُردستان هستند.جالب است بدانید وقتی که بچه بودیم و ...
تجمل گرایی و ذبح توحید - ما یک فقه حداقلی درست کرده ایم
من این حق را به خودم می دهم که به تو بگویم که به این بدهی. مثل پدری که یک خانه ی بزرگ برای پسر بزرگش خریده بعد پسر کوچکش هم ازدواج کرده اما جایی ندارد. این پدر حق دارد به او بگوید یک طبقه از این خانه را به این پسر بده تا بنشیند. مفهوم ملکیت در نگاه توحیدی از اساس با این مفهوم ملکیتی که در غرب هست متفاوت است. برای همین، توجیه این تصرفات بسیار راحت تر هست. این را توجه داشته باشید که خود غربی ها هم ...
گره عشق بر تار و پود دست های خالی...
من هم هوایت را دارم... همین صحبت های به ظاهر ساده، همین حرف هایی که شاید خیلی از ما به درست بودنشان اعتقاد داریم و فراموش شان می کنیم، گاهی معجزه می کند. پسری جوان را تصور کنید که پدر و مادر بیمارش را در شهری دور، شهری خیلی دور و بدون امکانات رها کرده و به پایتخت آمده تا کار کند و نان آور خانه باشد اما آنقدر در هزینه های زندگی غوطه ور است که نه تنها ازدواج نمی کند بلکه وقتی صحبت از شروع زندگی ...
فهمیدم مادرم با مردی در ارتباط است / او به خاطر خطایی که کرده بود مدتها به من باج می داد
...، ارتباطم در تلگرام با احسان برقرار شد. او سال آخر دبیرستان است و ادعا می کرد پدر و مادرش معتقدند دوره و زمانه خراب شده و می خواهند خیلی زود برایش زن بگیرند. ما به هم وابسته شدیم و قرار و مدار ازدواج گذاشته بودیم. از شما چه پنهان بعد از مرگ پدرم، تنها امیدم به مادرم بود و وقتی هم که فهمیدم مادرم در فضای مجازی گیج می زند امیدم از آینده قطع شد و می خواستم هر چه زودتر سر ...
میزگرد با موضوع خانواده
. اخیراً دولت های اروپایی به خاطر مسئله رشد منفی جمعیت آمدند، زن ها را تشویق به فرزندآوری کردند و همان حقوقی که در اداره به آنها می دهند را با آوردن فرزند به آنها پرداخت می کنند و در حال حاضر زنان به شدت ترجیح می دهند که سرکار نروند و در خانه بمانند و حس مادری شان ارضاء شود این مسایل را اسلام مظلوم ما هزار و چهارصد سال پیش گفته و اروپا تازه به آن رسیده است. ما نمی گوییم زن به خانه که آمد ...