سایر منابع:
سایر خبرها
مادر خواستار قصاص فرزندش شد
را بدزدم و بفروشم. روز حادثه، وقتی پدربزرگم مسجد بود به خانه اش رفتم. دیدم مادربزرگم (مقتوله) به نماز ایستاده. یک کیسه زباله را برداشتم و شبیه طناب کردم و دور گردنش انداختم. وقتی بر اثر فشار آن، روی زمین افتاد، چاقویی را هم برداشتم و با آن چند ضربه زدم. سپس سراغ طلاها رفتم و آنها را دزدیدم. مدتی بعد، در قهوه خانه به یک نفر گفتم که مقادیری طلا به دست آورده ام و می خواهم آب شان کنم که او به من ...
مرد نجار سارق خانه های غرب تهران/ سرقت بعد از ورشکستگی با شاگردان
گاوصندوق را سرقت کردید آن روز هر چه دنبال طلا وجواهر گشتیم چیزی پیدا نکردیم به همین خاطر گاوصندوق را داخل پتو انداخته وبا خودمان بردیم از آن سرقت 3میلیون تومان به دست آوردیم. فقط طلا و جواهر سرقت می کردید؟ همیشه دنبال طلا و جواهر بودیم اما اگر طلا در خانه ای نبود ال سی دی آن را سرقت می کردیم. اموال سرقتی را چگونه می فروختی؟ تمام اموال سرقتی را همان ...
سرنوشت تلخ یک زن در خانه شوهر سومش
. مرد با دیدن این شواهد لب به اعتراف گشود و گفت: آن زمان در شرایط اقتصادی بدی قرار داشتم اما می دانستم که زن پدربزرگم طلاهای زیادی دارد به همین خاطر به منزل آن ها رفتم و دیدم پدربزرگم در حال رفتن به فروشگاه است. می دانستم رفت و آمد او حدود 2 سال طول می کشد. بنابراین به خانه آنها رفتم و هنگامی که مادربزرگم برای آوردن چای به داخل آشپزخانه رفت از پشت سر او را با چاقو زدم و 2 النگوی طلای او را سرقت ...
زن 70 ساله ای به نام عفت سر سجاده نماز کشته شد +عکس متهم
برگشتم و در زدم همسرم در را باز نکرد. نگران شدم و فرزندانم را خبر کردم اما آنها بعد از شکستن قفل در با جنازه خونین مادرشان روبه رو شدند. بررسی های پلیس نشان می داد همه طلا و جواهرات قربانی سرقت شده است. تلاش برای ردیابی قاتل آشنا آغاز شده بود که مرد جوانی به کلانتری رفت و گفت: نوه 27ساله قربانی به نام آرش سراغ وی رفته و برای فروش حدود 200 گرم طلا از وی کمک خواسته است. ...
اظهارات مرد ارومیه ای درباره دلیل آتش زدن همسرش
را بکشم. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ ساعت 12:30شنبه 3 مهر بود که ملیحه را سوار بر پژو 206 مقابل خانه پدرش دیدم. به سراغش رفتم و با او شروع به صحبت کردم اما به حرف هایم توجهی نکرد. در این موقع با عصبانیت به سراغ ظرف حاوی بنزینی رفتم که از قبل تهیه کرده بودم و مقداری از بنزین را روی دست هایم ریختم که ناگهان همسرم ظرف حاوی بنزین را از من گرفت و بقیه بنزین را روی خودش ریخت. در ...
سارقان خودروی بدون بنزین، نقره داغ شدند
، گفت برای یکی از دوستانم است. اما دروغ گفته بود، پلیس می گوید چند روز قبل از یکی از خیابان های تهران دزدیده شده است. از همدستت خبر داری؟ نه، فراری است. من حتی نمی دانم خانه اش کجاست. دوستی ما از پاتوق مواد فروشی آغاز شد و کمتر از 24 ساعت هم تمام شد. می دانستی همدستت سارق است؟ نه، وقتی آمدم اینجا و شایان شناسایی شد تازه متوجه شدم که او سارق حرفه ای بوده ...
دوست صمیمی ام را سوار خودروی شخصیم کردم / او کاری انجام داد که فکرش را هم نمی کردم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، آنقدر نگران به نظر می رسید که نمی دانست چطور جریان را تعریف کند. کمی آب خورد و نگاهی به من انداخت و گفت: چند روز قبل برای انجام کاری خودروی سمند سفیدم را از پارکینگ خارج کردم. خیابان شلوغ نبود و من بدون اینکه خودرو را خاموش کنم پیاده شدم تا در را ببندم. راستش وقتی داشتم از ماشین پیاده می شدم مرد مشکوکی را دیدم اما به خودم نهیب زدم که اشتباه کرده ام و نباید ...
قتل همسر به دلیل گرفتن طلاق غیابی
حرکت کردم . متهم در ادامه گفت: ساعت 12:30 روز حادثه، همسرم را با خودروی پژو 206 که قبلا برایش خریده بودم، مقابل خانه پدرش دیدم. از ماشین پیاده شدم و با او صحبت کردم، اما صحبت های ما به درگیری لفظی کشیده شد. در این موقع سراغ ظرف حاوی بنزین رفتم و مقداری از آن را روی دستان خود ریختم که ناگهان همسرم ظرف حاوی بنزین را از من گرفت و باقی بنزین را روی خودش ریخت. در همین لحظه با روشن کردن فندک ...
قتل همسر در پی طلاق غیابی
اطلاع از طلاق همسرش نیز به کارآگاهان گفت: چندی پیش در خیابان در حال مسافرکشی بودم که متوجه آمدن یک پیام از سوی همسرم شدم؛ زمانیکه پیغام را باز کردم، با تصویر حکم طلاق غیابی روبرو شدم که در آن آمده بود که همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. شبانه به سمت ارومیه حرکت کردم؛ صبح روز پنجشنبه اول مهر ماه به منزل پدرِ همسرم رسیدم؛ ابتدا پدر همسرم آمد و در ادامه، همسرم نیز به دنبالش به مقابل در خانه آمد ...
اعدام یک متجاوز و 2 سارق مسلح طلافروشی شادآباد
را زیر لب تکرار می کرد. پس از این مأموران از زن زخمی 28 ساله که محبوبه نام داشت، تحقیق کردند. وی در حالی که به سختی حرف می زد، گفت: چندی پیش مرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفت اما وقتی جواب دادم، گفت اشتباه گرفته است و با عذرخواهی تلفن را قطع کرد. بعد از آن بود که مزاحمت های مرد ناشناس ادامه یافت و اصرار داشت، مرا از نزدیک ببیند. چند روز قبل با او قرار گذاشتم و خواستم دست ...
سوسن با نامزدم در ارتباط بود / یکی از میهمان ها از کار زشت او در مراسم عروسی فیلم گرفته بود
متلاشی شده است اما نمی دانم با این آبروریزی چگونه کنار بیایم به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: روزی که عاشق شدم سوسن هم در کنارم بود. ما از کلاس اول دبیرستان به دوستانی صمیمی تبدیل شدیم و هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شدیم. آن روز که در خیابان عاشق لبخندهای باقر شدم و به او دل دادم سوسن هم مرا همراهی می کرد. از آن روز به بعد من ماجرای ارتباطم با باقر را برای او بازگو می کردم و سوسن ...
اعتراف به آتش زدن شیوا در ارومیه
کشیده شد. در این موقع به سراغ ظرف حاوی بنزین رفتم و مقداری از آن را بر روی دستان خود ریختم که ناگهان همسرم ظرف حاوی بنزین را از من گرفت و مابقی بنزین را بر روی خودش ریخت. در همین لحظه با روشن کردن فندک قصد آتش زدن هر دو نفرمان را داشتم که ناگهان لباس های همسرم شعله ور شد و او با همان وضعیت به داخل خیابان دوید. من نیز از ناحیه دست چپ دچار سوختگی شدم. بسیار ترسیده بودم و به سرعت محل را ترک کردم. از ترس ...
کیف زنی دو زن در 30 ثانیه
چند سال قبل به اتهام سرقت از مسافران اتوبوس های تندرو دستگیر و زندانی شده اما بعد از طی کردن دوران محکومیتش آزاد شده است. در چنین شرایطی تلاشها برای شناسایی مخفیگاه وی آغاز شد. چند روز بعد از آغاز تحقیقات مأموران تجسس کلانتری به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد این زن در خانه ای واقع در شیراز پنهان شده است. به این ترتیب مأموران با مجوز قضایی وی را بازداشت کردند. مأموران در جریان بازرسی ...
به ملاقات پسرعموی دوستم رفتم / زمانی که به هوش آمدم از ظاهری که داشتم شوکه شدم
از من جدا شود تا من و محمود راحت تر باشیم. پذیرفتم و خودم داخل ساختمان رفته و به شرکت محمود دفتم. کبری به گریه افتاد و گفت: محمود خیلی مودبانه برخورد کرد چند دقیقه ای با هم حرف زدیم او ابراز علاقه کرد و برایم آبمیوه آورد و وقتی آنرا خوردم ناگهان چشم هایم سیاهی رفت و بی هوش شدم وقتی چشم باز کردم 4 ساعتی گذشته بود اما رفتار محمود فرق داشت و متوجه شدم لباسی به تن ندارم خواستم جیغ بزنم که ...
اعترافات تکان دهنده مردی که همسرش را در ارومیه آتش زد
همسرم شعله ور شد و او با همان وضعیت به داخل خیابان دوید ؛ من نیز از ناحیه دست چپ دچار سوختگی شدم ؛ بسیار ترسیده بودم و به سرعت محل را ترک کردم . از ترس دستگیری توسط پلیس و برخورد خانواده ی همسرم از ارومیه خارج شده و به شهرستان سلماس رفتم ؛ پس از انجام اقدامات درمانی بر روی دست خود ، به تهران آمدم ؛ طی این مدت بلامکان بودم تا نهایتا توسط مأمورین و زمانیکه قصد خرید نان داشتم ، در خیابان دستگیر شدم ...
قتل آتشین همسر پس از دیدن رأی طلاق غیابی
پیغامی گذاشت که به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. او تصویری از حکم دادگاه را هم برایم فرستاده بود. بعد از دیدن پیغام بود که راهی ارومیه شدم. صبح روز پنج شنبه در خانه پدرزنم رفتم. شیوا مقابل در خانه آمد و حکم را به من نشان داد و گفت، طلاقش را گرفته است. وقتی علت را سؤال کردم، گفت: حاضر نیست با من زندگی کند. بعد از آن بود که با چند نفر از بستگان حرف زدم و آنها را میانجی کردم تا شیوا از تصمیمی که ...
جنجال سه مجرم خشن و سرقت 147 گوشی تلفن همراه
گروگانگیری برای سرقت 147 گوشی تلفن همراه تحقیقات برای دستگیری سه مجرم خشن از زمستان سال گذشته و به دنبال شکایت راننده ای در پلیس آگاهی تهران آغاز شد. شاکی به ماموران گفت: من با خودروی پژو 405 خود مسافرکشی و خرج زندگی ام را تامین می کنم. دیروز از میدان آزادی به مقصد کرج سه مرد را دربستی به مقصد کرج سوار ماشین کردم. در بین راه آنها با تهدید قمه از من خواستند توقف کنم. بعد هم مرا به زور از ...
آخرین متجاوز در ایستگاه اعدام
از روی کنجکاوی با او قرار گذاشتم. روز 29 مهر بود که از باشگاه آمدم و سر قرار رفتم. درحالی که گوشه خیابان منتظر مرد جوان بودم، ناگهان یک خودروی پراید نقره ای رنگ جلوی پایم ترمز کرد. سه مرد که سرنشین آن بودند، از خودرو پیاده شده و با تهدید چاقو مرا سوار کردند. هرچه فریاد می زدم، فایده ای نداشت تا این که آنها مرا به محل خلوتی بردند و دونفرشان به من تجاوز کردند. بعد از آن تمام طلاهایم را سرقت کردند و ...
نقشه شوم داماد برای زن و پدر زنش / مرد جنگیر و نقشه آزار و اذیت زنان جوان
او می شدم و به مرور زمان فهمیدم نه تنها کارخانه ندارد بلکه بیکار است و هر بار به بهانه شروع کاری جدید و بدون اطلاع من از پدرم مبالغ قابل توجهی می گرفت و خانواده ام نیز حرفی نمی زدند تا اینکه سال گذشته مرد 70 ساله ای که خود را دوست سینا معرفی کرد به خانه ما راه پیدا کرد و کم کم میهمان هر روزه ما شد. او ادعا می کرد می تواند گره از کار و مشکلات ما باز کند. از آنجا که با خانواده همسرم هم اختلاف داشتم ...
ساعتی زندگی در کنار سالمندان
اینکه سالم بودند به بهانه های مختلف آن ها را در خانه سالمندان گذاشته اند . از دور صحبت های یکی از سالمندان را شنیدم که چه قدر خوب و فصیح صحبت می کند به سمتش حرکت کردم با کمال احترام وادب از من پذیرایی کرد از لحاظ روحی و جسمی کاملاً سالم بود تعجب کردم که چرا او در این مکان نگهداری می شود ، با او که صحبت کردم متوجه شدم استاد دانشگاه بوده است وتا چند سال گذشته هم از او تقاضای تدریس داشته اند ...
اعدام با رأی دادگاه فوق العاده
خواب بیدار شد و پرسید کجا می رویم که به دروغ گفتم او را پیش پدرش می برم. دخترک را به طبقه سوم خانه ام بردم و نقشه شیطانی ام را اجرا کردم و بعد هم با همان چادر خفه اش کردم. جسد دختربچه را به باغ پدرش بردم و زیر گچ های پیش ساخته مخفی کردم اما دو روز بعد از قتل دچار عذاب وجدان شدم و موضوع را به برادرم گفتم که او هم ماجرا را به پلیس اطلاع داد. قصاص برای قاتل با توجه به حساسیت واقعه، به پرونده ...
داستان کوتاه/ یگانه
...، بحث بالا گرفته بود. دایی غلام به خانه ما آمد و اشاره ای به پدرم کرد و از من خواست همراهش جایی بروم تا دعوا فیصله یابد. من هم قبول کردم و همراهش رفتم. در بین راه گفت: دایی جان !! با خواندن نماز صبح انضباط پیدا می کنی مجبوری به موقع بخوابی تا برای نماز صبح بیدار شوی و بیدارشدن صبح زود باعث شادابی ات می شود. می بینی مردم روستایی چقدر سرزنده وشاداب هستند. از آن به بعد دایی ام هر روز مرا به مسجد ...
زن جوان خود را در برابر تهدیدهای مرد شیطانی دید / بعد آزار و اذیت شدن از خودرو پرتاب شد
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "؛ ساعت 22 و 30 دقیقه یکی از روزهای سال جاری بود که زن جوان پس از پایان کار فروشندگی اش در مغازه بوتیکی به سمت خانه اش حرکت کرد و در کنار خیابان منتظر تاکسی ماند. مرد مسافر دیگری کمی عقب تر از زن جوان نیز در انتظار تاکسی بود که پراید سفید رنگی ابتدا جلوی پای مرد جوان توقف کرد اما وقتی راننده جوان دید مسیرش با مرد جوان یکی نیست شروع به حرکت کرد و کمی ...
عاقبت آزار و اذیت وحشیانه مرد هوس باز با دختر جوان + عکس
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، صبح روز چهارشنبه 6 متهم به قتل که در سناریوهای مختلفی دست به جنایت زده بودند در زندان به دار مجازات آویخته شدند و یکی از آنها مرد شیطان صفتی بود که سال 90 پس از اجرای توطئه سیاهش منشی دکتر را به قتل رساند. 31 خرداد سال 90 ماموران کلانتری 129 جامی در جریان کشته شدن منشی یک دندانپزشکی در خیابان هاشمی فرد در خیابان ولیعصر قرار گرفتند و خیلی زود تیم های ...
قتل همسر اول بعد از 3 روز شکنجه
پلیسی برای به دست آوردن ردی از این زن 72 روز قبل و به دنبال ناپدید شدن اسرارآمیز او آغاز شده بود. مرد جنایتکار در شکایت خود ادعا کرده بود همسرش برای انجام کاری از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. با توجه به اینکه شوهر این زن آخرین فردی بود که او را دیده بود، تحقیقات پلیس روی او متمرکز شده و رفت و آمد ها و حرکات و رفتارش به صورت نامحسوس تحت مراقبت قرار گرفت. کارآگاهان ضمن تحقیق پی ...
سرقت های سریالی سارقان نقاب دار ادامه دارد
متصدی یکی از باجه های بانک رسانده و با تهدید اسلحه کمری اقدام به سرقت وجوه نقد داخل باجه کرده و پس از سرقت به سرعت از همان مسیر پارکینگ ساختمان متواری شده است. کارمند بانک که سرقت از باجه او انجام شده بود ، در اظهاراتش به کارآگاهان گفته بود که ظهر روز حادثه در حال انجام کار خود بودم که ناگهان متوجه حضور فردی در پشت باجه شدم، از او سؤال کردم که اینجا چه می خواهد که ناگهان با دست ضربه ای به ...
زن تنهایی که به خاطر عکس خصوصیش مورد آزار و اذیت فامیلش قرار گرفت
جای رفتن به خانه پدر و مادرم در شهرستان، به تنهایی در این شهر زندگی کنم. هر چند پدر و مادر پیرم با تصمیم من مخالف بودند اما کارم را دوست داشتم و نمی خواستم سربار آنها باشم تا اینکه از چند روز پیش با تهدیدهای مرد ناشناسی مواجه شدم. این مرد در ابتدا تلفنی تماس می گرفت و می گفت که عکس های خصوصی مرا در اختیار دارد و می خواهد آنها را برای پدر و مادر پیرم بفرستد و به آنها بگوید که با من ...
صدف های 40ساله روی تابلوهای هنری / بازیگر پیشکسوت از تجربه متفاوت خود گفت
محمدمهدی درستی: نمایشگاه دست ساخته های صدفی قاضی مرادی با عنوان دریایی ها بر سینه خشک دیوار تا 13 مهر در نگارخانه میرمیران خانه هنرمندان ایران دایر است. این نمایشگاه حاصل سال ها فعالیت قاضی مرادی بر روی صدف هایی است که او از سواحل خلیج فارس جمع آوری کرده است. قاضی مرادی با شکل دادن به صدف ها از آنها آثار بی بدیلی خلق کرده است. در این نمایشگاه حدود 100 اثر از مجموع آثار محسن ...
خاطرات آزاده علی احدی نژاد می شود از اینجا هم فرار کرد
شود از اینجا هم فرار کرد؟ می خوانیم: همه اسرایی که در اردوگاه های عراق به سر می بردند، در جبهه های جنگ، اسیر نشده بودند. بعضی ها در عملیات ها اسیر شدند. بعضی ها راه را گم کرده بودند. بعضی ها هم در شهرهای استان کردستان به دست منافقین، کومله و دموکرات ربوده شده و بعد آنها را به عراقی ها فروخته بودند. فروش اسیر در غرب کشور در سال های 1366 و 1367 بازار داغی داشت. در اردوگاه ما هم چند اسیر ...
داستان عجیب 2 خواهر در مسیری کثیف
دختر جوان با سرو وضع مرتب گوشه ای ایستاده بود. ظاهرش نشان می داد با دیگران که در کلانتری هستند خیلی فرق می کند. یلوفر به داخل اتاق مشاوره کلانتری رفت و در حالی که نگران و مضطرب به نظر می رسید گفت:شما را به خدا کمکم کنید اگر پدرم بفهمد اینجا هستم سکته می کند و خونش به گردنم می افتد. دختر جوان آهی کشید و افزود: یکسال قبل متوجه شدم خواهرم سیگار می کشد. با نگرانی در این باره از ...